جنگ و صلح در احادیث (2)

جنگ و صلح در احادیث (2)

3. انواع جهاد
در فقه شیعی، جهاد به دو نوع ابتدایی و دفاعی تقسیم می‌شود. در جهاد ابتدایی که به منظور دعوت کفار و مشرکین به توحید صورت می‌گیرد، اذن معصوم(علیه السلام) شرط است و بنابه نظر اکثر فقها، بدون اذن امام، جهاد ابتدایی مشروعیّت ندارد و اما در جهاد دفاعی، اذن امام شرط نیست و مسلمانان در صورت هجوم دشمن، مؤظف به دفاع از اسلام و میهن اسلامی خود هستند. مضمون روایاتی که در خصوص جهاد رسیده اعم از معنای اصطلاحی آن بوده و در آنها به بیان مصداق‌های جهاد نیز پرداخته شده است. در این جا قبل از پرداختن به بیان انواع جهاد از دیدگاه روایات به بررسی مفهوم جهاد می‌پردازیم.

1 – 3. مفهوم جهاد
چنانچه اشاره شد واژه جهاد که در روایات از آن سخن به میان آمده در معنایی اعم از معنای اصطلاحی آن به کار رفته و هر گونه جهاد، حتی جهاد با نفس را نیز شامل می‌شود. از این رو واژه جهاد دو مفهوم پیدا می‌کند: مفهوم عام و مفهوم خاص. جهاد به معنای عامِ آن شامل هر گونه جهاد خواهد بود و جهاد با نفس را هم دربر می‌گیرد و جهاد به معنای خاص، منحصر در جهاد با دشمنان خواهد بود. مرحوم مجلسی در تعریف عام جهاد به نقل از راغب اصفهانی می‌نویسد:
الجهاد والمجاهده استفراغ الوسع فی مدافعه العدوّ، والجهاد ثلاثه اضرب؛ مجاهده العدوّ الظاهر، ومجاهده الشیطان، ومجاهده النفس وتدخل ثلاثتها فی قوله: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»(27) و «جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(28) و «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیل اللَّه»(29) و قال(صلی الله علیه و آله و سلم) : جاهدوا اهوائکم کما تجاهدون اعدائکم، والمجاهده تکون بالید واللسان قال(علیه السلام) : «جاهدوا الکفّار بایدیکم والسنتکم»(30).
همچنین حدیثی را از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل می‌کند که مشتمل بر مفهوم عام جهاد است:
… عن جابر، عن ابی جعفر(علیه السلام) قال: سئل امیرالمؤمنین(علیه السلام) عن الأیمان، فقال: إنّ اللَّه عزّوجلّ جعل الایمان علی اربع دعائم؛ علی الصبر والیقین والعدل والجهاد… والجهاد علی اربع شعب: علی الأمر بالمعروف، والنهی عن المنکر، والصدق فی المواطن، و شنأن الفاسقین، فمن امر بالمعروف شدّ ظهر المؤمن ، و من نهی عن المنکر أرغم أنف المنافق ، وأمن کیده ، ومن صدق فی المواطن ، قضی الذی علیه ، و من شنئ الفاسقین غضب للّه و من غضب للّه ، غضب اللَّه له ، فذلک الایمان ودعائمه و شعبه.(31)
در حدیث ذیل انواع جهاد و مصادیق آن آمده است:
… عن فضیل بن عیاض، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) قال: سألته عن الجهاد ، أسنّه هو أم فریضه؟ فقال: الجهاد علی اربعه أوجه؛ فجهادان فرض، و جهاد سنّه لا یقام إلّا مع فرض ، وجهاد سنّه:
فأمّا احد الفرضین فمجاهده الرجل نفسه عن معاصی اللَّه عزّوجلّ ، وهو من أعظم الجهاد، ومجاهده الذین یلونکم من الکفار فرض. وأما الجهاد الذی هو سنّه لا یقام إلّا مع فرض فأنّ مجاهده العدوّ فرض علی جمیع الأمّه ولو ترکوا الجهاد لأتاهم العذاب، وهذا هو من عذاب الأمّه ، و هو سنّه علی الأمام أن یأتی العدوّ مع الأمّه فیجاهدهم ، و أمّا الجهاد الذی هو سنّه فکلّ سنّه أقامها الرجل وجاهد فی اقامتها و بلوغها و احیائها ، فالعمل والسعی فیها من أفضل الأعمال ، لأنّه أحیی سنّه ، قال النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) من سنّ سنّه حسنه فله اجرها وأجر من عمل بها من غیر أن ینتقص من اجورهم شی‌ء.(32)

2 – 3. جهاد غیر مشروع‌
با توجه به شرطیّت اذن امام معصوم(علیه السلام) در جهاد ابتدایی، در برخی شرایط ، جهاد جایز نخواهد بود ، مانند جهادی که به همراه امام جائر باشد یا جهادی که علیه حاکم عادل باشد یا جهادی که هیچ عنوانی از عناوین مجوّز شرعی از قبیل دفاع بر آن منطبق نباشد ، در روایات مربوط به انواع جهاد به جهاد نامشروع نیز اشاره شده است.
قال [علی‌](علیه السلام) : لا یخرج المسلم فی الجهاد مع من لا یؤمن علی الحکم، ولا ینفذ فی الفئ امر اللَّه عزّوجلّ ، فانّه إن مات فی ذلک کان معیناً لعدوّنا فی حبس حقّنا والأشاطه بدمائنا ومیتته میته الجاهلیه.(33)

4. وجوب کفایی جهاد
از لحاظ حکم تکلیفی ، وجوب جهاد وجوب کفایی است ، بدین معنا که بر همه مکلفان واجب است در جهاد شرکت کنند، ولی اگر با قیام عده‌ای امر جهاد کفایت شود، وجوب آن از دیگران ساقط می‌شود.
عن علی(علیه السلام) أنّه قال: والجهاد فرض علی جمیع المسلمین لقول اللَّه «کتب علیکم القتال» فأن قامت بالجهاد طائفه من السملمین وسع سایرهم التخلّف عنه ما لم یحتج الذین یلون الجهاد إلی المدد، فأن احتاجوا أن یمدّهم حتی یکتفوا ، قال اللَّه عزّوجلّ: « و ما کان المؤمنون لینفروا کافّه» و إن دهم أمر یحتاج فیه إلی جماعتهم نفروا کلّهم ، قال اللَّه عزّوجلّ: انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل اللَّه.(34)

1 – 4. حکم جهاد در حاکمیت جائر
جهاد در حکومت جور مشروط به این است که اولاً، عنوان جهاد فی سبیل اللَّه و حکم دفاع از حوزه اسلامی بر آن منطبق باشد؛ ثانیاً ، عنوان کمک به ظالم و متابعت جائر بر عمل جهاد و دفاع شخص دفاع کننده صدق نکند وگرنه جهاد در رکاب جائر و همراه با او عمل حرام و جهاد غیر مشروع خواهد بود، در روایات حکم جهاد در حاکمیت جائر چنین بیان شده است.
… عن یونس، عن ابی الحسن(علیه السلام) قال:
قلت له: جعلت فداک إنّ رجلاً من موالیک بلغه أنّ رجلاً یعطی السیف والفرس فی السبیل فأتاه فأخذهما منه ، ثم لقیه أصحابه فاخبروه أنّ السبیل مع هؤلاء لا یجوز و أمروه بردّهما ، قال: فلیفعل، قال: قلت: قد طلب الرجل فلم یجده و قیل له: قد شخص الرجل، قال: فلیرابط و لا یقاتل، قال: قلت له: ففی مثل قزوین والدیلم و عسقلان و ما أشبه هذه الثغور؟
فقال: نعم، فقال له: یجاهد؟ فقال: لا إلّا ان یخاف علی ذراری المسلمین، قلت: أرایتک لو أنّ الروم دخلوا علی المسلمین لم ینبغ لهم أن یتابعوهم؟ قال: یرابط ولا یقاتل فان خاف علی بیضه الاسلام والمسلمین قاتل. فیکون قتاله لنفسه لیس للسلطان، قال: قلت: فأن جاء العدوّ الی الموضع الذی هو فیه مرابط کیف یصنع؟ قال: یقاتل عن بیضه الاسلام لا عن هؤلاء لأنّ فی دروس الاسلام دروس ذکر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) … .(35)

5. شرایط وجوب جهاد

1 – 5. شرایط جهاد ابتدایی‌
در بررسی روایات مربوط به جهاد ابتدایی دو شرط مهم و اساسی وجود دارد:

1 – 1 – 5. اذن امام معصوم‌
به نظر اکثر فقها ، مهم‌ترین شرط وجوب جهاد ابتدایی حضور امام معصوم و اذن اوست از این رو مشروعیت این نوع جهاد مشروط به اذن و دعوت امام خواهد بود. این شرط در عصر غیبت منتفی است و بدین علت جهاد ابتدایی در عصر غیبت فرض ندارد، ولی در جهاد دفاعی اذن امام و حضور وی شرط نیست و در صورت حمله دشمن و تهدید کیان اسلام، دفع دشمنان بر هر مسلمانی واجب است.

حدیث اول:
فی خبر الأعمش ، عن الصادق(علیه السلام) قال: الجهاد واجب مع امام عادل… .(36)

حدیث دوم:
… عن الصادق(علیه السلام) : عن امیرالمؤمنین(علیه السلام) قال: علیکم بالجهاد فی سبیل اللَّه بأموالکم وانفسکم ، فانّما یجاهد فی سبیل اللَّه رجلان ، امام هدی او مطیع له مقتدٍ بهداه.(37)

حدیث سوم:
… عن حیدره، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) قال: الجهاد أفضل الأشیاء بعد الفرائض ، ولا جهاد إلّا مع الأمام.(38)

حدیث چهارم:
وصیّته [علی‌](علیه السلام) لکمیل بن زیاد … یا کمیل لا غزو إلّا مع إمام عادل… .(39)

2 – 1 – 5. إعداد نیرو
شرط دیگر وجوب جهاد ، وجود نیروی انسانی و ارتش قدرت‌مند است. در صورت فقدان نیرو، جهاد فرض وجوب ندارد و وجوب آن خود به خود منتفی می‌شود. عدم قیام ائمه(علیهم السلام) در عصر تقیّه ناشی از فقدان این شرط بوده است.

حدیث اول:
لقی عبّاد البصری، علی بن الحسین(علیه السلام) فی طریق مکّه فقال له: یا علی بن الحسین: ترکت الجهاد وصعوبته، وأقبلت علی الحجّ ولینه، و إنّ اللَّه عزوجل یقول: « إنّ اللَّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و اموالهم ، بأنّ لهم الجنّه یقاتلون فی سبیل اللَّه فیقتلون و یقتلون» الی قوله « و بشّر المؤمنین»(40) فقال علی بن الحسین(علیه السلام) : « إذا رأینا هؤلاء الذین هذه صفتهم فالجهاد معهم أفضل من الحجّ».(41)

حدیث دوم:
عن ابی جعفر محمد بن علی(علیه السلام) أنّه قال: إن اجتمع للأمام عدّه اهل بدر؛ ثلاث مائه و ثلاثه عشر ، وجب علیه القیام والتغییر.(42)

2 – 5. شرایط جهاد دفاعی‌
شرایط جهاد دفاعی نسبت به جهاد ابتدایی کمتر و دارای سهولت بیشتری است. زیرا در شرایط دفاع ، هر مسلمانی که مورد ظلم و تعدّی قرار گیرد اعم از زن و مرد ، موظف به دفاع از دین و آیین و نیز از جان و مال و عرض خود می‌باشد ، مهم‌تر از همه این که مشروعیت و وجوب جهاد دفاعی مشروط به اذن امام یا نایب او نیست.

حدیث اول:
عن ابن عمرو الزبیری ، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) – حین سئل عن أحکام الجهاد – قال: فمن کان قد تمّت فیه شرایط اللَّه عزوجل الّتی قد وَصَفَ بها أهلها من أصحاب النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) وهو مظلوم فهو مأذون له فی الجهاد کما أذن لهم، لأن حکم اللَّه فی الأولین و الآخرین و فرائضه علیهم سواء، إلّا من علّه أو حادث یکون ، والأولّون والآخرون ایضاً فی منع الحوادث شرکاء ، والفرائض علیهم واحده، یسئل الآخرون عن اداء الفرائض کما یسئل عنه الأوّلون ، ویحاسبون کما یحاسبون به.(43)

حدیث دوم:
فی خبر الأعمش، عن الصادق(علیه السلام) قال:… من قتل دون ماله شهید ولا یحلّ قتل احد من الکفّار والنصّاب فی دار التقیّه إلّا قاتل او ساع فی فساد، وذلک اذا لم تخف علی نفسک ولا علی اصحابک.(44)

6. بغات: «شورشیان»
اگر فرد یا گروهی بر ضد حکومت اسلامی اقدام به عملیّات مسلحانه کند و خواستار براندازی آن باشد به عنوان باغی شناخته می‌شود و حکومت اسلامی برای تثبیت حاکمیت خود، و تأمین امنیت جامعه موظف به برخورد قهرآمیز با آنان است. مباحث مهم مطرح درباره بغات در چهار قسمت مفهوم بغی، اسلام و کفر باغی، وجوب جهاد علیه بغات و نیز غنائم جنگی به دست آمده از آنان مورد بررسی قرار می‌گیرد.

1 – 6. مفهوم بغی‌
در عرف فقه و حدیث بغی به مفهوم خروج بر امام و حاکم عادل و سرپیچی از فرمان اوست؛ « الباغی الخارج علی إمام زمانه».(45) در احادیثی که در ذیل آیه « فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»(46) آمده، باغی بر خروج کننده بر امام تطبیق داده شده است.
… عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عمّن ذکره، عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) فی قول اللَّه عزوجلّ: « فمن اضطرّ غیر باغ ولا عاد»؛ قال: الباغی الذی یخرج علی الأمام، والعادی الذی یقطع الطریق، لا یحلّ لهما المیته.(47)

2 – 6. اسلام و کفر بغات‌
درباره کفر و اسلام باغیان مرحوم مجلسی نظر مشهور امامیّه را نقل می‌کند که قائل به کفر خروج کننده بر امام معصوم هستند. وی در اثبات این نظریّه به احادیثی استناد می‌کند که بغض علی(علیه السلام) و انکار امامت آن حضرت را کفر تلقّی می‌کند، وی در این باره می‌نویسد:
اعلم انّه اختلف فی أحکام البغاه فی مقامین؛ الاوّل: فی کفرهم فذهب اصحابنا إلی کفرهم ، قال المحقق الطوسی رحمه اللَّه فی التجرید: محاربوا علیّ کفره، ومخالفوه فسقه… أقول والدلائل علی ما ذهب الیه اصحابنا اکثر من أن تحصی… .(48)
البته روشن است مراد ایشان از کفر باغیان ، کفر واقعی و اسلام ظاهری آنان است ،(49) زیرا در باب غنائم چنان چه ذکر خواهیم کرد بر اساس اسلام ظاهری آنان رفتار می‌شود و زنان و فرزندان و اموال ایشان به غنیمت جنگ‌جویان درنمی‌آید. در حدیثی که مرحوم مجلسی از حمیری نقل کرده بر اسلام ظاهری آنان دلالت دارد.
البته روشن است مراد ایشان از کفر باغیان ، کفر واقعی و اسلام ظاهری آنان است ، زیرا در باب غنائم چنان چه ذکر خواهیم کرد بر اساس اسلام ظاهری آنان رفتار می‌شود و زنان و فرزندان و اموال ایشان به غنیمت جنگ‌جویان درنمی‌آید. در حدیثی که مرحوم مجلسی از حمیری نقل کرده بر اسلام ظاهری آنان دلالت دارد.

حدیث اول:
[عن الحمیری فی قرب الأسناد] ، بالأسناد قال: إنّ علیّاً لم یکن ینسب أحداً من أهل حربه الی الشرک ولا الی النفاق ولکنّه کان یقول: هم اخواننا بغوا علینا.(50)

حدیث دوم:
… عن جابر عن ابی جعفر(علیه السلام): أنّ امیرالمؤمنین لمّا دنا الی الکوفه مقبلاً من البصره خرج الناس مع قرظه بن کعب یتلقّونه فلقوه دون نهر النضر بن زیاد فدنوا منه یهنّونه بالفتح، وانّه لیمسح العرق عن جبهته، فقال له قرظه بن کعب: الحمد للّه یا امیرالمؤمنین الذی أعزّ ولیّک وأَذَلَّ عدوّک ونصرک علی القوم الباغین الطاغین الظالمین، فقال له عبداللَّه بن وهب الراسبیّ: إی والله انّهم الباغون الظالمون الکافرون المشرکون، فقال له امیرالمؤمنین: ثکلتک أمّک ما أقواک وأجراک علی ان تقول ما لم تعلم، ابطلت یا ابن السوداء ، لیس القوم کما تقول؛ لو کانوا مشرکین سبینا وغنمنا اموالهم، وما ناکحناهم ولا وارثناهم.(51)
ادامه دارد …

پی نوشت :

27) حج (22)، آیه 78.
28) حجرات (49)، آیه 15.
29) أنفال (8)، آیه 72.
30) بحارالانوار، ج 65، ص 370، بیان.
31) بحارالانوار، ج 65، ص 351 – 350، ح 19؛ الکافی، ج 2، ص 51 – 50.
32) بحارالانوار، ج 97، ص 23، ح 15، الخصال، ج 1، ص 163؛ بحارالانوار، ج 97، ص 7، ح 1.
33) بحارالانوار، ج 97، ص 21، ح 9؛ الخصال، ج 2، ص 418.
34) بحارالانوار، ج 97، ص 48، ح 11؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 341.
35) بحارالانوار، ج 97، ص 23 – 22، ح 14؛ علل الشرایع، ص 603.
36) بحارالانوار، ج 97، ص 23، ح 18؛ الخصال، ج 2، ص 394.
37) بحارالانوار، ج 97، ص 25 – 24، ح 21؛ أمالی شیخ، ج 2، ص 136؛ بحارالانوار، ج 75، ص 100، ح 2؛ تحف العقول، ص 197 با اندکی اختلاف در عبارت.
38) بحارالانوار، ج 97، ص 25، ح 22؛ و نیز نگاه کنید به: بحارالانوار، ج 10، ص 355، ح 1؛ همان، ج 10، ص 364، ح 2؛ همان، ج 10، ص 226، ح 1.
39) بحارالانوار، ج 74، ص 416، ح 38؛ التحف، ص 171؛ بحارالانوار، ج 74، ص 274، ح 1.
40) توبه (9)، آیه 111.
41) بحارالانوار، ج 97، ص 18، ح 4؛ الاحتجاج، ج 2، ص 44؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ص 261.
42) بحارالانوار، ج 97، ص 49، ح 18؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 342.
43) بحارالانوار، ج 2، ص 280، ح 45.
44) بحارالانوار، ج 97، ص 23، ح 18؛ الخصال، ج 2، ص 394.
45) بحارالانوار، ج 62، ص 158؛ بیان؛ «البغی الخروج علیهم [ای الأئمّه الحق‌] وعدم الأنقیاد لهم»؛ بحارالانوار، ج 1، ص 114، بیان.
46) بقره (2)، آیه 173.
47) بحارالانوار، ج 62، ص 136، ح 3؛ معانی الأخبار، ص 214؛ بحارالانوار، ج 62، ص 104، بیان؛ فروع الکافی، ج 6، ص 265.
48) بحارالانوار، ج 32، ص 328 – 327، بیان.
49) والذی نفهم من الاخبار أنّهم واقعاً فی حکم المشرکین وغنائمهم وسبیهم فی حکم غنائم المشرکین وسبیهم، والقائم(عج) یجری تلک الأحکام علیهم»؛ بحارالانوار، ج 32، ص 329، بیان.
50) بحارالانوار، ج 32، ص 324، ح 298؛ قرب الاسناد، ص 45.
51) بحارالانوار، ج 32، ص 354 – 353، ح 336؛ در سلب ایمان از خوارج و این که آیا مؤمن بر ایشان اطلاق می‌شود یا خیر؟ علامه مجلسی بحث مفصلی را از مرحوم صدوق نقل کرده است که نتیجه آن عدم اطلاق مؤمن بر باغی است. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 44، ص 38 – 37، ح 1.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید