بت‎پرستی نقطه مقابل خداپرستی

بت‎پرستی نقطه مقابل خداپرستی

قرآن کریم این کتاب هدایت بر اساس نیازمندی‎های تربیتی مردم در معارف و موضوعات گوناگون آمده است و همه آیاتش هماهنگ، خالی از هرگونه تضاد و اختلاف می‎باشد، اما به شرطی که در مطالعه آن به آیات دیگر و ارتباط شان با همدیگر، شأن نزول‎ها، روایات اسلامی و… نیز توجه شود وگرنه با رعایت نکردن این موارد چه بسا خیال می‎شود که قرآن سخنان ناهماهنگ و ضد هم دارد و شاید بر اثر همین بی‎توجهی بوده که سایت افشا تصور تناقض در قرآن را در سر پرورانده و گفته است: خداوند در سوره کافرون به پیامبرش دستور می‎دهد که به بت‎پرستان بگوید: هرگز خدای آنان را نخواهد پرستید و آنان نیز خدای پیامبر را نمی‎پرستند.[1] ولی در آیات دیگر قرآن آمده است که آنها خدا را قبول داشتند، پس قرآن متناقض حرف می‎زند.[2] در نقد و اثبات هر مطلبی باید دید که این مطالب در بیان چه چیزی هستند و آن چه در سوره کافرون آمده این است که عدّه‎ای از بت‎پرستان قریش، پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را دیده و پیشنهاد کردند برای برطرف کردن کینه‎ها بین مسلمین و مشرکان بیا خدایان‎مان را روی هم بریزیم، ما خدای تو را یک سال بپرستیم و سال دیگر تو خدایان ما را بپرست، دوباره به همین ترتیب.
در این صورت اگر خدایان ما حق بود تو بی‎بهره نمانده‎ای و اگر خدای تو حق باشد ما هم سودی از آن برده‎ایم. خدای متعال در پاسخ این پیشنهاد، سوره کافرون را نازل کرد که بگو: ای کافران نه من خدای شما را می‎پرستم و نه شما خدای مرا خواهید پرستید و…. .[3] بنابراین بت‎پرستان هیچ وقت خدای متعال را عبادت و اطاعت نمی‎کرده‎اند و لذا رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ‌ با صراحت اعلام موضع کرده و فرمود: شما بت‎پرستان با این لجاجتی که دارید و با تقلید کورکورانه از پدران‎تان و با منافع‎ سرشار نامشروعی که از بت‎پرستی دارید، هرگز حاضر به خدا پرستی خالص از شرک نخواهید شد. و از این سوره و آیات دیگر قرآن به روشنی استفاده می‎شود که توحید در عبادت، یک حقیقت غیر قابل انکار بوده و هیچ انسان اندیشمند و متفکری به خود اجازه عبادت غیر خدا را نمی‎دهد و پیامبران نیز باید واکنش نشان داده و بگویند: «قل افغیر الله تأمرونی اعبد ایها الجاهلون» آیا به من دستور می‎دهید که غیر خدا را عبادت کنم! این خواسته جز از افراد نادان پیشنهاد داده نمی‎شود و مورد پذیرش نیست.[4] تنها شبهه‎ای که در اینجا به ذهن می‎آید این که مگر بت‎پرستان منکر «الله» بودند؟‌در حالی که قرآن به صراحت اعلام می‎دارد اگر از اینها سؤال شود که جهان هستی را، آسمان و زمین را و انسان‎ها را چه کسی آفریده است، البته خواهند گفت: «الله»[5] با این وجود، چگونه پیامبر اسلام قاطعانه اعلام می‎دارد که من هرگز خدای شما را نخواهم پرستید و شما نیز خدای مرا نمی‎پرستید؟
در پاسخ می‎گوییم: در حوزه کافرون بحث در خالقیت نیست که اشکال شود بت‎پرستان نیز خالق بودن الله را قبول داشتند، بلکه مسئله عبادت است و روشن است که بت‎پرستان هر چند «الله»‌ را خالق هستی می‎دانستند، ولی باورشان بر این بود که پرستش خالق لازم نیست و تنها می‎توان بت‎های خود ساخته و بی‎جان را عبادت کرد تا اینها شفیع ما باشند،[6] چنانچه خداوند متعال فرمود: «آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‎پرستند که نه به آنان زیان می‎رساند و نه سودی می‎بخشد و می‎گویند: اینها شفیعان ما نزد خدا هستند. بگو: آیا خدا را به چیزی خبر می‎دهید که در آسمان‎ها و زمین سراغ ندارد؟ او منزه و برتر است از آن همتایانی که قرار می‎دهند.[7] اینجاست که قرآن کریم خط بطلان بر اوهام و پندارهای آنها کشیده و اعلام می‎دارد که: «آنها غیر از خدا، موجوداتی را می‎پرستند که هیچ روزی را برای آنان نمی‎رسانند و توان این کار را ندارند.[8] بنابراین بت‎پرستان هیچ وقت خدا را پرستش نمی‎کردند تا گفته شود قرآن سخنان ضد و نقیض دارد هر چند خالق بودن خدا را قبول داشتند و این از عجائب کارهای بشری است که خالق هستی را قبول می‎کند، اما او را مدیر،‌مدبر، روزی رسان و سزاوار عبادت نمی‎داند، قرآن کریم نیز از اینها می‎پرسد: «فانّی یوفکون»[9] پس چگونه از عبادت خالق جهان سرباز می‎زنید و سپس خود جواب داده و برای عبرت دیگران گوش‎زد می‎کند که «بل اکثرهم لا یعقلون»[10] اینها افرادی بی‎فکر و بی‎اندیشه هستند و جمود و تحجر نمی‎گذارد که دست از خرافات بردارند و به جای پذیرفتن حقیقت، در آیات الهی مجادله کرده و از راه حق منحرف می‎شوند.[11]


[1] . کافرون / 3.
[2] . ر. ک: لقمان / 25، عنکبوت / 61 و 63؛ زمر / 38؛ زخرف / 9 و 87.
[3] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی، قم، اسلامی، 1363 هـ . ش، ج 30، ص 648.
[4] . زمر / 64، و ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر،‌نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ج 27، ص 385.
[5] . ر. ک: لقمان / 25،‌عنکبوت / 61 و 63، زمر / 38، زخرف / 9 و 87.
[6] . تفسیر نمونه، ج 27،‌ص 387.
[7] . یونس / 18.
[8] . نحل / 73 و ر. ک: هود / 109؛ حج / 71؛ فرقان / 17 و 55؛ صافات / 22؛ زخرف / 45 و… .
[9] . ر. ک:‌ عنکبوت / 61، زخرف / 87.
[10] . عنکبوت / 63.
[11] . غافر / 69 و ر. ک: ترجمه المیزان، ج 16، ص 223 و نمونه، ج 16، ص 336.
فرج الله عباسی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید