۷۳۴ – بنده صالح خدا شدن

۷۳۴ – بنده صالح خدا شدن

شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: درس خارج فقه
۷۳۴ – بنده صالح خدا شدن

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده صالح خدا شدن

وَ اجعَلنی… مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]

در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق از خداوند سبحان می‌خواهیم که مرا از بندگان صالح خود قرار بده.

برای تبیین این فراز، چند مطلب را مطرح می‌کنیم:

مطلب اول اینکه واژه «صلاح» از نظر لغوی در مقابل «طَلاح»[۲]و «فَساد»[۳]قرار می‌گیرد. در فرهنگ قرآن و حدیث نیز این دو مفهوم در مقابل «صلاح» به کار رفته‌اند، در قرآن می‌خوانیم:

﴿وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ﴾.[۴]

و چون به آنها گفته شود: در روى زمین فساد نکنید گویند: جز این نیست که ما اصلاح‌گریم.

آگاه باش که آنها فسادگران اند و لکن نمى‌فهمند.

اینجا «مصلح» در مقابل «مفسد» قرار گرفته است.

و در زیارت جامعه می‌خوانیم:

فَبَلَغَ اللّهُ بِکُم أشرَفَ مَحَلِّ المُکَرَّمینَ… حَتّى لا یَبقى… مُؤمِنٌ صالِحٌ‌ و لا فاجِرٌ طالِحٌ‌… إلّا عَرَّفَهُم جَلالَهَ أمرِکُم.[۵]

خداوند، شما را به شریف‌ترین مرتبه گرامیان رساند… تا این که هیچ مؤمنِ درست‌کردار و هیچ تبهکارِ بدکردارى، نماند، مگر آن که خداوند جلالتِ امرتان را به آنان شناساند.

در اینجا «صالح» در برابر «طالح» به کار رفته است. بنابراین، عبد صالح، بنده شایسته‌ای است که اهل فساد و تبهکاری نباشد.

مطلب دوم اینکه فرازهای این دعا در هر بخش با یکدیگر پیوند و ارتباط دارند. در این بخش نیز هر یک از ویژگی‌های: «نفوذناپذیری»، «هدایتگری» و «نیکوکاری» که به ترتیب در «و اجعَلنی مِن أهلِ‌ السَّدادِ»، «و مِن أدِلَّهِ الرَّشادِ» و «و مِن صالِحِی العِبادِ» آمده است، مترتب بر ویژگی قبلی، یعنی «میانه‌روی» در همه امور زندگی است که در «مَتِّعنی بِالاقتِصادِ»، مطرح شد. همه این ویژگی‌ها نیز مقدمه دستیابی به «رستگاری» و «سلامتی» در قیامت است که در دو فراز پایانی این بخش یعنی «وَ ارزُقنی فَوزَ المَعادِ و سَلامَهَ المِرصادِ» آمده است.

مطلب سوم ریشه قرآنی این فراز است. در دو آیه، دو تن از پیامبران بزرگ الهی شبیه همین مطلب را از خداوند سبحان درخواست کرده‌اند. حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) می‌فرماید:

﴿رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ﴾.[۶]

پروردگارا! به من حکمتى ‌ارزانى دار و مرا به شایستگان ملحق ساز.

این دعا در حق او مستجاب نیز شد:

﴿وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ﴾.[۷]

پاداش وی را در دنیا به او عطا کردیم، و البته در آخرت ‌نیز از صالحان خواهد بود.

حضرت یوسف(علیه‌السلام) نیز می‌فرماید:

﴿تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ﴾.[۸]

مرا در حالى که تسلیم [امر تو] باشم بمیران و به‌ شایستگان ملحق ساز.

[۱] الصحیفه السجّادیّه، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِ‌السَّلامِ)، الدعاء ۲۰.

[۲] کتاب العین، الخلیل بن أحمد الفراهیدی (۱۷۵ ق)، ج۳، ص۱۱۷.«الصلاح: نقیض الطلاح»

[۳] الصحاح، أبو نصر الجوهری (۳۹۳ ق)، ج۱، ص۳۸۳.«الصَّلَاحُ: ضدّ الفساد»

[۴] سوره بقره، آیه۱۱ و۱۲ و نیز ر. ک:سوره اعراف، آیه۵۶وسوره یونس، آیه۸۱وسوره ص، آیه۲۸.

[۵] تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی (۴۶۰ ق)، ج۶، ص۹۸.. برای مشاهده نمونه دیگری از تقابل «صالح» با «طالح» در روایات ر. ک: الکافى، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۵، ص۳۳۲

[۶] سوره شعرا، آیه۸۳.

[۷] سوره عنکبوت، آیه۲۷و نیز ر. ک:سوره بقره، آیه۱۳۰وسوره نحل، آیه۱۲۲.

[۸] سوره یوسف، آیه۱۰۱.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید