خداوند متعال، آخرین سفیر خود را، با رویکرد ظهور و نمود کتاب و سنت در جامعه به حکومت میرساند. حرکت امام موعود در جهت استمرار حرکت انبیا و اولیای الهی است. او مبین و مفسر قرآن است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است که رسول خدا فرمود:
«قائم، از اولاد من است؛ اسمش، اسم من و کنیهاش، کنیه من و شمائلش، شمائل من و سنتش، سنت من است. مردم را به فرمانبرداری من و شریعت من وامیدارد و به کتاب پروردگارم فرا میخواند. هر کس او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و هر کس از او نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است. هر کس غیبت او را انکار کند، مرا انکار کرده و هر کس او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده است. هر کس او را تصدیق کند، مرا تصدیق کرده است. شکایت کسانی را که درباره او مرا تکذیب کنند و گفتار مرا در شأن او منکر شوند و امت مرا گمراه کنند، به خدا میبرم (و زود) باشد که ستمکاران بدانند به کجا بازگشت میکنند».[۱]
به تصریح این روایت، کتاب امام زمان همان قرآن است که به آن عمل میکند و سنت او نیز همان سنت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله است. در اینباره، روایت دیگری هم هست که به همین مطالب میپردازد و بیانگر آن است که امام زمان هر چه بگوید، از قرآن است.
ولی دسته دیگری از روایات هستند که امام موعود را آورنده امر جدید و عامل به کتاب جدید معرفی میکنند؛ از جمله نعمانی در کتاب «الغیبه» خود آورده است:
«یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید و قضاء جدید…؛ قائم، با امر جدید، کتاب جدید و قضای جدید قیام میکند».[۲]
سید محمد صدر رحمهالله در توجیه عبارت «کتاب جدید» مینویسد:
«مراد از کتاب جدید، آن است که امام عصر برای مردم، تفسیر جدیدی از کلام و کتاب خدا، قرآن ارائه میکند؛ تفسیری که بسیار عمیق است. یا اینکه امام مهدی علیهالسلام قواعد عام جدیدی را، در تفسیر قرآن کریم بیان میکند که روش تازهای در تفسیر و فهم قرآن به حساب میآید».[۳]
فهم قرآن و تفسیر آن و پیبردن به بطنهای قرآن، کار هر کسی نیست. با اینکه در عصر غیبت، علمای اسلام در تفسیر و تبیین قرآن کریم بسیار زحمت کشیدهاند؛ اما چون در عصر غیبت بوده و دسترسی به امام غایب تقریباً غیرممکن است؛ بنابراین در تفسیر و تبیین حقایق قرآن نتوانستهاند بسیاری از حقایق، بطون و اشارات قرآن را بیان کنند، اما چون امام عصر به همه اسرار کتاب الهی آگاه است و یک حکومت جهانی تشکیل میدهد، ناگزیر باید همه احکام فردی و اجتماعی مورد نیاز آن جامعه را از قرآن، استخراج و در جامعه، اجرا کند.
به باور ما در قرآن هر چیزی که مورد نیاز هدایت بشر است تا روز قیامت، وجود دارد و امام زمان همه آنها را بیان کرده، به مرحله عمل در میآورد. ممکن است قوانین و قواعد تفسیر قرآن تغییر یابد و حقایقی مطرح شود که در عصر ظهور تازگی داشته، تصویر جدیدی از کتاب و سنت ارائه شود. بر این اساس کتاب جدید، یعنی تفسیر نو و بیان اموری که تا آن زمان کسی آنها را بیان نکرده است، یا تأسیس قواعد و اصولی در تفسیر که تا آن زمان، بیسابقه بوده است.
از طرفی در زمان غیبت، بدعتهایی در دین پدید میآید و احکامی از قرآن و اسلام طبق میل مردم، تأویل و تفسیر میشود. بعضی از حدود و احکام چنان فراموش میشود که گویی، اصلاً از اسلام نبوده است. وقتی امام مهدی علیهالسلام ظهور کرد، بدعتها را باطل و احکام خدا را همانگونه که صادر شده است، آشکار میسازد و تجدید و احیای سنتهای از یاد رفته به مثابه دین جدید تلقی میشود؛ بنابراین امام مهدی علیهالسلام برای بیان و اجرای احکام اسلام و دستورات کتاب الهی و تفسیر و تبیین و تأویل قرآن قیام میکند و احکام قرآن را به معنای واقعی کلمه، در سرتاسر جهان، حاکم میسازد.
آن حضرت، دستورات زندگی را در زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانی اسلام، از قرآن کریم استفاده میکند و قانون اساسی حکومت او برای اداره جامعه جهانی اسلامی، همان قرآن کریم و سنت پیامبر است و کتاب جدیدی ندارد.
پینوشتها
۱. کمالالدین، شیخ صدوق، ص۴۱۱.
۲. الغیبه، نعمانی، ص۲۳۸.
۳. تاریخ ما بعدالظهور، سید محمد صدر، ج۳، ص ۴۵۳.