آوردن «کتاب جدید» توسط امام زمان(عج) به چه معناست؟

آوردن «کتاب جدید» توسط امام زمان(عج) به چه معناست؟

خداوند متعال، آخرین سفیر خود را، با روی‎کرد ظهور و نمود کتاب و سنت در جامعه به حکومت می‌رساند. حرکت امام موعود در جهت استمرار حرکت انبیا و اولیای الهی است. او مبین و مفسر قرآن است. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است که رسول خدا فرمود:
«قائم، از اولاد من است؛ اسمش، اسم من و کنیه‎اش، کنیه من و شمائلش، شمائل من و سنتش، سنت من است. مردم را به فرمان‎برداری من و شریعت من وامی‌دارد و به کتاب پروردگارم فرا می‌‎خواند. هر کس او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و هر کس از او نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است. هر کس غیبت او را انکار کند، مرا انکار کرده و هر کس او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده است. هر کس او را تصدیق کند، مرا تصدیق کرده است. شکایت کسانی را که درباره او مرا تکذیب کنند و گفتار مرا در شأن او منکر شوند و امت مرا گمراه کنند، به خدا می‌برم (و زود) باشد که ستمکاران بدانند به کجا بازگشت می‌‎کنند».[۱]

به تصریح این روایت، کتاب امام زمان همان قرآن است که به آن عمل می‌‎کند و سنت او نیز‌‌ همان سنت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله است. در این‎باره، روایت دیگری هم هست که به همین مطالب می‌‎پردازد و بیان‎گر آن است که امام زمان هر چه بگوید، از قرآن است.
ولی دسته دیگری از روایات هستند که  امام موعود را آورنده امر جدید و عامل به کتاب جدید معرفی می‌‎کنند؛ از جمله نعمانی در کتاب «الغیبه» خود آورده است:
«یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید و قضاء جدید…؛ قائم، با امر جدید، کتاب جدید و قضای جدید قیام می‌‎کند».[۲]

سید محمد صدر رحمه‌الله در توجیه عبارت «کتاب جدید» می‌‎نویسد:
«مراد از کتاب جدید، آن است که امام عصر برای مردم، تفسیر جدیدی از کلام و کتاب خدا، قرآن ارائه می‌‎کند؛ تفسیری که بسیار عمیق است. یا اینکه امام مهدی علیه‌السلام قواعد عام جدیدی را، در تفسیر قرآن کریم بیان می‌‎کند که روش تازه‎ای در تفسیر و فهم قرآن به حساب می‌‎آید».[۳] فهم قرآن و تفسیر آن و پی‎بردن به بطن‎های قرآن، کار هر کسی نیست. با اینکه در عصر غیبت، علمای اسلام در تفسیر و تبیین قرآن کریم بسیار زحمت کشیده‎اند؛ اما چون در عصر غیبت بوده و دسترسی به امام غایب تقریباً غیرممکن است؛ بنابراین در تفسیر و تبیین حقایق قرآن نتوانسته‎اند بسیاری از حقایق، بطون و اشارات قرآن را بیان کنند، اما چون امام عصر به همه اسرار کتاب الهی آگاه است و یک حکومت جهانی تشکیل می‌‎دهد، ناگزیر باید همه احکام فردی و اجتماعی مورد نیاز آن جامعه را از قرآن، استخراج و در جامعه، اجرا کند.

به باور ما در قرآن هر چیزی که مورد نیاز هدایت بشر است تا روز قیامت، وجود دارد و امام زمان همه آنها را بیان کرده، به مرحله عمل در می‌‎آورد. ممکن است قوانین و قواعد تفسیر قرآن تغییر یابد و حقایقی مطرح شود که در عصر ظهور تازگی داشته، تصویر جدیدی از کتاب و سنت ارائه شود. بر این اساس کتاب جدید، یعنی تفسیر نو و بیان اموری که تا آن زمان کسی آنها را بیان نکرده است، یا تأسیس قواعد و اصولی در تفسیر که تا آن زمان، بی‎سابقه بوده است.
از طرفی در زمان غیبت، بدعت‎هایی در دین پدید می‌‎آید و احکامی از قرآن و اسلام طبق میل مردم، تأویل و تفسیر می‌‎شود. بعضی از حدود و احکام چنان فراموش می‌‎شود که گویی، اصلاً از اسلام نبوده است. وقتی امام مهدی علیه‌السلام ظهور کرد، بدعت‎ها را باطل و احکام خدا را همان‎‌گونه که صادر شده است، آشکار می‌‎سازد و تجدید و احیای سنت‌های از یاد رفته به مثابه دین جدید تلقی می‌شود؛ بنابراین امام مهدی علیه‌السلام برای بیان و اجرای احکام اسلام و دستورات کتاب الهی و تفسیر و تبیین و تأویل قرآن قیام می‌‎کند و احکام قرآن را به معنای واقعی کلمه، در سرتاسر جهان، حاکم می‌‎سازد.
آن حضرت، دستورات زندگی را در زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانی اسلام، از قرآن کریم استفاده می‌‎کند و قانون اساسی حکومت او برای اداره جامعه جهانی اسلامی،‌‌ همان قرآن کریم و سنت پیامبر است و کتاب جدیدی ندارد.
پی‌نوشت‌ها
۱. کمال‌الدین، شیخ صدوق، ص۴۱۱.
۲. الغیبه، نعمانی، ص۲۳۸.
۳. تاریخ ما بعدالظهور، سید محمد صدر، ج۳، ص ۴۵۳.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید