دفاع پیش گیرانه
پس از حوادث یازده سپتامبر 2002 میلادی، آمریکا و پاره ای از متحدین اش تئوری جنگ پیش گیرانه را پایه ریزی و اقداماتی را نیز براساس آن آغاز نموده اند. این نظریه حق دفاع مشروع را که در ماده ی 51 منشورملل متحد و نیز بند 4 از ماده ی 2 آن را منعکس شده است،به گونه ای موسع متحول ساخته است و دفاع پیش دستانه یا پیش گیرانه را به عنوان حق معرفی می کند؛هرچند هنوز دفاع مشروع پیش گیرانه درحقوق بین الملل و نیز در نزد دیوان بین الملل دادگستری و اسناد ملل متحد به عنوان حق و یا قاعده شناخته نشده است. دفاع مشروع پیش دستانه بدین معناست که هرگاه کشوری احتمال بدهد که کشور دیگر قصد حمله مسلحانه علیه او را دارد و هیچ قرینه و شاهدی بر این حمله نیز وجود نداشته باشد،آن کشور به صرف احتمال چنان قصدی حق دارد و کشور دیگر حمله مسلحانه نماید و آن کشور را اشغال و غارت نماید.
اصطلاح دفاع مشروع پیش گیرانه به مواردی گفته می شود که یک دولت برای سرکوب هرگونه احتمال حمله ی آتی توسط دولتی دیگر به زور متوسل می شود، حتی در مواردی که هیچ دلیل و اعتقادی مبنی بر طراحی حمله وجود ندارد و مواردی که هیچ حمله ی اولیه ای صورت نگرفته است… هیچ صاحب نظری حق دفاع مشروع پیش گیرانه را به عنوان اصل و قاعده معرفی نکرده است.درواقع اصل ممنوعیت توسل به زور یک اصل است و حق دفاع مشروع به عنوان یک استثنا براین اصل و قاعده مطرح می باشد (1) (Caseyand Rivkin, 2002,14).
آیا از نظر اسلام دفاع پیش گیرانه درست و قانونی است؟اسلام اجازه می دهد که به کشوری به صرف این که ممکن است در آینده به او حمله ی مسلحانه نماید تجاوز کند؟
در اسلام دفاع از ارزش های انسانی، حقوق الهی و حقوق انسانی در هر
شرایطی لازم و ضروری می باشد. اسلام مقابله با ظلم و ستم و دفاع از افراد جوامعی که مورد ستم و ظلم، از هرگونه ی آن، قرار گرفته اند را اصل اصیل انسانی و اسلامی می داند. رنگ، جغرافیای طبیعی، زبان، نژاد و مذهب برای اسلام مطرح نیست و دفاع از تمامی آنها را در حد توان، در صورتی که مورد تجاوز، ظلم و ستم قرار گرفتند، واجب می داند. بنابراین دفاع پیش گیرانه،به معنای پیش گفته که عمدتاً پس از یازده سپتامبر 2002 شکل گرفته و دنبال می گردد،دراسلام مشروعیت و مقبولیت ندارد.
1) در قرآن کریم آمده است: پس هر که به جور و ستم کاری به شما دست درازکند، او را به مقاومت ازپای در آورید،به قدر ستمی که به شما رسیده و از خدا بترسید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است (2) (بقره، 194).
از این آیه ی شریفه به روشنی فهمیده می شود که اسلام آغازگر تجاوز نخواهد بود و به جامعه ی اسلامی چنین اجازه ای داده نشده است که پیش از آن که مورد حمله ی مسلحانه قرار بگیرد،به دیگران تجاوز نماید و هرگاه به اسلام و مسلمین تجاوز انجام گرفت، دراین صورت می توانند پاسخ متناسب به دشمن بدهند،اما اصل تناسب را دفاع و دفع تجاوز مراعات می نمایند.
2) درآیه ی دیگر می خوانیم: باورمندان به خدای متعال به کسانی که غیر خدا را می پرستند و می طلبند دشنام و فحش ندهید تا مبادا آنها نیز از روی جهالت و نادانی و دشمنی خدا را دشنام دهند. (3) (انعام، 108) .
این آیه ی مبارکه که بر دو امر دلالت دارد:
1) اسلامی دینی است که در آن زبان خرد و استدلال و اسلحه ی قلم گویا و پویاست و تعامل اش با دیگران بر مبنای همین زبان می باشد.
2) اسلام اهانت،تحقیر و توهین به دیگران را بر نمی تابد،چون در این صورت حق توهین و اهانت به اسلام از سوی دیگران ایجاد می شود.
پیداست حمله ی مسلحانه و تجاوز به کشوری،به صرف این که احتمال دارد در آینده به خاک اسلامی حمله کند، اهانت و توهین به آن ملت بوده و با هویت فرهنگی اسلام نمی سازد.
3) اسلام نابودی، تخریب و فاسد نمودن ارزشها، هنجارهای اخلاقی، حقوق، تمامی دستاوردهای فکری و علمی بشریت که جنبه ی مثبت دارند و می توانند در خدمت انسانیت باشند،همچون دانش،فن آوری های متنوع،خدمات،منابع،تأسیسات،نهادها و سازمان ها و روش های مدیریت،هنرو صنعت را ممنوع و حرام می داند و دراین امرفرقی میان مسلمان و غیرمسلمان نگذاشته است.
«ولا تبخسوا النّاس اشیاء هم و لا تعثوا فی الارض مفسدین» (هود، 85)؛«ولا تبخسوا النّاس اشیاء هم و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها» (اعراف، 85).
روشن است که حمله و تجاوز به کشوری به گمان این که شاید در آینده به ما حمله ور شوند، تخریب و نابودی به همراه دارد که قرآن را منع و از چنین عملی بازداشته است.البته پس از تجاوز و حمله به اسلام و کشورهای اسلامی، کارزار با آنها با حفظ اصل تناسب و نهایت کوشش در نگه داری و دوری از تخریب و نابودی دستاوردهای مثبت بشری در آن کشور، لازم می باشد.
4) خداوند درقرآن کریم کسانی از مسلمان ها را که در مقابل تجاوز مشرکین به آنها و اخراج رسول الله (ص) آرام نشسته و یا می نشینند توبیخ می نماید. و دستور می دهد چون آنها آغازگر جنگ و تجاوز بودند پس باید جنگید:چرا با کسانی که پیمان شکستند و رسول خدا را از شهر و دیارش بیرون نمودند و جنگ را آنها آغاز کردند کارزار نمی کنید (4) (توبه، 13).
این آیه ی مبارکه که می رساند که پس از ارتکاب جرم و تجاوز باید مقابله به مثل نمود،نه پیش از آن و اگر مشرکین جنگ و تجاوز را آغاز نکرده بودند، پیامبر (ص) مسلمان هایی که آرام گرفته بودند را مورد عقاب و مؤاخذه قرار نمی داد.
5) درسوره ی نحل خداوند نخست به پیامبر اسلام (ص) دستور می دهد که با استدلال، برهان و آرامش مردم را به اسلام فراخوان و بعد یک اصل را بیان می کند و می فرماید: اگر به شما مسلمان ها کسی درد و ستمی رسانید شما باید به همان اندازه انتقام کنید. (5)(نحل، 126).
در این آیه ی شریفه نیز پس از مورد ظلم و ستم (تجاوز) قرارگرفتن، حق
عمل به مثل اجرا می شود،نه قبل از آن.
امام علی (ع) فرمود:
قسم به خدا جنگ را یک روزبه تأخیر نیانداختم،مگر امیدوار بودم و آرزو می کردم که گروهی از آنها به من محلق شوند و به واسطه ی من راه درست پیش گیرند و زندگی سالم را با روشن گری من دریابند. هدایت و آگاه شدن آنها به وسیله ی من،نزد من محبوب تراست تا این که آنها را در حال گمراهی و ضلالت از بین ببرم (اویس، 1408ه، 225).
در حدیث عبدالرحمن بن جندب از پدرش نقل شده است که علی(ع) در هر جایی که دشمن را ملاقات می کردیم و با آنها مواجه می شدیم امرمی فرمود: ای مسلمانها، شما آغازگر جنگ نباشید تا این که آنها آغاز نمایند، دراین صورت می توانید بجنگید، چون راه و آئین شما روشن و مستدل است و همین که آنها آغازگر جنگ شوند و شما دست به تجاوز نبرید،حقانیت و مستدل بودن دین و راه تان را اثبات می کند و دلیل شما علیه آنها محکم تر می شود. هرگاه در جنگ آنها شکست خوردند و عقب گرد نمودند، هشدارید فراریان را نکشید و بر زخمی هایشان آسیب بیشتر وارد نسازید. حجاب از آنها برنگیرید و کشته های آنها را پاره پاره ننمایید (6) (الحرالعاملی،1382 ه، 69).
امام علی (ع) به فرزندش امام حسین (ع) می فرماید:فرزندم کسی را به جنگ و کشمکش دعوت نکن و اگر به جنگ دعوت شدی، بپذیر،چون خواهان و دعوت کننده به جنگ تجاوزگر و سرکش است و متجاوز به زمین می افتد (7) (الحرالعاملی، 1382، ه، 68).
از سوی دیگر دین، به ویژه اسلام، سیستمی است جهت به سامان رساندن حیات انسانی در ابعاد گوناگون آن.طبعاً هرسیستمی برای بقا و دوام و نیز جهت کارکردش نیاز به قوانین و روش دفاعی دارد و فقدان بدنه و سازوکار دفاعی برابر با نه تنها کمبود و نقص سیستم،بلکه فراتر ازآن نابودی و از کارافتادگی آن می باشد،ازسوی دیگردر تفکراسلامی و با توجه به هویت سیستمی دین، اسلام مبنای نظم و به تبع آن نظام و هر نظمی برارکانی استوار بوده که از شمار
مهم ترین شان نظام دفاعی می باشد.
اینک که جهاد از نظر تشریع و قانون گذاری، اهداف، سازوکار و در مجموع هویت ساختاری آن مشخص و معین گردید، نوبت به تحلیل و ارزیابی فعالیت و رفتارهای تروریستی می رسد تا با تشخیص هویت آن،داوری در مورد تمایز و فاصله جهاد و تروریسم آسان و مستند گردد و روشن است که قوانین و نظام دفاعی جهاد اسلامی، ترور و تروریسم پرور نیست.
تروریسم چیست؟
فعالیتهای تروریستی از دیرباز در جوامع بشری وجود داشته و دارد و کالای نوینی به تمام معنا نمی باشد.اما در سپهر زیستی مدرن امروزی چون تولید،توزیع و مصرف کالاها و خدمات، روش سازمان دهی و مدیریت، مهندسی بافت شهری،آموزش و پرورش و.. براساس دانش و فن آوری نوین مدیریت و پایه ریزی گردیده است که در ضمن پیچیدگی،ارتباط و درایش میان تمام لایه های زیستی را فراهم آورده است، طوری که رسیدن آسیب و آفت در یک بخش و قسمت، اختلالات را در تمامی بدنه و اجزای حیات اجتماعی به وجود می آورد، به همین دلیل و به جهت ایستار ساختاری زندگی مدرن واکنش در مقابل تروریسم افزایش یافته است.
در این سپهرزیستی هم آموزش و روش های فعالیتهای تروریستی کم هزینه و سهل و عمومی گردیده است و هم شعاع و دامنه تخریب و وحشت آفرینی آن در جامعه بسی گسترده و پرقدرت شده است. وارد شدن یک ویروس در برنامه های کامپیوتری کافی است تمامی طرح ها و برنامه های امنیتی، اقتصادی و سیاسی نه تنها یک کشور، بلکه یک قاره و فراتر ازآن تمام کشورهای جهان را مختل سازد. از این روی می بینیم که سازمان ملل پس از سال 1972 میلادی حجم فعالیت ها و پی گیری هایش را در مورد تروریسم افزایش می دهد و به تبع و به موازت آن دیگر کشورها.
مؤلفه و مختصات تروریسم
در خصوص تروریسم از زوایای گوناگون، می توان نگریست، چنان که چنین نیز شده است. در این جا تصویرحقوقی فلسفی، سیاسی و استراتژیکی آن را بازگو می کنیم.
از نظر حقوقی ترور یک فعالیت و رفتار جنایی و تجاوز از قانون می باشد و مجازات آن طبعاً کیفری است،نه مدنی و سه عنصر عمل مجرمانه در آن وجود دارد:
1) تخلف از قانون، خواه ملی و خواه بین المللی است؛
2) عاملین آن قصد تخلف از قانون و ایجاد ترس، وحشت و ناامنی دارند،
3) عنصر فیزیکی این عمل که تخریب، فروپاشی نظم و امنیت و اختلالات روانی و رفتاری درجامعه است، عینیت پیدا می کند.
در ترمینولوژی حقوق درباره ی مفهوم تروریسم بیان شده است:
کارهای جنایی بر ضد یک کشور به منظور ایجاد هراس در اشخاص یا اصناف و طبقات معین و یا همه ی مردم کشور را گفته اند (لنگرودی،1346؛ 150).
به نظر ژاک دریدا،از نظریه پردازان پسامدرنیزم، تروریسم ناظر به جنایتی است که علیه حیات انسانی و با تجاوزاز قوانین ملی و بین المللی رخ می دهد (اطلاعات 83/3/18؛ ایران 83/2/8). در گزارش سیزدهم کمیسیون حقوق بین الملل در سال 1995 میلادی در بند 2 ماده ی 24، تروریسم بین المللی این گونه تعریف گردیده است:
اعمال زیر تروریسم بین الملل خواهد بود؛ تصدی،سازمان دهی، فرمان دادن، تسهیل کردن، تأمین مالی،تشویق یا اداره ی اعمال خشونت آمیزعلیه دولتی دیگر که متوجه اشخاص یا اموال باشد و ازچنین طبیعتی برخوردارباشد که وضعیت ترور (ترس، وحشت) در افکار،تشکل ها یا گروه ها ایجاد کند تا دولت مذکوررا به اعطای منافع یا عمل کردن به روش خاص وادارد (UN.GADR,1991).
کارشناسان و استراتژیست ها براین باورند که تروریسم نوعی جنگی نابرابر است. تروریست همواره به دنبال موقعیتی است که از برتری طبیعی خودعلیه بزرگ ترین ضعف حریف استفاده کند.
تروریسم لزوماً یک دین واحد ندارد، بلکه نوعی قانون شکنی خشونت آمیز و خونبار است که هر تمدنی را تهدید می کند. (8)
اشلاکهک، از حقوق دانان شناخته شده، پس از اذعان به این که نزدیک به صد تعریف از تروریسم ارائه شده است، اما هنوز توافقی بر سر یک معنا و تعریف روشن از آن فراهم نیامده،کوشش نموده است تا با بیان اشتراکات موجود در تعاریف ارائه شده به آن وضوح بیشتر ببخشد. به باور ایشان عناصر مشترک به قرار زیر اند:
نخست؛ تروریسم مشتمل بر کاربرد خشونت یا تهدید به خشونت است. دوم، با خشونت تروریسم غیرقابل پیش بینی است. سوم؛ قربانیان تروریسم غالباً ارزش نهادین دارند.چهارم؛تروریسم در پی تبلیغات جنگ روانی و نشرایده های خاص است. پنجم؛ تروریستها دارای اهداف سیاسی هستند که غالباً می توانند متنوع باشند. ششم؛ تروریسم مسأله ای بسیار پیچیده است (Schlagheak, 1987,1-9) .
ولف، فیلسوف آمریکایی، می گوید:
تروریسم عبارت است از به کار بردن غیر مشروع زور و خشونت برای رسیدن به اهداف خاصی و استفاده مشروع از قدرت و زور داخل در مفهوم ترور نیست (مصباح دباره، 1990، 44).
در قطع نامه ی 1984 مجمع عمومی سازمان ملل، درباره ی تعریف تروریسم چنین آمده است:
فعالیتهای مجرمانه و خشونت آمیزی که گروههای سازمان یافته برای ایجاد رعب و وحشت انجام می دهد تا به این ترتیب نیل به اهداف به اصطلاح سیاسی را میسر سازند. (9)
کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی در مقابله با تروریسم بین الملل، که در تیرماه 1387 شمسی به تصویب اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی رسید، شامل یک مقدمه و 5 فصل و 42 ماده است. در ماده 1 این پیش نویس آمده است که تروریسم هر اقدامی خشونت آمیز یا تهدید به آن است که صرف نظر از مقاصد مرتکبین آن به منظور ارعاب مردم یا تهدید آنان صورت گیرد و موجب به خطر انداختن جان یا امنیت آنان یا آسیب رساندن به محیط زیست یا به یکی از تأسیسات یا اموال خصوصی یا عمومی گردد.
با وجود تنوع و تعدد در تعاریف، چنان که در بالا پیداست،می توان فعالیت های تروریستی را از ویژگی های زیر مشترک دانست:
1) تروریسم از گونه ی اقدام و عمل است، نه نیت و نظریه ی محض.
2) این اقدامات و رفتار خلاف قانون (ملی، بین المللی، و حتی دین) بوده و دقیقاً در مقابل قانون و به خاطر قانون شکنی و گریز از قانون صورت می گیرد.
3) اقدامات و رفتارهای تروریستی خشن و هولناک می باشد.
4) اقدامات و رفتارهای تروریستی خشونت زا، ترس آور، وحشت افکن و امنیت ستیز است و در جامعه وضعیت و حالات یاد شده را توسعه و حاکم می سازد.
5) عمدتاً فعالیت ها و رفتارهای تروریستی قابل پیش بینی نیستند.
6) این رفتارها و اقدامات با برنامه ریزی و طراحی از پیش تدارک دیده انجام می گیرد.
7) این گونه رفتارها معطوف به اهداف متنوع می باشد که عمدتاً شامل تغییر در حکومت،امتیازطلبی و یا سهیم شدن در قدرت،تحولات و تغییرات اجتماعی، اقتصادی،فرهنگی و.. و نیز باج خواهی و تحریک دیگران می گردد.
8) جهت دستیابی به آن اهداف از هر وسیله ای استفاده به عمل می آید؛ کشتار جمعی،بمب گذاری،هواپیما ربایی، سلاحهای میکروبی و شیمیایی،آدم ربایی، قطع و تخریب خدمات عمومی، ویروسی نمودن برنامه های کامپیوتری که جنبه ی حیاتی برای ملت ها،دولت ها و یا جامعه ی بین الملل دارند.
9) اهداف مورد حمله و تهاجم جنبه ی ملی و بین المللی داشته،انسان و غیر انسان را در بر می گیرد و هیچ گونه استثنایی در آن قائل نمی باشند. شهروندان یک یا چندین کشور، نمایندگی های سیاسی و تجاری دولتها، خبرگزاری ها، بیمارستان ها، مدارس، دانشگاهها،منابع و تأسیسات ملی یا بین المللی، منابع حیاتی جامعه بشری، خطوط ارتباطی،بنادر،پالایشگاهها، چه در قلمرو یک دولت و کشورو خواه در قلمرو چندین کشور و دولت،همه مورد حمله قرار گرفته و یا می گیرند.
اینک با توجه و مقایسه ی تطبیقی میان اهداف، انگیزه ها، وسایل، شرایط قواعد و قوانین حاکم بررفتار جهادی در اسلام با آنچه به نام تروریسم انجام می گیرد، به روشنی به این نتیجه می رسیم که رفتار جهادی درتفکر اسلامی هیچ مشابهتی با فعالیت های تروریستی ندارد. همان طوری که تحلیل نشان می دهد جهاد در اسلام:
اولاً سیستم دفاعی یک نظم و نظام مشروع است که بسی فراتر از دولت و حکومت می باشد،به خلاف ترور و تروریسم که تهاجم و تجاوز آشکار و غیرقانونی است.
ثانیاً دفاع حق ذاتی و فطری انسان ها و جوامع بشری می باشد.
ثالثاً جهاد دفاع از حقوق الهی و انسانی و حمایت ازمظلوم و ستمدیده و ایستادگی در مقابل ظلم و تمامی عوامل و عناصری است که در پی تخریب و به فساد کشاندن حقوق انسانی ازجمله حق حیات، کرامت، رشد و بالندگی بشر می باشند.
رابعاً در سیستم دفاعی و رفتار دفاعی اسلام اولویت روشن گری و آگاه سازی از حق و حقیقت و حقوق انسانی و دعوت به سوی آنهاست و پیش از چنین دعوتی اقدام به حمله ی مسلحانه را اجازه نمی دهد و حتی در میدان نبرد این سیاست و اصل دنبال می شود.
خامساً جنگ و درگیری که براساس حق دفاع انجام می گیرد، دقیقاً در
چارچوب قانون قرار دارد و این قانون مندی در مبانی،ابزار و روش جنگی، انگیزه و اهداف جنگی کاملاً پیداست. به همین دلیل اصل تناسب، اصل دفع تجاوز، اصل عدم توسل به زور و خشونت مگر این که راه دیگری برای دفع تجاوز و دفاع از حقوق و ارزش های تهدید شده انسانی جز توسل به زور و جنگ مسلحانه وجود نداشته باشد. از این روی در جهاد هرگونه اعمال و رفتاری که توهین و تحقیر انسانیت و پایمال شدن حقوق و ارزش های انسانی را در پی داشته باشد، ممنوع اعلام گردیده است؛ همچون به آتش کشیدن مزارع، باغ ها، تخریب و آلوده نمودن محیط زیست، سمی نمودن آب آشامیدنی و قطع آب بر مردم، قطعه قطعه نمودن اجساد، قتل کودکان، زنان، پیرمردان و افرادی که نمی جنگند، شکنجه و آسیب رساندن به زخمی ها و تجاوز به ناموس، همه نادرست، یعنی خلاف قانون شمرده شده اند.
روشن است که این اوصاف و قوانین هیچ کدام در تروریسم وجود ندارد، بلکه امور مقابل آنها در تروریسم مشهود بوده و مؤلفه های ساختاری و کارکردن آن را می سازد. به علاوه اسلام خود قربانی تروریسم بوده و از این روی شدیدترین برخورد و قوانین بازدارنده علیه آن را ترسیم و تجویز می کند.
در اسلام مفاهیم «محارب»، «مفسد فی الارض»، «بغی» و «طغیان» باز نمود رفتارهای تروریستی است، که به شدت مذموم و محکوم گردیده است. به عنوان مثال، محارب در فقه اسلامی به کسانی گفته می شود که جهت ایجاد رعب و وحشت و ناامنی با خویش اسلحه حمله نموده و آن را آشکار بسازند.
محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح بکشد،چه در خشکی و چه در دریا، چه شب و چه روز،چه در شهر و چه در بیرون از شهر، این حکم برای مرد و زن اگر پیش بیاید یکسان است. در ثبوت این حکم برای کسی که سلاح کشیده باشد،ولی توانایی ترساندن مردم را نداشته باشد تردید است.شبیه تر به واقع آن است که حکم مذکور درحق چنین کسی نیز ثابت باشد، ولو به خاطر قصدش مجازات شود. (10)
افساد درزمین به رفتارها و اقداماتی گفته می شود که اختلال درتعامل اجتماعی، نظم و امنیت عمومی و نیز مسیر رشد و پیشرفت جامعه را فراهم می آورد. (11)
محاربه با خدا و رسول اش، به ویژه در یک نظم و جامعه ی دینی، و نیز طغیان و بغاوت همگی ازمصادیق «افساد» هستند، زیرا به اختلال در روابط سالم انسانی و نظم و امنیت عمومی جامعه می انجامند.
«و اذا تولّی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النّسل و الله لا یحب الفساد» (بقره، 205)؛ این آیه ی شریفه، بخش و گوشه ای از رفتارهای فساد آور را معرفی می کند. از این روی تروریست ها و مفسدین فی الارض سخت ترین و متنوع ترین مجازات ها را دارند: مثل : «کشتن آنها»، «بریدن دست و پایشان به خلاف هم»، «تبعید و دور ساختن از وطن و جایی که وسایل و شرایط زندگی انسانی و پیشرفت وجود ندارد» که در آیه ی 33 از سوره ی مبارکه مائده منعکس گردیده است.
بنابراین، نه اسلام و نه احکام و قوانین جهاد این دین مبین،تروریسم پرورنبوده و نمی تواند باشد، بلکه به عکس، اسلام و قوانین جهادش بازدارنده و سرکوب گر اقدامات تروریستی است.
پی نوشت ها :
1) فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتّقوا الله و اعلموا انّ الله مع المتقین
2) برای کسب اطلاعات بیشتر، ر. ک به:
1)May Ellen Oconnel op- cit
2)Oscar schachter (1994), The Right of state to use Armed force, Mich. L Review, vol 182.
3) ولا تسبّوا الّذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدواً بغیر علم.
4) الا تقاتلون قوماً نکثوا ایمانهم و همّوا باخراج الرّسول و هم بدؤکم اوّل مرّه…
5) و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به..
6) لا تقاتلوا القوم حتی یبدأوکم فانکم بحمدالله علی حجه و نزککم ایاهم حتی یبدأوکم حجه اخری لکن فاذا هرمتموهم فلا تقتلوا مدبراً و لا تجیزوا علی جریح و لا تشکفوا عوره و لا تمثلوا بقتیل
7) لا تدعون الی مبارزه و ان دعیت الیها فاجب فان الداعی باغی و الباغی مصروع
8) ر. ک به: ترجمان سیاسی، سال سوم، شماره 145، صص 50-49 ر. ک: به زود دویچه سایتونگ، شماره 192، 23 اوت 1998.
9) آندروبوسا، بزهکاری بین المللی، ترجمه نگار رخشانی، ص 20، انتشارات گنج دانش.
10) شرایع الاسلام، ج4، ص 180، پیش از محقق،شیخ مفید، شیخ طوسی، قطب رواندی، ابن ادریس، ابن حمزه و.. چنین تعریفی را از محارب ارائه داده اند. مقنعه، 408، المبسوط،شیخ طوسی، ج8، ص 47، سرائر ج 3، ص 505 الوسیله، ص 206 الارشاد الاذهان، ج2، ص 185، جواهرالکلام، ج41، ص564 و ر. ک به: تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، کتاب الحدود، فصل ششم،مسأله «1»،
11) طباطبایی، محمد حسین (1364)، ترجمه جواد حجتی کرمانی و علی کرامی قمی، ج5، صص 497-496؛ بنیاد علمی – فکری علامه طباطبایی.