زنان عاشورایی چگونه در معرکه کربلا و پس از آن نقش آفرین شدند
بی تردید یکی از گروه های نقش آفرین در نهضت عاشورا، زنان بودند. اسلام با قیام حسین (ع) زنده است؛ اما سهم بزرگی از این زنده ماندن مربوط به زنان است که تاریخ، مانندشان را کمتر به خود دیده. زنان در کربلا نشان دادند که تکلیف شرعی و اجتماعی، خاص مردان نیست، بلکه آنها هم به واسطه وظیفه شرعی خود باید به جریان های اجتماعی توجه کنند و آنجا که مسئله حمایت از دین و اقامه حق، تنها با قیام آنان میسر می شود، به میدان بیایند.
گاهی تاریخ را هم که بخوانی، انگار افسانه خوانده ای؛ وقتی قصه «طوعه» را می خوانی که یکه و تنها پشت مسلم بن عقیل ایستاد و همراهی اش کرد. در موقعیتی که هیچ مردی در کوفه پیدا نشد.
وقتی می بینی، «دلهم» همسر«زهیربن قین» فقط و فقط با کلامش می تواند گره های کور شک و تردید را از دست و پای همسرش باز کند…
آنجا که می خوانی، مادران سر پسر شهیدشان را که یزیدیان برایشان به ارمغان فرستاده اند، به سمت دشمن پرتاب می کنند و فریاد می زنند «ما چیزی را که در راه خدا داده ایم هرگز باز پس نمی ستانیم…» وقتی که می بینی زنی بعد از شهادت همسرش ندای هل من ناصر را می شنود و با عمود خیمه به میدان می رود و با دشمن می جنگد و شهید می شود..
آن هنگام که مادر یا همسری تنها مرد زندگی اش را روانه میدان می کند و به کمتر از شهادت در راه امام (ع) راضی نمی شود..
آنجا که شنیده ای، زینب (س)، خواهر است و عمه و مادر. داغ دیده است و درد روی دلش سنگینی می کند و سینه اش می سوزد، اما بعد از امام (ع) پرچم قیام عاشورا همچنان زنده است و روی دست ها و شانه های اوست که خودنمایی می کند…
به برگ های این چنینی تاریخ که می رسی، گمان می کنی قصه یا افسانه ای خوانده ای، اما اینها داستان و افسانه و قصه نیست واقعیتی است که به تاریخ آبرو داده تا «زن» مسلمان بتواند سرش را بالا بگیرد و ادعا کند، می تواند تاریخ بسازد.
معجزه نیست ظرفیت وجودی «زن» است. زن های میدان عاشورا، هیچکدامشان با اصرار و اجبار کسی همراه کاروان امام نبودند. همه داوطلبانه امام و اهل بیتش را همراهی کردند و اگر نبودند و اگر جایشان خالی بود در کارزار جنگ با یزیدیان، چه کسی بود که کلامش معجزه باشد؟ که دلش قرص باشد و دل مردمش را قرص کند؟ چه کسی می توانست از «مرد» شیرمیدان جنگ بسازد آن روز، آن روز واقعه؟
بیداری زنان عاشورایی
«زن مسلمان» به جهانیان نشان داد که از آگاهی و شناخت و شعور برخوردار است و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن می پندارند، زن مسلمان عروسک حرمسرا و موجودی به دور از واقعیت ها و مسائل اجتماعی و سیاسی و نظامی نیست و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است. ماجرای زن هایی که نه تنها نیاز به دلگرمی و حمایت و پشتیبانی نداشتند بلکه خود بهترین حامی و یاور سربازان امام بودند؛ و این، تنها از روحیه بیدار و آگاه آنها خبر می داد.
صبر زنان عاشورایی
پایداری در برابر سختی ها و مشکلات از مهم ترین جلوه های زنان عاشورایی است. زینت (س) به همه مخاطبان خود یاد می دهد اگر در راه آرمان های الهی شکیبا باشند، به آنچه کمال مطلوب انسانی است، خواهند رسید او این اصل را در مکتب پیامبر (ص) پدر و مادرش آموخت و به جایی رسید که آزمون الهی را نماد زیبایی معرفی کند: «ما رایت الاجمیلا.» و کاخ یزید را این گونه بلرزاند: «ای یزید! آیا چنین می پنداری که چون اطراف زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتی و ما را مانند اسیران از این شهر به آن شهر بردند، در پیشگاه خداوند خوار شدیم و تو گرانمایه گشتی؟»
زن عاشورایی در وداع عزیزش اشک بسیار نریخت و کودکش را در تحمل تشنگی و گرسنگی به صبر تشویق کرد و کودکان را از جلوی چشمان سربازان حسین (ع) به دور نگه داشت، تا بی تابی آنها مقاومت دلیرمردان را در هم نشکند. زن عاشورایی زمانی که بدن غرقه به خون و تکه تکه شده عزیزش را نزدیک خیمه می آوردند، در مقابل امامش بی تابی نمی کرد. تا او به رقت کشیده نشود. حتی زمانی که طفل شیرخوار را با تیر سه شعبه شهید کردند، مادرش جلو نیامد و امام خواهر خود زینب (س) را خواند و فرزند خود را به او داد. آنگاه که بدن حضرت علی اکبر (ع) را آوردند، هیچیک از زنان جلو نیامدند. همچنین زمانی که بدن غرقه به خون صحابه را می آوردند، عموماً همسران و مادرانشان پیش نمی آمدند؛ و این شاید به این دلیل بود که صاحب این خون های ریخته شده و بدن های تکه تکه شده را امام می دانستند و به خود اجازه مویه بر بدن بی سر و تکه تکه عزیزانشان را نمی دادند.
رسالت بزرگ زنان عاشورایی
روز عاشورا تمام شده اما کارزار عاشورا هنوز به پایان نرسیده. تازه اول راه است و زن عاشورایی می داند اگر عهده دار پرچم قیام عاشورا نباشد و رسالت بزرگ پیام رسانی و افشاگری اش را فراموش کند، عاشورا ابتر خواهد ماند… و زینب (س) طلایه دار این رسالت مهم بود که از عصرعاشورا تا لحظه مرگ، حتی آنی دست از افشاگری ظلم و ستم دستگاه اموی برنداشت. او در شهر کوفه، رفتار وحشیانه دشمن را با خاندان پیامبر (ص) شرح داد و از چهره پرنفاق آنها پرده برداشت: «ای مردم! می دانید چه پاره جگری از پیامبر شکافتید؟ کدام پرده نشینان عصمت را از پرده بیرون آوردید؟ آیا می دانید چه خونی از پیامبر بر زمین ریختید و از او هتک حرمت کردید؟»
حضرت زینب (س) در خطبه آتشین خود در کاخ یزید نیز پیشینه خانوادگی خویش را در جمع سران و بزرگان محفلش آشکار ساخت. خطبه کوبنده سفیر کربلا چنان اوضاع مجلس یزید را آشفته کرد که وی ترسید با افشاگری های زینب (س) پایه های حکومتش دچار تزلزل شود. به خاطر همین گناه قتل امام (ع) را به گردن عبیدالله بن زیاد انداخت تا با این کار شانه های خود را از زیر بار سنگین کشتن امام (ع) خالی کند.
در واقعه عاشورا زنان، سفیران کربلا بودند و با تأکید و تکرار ماجرای واقعه، از تمام شیوه ها و امکانات استفاده کردند تا پیام قیام را برجسته سازند. حضرت زینب (س)، امام سجاد (ع) و ام کلثوم از ابزارهایی چون شعر، خطبه و برپایی مراسم سوگواری برای انتقال پیام بهره بردند. همچنین محل تبلیغات اهل بیت (علیهم السلام) در چند شهر مهم اسلام یعنی کوفه، شام و مدینه در آن دوره زمانی از هر جهت مناسب بود و چگونگی بیان واقعه در شهرها برحسب اوضاع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر شهر صورت می گرفت.
در کنار این مسئولیت بزرگ، سفیران کربلا وظیفه حفظ واقعیت های قیام عاشورا و مقابله با انتشار اخبار و عقاید دروغ و تحریف شده را نیز برعهده داشتند. پس از واقعه کربلا، حکومت پلید اموی می خواست نهضت حسینی را تحریف کند. زینب (س) و همراهانش به عنوان پیام آوران کربلا با خطبه های روشنگر خود، از این تحریف جلوگیری می کردند و سخنان آنان به عنوان سند زنده و معتبر در تاریخ جهان، مجال هرگونه تغییر در واقعیت و اهداف نهضت را از دشمن گرفت.
در واقعه عاشورا، زنان مستقیماً وارد میدان سیاست شدند و حماسه ای ساختند که تا تاریخ زنده است، این قیام برای آنان پیام دارد. زنان در حین مصیبت و پس از آن، رسالت الهی خود را در حفظ حجاب به باد فراموشی ندادند. آن زمان که همه یاران امام شهید شدند و امام حسین (ع) برای خداحافظی و روشنگری وظایف زنان به خیمه ها برگشت و فرمود: «آماده مصیبت باشید لباس های روی خود را سخت بپوشید. بدانید که خدا حامی شماست و از شما محافظت می کند و از شر دشمنان نجاتتان می دهد و عاقبت امورتان را ختم به خیر می کند.»
امام حسین (ع) اولین هشدار را در ملاحظات ظاهری و پوشش زنان بیان کرد و زنان که می دانستند کارزار دشمن جنبه مادی و اقتصادی دارد، زیورها و لباس های اضافی خود را به سوی آنان پرتاب کردند، تا در پی غارت آنها، لحظه ای بیاسایند.
زمانی که دشمن می خواست اسرا را وارد شام کند، ام کلثوم از آنها خواست تا کاروان اسرا را از دری وارد شهر کنند که تا دارالاماره راهی نداشت و خلوت تر بود تا مردم به زنان اهل بیت (علیهم السلام) نگاه نکنند ولی شمر معلون با وجود این درخواست آنها را از دروازه اصلی شهر وارد کرد!
در مجلس یزید، سکینه دختر امام (ع) به گریه افتاد و زمانی که یزید علت آن را جویاشد، فرمود: «چگونه گریه نکند کسی که پوشش و نقابی برای او نیست، تا صورت خود را از تو و مردان مجلست بپوشاند؟!»
زینب (س) شجاعانه در این مجلس، همچون پدر، برادر و مادرش خصم را به ذلت کشاند و شخصیت متزلزل یزید را در مقابلش همچون برگی خشک شده در هم فشرد تا تجربه تاریخ عاشورا سنت تاریخ استکبار شود که حجاب زن مسلمان بالاترین سلاح ایمان است.
… و این چنین عاشورا محکی شد برای زن تا اثبات کند که او هدف دشمن است و دشمن پس از کشتن مردان جامعه، به سراغ او خواهد آمد و این برای دشمن درسی شد که اگر زن پاسدار ولایت و رهبری دین گردد، قوی ترین و پراستقامت ترین فرد در مقابل دشمن خواهد بود. عظمت رسالت زن در حفظ حرمت پوشش، در عاشورا مشخص گردید و پیام عاشورا به همراه مفهوم حجاب، تا زمان جاری است، انعکاس خواهد داشت و دقیقاً به همین خاطر دشمنان، حجاب را جزو مهم ترین محورهای مبارزه خود قرار داده اند؛ زیرا حجاب، لباس حمایت از ولایت است.
زن؛ از عاشورا تا امروز
عاشورا حماسه ای است که اگرچه مردان در صف جلوی آن نقش آفرینی کردند اما زنان بیدار و آگاه و هوشیاری پشت خط مقدم این جبهه حضور داشتند که مردانی این چنین را به میدان شهادت و رشادت می فرستادند و خود پیام عاشورا را زنده نگه داشتند.
عاشورا ایستگاه ارزشی سالیانه زن است که خود را بیابد و ارزیابی کند و فاصله راه را تا الگوی متعالی کمتر نماید؛ زیرا کربلا از تمامی جنبه های تعالی گوشه هایی درخود دارد.
عاشورا رمز انقلاب درونی زن است؛ مجموعه ای گردآوری شده از تمامی عوامل احساسی: کودک یتیم، زن داغ دیده، تشنگی، گرسنگی، اسارت، شهادت، غارت زدگی، بیماری، هتک حرمت، تازیانه و… آنجا که زن می بیند در دل شب، زنی تنها با رسالتی عظیم از خیمه های نیمه سوخته، خیمه ای برپا می کند و کودکانی را که بدنشان از تازیانه سیاه شده و از ترس به سوی قتلگاه می شتابند، گردآورده، آنان را با ذکر آینده قیام، آرام می کند و آنگاه که همه می خوابند، خود به عبادت می ایستد، می فهمد که این عظمت، صورت جدیدی از تصویر زن است که باید آن را به خاطر سپرد و او را رها نساخت.
اگر دشمنان دین بگذارند که زن خسته این قرن، اهل بیت (علیهم السلام) را بشناسد و شخصیت خود را در مکتب آنان پرورش دهد، چنان جلوه ای از این مکتب بروز خواهد نمود که در تلالو آن، دل ها جذب می شود وعقل ها حق را می یابد. حقیقت این است که اهل بیت (علیهم السلام) چشمه های همیشه جوشان هدایتند که در پرتو نورشان، فطرت آسوده می شود و نیروها از هرز شدن به رشد می رسند و در انعکاس قدرتش، تمامی مکاتب تربیتی دنیا به شگفت می آیند.
حجاب زن عاشورایی
سهل بن ساعدی می گوید: به دروازه دمشق رفتم، بیرق هایی پی درپی پیدا بودند و سواری دیدم که بیرقی در دست داشت. پیکان از بالای آن بیرون آمده و سری بر آن بود که شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص) بود! ناگاه دیدم از پشت سر وی زنانی بر استرانی بی روپوش سوارند. نزدیک شدم و از زن نخستین پرسیدم: کیستی؟ گفت: سکینه بنت الحسین. گفتم: چه حاجتی داری تا برآورم؟ من سهل ساعدی هستم، جد تو را دیده ام و حدیث او را شنیده ام. گفت: ای سهل! به حامل این سر بگو آن را به پیش ببرد، تا مردم مشغول نگریستن آن شوند و به حرم پیامبر (ص) نگاه نکنند! سهل گفت: چهارصد دینار دادم تا آن کار را انجام دهد.
زن عاشورایی، در عین حضور در عرصه های مختلف، پاکدامنی و حجاب خود را با سلاح عزت و شجاعت حفظ می کند. از دشمن هیچ نمی خواهد جز اینکه آنها را در معرض دید مردم قرار ندهد و حجاب آنها را بر ندارد.
منبع: نشریه همشهری آیه شماره 8