امربه معروف و نهی از منکر

امربه معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر یک ی از اصول عملی اسلام است . و چون اصلی است که در خود قرآن مجید با صراحت و تاکید آمده و بعد در اخبار نبوی و آثار ائمه طاهرین دربارۀ آنها بسیار سخن گفته شده و بعد هم بزرگان و علماء دین در همۀ قرنها ، دوره به دوره و طبقه به طبقه دربارۀ این اصل و اهمیت آن سخنها گفته و مطالبی نوشته اند ، در میان علماء اسلامی زیاد مورد بحث قرار گرفته وبیش از هر کجا در کتب فقیهه مورد بحث و گفنگو و تحقیق قرار گرفته است .
چکیده
از بهترین جلوه های اخلاق اجتماعی در اسلام ؛ ( امربه معروف ونهی از منکر ) است همۀ مسلمانان ، از زن و مرد و کوچک و بزرگ ، مشمول این حکم هستند ، یعنی این وظیفه ، مربوط به فرد یا گروه خاصی نیست ؛ بلکه وظیفه ای است بر عهدۀ همۀ افراد جامعه است . یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر شناخت معروف و منکر است . مراتب امر به معروف و نهی از منکر همه مرتبه است مرتبه مرحلۀ قلبی ، زبانی و عملی و آنها به دو صورت قابل اعمال هستند به مشکل مبارزه ایجابی ، مثبت و دوم در قالب مبارزه سلبی یا منفی . این فریضه مربوط به حیات اجتماعی است و نه زندگی خصوصی و فردی ؛ پیامبر (ص) به اباذر فرمودند ای ابوذر برای دروغگو بودن فرد همین بس که هر چه را می شنود بازگو نماید . هرگز نباید معاشرت با دیگران را به عنوان پلی برای رسیدن به مطامع و خواسته های شخصی خود قرار دهیم . یکی از علل ترک امر به معروف و نهی از منکر فروپاشی نظام خانواده است و تسلط اشرار و مستجاب نشدن دعاست ، اما آمران و معروف و ناهیان از منکر در قیامت هم جزو خوبان محسوب می شوند ، و وظیفه علما و بزرگان در این امر مهم از همه مهمتر است و مکلفیم خودمان را حفظ کنیم از ظلمت به نور.
کلید واژه : امر به معروف و نهی از منکر ، معروف ، منکر ، کار خوب ، کار بد ،
مقدمه
افتضای این اصل که هر چه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند آن است که انسان در انجام معروف و عمل بهآن خود خواه و خودبین نباشد . این دو وظیفه اخلاقی از جهات مختلف عمومیت دارند . کسی که معروف و منکر را نشناسد نمی تواند به معروف امر و از منکر نهی نماید . منظور از مرتبه قلبی این است که انسان در درون خویش از منکر نفرت داشته و معروف دا دوست بدارد . مبارزه مثبت به این است که وقتی با منکری مواجه می شویم با جدیت تمام در برابر آن ایستادگی کنیم ، امر به معروف و نهی از منکر یکی از وظایف شهروندی مسلمان است . شایعه پراکنی یعنی حتی در جایی که شنیده های او عین واقع باشد ، اما او بدون تحقیق به بازگویی آنها بپردازد . دروغگو بحساب می اید ، هرگز نباید به اعتماد دوستی با کسی حق او را ضایع کرد ، معروف در لغت به معنای شناخته شده و منکر به معنای ناشناس است زمانی که شما امر به معروف را ترک کردید ، معایب و بدبختی بسوی شما پیش می آید ؛ و دعایتان مستجاب نمی شود . جزو خوبانند کسانی که در دین امر به معروف و نهی از منکر می کنند . امر به معروف و نهی از منکر بر همه ی ما واجب است .
امر به معروف و نهی از منکر به همۀ انسانها واجب است ، بر کوچک و بزرگ و بر پیر و جوان .امر به معروف و نهی از منکر چون قطره ای در برابر دریای مواج پهناور و ابتدا باید معروف و منکر را شناخت و سپس در مورد آن اقدام نمود . باید در ترک امر به معروف و نهی از منکر خود داری کرد و ثواب زیادی خداوند رحیم در نامۀ عمل آن کسانی قرار می دهد که امر به معروف و نهی از منکر می کنند .
از بهترین جلوه های اخلاق اجتماعی در اسلام ( امر به معروف و نهی از منکر ) است (1) اقتضای این اصل که . هر چه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند ) آن است که انسان در انجام معروف و عمل به آن خود خواه و خود بین نباشد . خوبی ها و فضایل را تنها برای خود نخواهد و دوری و پرهیز از زشتی ها را اختصاصی نکند بلکه بکوشد خوبی ها را در سطح جامعه و جهان گسترش دهد و زشتی ها و بدی را در هر جایی که می بیند ، از بین می برد . با توجه به این فرضیه ، هیچ مسلمانی نمی تواند فقط به دنبال خیر خود باشد ؛ بلکه بر او واجب است که دیگران را نیز به خیر فرا خواند و از شر آگاه سازد :
مردان زنان با ایمان ، ولی ( یار و یاور ) یکدیگرند ؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند ؛ نماز و ابر پا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند ؛ به زودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد ؛ خداوند توانا و حکیم است (2) با توجه به این آیه می توان گفت لازمه ایمان حقیقی ؛ داشتن رابطۀ دوستی با دیگر مومنان و داشتن دغدغه سرنوشت آنان است و لازمه علاقه به یکدیگر ، ارشاد دیکدیگر به خوبی ها و انتقاد از بدی ها و زشتی هاست و لازمه ارشاد به معروف و اتقاد از منکر ، بر پایی نماز و توسعه معنویت و فرمانبرداری از خداوند و فرستادۀ او و همچنین دستگیری از ضعیفان و مستمندان (ادای زکات ) است ؛ و بالاخره لازمه همه این امور ، نزول رحمت های بی پایان خداوند است . ( 3) امر به معروف و نهی از منکر ، بهترین و زیباترین نشانه اهتمام به امور خلق و توجه به مسائل مسلمانان است . امر به معروف و نهی از منکر ، یعنی در برابر دیگران احساس مسئولیت کردن ؛ یعنی دغدغۀ هدایت و ارشاد دیگران را داشتنی ؛ یعنی هنگامی گه می بینیم دیگران در حال افتادن در چاه ظلالت و شقاوت اند ، ساکت و خاموش ننشینیم. امربه معوف و نهی از منکر ، یعنی احساس مسئولیت در برابر حقیقت گفتنی است با توجه به آیات قرآن ، دانسته می شود که امر به معروف و نهی از منکر در ادیان دیگر نیز وجود داشته است . قرآن کریم ، از زبان حضرت لقمان خطاب به فرزندش می فرماید : پسرم !نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصایبی که به تو می رسد شکیبا باشد که این از کارها ی مهم است .(4) آیات و روایات بسیاری ، از جهات متعدد و متنوعی ، این وظیفه اجتماعی ، دینی و سیاسی را مورد تاکید قرار داده ، ابعاد مختلف آن را گوشزد کرده اند . علت برتری امت اسلامی در سایر امت ها، عمل به همین فریضه دانسته شده است : (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ) همچنین یکی از نشانه های برتری فردی نسبت به فردی دیگر ، همین موضوع است . کسانی که امر به معروف می کنند . و نهی از منکر می کنند ، نز خداوند ، شریف تر و عزیز تر از کسانی اند که به این دو عمل نمی کنند. پیامبر اکرم ( ص) در حال سخنرانی بود که کسی از ایشان پرسید : یا رسول الله ، بهترین مردم چه کسی است ؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند : کسی که از همه بیشتر امربه معروف و نهی از منکر می کند و کسی که از همه بیشتر تقوای خداوند را دارد و نسبت به مشیت او و راضی تر از دیگران است . (5) امر به معروف و نهی از منکر ؛ یکی از وظایف پیامبران معرفی شده است . امیر المومنین ( ع) مهمترین دلیل پذیرش خلافت را پس از قتل عثمان ، امر به معروف و نهی از منکر دانست . امام حسین (ع) علت اصلی قیام خود را اقامه امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرد . اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در اسلام به دلیل نقش پایه ای و اساسی آن در تحقیق سایر احکام و دستورات دینی است . اجرای آن ، تحقیق دین را در پی دارد و ترک آن ، فراموشی و کم رنگی دین و آموزه های دینی را امام محمد باقر ( ع) در این باره می فرمایند : بدرستیکه امر به معروف و نهی از منکر ، راه پیامبران و شیوه صالحان است . وظیفه واجبی است که به وسیله آن سایر واجبات برپا می شودند ، راههای امنیت پیدا می کنند و در آمدها حلال می شودند و مظالم ( حقوقی که به ظلم گرفته اند ) باز گردانده می شوند و زمین آیاد می گردد و از دشمنان انتقام گرفته می شود و کار ها رو به راه می گردد . (6) علی بن ابیطالب (ع) درباره جایگاه ویژه امر به معروف و نهی از منکر ، چون قطره ای است در برابر دریای مواج و پهناور و برتر از همه اینها سخن عدلی است که پیش روی حاکمی ستمکار گویند . (7) احادیث دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر چندان فراوان است که آدمی را اشباع می کند و به تحرک بر می انگیزد و به جای هیچ عذر و بهانه ای برای ترک آن یا اهمال و سستی در اجرای آن باقی نمی گذارد . پیامبر رحمت ( ص) فرموده اند : خداوند نسبت به مومن ضعیفی که دین ندارد ؛ خشمگین است . از حضرت پرسیده شد : منظور از مومن که دین ندارد کیست ؟ در پاسخ فرمود : کسی که نهی از منکر نمی کند . (8) علی ( ع) در نامۀ سراسر حکمت خود به فرزندش پس از توصیه به حکمت آموزی ، تواضع ، یاد مرگ و امثال آن ، از او می خواهد . در احیای وظیفه اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر کوشا باشد و تنها به فکر خود نبوده دست دیگران را نیز بگیرید : به کار نیک امر کن و خود را در شمار نیکوکاران در اورد . چه دست و زبان ، کار ناپسند را زشت شمارد و از آنکه کار ناپسند کند با کوشش خود را دور بدار . در اره خدا بکوش ، چمنانکه شاید ، و از سرزنش ملامت گرانت بیمی نباشد . (9)

وظیفه عمومی

امر به معروف و نهی از منکر ، بر خلاف برخی دیگر از احکام دینی ، اخلاقی ، وظایف عام هستند . این دو وظیفۀ اخلاقی از جهات مختلف عمومیت دارند . (10) توضیح آنکه : اولاً همۀ مسلمانان ، از زن و مرد و کوچک و بزرگ ؛ مشمول این حکم هستند ؛ یعنی این وظیفه ، مربوط به فرد یا گروه خاصی نیست ؛ بلکه وظیفه ای است بر عهدۀ همۀ افراد جامعه ، در حقیقت یک نوع نظارت عمومی و همگانی و ملی است ؛ ثانیاً : این حکم در همۀ زمانها قابل اجرا است . توضیح آنکه با توجه به مراتب و مراحل مختلفی که امر به معروف و نهی از منکر دارد ، یعنی مرحله قبلی ، گفتاری عملی ، روشن است که هیچ قدرتی در هیچ زمانی نمی تواند از امر به معروف و نهی از منکر قبلی جلوگیری کند . افزون بر این ، برخی از فقیهان بزرگ ، همچون شیخ طوسی و صاحب جواهر . (11) تصریح کرده اند که امر به معروف و نهی از منکر عملی این است که خود فرد عملاً در اجرای فضایل و ترک رذایل بکوشد و روشن است که این مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر نیز قابل جلو گیری و ممانعت از سوی هیچ قدرتی نیست ؛ (12) ثالثاً ، نسبت به همه افراد نیز قابل اجرا است ، یعنی امر به خوبی ها و نهی از از بدی ها ، صرفاً متوجه فرد یا افراد خاصی نیست ؛ بلکه همۀ افراد جامعه را به یکسان در بر می گیرد ، حتی حاکمان و قدرتمندان را . با استناد به این فریضه کوچک ترین و ضعیف ترین افراد جامعه می تواند گریبان بزرگترین و قدرتمند ترین افراد جامعه را گرفته ، لغزش ها و خطاهای آنان را گوشزد نموده و آنان را امر و نهی کند ؟ زنی از طبقه اشراف دست به دزدی زده بود ، پیامبر اکرم(ص) دستور اجرای حکم اسلامی مبنی بر قطع انگشتان دست او صادر کردند . برخی از بزرگان قریش جمع شده ، به محضر ایشان رفتند و شگفتی خود را از این رفتار پیامبر (ص) که چگونه می خواهد دست یکی از زنان صاحب نفوذ و اشرافی را قطع کند ابراز داشتند ؟ ! حضرت در پاسخ فرمودند : عامل تباهی و انحطاط اقوام گذشته همین بود که احکام اجتماعی و قوانین الهی را فقط در حق ضعیفان و قشر فرودست جامعه اجرا می کردند ، اما هنگامی که نوبت به اقشار فرادست می رسید ، از اجرای دستور الهی خود داری می کردند .. (13) رابعاً همۀ احکام و مسائل شرعی ، اجتماعی ، سیاسی ، اخلاقی و فرهنگی را شامل می شود ؛ از مسائل فردی و فرعی گرفته تا مسائل اجتماعی و کلی .

شرایط امر به معروف و نهی از منکر(14)

یکی از مهمترین و روشن ترین شرایط امر به معروف و نهی از منکر ( شناخت معروف و منکر است کسی که معروف و منکر را نشناسد نمی تواند به معروف امر و از منکر نهی نماید . دومین شرط امر به معروف ها و جلوگیری از وقوع منکر ها و یا رفع آنها ست . طبیعی است که اگر در جایی احتمال تاثیر ندهیم ، جایی برای اجرای این فریضه نخواهد بود . البته این شرط شامل امر به معروف و نهی از منکر قبلی نمی شود ؛ بلکه مربوط به مرحله زبانی و عملی امر به معروف و نهی از منکر است . یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر ، اصرار بر انجام منکرات و نادیده گرفتن معروف هاست . بنابراین اگر فرد یا سازمان خودش متوجه خطا و اشتباه خویشتن شده و در صدد اصلاح بر آمده است ، دراین صورت جایی برای امر به معروف و نهی از منکر باقی نمی ماند . در حقیقت در چنین مواردی، آن افراد خود شان را امر به معروف کرده اند و نیازی به امر دیگران ندارد حتی برخی از فقیهان نظیر صاحب جواهر در چنین مواردی حکم به حرمت امر به معروف و نهی از منکر داده اند . ( 15)

داستان عبرت آموز

در سوره اعراف (16) داستان کسانی آمده است که هر چند به تاثیر قطعی نهی از منکر خود باور نداشتند ، خطا کاران بنی اسرائیل را از کارهای زشت نهی می کردند . گروهی دیگر که خود گرد بدی نمی گشتند ، اما دغدغۀ هدایت و ارشاد دیگران را نیز نداشتند و حتی معترضانه به ناهیان را منکر می گفتند : چرا گروهی را پند می دهید که خداوند آنان را نابود خواهد کرد ، یا آنکه آنان را سخت کیفر خواهد داد ؟ ناهیان از منکر ، که هنوز از تاثیر نهی خود یکسره نومید نشده بودند ، دو دلیل برای کار خود می اوردند : یکی آنکه نزد پروردگار شان معذور باشند و دیگر آنکه احتمال پند پذیری آنان را یکسره منتفی نمی دانستند . چه گزارش قرآن ، از این سه دسته ، یعنی ناهیان از منکر ، مرتکبان منکر و بی اعتنایان و منفعلان ، تنها ، دسته اول نجات یافتند و دو دسته دیگر مبتلا به کیفری سخت و وحشتناک شدند عذابی که بر آنان نازل شد ، به این صورت بود که چهره انسانی از آنان گرفته شد و به شکل بوزینه در آمدند !

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

برای امر به معروف و نهی از منکر ، سه مرتبه و مرحله ذکر شده است : مرتبۀ قلبی ، زبانی و عملی . منظور از ( مرتبه قلبی ) این است که انسان در درون خویش از منکر نفرت داشته باشد و معروف را دوست بدارد . امیر مومنان (ع) درباره این مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر سر گذشت قوم ثمود را باز گو کرده و می فرماید : مردم ! خشنود ی و خشم ( از چیزی ) همگان را [ در پیامد ان ] شریک سازد [ و کیفر و پاداش آنچه بدان راضی شده اند به آنان بپردازد ] چنانکه ماده شتر ثمود را یک تن پی نمود و خدا همۀ آنان را عذاب فرمود ؛ چرا [که گرد اعتراض نگردیدند و همگی آن کار را پسندیدند . (17) اصولاً ، کسی که از مرتبه قلبی امر به معروف و نهی از منکر بر خوردار نباشد ، آنسانی مسخ شده و دارای طبیعت و سرشتی دگرگون شده است . امام علی (ع) در این باره می فرماید : پس کسی که معروف را ستایش نکند و منکر را انکار ننماید ، طبیعتش دگرگون و زیر و رو شده است .(18) منظور از ( مرتبه زبانی ) این است که هنگام مشاهدۀ منکر ؛ صرفاً نباید به ناخشنودی قلبی و درونی بسنده شود ، بلکه باید این ناخشنودی خود را به زبان نیز آورده ، اعتراض خود را به گوش فرد برسانیم . و بالاخره باید توجه داشت که این مرتبه نیز مرتبه ای ایده آل و نهایی نیست ؛ بلکه برای امر به معروف و نهی از منمر باید دست به عمل بزنیم ؛ یعین اگر مراتب و مراحل قلبی ناکامی و ناکارآمد بود ، باید دست به اقدام زده ؛ عملاً برای برچیده شدن منکر و تحقق معروف وارد میدان شویم . حتی اگر لازم باشد جان خود و عزیزان خود را نیز در راه تحقق معروف و برچیده شدن منکر خدا کنیم . البته فقیهان این مرحله از امر به معروف ونهی از منکر را وظیفه حکومت اسلامی دانسته اند و نه وظیفه تک تک افراد .

راههای اجرای امر به معروف و نهی از منکر

این سه مرحله امر به معروف و نهی از منکر به ویژه مرحله دوم و سوم ، یعنی مرحله امر و نهی زبانی و عملی ، به دو صورت قابل اعمال هستند ! نخست به صورت مبارزه ( ایجابی) و مثبت و دوم در قالب مبارزه ( سلبی) یا منقی . (19) مبارزه مثبت به این صورت است که وقتی با منکری مواجه می شویم ؛ با قاطعیت و جدیت تمام در برابر آن ایستاده و در حد توانایی خویش از وقوع یا تکرار آن جلوگیری کنیم ؛ البته توجه داشت که قاطعیت و جدیت به معنای تندی و خشونت نیست ، بلکه می توان و می باسد با نرمی و مهربانی و از سر دلسوزی و با تسلط کامل بر اعصاببا منکرات برخورد کرد و به معروف امر نمود . اصولاً امر و نهی هنگامی تاثیر گذار است که همراه با همدلی و مدارا مرتکب و منکر و تارک معروف باشد . به عبارت دیگر ، بیزاری و نفرت از منکر نباید به بیزاری و نفرت از از مرتکب منکر تبدیل شود . خداوند به پیامبرش دستور می دهد که :اگر توانا فرمانی کنند بگو : من از آنچه شما انجام می دهید بیزارم . (20) به همین دلیل بود که مسلمانان صدر اسلام ، زمانی که مرتکب گناهی می شودند ، با رغبت و میل ، خود خدکمت پیامبر (ص9 رسیده و می گفتند ( پاکم ساز) آنان به خوبی دریافته بودند که هدف از حدود شرعی ، پاکسازی گناه است و نه کیفر دادن گناهکار .
حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرماید : در باب امر به معروف و نهی از منکر ، یکی از مهمات همین رفق نمودن و مدارا کردن است . ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبی را با شدت و عنف بخواهد جلوگیری کند ، کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یه به رده [ارتداد و خروج از دین ] و کفر منتهی شود ؛ در ذائقه انسان ، امر به معروف و نهی از منکر تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند . آمر به معروف و ناهی از منکر باید تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و افق و مدارا و حسن خلق ، جبران کند تا حکامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام نماید (21) بله ، اگر در جایی برخورد نرم و لین به هیچ وجه پاسخ نداد و حتی موجب جسارت بیشتر مرتکبان گناه و تارکان واجبات شد ، البته بسیار به ندرت پیش می اید در آن صورت ، اگر احتمال می دهیم که برخورد خشن و تند و نگاه های خشم الود و حاکی از ناراحتی تاثیر مثبت دارد ، می توان از این راه وارد شد و توع منکرات را گرفت . البته مبارزه مثبت دارای مراحل بالاتری و جدی تری هم هست که بر عهدۀ حکومت اسلامی است . تعزیر ، زندان ، اعدام و امثال آن را نیز می تواند از مصادیق مبارزه مثبت با منکرات به شمار آورد.
که اجرای آنها از وظایف دولت و حکومت اسلامی است و نه افراد عادی و معمولی در جایی که تذکرات و توصیه های گفتاری و برخورد های عملی ، در آن حدی که بر عهدۀ مردم عادی است ، تاثیر در جلو گیری از منکرات نداشت ، می توان از راه مبارزۀ منفی وارد شد و آن به این صورت است که مثلاً از نشست و برخاست با مرتکبان گناه و تارکان واجبات پرهیز کرده ، دوستی و رفاقت خود را با آنان قطع کنیم . البته این کم ترین کاری است که هر مسلمانی در مواجه با وقوع منکرات می تواند انجام دهد .

نمونه ای عملی

سه تن از اصحاب پیامبر ( ص) به نامهای کعب ابن مالک ، مراده ابن ربیع و هلال ابن امیه ، به بهانه هایی واهی و غیر واقعی ، از همراههی پیامبر (ص) در جنگ تبوک خود داری کردند . پس از بازگشت پیامبر از جنگ ، به استقبال پیامبر رفتند و سلام کردند ؛ اما پیامبر (ص) پاسخ سلام آنان را نداد . سپس سایر مسلمانان رفتند و هیچ کس حاضر نشد حتی سلام آنان را پاسخ گوید . ناراحت و غمگین به خانه بازگشتند ، همسران فرزندان آنان نیز به پیامبر و سایر اصحاب ان حضرت تأسی کرده ، از هم سختی با انان خود داری کردند . حتی همسران آنان نزد پیامبر آمده ، از آن حضرت کسب تکلیف کردند که اگر لازم است از شوهران خود جدا شوند . پیامبر فرمود نه ؛ طلاق لازم نیست ، اما از نزدیک شدن به آنان بپرهیزید . اینان که زمین مدینه با تمام وسعت برایشان تنگ می نمود تصمیم گرفتند به کوههای اطراف مدینه رفته و تا زمانی که تو به آنان پذیرفته نشود و از سوی جامعه اسلامی مورد پذیرش قرار نگیرند ، از کوه پایین نیایند . روز ها را روزه می گرفتند و همسرانشان برای آنان غذا می بردند ؛ اما با آنان سخن نمی گفتند . روزهای بسیاری به همین صورت شپری شد . اما وضعیت هیچ تغییری نکرد. تصمیم گرفتند خودشان هم با یکدیگر سخن نگویند . پس از ان هر کدام به گوشه ای از کوه رفتند و آنقدر گریه کردند . تا آنکه بالاخره پس از سه روز که از این وضعیت گذشت ، این آیه بر پیامبر اکرم نازل شد .(22) : ( وَ عَلىَ الثَّلَاثَهِ الَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتىَّ إِذَا ضَاقَتْ عَلَیهِْمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَ ضَاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَ ظَنُّواْ أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم‏ )(23)و آن سه نفر که از شرکت در جنگ تبوک ) باز ماندند ، و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند تا آن حد که زمین با همّ وسعتش بر آنان تنگ شد ؛ (حتی) در وجود خویش جایی برای خود نمی یافتند ، در آن هنگام دانستند پناهگاهی جز به سوی او نیست ؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال آنان نمود ، و به آنان توفیق داد تا توبه کنند ؛ خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است .

دخالت در امور دیگران

امر به معروف و نهی از منکریکی از وظایف شهروندی و اجتماعی مسلمانان است . به تعبیر دیگر ، این فریضه مربوط به حیات اجتماعی است و نه زندگی خصوص و فردی ؛ بنابر این باید از کشاندن آن به حریم خصوص افراد به شدت پرهیز کرد .نهایت جهل است که برا امر به معروف و نهی از منکر ، خود مرتکب منکر شده و معروف را باز گذاریم . کسان که به حریم خصوصی افراد تجاوز کرده و نهانخانه ذهن و زندگی آنان را افشا می کنند ؛ باید بدانند که خود مرتک منکری بزرگ شده اند . اسلام ، نه تنها به ما اجازه ، این کار را نداده ؛ بلکه توصیه های فراوانی به پرده پوشی کرده است . امیر مومنان (ع) چه زیبا این حقیقت را بیان کرده است : جر کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین بر خوردارند ، سزا ست که بر گناهکاران و نامردان رحمت آرند ، و شکر این نعمت بگذارند ؛ چندان که این شکر گذاری آنان را مشغول دارد و به گفتن عیب مردمان وانگذارد ؛ تا چه رسد به عیب جویی که برادر را نکوهش کند و به آنچه بدان گرفتار است ، سرزنش کند . آیا بخاطر ندارد که خدا چگونه بر او بخشید و گناهان پوشیده – بزرگتر از گناهی که او را بدان مذمت کند – و چگونه او را مذمت کند که خود چنان گناهی کرده است – بزرگتر از گناهی که او را [ لیکن پوشیده و در پرده است ] و اگر چنان گناهی نداشته ،گناهان دیگری که از آن گناه بزرگ تر است ؛ و به خدا سوگند اگر گناهی که کرده بزرگ نیست و گناهی است خرد ، جرئت او را بر زشتی مردمان گفتنی ،گناهی بزرگتر باید شمرد .(24) تنها استثنا دراین مورد ؛ بازرسی از سازمانها و نضارت بر ارگانهای دولتی است . علی (ع) در تئصیه خود به مالک اشتر ، دربارۀ کارکنان و مدیران می گوید : برکارهای آنان مراقبت دار و جاسوسی راستگو و وفا پیشه برایشان بگمار که مراقبت نهایی تو در کارهایشان ، و ادار کننده آنها ست و به رعایت امانت ، و مهربانی است بر رعیت . ( 25)

شایعه پراکنی

پیامب راکرم (ص) در توصیه خود به ابوذر غفاری می فرماید : ای ابوذر ، برا دروغگو بودن فرد همین بس که هر چه را می شنود باز گو نماید . (26)یعنی حتی در جایی که شنیده های او عین واقع باشد ؛اما او بدون تحقیق و بررسی به بازگویی آنها بپردازد ؛ دروغگو به حساب می آید . چه رسد به اینکه آنچه شنیده است بکاهد ، یا بر آن بیفزاید . با توجه به این سخن پیامبر (ص) می توان شایعه پراکنی را از مصادیق دروغ دانست حتی اگر انسان انگیزه ناپسند ی از نقل شایعه نداشته باشد ، باید نگاه کند که آیا نقل آن فایده ای هم دارد یا نه . افزون بر این ، باید بیندیشد که آن شایعه ، اساسی دارد یا نه ، پس باید پیش از نقل هر خبری در درستی آن تحقیق کنیم و پس از اطمینان به درستی آن را نقل کنیم . (27)

داستان آموزنده

زنی شایه ای را درباره همسایه اش مدام تکرار کرد . در عرض چند روز همه ی محل داستان را فهمیدند . شخصی که داستان درباره او بود عمیقاً آزرده و دلخور شد . بعد زنی که آن شایعه را پخش کرده بود متوجه شد که کاملا ً اشتباه می کرده . اوخیلی ناراحت شد و نزد خردمندی پیر رفت . و پرسید برای جبران اشتباهش چه می تواند بکند . پیر خردمند گفت : به فروشگاهی برو و مرغی بخر و آن را بکش سرراه که به خانه می آیی پرهایش را بکن و یکی یکی در راه بریز . زن اگر چه تعجب کرد ، اما آنچه را به او گفته بود انجام داد . روز بعد ، مرد خردمند گفت : اکنون برو و همۀ پرهایی را که دیروز ریخته بودی جمع کن و برای من بیاور . زن در همان مسیر به راه افتاد ، اما با نا امیدی دریافت که باد همۀ پرها را با خود برده . پس از ساعتها جستجو ، با تنها سه پر در دست باز گشت . خردمند گفت : می بینی ؟ انداختن آنها آسان اما باز گرداندنشان غیر ممکن است . شایعه نیز چنین است . پراکندنش کاری ندارد ، اما به محض اینکه چنین کردی دیگر هرگز نمی توانی کاملاً ان را جبران کنی . (28)

سوء استفاده از دیگران

هرگز نباید معاشرت با دیگران را به عنوان پلی برای رسیدن به مطالعه و خواسته های شخصی خود قرار دهیم امیر مومنان (ع) در سفارش خود به امام حسن (ع) به این نکته مهم اشاره می کند که هرگز نباید به اعتماد دوستی با کسی ؛ حق او را ضایع کرد ؛ و حق برادرت را به اعتماد دوستی که او با دارای ضایع مگردان ، زیرا کسی که حق او ضایع کنی دیگر برادر تو نخواهد بود .(29) یکی از مهمترین شرایط پایداری دوستی و معاشرت به دیگران ، رعایت انصاف در حق آنان است . در این زمینه ، روایات فراوانی در کتابهای روایی و اخلاقی ما وجود دارد . (30) امام علی (ع) می فرماید : انصاف موجب پیوند دل ها به یکدیگر می شود . (31) با رعایت انصاف است کهخ دوستی میان دو نفر تداوم می یابد. (32) و بر پایه ی انصاف است که دوستی و مودت میان دو نفر استوار می شود (33) امام جواد (ع) یکی از عوامل دستیابی را انصاف در معاشرت معرفی می کند(34) ؛ و امام علی (ع) انصاف را یکی از راههای بهرمندی از دوست های فراوان می داند (35). از احادیث دانسته می شود که اگر کسی می خواهد حق معاشرت با دیگران را رعایت کند و ازمعاشرتی پایدار با دیگران برخوردار باشد ؛ هرگز نیابد از معاشرت و دوستی با آنان سوء استفاده کرده و برای خود حقوق ویژه ای قائل باشد .

نقد مکتب سوء استفاده گران بنتام

جرمی بنتام ( 1832-1748م ) از فیلسوفان انگلیسی قرن نوزدهم ، یکی از مهمترین چهره های مکتب سودگرایی است . به طور خلاصه ، می توان دیدگاه او را این گونه بیان کرد ، کار خوب ، کاری است که منابع فوری را در پی داشته باشد . اما از آنجا که جز ز راه تامین مناغع اجتماعی نمی توان منافع فردی را تامین کرد . تامین منافع اجتماعی نیز ( خوب ) می شود . به تعبیر دیگر ، اصالت با منافع فردی است و منافع اجتماعی ، صرفاً وسیله و ابزاری برای منافع به شمار می آیند . به تعبیر سوم ، از نظر بنتام ، معیار تشخیص کار خوب و بایستنی ، منفعت اجتماعی است ، هرچند تامین منافع اجتماعی هدف نیست ؛ بلکه وسیله است . بنتام هدف را منفعت شخصی می داند ، اما معیار را منفعت عمومی وسوء اکثری ؛ یعنی اگر از او بپرسیم : به نظر شما چه کاری خوب است ؟ خواهد گفت : کاری که نفع عمومی دارد . و اگر دوباره بپرسیم : نفع عمومی چرا خوب است ؟ در پاسخ خواهد گفت : چون نفع عمومی ؛ وسیله ای است برای تامین سود شخصی . بنتام ، هر گز برای جامعه سود اجتماعی اصالت قائل نیست ، وی جامعه را پیکری مجهول و تخیلی می داند که از افراد جداگانه ، به عنوان اجزای تشکیل دهندۀ آن ، ساخته شده است . بر این اساس ، سود و منفعت جامعه معنایی جز سود و منفعت افراد وآحاد مردم تشکیل هندۀ آن ندارد . بنابراین ، برای فهم سود نخست باید سود افراد را فهمید . اما چه زمانی می توان گفت که یک چیزی دارای نفع شخصی است ؟ زمانی که آن چیز به افزایش حاصل جمع لذت های فرد یا کاهش حاصل جمع الآم او منجر گردد. (36)

امر به معروف ونهی از منکر نظارتی همگانی

( معروف ) در لغت به معنای شناخته شده و (منکر ) به معنای ناشناس است و به این ترتیب کارهایی که به حکم عقل از امور نیک شمرده می شود ، نیز کارهایی که شرع بر انجام آنها امر نموده چه واجب و چه مستحب ، معروف نامیده می شود و کارهایی که از نظر عقل و فطرت پاک آدمی زشت و ناپسندند و نیز کارهایی که شرع از انجام آنها نهی نموده است چه حرام و چه مکروه ، منکر نامیده می شوند . یکی از وظایف بسیار مهم هر مسلمان تشویق دیگران به خوبی ها و باز اشت آنان از بدی هاست ؛ بدین معنا که همۀ انسانها باید نسبت به یکدیگر احساس وظیفه نموده و خود را در برابر کارهایی که در اجتماع توسط مردم یا دولتمردان انجام می گیرد ، مسئول دانسته و با نظارت و مراقبت همگانی آنها را به کارهای نیک دعوت نموده و از کارهای ناشایست باز دارند ، در منطق اسلام نظارت افراد بر کارهایی که در اجتماع صورت می گیرد به عنوان یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت هاست قلمداد شده است ؛ چرا که آثار هیچ کار ناشایستی در نقطه خاصی محدود نمی شود ، بلکه بر سایر نقاط نیز سرایت می کند و به معصیت و ناهنجاری فردی می تواند به صورت یک آسیب اجتماعی در آید .

عواقب ترک امر به معروف و نهی از منکر

یکی از عواقب نزدیک امر به معروف و نهی از منکر فروپاشی نظام خانواده است چنانکه حضرت محمد (ص) فرمود : کَیفَ بکُم اِذا فَسَدَت فساءُکُم وَفَسَقَ ‏ثبسابُکُم وَ لَم تأمَرُا با المَعرُفِ وَلَم تَنهوا عَنِ المُنکَرِ. (38)چگونه بر شما میگذرد زمانی که زنانتان فاسد و آلوده شدند و جوانانتان به طرف فسق و فجور روی آوردند این معایب و بدبختی ها هنگامی پیش می آید که شما امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید .

تسلط اشرار و مستجاب نشدن دعا

امام علی (ع) در وصیتش به امام حسن و امام حسین علیهم السلام فرمود : از خدا بترسید ، از خدا بترسید ، با اموال و جانها زبانهایتان دراره خداوند بزرگ جهاد کنید و از دین حق تعالی بزرگ دفاع کنید و امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید ، زیرا رها کردن این دو واجب الهی باعث می شود که ظالمین بر شما مسلط شوند و در آن هنگام برای رهایی از شر و ظلم دشمن دعا می کنید ولی خداوند دعایتان را اجابت نمی کند . (39)

ثواب امر به معروف و نهی از منکر در روز قیامت

امام جعفر صادق (ع) فرمود : کسانی که در دین کارهای نیک انجام می دهند و مردم راهم به خوبیها دعوت می کنند ، در روز قیامت هم جزو خوبان محسوب می شوند و به آنها گفته می شود که : تمام گناهان بخشیده شد ، حسنات و پاداش کارهای نیکتان را به هر کس دوست دارید هدیه نمایید ، بعد فرمود : بر هر کس واجب است که با قلب و زبان و دست امر به معروف نماید . (40)

وظیفه علما از همه سنگین تر

رسول خدا فرمود : در شب معراج گروهی را دیدم که قیچی ها لبهایشان را می برند . به جبرئیل گفتم : اینها چه کسانی هستند ؟ گفت اینها خطبا و علمایی از امت شمایند که قدرت بر بیان احکام خداوند را داشتند لکن در این امر خطیر سستی کردند . (41)
سخنان امام خمینی (ره ) در مورد امر هب معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از اموری است که بر همه واجب است. همۀ ما مکلفیم که همانطوری که مکلفیم خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور ، مکلف هستیم دیگران را هم همین طور دعوت کنیم ، هر مقداری که می توانیم . شما نباید بگویید خوب من که خطیب نیستم ، من که اهل منبر نیستم ؛ من که اهل محراب نیستم ، شما اهل این هستید که در خانوادهتان با پسرتان و با دخترتان و یا اولیائتان ، با آنان کسی که رفیق شماست ؛ حرف بزنید . همین مقدار شما مکلفید . اگر انسان دید معصیت خدا می شود ، باید جلوش را بگیرید و نگذارید معصیت خدا بشود . (42)
نهی از منکر اختصاص به روحانی ندارد مال همه است . (43) این کشور باید همۀ افرادش آمر به معرف و ناهی از منکر باشند اعوجان ها را خودشان رفع بکنند . (44) اگر یکی ، یک خلاف کرد همه باید بروید دنبالش که آقا چرا ؟ لازم نیست کاری بکنید مواخذه بکنید . (45) اگر یک نفر خلاف کرد بیست نفر از شما رفت گفت : نکن این کار صحیح نیست تحت تاثیر قرار می گیرد . (46) امر به معروف و نهی از منکر دو اصل است در اسلام که همه چیز را می خواهد اصلاح کند . یعنی با این دو اصل می خواهد تمام قشرها مسلمین را اصلاح بکند . به همه ماموریت داده ، به همّ ما ، به تمام افراد زیر پرچم ماموریت داده که باید وادار کنید همه را به کاری صحیح و جلو گیری از کار های فاسد . (47) کوشش کنید که احکام اسلام را هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند اصل امر به معروف و نهی از منکر همین است که جامعه را اصلاح می کند . (48)
حدیثی دارم که امام رضا (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل نموده و آن این است :
اذا تواکَلَتِ الناسُ الاَمرُ باالمَعرُوفِ و النَّهیَ عَن المُنکَرِ : هر گاه مردم ، امر به معروف و نهی از منکر را به عهدۀ همدیگر بگذارند ( یعنی هر کس سکوت کند و به انتظار اینکه دیگری امر به معروف و نهی از منکر کن و در نتیجه هیچ کس قیام نکند ) فَلیأذنوا بِوِقاعٍ مِن الله ، پس برای عذاب الهی منتظر و آماده باشد . چه عذابی ؟ سنگ از آسمان بیاید ؟ نه ، عذاب الهی در آیه ی قرآن چنین تفسیر شده است : از عذاب خدا بترسید ، بگو خدا قادر است که از بالای سر شما بر شما غذاب بفرستد یا از زیر پای شما عذاب بجوشاند یا شما را دسته دسته کند ، یا اینکه زیان خود شما را به شما برساند ، یعنی خودتان را بجان یکدیگر بیندازد .

پی نوشت ها :

1. مرتضی مطهر ی ، ده گفتار (امر ه معروف و نهی از منکر ) ص 94
2. توبه /71
3. مرتضی مطهر ی ، ده گفتار، ص 76-77
4.لقمان /17
5. مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، تحقیق هاشم رسولی ، ج201، ص614
6. وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، ج16 ، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و مایلحق به ، باب 1 ، ص 119 ، حدیث 6
7. نهج البلاغه ، ترجمه سید جعفر شهیدی ، حکمت 374 ، ص 429
8. محمد ابن حسن الحر العاملی ، وسایل الشیعه ، ج 16 ، کتاب الامر با المعروف و النهی عن المنکر و مایلحق به ، باب 1 ، ص 122 حدیث 13.
9. نهج البلاغه ، ترجمه سید جعفر شهیدی ، نامۀ 31 ، ص 296
10. بنگرید به : محمد اسفندیاری ، بعد اجتماعی اسلام ، ص 74 ، سید حسن اسلامی ، امر به معروف و نهی از منکر دانش نامه امام علی (ع) ج 6 ص267
11.در کتاب نهایه ، ص 299 و 300، دربارۀ مراتب امر به معروف و نهی از منکر می گوید . و صاحب نیز پس از نقل این عبارت در ادامه می فرماید :
12. مرتضی مطهر ی ، ده گفتار، ص 92
13.مستدرک الوسائل ، ج18 ، باب 1 ص 7 ، حدیث 1
14. بنگرید به : محمد حسن نجفی ؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، ج 21 ، ص 347-366
15. محمد حسن نجفی ؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، ج21 ، ص 370
16. اعراف /166- 163
17. نهج البلاغه ، ترجمه سید جعفر شهیدی ، خطبه 201 ، ص 237
18. محمد حسن نجفی ؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، ج 21 ، ص 375
19. بنگرید به : حسین مظاهری ، اخلاق و جوان ، ج 1 ص85 -83
20. شعرا /216
21. سید روح الله خمینی (امام ) شرح حدیث جنود عقل و جهل ، ص 317
22. محسن فیض کاشانی ؛ تفسیر الصافی ؛ ج2، ص 386 و 387
23. توبه /118
24. نهج البلاغه ، ترجمه سید جعفر شهیدی ، خطبه 140
25. همان ، نامه 53 ، ص 333
26. بحار الانوار ، ج 74، باب 4 ، ص85 ، حدیث 3
27. محد تقی مصباح یزدی ، ره توشه ، ج 2 ، ص 252
28. جک کانفیلد و دیگران ، غذای روح برای نوجوانان ؛ ترجمه ارمغان جزایری ، ص 8
29. نهج البلاغه ، نامه 31 ، ص306
30. محمد ری شهری ، دوستی در قرآن و حدیث ، ترجمه سید حسن اسلامی ، ص 84 و 85
31. لابضاف یُؤلفُ القلوب . بنگرید به همان ، ص84 )
32. میرزا حسین نوری ، مستدرک الوسائل ، ج 2 ص 308 ( امام علی (ع) همان ص 84)
33. امام علی (ع) : علی الانصاف ترسکخ ُ الموده ( همان ص 84)
34. همان ص 85 ، محمد تقی مصباح یزدی ، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ، تحقق و نگارش و احمد حسین شریفی مکتب سودگرایی
35. همان
36.Jeremy Bentham The Principle Of Utility In meta – ethics normative Ethics anal Applied Ethics P. 
37. آل عمران /104 ( و باید گروهی از شما باشند که به سوی خیر دعوت کنند و به کارهای خیر فرمان دهند و از زشتیها باز دارند و اینان رستگارانند )
38. وسائل الشیعه ج 11 ص 396
39. نهج البلاغه ، نامه 47، مشابه حدیث وسایل الشیعه ، ج 11 ص 413
40. اختصاص شیخ مفید (ره) ص 240
41. الحکم الزهرا ص 182 ، مانند آن وسایل الشیعه ، ج 11 ص 420
42. صحیفه نور ، ج1ص 84
43. همان مدرک : ج8 ص 47
44. همان مدرک : ج13 ص244
45. همان مدرک : ج8 ص 60
46. همان مدرک: ج8 ص160
47. همان مدرک : ج 9 ص 195
48.صحیفه نور ، ج 9 285

منابع
1.آئین زندگی ، اخلاق کاربردی ، مولف احمد حسین شریفی ، تدوین : نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، ناشر : دفتر معارف چاپ صدف ، قم خیابان شهداء کوچه 32 شماره 3 ، تلفن 7744616- تهران : خیابان انقلاب اسلامی ، چهار راه کالج ؛ شماره 791 ، تلفن 8911212 نمابر (8809386)
2. بهشت جوانان ، (با آنچه باید یک مرد و زن بدانند ) مولف اسدالله محمدی نیا ، ناشر بسط اکبر (ع) ، نوبت چاپ بهار 1385 ، چاپ غدیر ، قم : میدان شهدا ، خیابان معلم ؛ کوچه 12 ، کوی فرجام ، پلاک 28 انتشارات بسط اکبری (ع)
3.حماسه حسینی ، ج2 ، اثر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری ، چاپ پنجم : تابستان 1366، چاپ و صحافی : چاپ و نشر علامه طباطبایی ، ناشر انتشارات صدرا ( با کسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید ) تهران ناصر خسرو مقابل دارالفنون کوچه دکتر مسعود ، تلفن 305130- قم خیابان ارم تلفن 21522
4. ده گفتار : اثر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری ، چاپ سوم ، دیماه 1366، چاپ و صحافی : چاپ و نشر علامه طباطبائی ، ناشر : انتشارات صدر ( با کسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید ) تهران : ناصر خسرو مقابل دارالفنون کوچه دکتر مسعود ، تلفن 305130- قم خیابان ارم تلفن 21522
5. ره توشه نوجوان ، مولف ناصر مکاریان ، ناشر : انتشارات نجابت – تاریخ انتشارات زمستان 1387 ، قم : خیابان صفائیه ، کوچه ممتاز انتشارات نجابت ، تلفن (7749616 ) (0251)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید