دومین زیر بناى اقتصادى اسلام(4)

دومین زیر بناى اقتصادى اسلام(4)

استحقاق اهل زکات (قسمت دوم)
به جبریون ، و زنادقه زکات ندهید
در حدیثى از امام رضا علیه السلام منقول است که حضرت فرمود:
من قال بالجبر فلا تعطوه من الزکوه .(1)
کسی که قائل به جبر مى باشد پس به او زکات ندهید.
همچنین دو امام همام بنامهاى مبارک على ابن محمد الهادى امام دهم علیه السلام و ابى جعفر الباقر پنجم علیه السلام نیز فرمودند:
من قال بالجسم فلا تعطوه من الزکوه و لا تصلوا ورائه .(2)
کسی که معتقد به جسمانیت خداوند است از زکات به او ندهید و پشت سرش هم نماز نخوانید.
یوسف بن یعقوب مى گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم :
به این جمعیت که گمان مى کنند که پدر بزرگوارش (موسى بن جعفر علیه السلام ) حى و زنده است آیا مى توان زکات داد؟
حضرت فرمود:
لا تعطهم فانهم کفار مشرکون زنادقه .(3)
به آنان زکات ندهید، چرا که ایشان کافر و مشرک و از زنادقه اند.
بنابراین از احادیث شریف در مى یابیم که به این ملاحده و کافران زکات تعلق نمى گیرد.

حرمت اعطاء زکات به اعداء ائمه علیه السلام
سرقت در حرم خدا است
امام عسکرى علیه السلام در تفسیر آیه مبارکه اقیموا الصلوه و آتو الزکوه فرمود:
آتوا الزکوه مستحقها، لا تؤ توها کافرا و لا منافقا.
زکات را به مستحقین آن بدهید و به کافر و منافق زکات نپردازید.
آنگاه امام علیه السلام فرمود:
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: المتصدق على اعدائنا کالسارق فى حرم الله .(4)
زکات دهنده به دشمنان ما، مثل سارق و دزدى است که در حرم خداوند دزدى مى کند. بلى !! ائمه علیهم السلام حرم خداوند جل جلاله مى باشند.

زکات به موالیان اهل بیت علیهم السلام بپردازید به ناصبى هرگز؟
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: اگر اهل ولایت یافت نشد جائز است بغیر آنان زکات بدهیم ؟
حضرت فرمود: اگر یافت نشد و در آن شهر اهل ولایت نبود باید زکات را به شهرهاى دیگر برد که شیعه فقیر در آنجا باشد و زکات مفروضه را باید به آن ها داد، و اگر صدقه و زکات غیر مفروض باشد اگر اهل ولایت ، یافت نگردد و اعتقاد دارید به کودکان و یا کسانى که شما نسبت به آنها معرفت و شناخت ندارید و اعتقاد دارید به اینکه آنان شما را دشمن نمى دارند و نیز بکسانیکه معرفت ندارند و معتقد نیستند بر کسانیکه شما با آنها هستید و به آنها اعتقاد دارید دوستان (اهل بیت )، پس از اینچنین کسانى تبعیت نکنید، و به کسانى که متدین به دینشان هستند، و آنان غیر مسلمان و مستضعفانى از مردان و زنان و کودکان هستند که به استضعاف کشیده شده اند، پس به ایشان کمتر از درهم بدهید و به کمتر از رغیف و… و اما درهم تمام آنرا ندهید مگر به کسى که اهل ولایت باشد.
راوى مى گوید: عرض کردم فدایت گردم ، چه مى فرمائید در رابطه با سائلى که به درب منزل مى آید و یا در راه سؤ ال مى کند و ما نمى شناسیم که او چه مذهبى دارد؟
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
نه به آنان ندهید، که هیچ کرامتى در آنها نیست ، زکوه ندهید مگر به اهل ولایت ، مگر آنکه دلت به حال او برقت آید، در آنصورت پاره نانى به او بدهید.
شاید نظر مبارک امام علیه السلام این باشد که قطعه نان جو، یا کمتر، یا هیچ …
و اما اگر ناصبى باشد و اهل سب و نفرین بر اهل بیت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، هرگز قلبتان بر آنها نسوزد، و اطعام نکنید. و آبش ندهید اگر چه از گرسنگى و تشنگى بمیرد و یاریش نکنید اگر چه غرق شود یا بسوزد و اگر از شما استغاثه کند، به درون آبش فرو برید و کمکش نکنید، پس براستى پدرم امام محمد باقر علیه السلام که خوب و شایسته پدرى بود مى فرمود:
اگر کسى یک ناصبى را از غذا سیر کند، خداوند شکمش را در روز قیامت از آتش پر خواهد کرد، حال چه معذب باشد و چه آمرزیده .(5) (یعنى این مکافات را در هر صورت خواهد دید).
زکات را به پیروان با بصیرت ما بپردازید
در تفسیر امام عسکرى علیه السلام در مورد زکات گیرندگان و اینکه مستحقان این فریضه چه کسانى هستند؟ آمده است که حضرت مى فرماید:
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پرسیدند، چه کسى استحقاق دریافت زکات را دارد؟
حضرت صلى الله علیه و آله فرمود: مستضعفان از شیعه و پیرو محمد و آل گرامیش علیه السلام ، آنهایى که داراى بصیرت و بینش قوى هستند. آن کسانى که داراى ولایت و محبت نیکوئى به اولیاء الهى مى باشند و برائت و بیزارى از دشمنان اهلبیت علیه السلام مى جویند و شناخت کامل به اهلبیت علیه السلام دارند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چنین کسى برادر شما است در دین ، و به کسانیکه از این موهبت عظمى برخوردار نیستند نه زکات بدهید و نه صدقه بپردازید، چرا که موالى و شیعیان ما از ما هستند و مثل یک جسدند، که بر جماعت ما زکات و صدقه حرام است و باید شما زکاتتان را به برادران بابصیرت که درک محاسن و خوبیها را مى نمایند بپردازید….(6)
حاکم اسلامى مى تواند اجبار به دریافت زکات کند
در تمامى دنیا و همه کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى براى اداره امور کشور مالیات الزامى دریافت مى دارند، براى اداره امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى ما نیز ولى فقیه و حاکم اسلامى مى تواند از مسلمانان غنى و مالدار دریافت زکات نماید، و این امرى مؤ کد است که در اسلام خداوند به پیامبرش صلى الله علیه و آله خطاب نموده است :
خذ من اموالهم صدقه تطهر هم و… (7)
(اى پیامبر صلى الله علیه و آله ) از اموال مسلمانان زکات بگیر تا پاکشاى سازى …
حضرت جعفر ابن محمد الصادق علیه السلام مى فرماید:
یجبر الامام الناس على اءخذ الزکوه من اموالهم … .
حاکم و امام ، مردم را بر گرفتن زکات از اموالشان مجبور مى کند.
چرا که خداوند مى فرماید:
اى پیامبر صلى الله علیه و آله از اموال ایشان صدقه (زکات ) بگیر، تا پاکشان سازى .
و خود پیامبر صلى الله علیه و آله (شارع مقدس اسلام ) در گرفتن زکات خطاب به مسلمانان چنین مى فرماید:
هاتوا ربع العشر من کل عشرین مثقالا، و من کل ماءتى درهم خمسه دراهم .(8)
بیاورید از طلا و نقره یک چهارم عشر، از هر بیست مثقال ، نصف مثقال ، و از هر دویست درهم پنج درهم .
طبق این بیان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ضمن گرفتن زکات به اجبار و میزان زکات طلا و نقره را نیز معین فرموده است .

اختیار تام حاکم اسلامى در تقسیم زکات
در اینکه شارع مقدس اسلام در تقسیم زکات ، و خمس ، و سایر حقوق و تمامى احکام اسلامى امین است و در تقسیم و توزیع و احکام ، کوچکترین حقى از کسى تضییع نمى نماید هیچ شک و شبهه اى وجود ندارد.
در این رابطه به داستانى از پیامبر عظیم الشان اسلام صلى الله علیه و آله که : مقدارى طلا را بین افرادى تقسیم مى نماید و دیگران به اعتراض صدا بلند مى کنند که چرا به ما نرسیده ؟! داستان از این قرار است :
على علیه السلام فرمود: مردى از یمن به محضر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسید، و قطعه طلائى که در سفره چرمى دباغى شده بود و به آنحضرت تقدیم کرد.
طلائى که با خاک و سنگ همراه بود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آن را در بین پنج نفر به نامهاى اقرع ابن حابس ، 2 تمیینه ابن بدر 3 زید الخیل
4 علقمه ابن علاثه 5 عامر ابن طفیل ، تقسیم کرد. پس عده اى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله از این تقسیم با خبر شدند و گفتند یا رسول الله ما احق به این طلا هستیم ، پیامبر صلى الله علیه و آله وقتى با خبر شد، فرمود:
آیا من را امین نمى دانید، و حال آنکه من امین وحى هستم و از آنچه از آسمان به من مى رسد به آن امینم و خبر آسمان هر صبح و شب بمن میرسد.(9)
بنابراین تقسیم پیامبر امین ، تقسیم عادلانه است و هر حقى که براى مسلمین در ابعاد مختلف وضع و تشریع فرموده طبق خواسته خداوند حکیم بوده و تخطى از حق بهیچ وجه شایسته او نیست . تمامى امور مسلمین بر همین معیار است ، که غالبا بحق خود قانع و راضى نیستند و مسؤ ولین امور مرا همیشه زیر سوال مى برند و بدون کشف واقع زبان به اعتراض مى گشایند و انتقاد مى کنند.
بر اهل بیت و ذراریشان صدقه حرام است
عن امیرالمؤ منین علیه السلام انه نظر الى الحسن بن على علیه السلام و هو طفل صغیر قد اءخذ تمره من تمر الصدقه فجعلها فى فیه فاستخرجها رسول الله صلى الله علیه و آله من فیه ، و ان علیها لعابه فرمى بها فى تمر الصدقه حیث کانت و قال : اءنا اهل بیت لا تحل لنا الصدقه . .(10)
در کتاب دعائم الاسلام از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام مى نویسد که آن حضرت به فرزندش حسن ابن على علیه السلام نگاه کرد در حالیکه ایشان صغیر و کوچک بود، که آن حضرت یک عدد خرماى صدقه را برداشته و در دهان گذاشت . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در دم خرما را از دهان او بیرون آورد، در حالیکه بر آن خرما لعب دهان حضرت مجتبى علیه السلام بود و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آن دانه خرما را روى خرماى صدقه افکند و فرمود: ما اهل بیتى هستیم که صدقه بر ما حلال نیست .
در این حدیث اهمیت اجتناب از حرام در سیره انبیاء و ائمه علیه السلام به وضوح بچشم مى خورد و مسئله دیگر، حرمت زکات و صدقه به امامان معصوم و ذراى پاکشان ثابت و روشن مى باشد.
البته لازم به ذکر است که این حدیث از زبان مبارک امام مجتبى علیه السلام نیز در کتاب بحارالانوار ذیل همین روایت نقل شده است .
مؤ منین را با ایتاء زکات خوار ننمائید
در روایت اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام در مورد حرمت مؤ من و ایتاء زکات به فقراء مؤ منین چنین مى خوانیم ، جناب اسحق ابن عمار مى گوید:
امام صادق علیه السلام بمن فرمود:
یا اسحق کیف تصنع بزکوه مالک اذا حضرت ؟
چه کار مى کنى با زکات مالت ، اگر وقتش فرا رسد؟
گفتم : فقراء به منزلم مى آیند، پس من زکات به آنان مى دهم ، حضرت به من فرمود:
ما اراک یا اسحق الا قد ذللت المؤ منین و ایاک ! ان الله تعالى یقول : من اذل لى ولیا فقد ارصد لى با لمحاربه .(11)
حضرت فرمود: نمى بینم ترا اى اسحاق در اینکار، مگر اینکه به تحقیق ذلیل کردى مؤ منین را، بپرهیز همانا خداى تعالى فرمود: کسى که خوار کند در دین من ولى و دوست مرا، پس بتحقیق اعلان جنگ با من کرده است .
به مؤ منین فقیر بقدرى حرمتشان را پاس دارید حتى زکات را مخفیانه به در خانه شان ببرید که کسى متوجه نشود، بخاطر احترامى که به پیشگاه خداوند دارند، و اینکه انسان رضایت دهد که مؤ من فقیر شود و براى دریافت زکات به در خانه غنى بیاید، بى حرمتى بفقراء مؤ منین است .

حکایت مثنوى از مرد صالحى که زکات مالش در جایگاه مى داد
حکایتى از زبان شعر مولانا جلال الدین محمد بلخى نقل مى کنیم که در آن مولانا تعهد و مسئولیت شناسى یک مرد خدا شناس را به نظم در آورده و در قالب مثنوى بیان مى کند، که این اشعار مى تواند تنبیه شایسته اى براى همه طبقات از مالداران باشد، که تا خود را بدین نحوه تربیت کنند و در پرداخت حقوق مستمندان هیچ گونه مسامحه و سستى ننمایند و بدانند که حواله دادن حق مستمندان از امروز به فردا با تاءخیر آن بسى دور است و با انصاف و اکرام ، مرد کریمى که زکات خویش را در جایگاه مى داد داستان از این قرار است که :
بود مرد صالحى ربانئى
عقل کامل داشت پایان دانئى
در ده ضروان به نزدیک یمن
شره اندر صدقه و خلق حسن
کعبه درویش بودى کوى او
آورندى مستمندان سوى او
هم ز خوشه عشر دادى بى ریا
هم ز گندم چون شدى از که جدا
آرد گشتى عشر مى دادى از آن
نان شدى عشر دگر دادى ز آن
از عنب عشرى بدادى و از مویز
عشر هم دادى وى از دوشاب نیز
هم زحلوا عشر و از پالوده هم
مى فرو نگذاشتى از بیش و کم
عشر هر دخلى فرو نگذاشتى
چاره باره دادى آنچه کاشتى (12)
البته دادن زکوه از گندم و جو کافیست لکن آن مرد سخاوتمند هر چه مى کاشت چهار بار زکوه مى پرداخت ، و این کمال جود و سخاوت و انصاف است که نسبت به بندگان ضعیف خدا اغنیاء و مالداران این جور معامله کنند.

توصیه به فرزندان در تعجیل پرداخت زکات
بس وصیتها که کردى هر زمان
جمع فرزندان خود را آن جوان کال
له لله قسم مسکین بعد من وامگیرید از غرور خویشتن
تا بماند بر شما کشت و ثمار
در پناه طاعت حق استوار
دخلها و میوه ها جمله ز غیب
حق فرستاده است بى تخمین و ریب
در محل دخل اگر خرجى کنى
درگه سود است بر سودى زنى
ترک اغلب دخل را در کشتزار
بازکارد چون وى است اصل ثمار
بیشتر کارد خورد زو اندکى
که ندارد و او بروئیدن شکى
ز آن بیفشاند بکشتى ترک دست
کان غله اش هم ز آن زمین حاصل شده است
کفشگر هم آنچه افزاید زنان
میخرد چرم و اءدیم (13) سختیان
این زمین و سختیان پرده است و بس
اصل روزى از خدا دان هر نفس
که اصول دخل اینها بوده اند
هم ز اینها مى گشاید رزق بند
دخل از آنجا آمدستش لا جرم
هم از آنجا مى کند داور کرم
چون بکارى در زمین اصل کار
تا بروید هر یکى را صد هزار(14)
لطف و برکت خدا در جایگزینى زکوه !
مولانا در اشعار نغز فلسفى خویش تخم و بذر و زمین مستعد و پذیرائى و پرستارى و پاسدارى را از دهقان دانسته و مى گوید اینکه اگر چند سالى درو نکردى چه مى کنى ؟ آیا نه اینست که دست انابه و استغاثه به پیشگاه او دراز مى کنى و به التماس و استغاثه مى افتى پس بدان که رزق تو دست اوست و زکات مال تو نیز هم به امر اوست و حتما ادا کن تا که به قحطى گرفتار نگردى . آنگاه مى گوید:
گیرم اکنون تخم را گر کاشتى
در زمینى کش سبب پنداشتى
چون دو سه سالى نروید چرا کنى ؟
جز که در لابه و دعا بر سر زنى
دست بر سر مى زنى سوى اله
دست و سر بر دادن رزقش گواه تا بدانى ک
اصل ، اصل رزق اوست تا هم از وى جوید آن رزق جو است
رزق از وى جو، مجو از زید و عمرو
مستى از وى جو مجو از بنگ و خمر
منعمى زو خواه نى از گنج و مال
نصرت از وى خواه نى از عم و خال
عاقبت زینها بخواهى ماندن
بین که را خواهى در آندم خواندن
ایندم او را خوان ، باقى را بمان
تا تو باشى وارث ملک جهان
چون یفر المرء آید من اخیه
یهرب المولود یوما من ابیه
در هر حال کشاورز باید خدا را بخواند و دیگران را رها سازد، با خدا باش تا وارث ملک جهان شوى . پس در راه معبود حقوق او بعیالاتش رد کن تا در روز موعود، روزى که فرزندان از پدر و مادر بگریزند تو همچنان سر افراز و سر بلند باشى .

پاسدارى از حرمت مؤ من در اعطاء زکات
براى مؤ من حد و حرمتى است که حتى در اعطاء زکات به او از کرامت و معیار بالا و والائى برخوردار است که براى غیر ایشان این حرمت وجود ندارد، بشربن بشار مى گوید:
از حضرت ابوالحسن علیه السلام پرسیدم ، ماحد المؤ من الذى یعطى الزکوه ؟
حد و حرمت مؤ من در اعطاء زکات چگونه است ؟ حضرت فرمود:
یعطى المؤ من ثلاثه آلاف ، ثم قال : او عشره آلاف ، و یعطى الفاجر بقدر
عطا مى شود به مؤ من سه هزار، سپس فرمود: یا ده هزار، ولى به فاجر بقدر کمى داده مى شود.(15)
چرا که مؤ من آنچه از زکات مى گیرد در راه خدا و طاعت او (عزوجل ) مصرف مى نماید و فاجر در معصیت خدا مصرف مى دارد.
مضمون حدیث شریف اینست که براى مؤ من از فقراء حرمتى خاص و احترامى فوق العاده باید قائل شد و در مقابل نسبت به فاجر، هر چه کمتر، بلکه در مقابل مؤ من او را باید خوار و ذلیل نمود.

زکات خود را به فقیران متعهد و حق شناس بپردازید
در اسلام اولیاءالله اعلام و مردم و انسانهاى برجسته علمى و عملى و ربانى ، از پیروان واقعى پیشوایان معصوم علیهم السلام وجود دارند که هادیان بشر و راهنمایان بسوى حق و حقیقت هستند، که براى اجراى عدالت و حکومت حق منطبق با فرامین پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام عمل مى کنند و شایسته است که خمس و زکات ، و هر گونه حقوق الهى را براى رساندن به ذى حق ، بدست چنین انسانهائى بسپارند.
در روایت عبدالخالق جعفر است که مى گوید:
قال ابو عبدالله علیه السلام :
ان من بقاء المسلمین و بقاء الاسلام ان تصیر الاموال عند من یعرف فیها الحق و یصنع (فیها) المعروف ، فان من فناء الاسلام و فناء المسلمین ان تصیر الاموال فى اءیدى من لایعرف فیها الحق و لایصنع فیها المعروف (16)
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
همانا از موجبات بقاء مسلمین و اسلام اینست که اموالت را به کسى بسپارى که حق را مى شناسد، و با آن کار و عمل خیر انجام مى دهد. و از فناء و نابودى اسلام و مسلمین اینست که اموال را در دست کسى بدهى که حق را در مصرف آن نشناسد و کار خیرى در آن انجام ندهد.
راوى مى گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم : ما حد السخاء؟
حد سخاوت چیست ، و سخاوتمند کیست ؟
فقال : تخرج من مالک الحق الذى اوجبه الله علیک فتضعه فى موضعه (17)
حضرت علیه السلام در پاسخ فرمود:
حد سخاوت آنست که خارج کنى از مالت حق آنچه را که خداوند آن را بر تو واجب کرده است ، و تو آن مال واجب را در موضع خود قرار دهى .
یعنى کمال سخاوت آنست که حق الله را اداء نموده و آنرا بدست کسى بسپارى که اهلیت آن را داشته باشد و حق الله را به اهلش برساند، نه به کسى که اموالت را ضایع نموده و یا به غیر اهلش برساند.

زکات را علنى و صدقات را مخفیانه رد کنید
در اسرار و فلسفه احکام اسلامى تمام فرائض بطور علنى و آشکار انجام مى پذیرد، اقامه نماز یومیه و به جماعت ، حتى از مسجد کوچک محله به شهر رفته و در مسجد جامع ثواب بیشتر و بهترى دارد و نیز به اقامه نماز در مساجد بزرگ و پر جمعیت و در جماعت فوق العاده زیاد از نظر روایات و احادیث توصیه شده ایم که شرکت نمائیم .
همین طور حج که یک فریضه عبادى سیاسى است بطور دسته جمعى انجام مى پذیرد و تمام مناسک آن بطور علنى است ، و نیز جهاد در راه خدا با مشرکان و دشمنان دین ، بطور دسته جمعى و با انسجامى خاص انجام مى گیرد، و همین طور سایر فرائض دینیى ، در مورد زکات هم همین سفارش را از امام صادق علیه السلام داریم که حضرت امام در مورد علنى دادن زکات و مخفیانه دادن صدقات مستحبى فرمود:
فکل مافرض الله عز وجل فاعلانه افضل من اسراره و کل ما کان تطوعا فاسراره افضل من اعلانه ، ولو ان رجلا یحمل زکوه ماله على عاتقه ، فقسمها علانیه کان ذلک حسنا جمیلا .
پس تمام آنچه را خداى عز و جل فرض نمود، آشکارا دادنش افضل و برتر از خفاء و مخفیانه دادن آن است و هر چیز که تطوع و مستحبى باشد، پس مخفیانه دادن او برتر است از علنى و آشکارا دادن آن ، و اگر مردى زکات مالش را آشکار تقسیم کند، این برایش نیکوتر و زیباتر است .
سر این دستورالعمل براى اینست که در تشویق و ترغیب مسلمانان به اداء فرایض و واجبات دینى تظاهر کنیم ، تا مسلمانان به فرایض و احکام اسلامى رغبت بیشترى پیدا کنند و با حس رقابت و چشم و هم چشمى هم که باشد خمس و زکات مال خویش را هر چه سریعتر بپردازند، اما در صدقات مستحبى بر عکس آن . به سر و مخفیانه انجام دادن آنها ماءموریم .
اسحاق بن عمار از امام جعفر صادق علیه السلام از قول خداوند تعالى ، که فرمود:
… و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خیر لکم … (18)
اگر مخفیانه صدقات خود را به فقراء بدهید، این براى شما بهتر است .
فقال : هى سو الزکوه ، ان الزکوه علانیه غیر سر (19)
حضرت فرمود:
این صدقه است ، نه زکات ، همانا زکات علنى و آشکارا پرداخت مى گردد، نه بطور مخفى و سر.
این به معنى تظاهر در عبادت و خود نمائى و ریا، نیست ، که ریا و تظاهر در عبادت ، یک بیمارى قلبى است و این بیمارى با کمبودى که دارد، عبادات و فرائض دینى خویش را براى جلب توجه خلق الله طولانى تر، بهتر و آشکارا انجام مى دهى قصدش اینست که اجر پاداش عمل خویش را از این و آن بگیرد، نه از خداوند قادر متعال ، و این یک اشتباه محض ‍ است ، چرا که پاداش عمل نیک را جز خداوند کسى نمى تواند بدهد.

آیا بنى هاشم در صورت اضطرار زکات مى گیرند؟!
در بعضى از مراحل ضرورى و اضطرارى ، سادات و بنى هاشم هم مى توانند زکات بگیرند، همانطور که در صورت اضطرار میته حلال مى گردد.
در روایت ابى خدیجه از حضرت ابى عبدالله الصادق علیه السلام مى خوانیم :
قال : اعطوا الزکوه من ارادها من بنى هاشم ، فانها تحل لهم و انما تحرم على لالنبى صلى الله علیه و آله و سلم و الامام من بعده و الائمه علیهم السلام (20)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
عطا کنید زکات را به هر کس از بنى هاشم که اگر بخواهند، چرا که (در صورت اضطرار) زکات بر آنها حلال است و البته بر پیامبر و ائمه اهلبیت که بعد از پیامبر خدا مى آیند حرام مى باشد.
اینک نظرات فقهاى عالیمقام در مذهب شیعه را در اینکه آیا سادات و بنى هاشم مى تواند زکات بگیرند مى خوانیم :
شیخ طوسى ره در تهذیب فرمود:
سید در حال ضرورت مى تواند زکات بگیرد و لیکن ائمه علیهم السلام به نفس خویش هرگز مضطر نشدند و تا حال نمى شوند. (21)
در کتاب استبصار پس از ذکر این خبر مى گوید، این خبر را غیر از ابى خدیجه ندیده ، اگر چه مکررا در کتب آمده ، اما این خبر ضعیف است و اگر تسلیم این خبر نیز بشویم ، گرفتن زکات براى بنى هاشم در حال ضرورت است و اگر در بعضى از زمانها از خمس تاءمین نمى گردند در این صورت مى توانند از زکات استفاده کنند این بمنزله اکل میته که عند الضروره حلال مى گردد، مى باشد، ولى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام منزه از این اضطرارند و هرگز همانند انسانهاى عادى مضطر نمى شوند و خداوند آنان را حفظ و صیانت مى نماید و این بعلت عظمتى است که در پیشگاه خداوند از آن برخوردار مى باشند.
شیخ در استبصار مى فرماید:
روایت که دلالت بر معناى فوق دارد خبر زراره از امام صادق علیه السلام است که حضرت فرمود:
لو کان عدل مااحتاج هاشمى و لا مطلبى الى صدقه ، ان الله تعالى جعل لهم فى کتابه ما کان فیه سعتهم ، ثم قال : ان الرجل اذا لم یجد شیئا حلت له المیته و الصدقه لاتحل لاحد منهم الا ان لا یجد شیئا و یکون ممن تحل له المیته … (22)
امام علیه السلام فرمود:
اگر عدالتى حاکم باشد، هیچ هاشمى و مطلبى محتاج به صدقه نمى گردد، چرا که خداوند تبارک و تعالى در کتابش ، قرآن ، خمس را براى بنى هاشم و بنى عبدالمطلب قرار داد، تا با این خمس در سعه باشند.
سپس فرمود:
اگر مرد چیزى را که به آن ارتزاق کند نیابد صدقه و همینطور میته بر او حلال مى گردد.
بنابراین صدقه (زکات ) حلال نیست به احدى از سادات مگر آنکه چیزى نیابد بخورد و این از باب اءکل میته است که بر مضطر حلال مى گردد.
بسیارى از سادات ، امروزه در نظام مقدس جمهورى اسلامى از صدقات کمیته امداد امام خمینى قدس سره استفاده مى نمایند و این کمال بى حرمتى بساحت مقدس پیامبر و اهلبیت و سادات از ذرارى ایشان است چرا که حقوق سادات و ذرارى حضرت صدیقه اطهر زهراى مرضیه علیها السلام در این کشور شکل معادن روزمینى و زیر زمینى و نفت و ارباح مکاسب و تجارت بحد وفور وجود دارد، خمس و سهم مبارک سادات در اموال مردم و خاصه حکومت اسلامى وجود دارد چرا بایست سادات اشرف اولاد آدم از صندوق صدقات و تصدق مردم استفاده کنند، آیا با این تعبیر موافق نیستند که بگویم سادات و ذرارى حضرت فاطمه علیها السلام در روى شمش طلا خوابیده اند اما روپوش ندارند بر سر و روى خویش بیافکنند. آیا وقت این نرسیده حکومت اسلامى از حقوق مسلم سادات و اموال قابل تخمیس ملى و دولتى براى سادات و فرزندان حضرت زهراى مرضیه علیها السلام با حکم حاکم و ولى امر مسلمین خانه سازى کنند، شهر سازى کنند سرمایه گذارى نمایند و در شهر و روستا محل کسب و تجارت و کشت و صنعت باغ و بساتین ، آنان را اشباع و احیا نمایند و حقوق از دست رفته سادات را به آنان برگردانند. طبق پیشنهاد و طرح کتبى طیى یک نامه پانزده صفحه اى تایپ شده اینجانب به مقام عظماى ولایت امر ارسال داشته و پس از چهار ماه حضورا شرف یاب شده و از پاسخ نامه ام پرسیدم وقتى متوجه شدند فوق العاده تحت تاءثیر قرار گفته فرمودند خوب نامه اى نوشتید خوب پیشنهادى کردید طرح خوبى دادید. عرض کردم آقا پس پاسخ نامه ام چه شد؟!! فرمودند: فرستادم براى بررسى ، هر چه تفحص کردم هیچ نتیجه اى نگرفتم و… بلى حکومت اسلامى اگر بخواهد از راه خمس معادن و نفت و از خمس انفال کلا از حقوق حقه سادات تاءمینشان کند، بدون هیچ تکلف از عهده اداره امور سادات و بنى هاشم بر مى آید. به امید آن روز که ان شاء الله تعالى

زکات موجب صحت نماز (قسمت اول)
زکات همه جا مقارن با نماز ذکر شده است
در قرآن مجید کمتر جائى بچشم مى خورد که زکات را در کنار نماز ذکر نکرده باشد.
علت ذکر نماز در جنب و کنار اینست که هر جا بحث از تزکیه نفس است ، بحث از تزکیه مال هم هست و باید باشد، و تزکیه نفس بدون تزکیه مال صورت پذیر نیست ، چرا که مال حلال و مزکى موجبات طهارت باطن و تربیت روح و روان را فراهم مى نماید. و تغذیه حلال ملزم به تزکیه مال است .
از حضرت ابى جعفر امام باقر علیه السلام است که فرمود:
ان الله عزوجل قرن الزکوه بالصلوه فقال : اقیموا الصلوه و آتوا الزکوه . فمن اقام الصلوه و لم یؤ ت الزکوه لم یقم الصلوه (23)
براستى خداوند عزوجل مقارن کرد زکات را با نماز، آنجا که فرمود: بپاى دارید نماز را و اداء کنید زکات را. پس کسى که نماز را بپاى دارد، و زکات مال ندهد، نماز هم نخوانده است .
هم قرآن و هم حدیث ، گویاى این واقعیت اند که باید زکات با نماز باشد، و نماز و زکات ، هر دو با هم و در کنار هم ، همه جاذکر شده ، چرا که پذیرش این دو عبادت به پیشگاه خداوند باهمند و هر دو لازم ملزوم یکدیگرند. هر جا نماز است ممکن است زکوه هم باشد. ولى هر جا زکوه باشد صد در صد باید نماز هم باشد یعنى زکاه بدون نماز پذیرفته و صحیح نیست کما آنکه نماز بدون زکوه در صورت استطاعت ، پذیرفته نمى باشد.

آیات زکات پیوسته با نماز نازل شده است
زکات در تزکیه مال ، و نماز در تزکیه نفس ، این هر دو چون دانه هاى زنجیر به هم پیوسته اند چرا که مال پاک نباشد عبادت ضایع مى گردد، و عبادت باطل و بى ارزش مى شود تزکیه مال تقویت معنوى و عبادى است و ارزشهاى معنوى مستلزم تزکیه مال و روح است .
نفس مزکى مالش نیز مزکى و تزکیه شده است و کسى که مالش را پاک ساخته نفسش نیز پاک شده است .
محمد ابن مسلم و ابى بصیر و دیگران ، از امام باقر و امام صادق علیه السلام نقل قالا علیه السلام : فرض الله الزکوه مع الصلوه (24)
این دو بزرگوار فرمودند: خداوند زکات و نماز را با هم تفریض و واجب نموده است . در حقیقت نماز با زکات با هم و در کنار هم تشریع گشته است .
لذا وقتى به آیات قرآن نظاره مى کنیم در مى یابیم که بیشترین آیات نماز و عبادت با ذکر زکات همراه است و در کنار هر صلوه ، غالبا زکات نیز ذکر شده است ، که این هر دو در کنار هم در سازندگى و تربیت روح جسم انسان نقش مهم و اساسى را ایفاء مى کنند.

نزول زکوه در ماه رمضان :
یکى از احکام شریعت مقدس اسلام زکوه است که آیاتش مثل نماز و روزه و… در ماه مبارک رمضان نازل شده است .
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
و انزلت فى شهر رمضان فاءمر رسول الله صلى الله علیه و آله ، منادیه فنادى فى الناس ان الله فرض علیکم الزکوه کما فرض علیکم الصلوه ففرض الله عزوجل علیهم من الذهب و الفضه و فرض الصدقه من الابل و البقر و الغنم و من الحنطه و الشعیر و التمر و الزبیب فنادى فیهم بذلک فى شهر رمضان و عفالهم عما سوى ذلک .
آیه زکات در ماه مبارک رمضان (که ماه تزکیه جسم و جان است ) نازل شده است ، پس پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به منادى خویش امر فرمود که در میان مردم ندا دهد، پس ‍ آنگاه خداوند تعالى زکات طلا، نقره ، شتر، گاو، گوسفند، گندم ، جو، خرما، کشمش را بر آنان فرض و واجب کرد، پس منادى همه آنچه را که ذکر شد به عنوان متعلق زکات در آن جمعیت و همه مسلمانان ، در ماه رمضان اعلام نمود، و خداوند غیر آنچه را که ذکر کرد به مسلمانان بخشید و دیگر مایملک مسلمانان را از زکات معاف فرمود.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
ثم لم یفرض لشیى ء من اموالهم حتى حال علیهم الحول من قابل فصاموا و افطروا، فامرا منادیه فنادى فى المسلمین ، ایها المسلمون زکوا اموالکم تقبل صلاتکم .(25)
سپس واجب نکرد از اموالشان چیزى را (براى زکات ) تا اینکه یکسال گذشت ، پس روزه گرفتند و افطار کردند، سپس پیامبر صلى الله علیه و آله امر فرمود به منادى خود تا در میان مسلمانان ندا دهد و بگوید: اى مسلمانان زکات بدهید و اموالتان را پاک سازید تا نمازتان به درگاه حضرت حق مقبول گردد.
ارتباط تزکیه نفس با تزکیه مال چقدر نزدیک و محکم است ، که در ماه مبارک رمضان ، ماه تزکیه نفس و ماه طهارت روح و پاکیزگى جسم و جان از همه گناهان و معاصى ، را خواسته است خداوند آیات زکات مال را نیز در ماه رمضان نازل فرمود تا ثابت کند که آدمى هم به تزکیه روح و نفس نیازمند است و هم به تزکیه مال و دارائى خویش ، و لذا آیات کثیرى در قرآن آمده است که نماز را در کنار زکات فرو فرستاده است و در تزکیه نفس و مال تاءکید فراوانى نموده است .

پى‌نوشتها

1) عیون اخبار الرضا جلد 1 صفحه 143 نقل از بحارالانوار جلد 93 صفحه 43 (چاپ بیروت )
2) توحید صدوق صفحه 59
3) رجال الکشى صفحه 388 نقل از بحارالانوار جلد 93 صفحه 46 (چاپ بیروت )
4) تفسیر الامام صفحه 238 نقل از بحارالانوار جلد 93 صفحه 46 (چاپ بیروت )
5) بحارالانوار جلد 93 صفحه 47 و 48 (چاپ بیروت )
6) تفسیر الام العسگرى علیه السلام صفحه 38 نق از بحارالانوار جلد 93 صفحه 45 (چاپ بیروت )
7) سوره توبه آیه 103
8) بحارالانوار جلد 93 صفحه 56
9) بحارالانوار جلد 93 صفحه 47
10) بحارالانوار جلد 93 صفحه 47
11) امالى شیخ طوسى جلد1 صفحه 198 نقل از بحارالانوار جلد 93 صفحه 51 (چاپ بیروت )
12) مثنوى معنوى جلد پنجم صفحه 479.
13) اءدیم پوست
14) مثنوى معنوى جلد پنجم صفحه 480
15) علل الشرایع جلد2 صفحه 60
16)فروع کافى جلد 4 صفحه 25.
17) وسائل الشیعه جلد 6 صفحه 8.
18)بقره – آیه 271.
19) فروع کافى جلد 3 صفحه 502.
20)استبصار جلد 2 صفحه 36.
21)تهذیب جلد 1، صفحه 235.
22)استبصار جلد 2 صفحه 36.
23) فروع کافى جلد 3 صفحه 506
24) فروع کافى ج 3 صفحه 498
25) فروع کافى جلد3 صفحه 479

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید