زنا یکی از گناهان کبیره است که در روایات دینی به کبیره بودنش تصریح شده است. علاوه بر آیات قرآن، روایات متعددی از امام صادق ـ علیه السلام ـ1 امام کاظم ـ علیه السلام ـ امام رضا ـ علیه السلام ـ و امام جواد ـ علیه السلام ـ به دست ما رسیده که همه به این مسأله اشاره فرمودهاند. در این روایات امامان علیهم السلام برای کبیره بودنش به آیه 68 سوره فرقان متمسک شدهاند که میفرماید: “از جمله صفات بندگان خدا آن است که نپرستند و نخوانند با خدای به حق، خدای دیگری را (یعنی مشرک نباشند) و آن نفسی که خداوند کشتنش را حرام فرموده نکشند و زنا نکنند و کسیکه اینها را مرتکب شود (شرک، قتل، زنا) ببیند جزای خود را! شکنجهاش در روز قیامت دو چندان است و همیشه به خواری در آتش است”.
بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام زنا علاوه بر آثار اخروی، آثار دنیوی هم دارد. بعضی آثار آن طبق این گونه روایات به خود فرد بر میگردد و برخی در صورت شیوع جامعه را هم فراخواهد گرفت. امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنیا و سه اثر در آخرت. اما آثار دنیوی زنا: 1. نور صورت و آبرو را می برد. 2. رزق را کم میکند؛ 3. مرگ را نزدیک میکند.
و اما آثار اخروی آن: 1. غضب پروردگار، 2. سختی حساب، 3. جاودان ماندن در آتش را به دنبال دارد.2
حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: هرگاه پس از من زنا زیاد شود مرگ ناگهانی زیاد میشود.3 این یکی از آثاری است که در صورت شیوع آن، تمام جامعه را در فرا میگیرد. همچنین مکتوب امام صادق ـ علیه السلام ـ است که فرمود: خداوند زنا را حرام فرموده برای این که سبب فسادهایی مانند قتل نفس و از بین رفتن نسبها و ترک تربیت اطفال و به هم خوردن ارث میشود.4
بر اساس حکمت و عدالت خداوند هر کسی تاوان عمل خود را خود باید بپردازد و هیچگاه کسی به خاطر عمیل دیگری کیفر نمیشود. البته در صورتی که کسی مکلف به نهی از منکر باشد و به آن بیاعتنایی کند یا به گناه دیگری راضی باشد ممکن است همپای او به عقوبت عملش گرفتار شود ولی بازهم این کیفر کیفر ترک نهی از منکر یا رضایت به گناه است نه کیفر گناه دیگری!!! با همه این اوصاف لازمه اینکه نعوذ بالله کسی مرتکب زنا شود این نیست که با ضرورتا و بدون این که همسرش خود بخواهد و اراده کند با او هم زنا کنند. نظام عالم هستی، نظام عِلّی و معلولی است و باید بین علت و معلول سنخیّت و هماهنگی و ربط وجود داشته باشد. خداوند متعال هم در قرآن کریم می فرماید: “هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد”.5
اینکه در بعضی روایات اشاره شده که “… زنا نکنید که زنانتان زنا میدهند” را به دو گونه میتوان تفسیر کرد: 1. از این روایات استفاده میشود که زن از روی اختیار خودش زنا میدهد و نه از روی اکراه. پس جبری در کار نیست که اگر فردی مرتکب زنا شود ناچاراً با زن یا دخترش زنا میکنند اگر چه آنان مایل نباشند!!! از طرف دیگر اگر ناموس زناکار هم به زنا مبتلا شود این چنین نیست که در آخرت، با این بهانه که چون شوهرم یا پدرم زنا کرده بود من هم مبتلا شدم، از مؤاخذه رها شوند؛ بلکه به خاطر اینکه گناهشان از روی اختیار بوده باید پاسخگوی کرده خویش باشند.. زیرا عذاب به عملی تعلق میگیرد که از روی علم و اختیار باشد. بر پایه تحقیقات روانشناسی بر این باورند که رفتار و گفتار زن و شوهر در استحکام بخشیدن به نظام خانواده و عدم آن، تأثیر مستقیم دارد؛ پس وقتی فردی مرتکب زنا شود و خود را بی قید و بند بداند ممکن است زن هم در مقابل با خود بگوید که چرا او آزاد باشد و من خود را محدود کنم. من هم میخواهم آزاد و بی قید و بند باشم و این مسأله موجب ورود او در روابط نامشروع شده و در نهایت مرتکب زنا بشود. این تحقیقات خود مؤیّد روایت است. نکته دیگر این است که وقتی مردان برای ارضای نیازهای جنسی خود به سمت زنا و روابط نامشروع روی آورند، به طور طبیعی، کم کم روابط عاطفی و جنسی خود را با همسر کاهش داده و به زنا عادت میکنند. معطل ماندن نیازهای زنان و احساس ناکامی آنها در روابط زناشویی از مهمترین عوامل گرایش آنها به سمت روابط نامشروع و زناست.
2. منظور از این روایات و امثال آنها این است که مرتکب زنا نشوید که اگر این گناه در جامعه رواج پیدا کند دامان شما را نیز خواهد گرفت اگر چه میل و رضایت به آن نداشته باشید. زیرا کارهایی که یک فرد انجام میدهد امکان دارد کم کم فراگیر شده و تبدیل به سنت و رفتاری شایع شوند.
اگر فردی مرتکب زنا شد باید توبه کند و تصمیم بگیرد که هرگز به دنبال آن نرود. خداوند ارحم الراحمین است و توبهپذیر و ان شاء الله مشمول غفران الهی خواهد شد؛ طبق روایات متعدد، مرتکب کبیره هم مشمول غفران الهی می شود.6 نکته دیگر اینکه در مورد این گناه با کسی صحبت نکند؛ زیرا سخن گفتن از آن، به شکسته شدن زشتی آن میانجامد و انگیزه ارتکاب را در دیگران نیز افزایش میدهد و مسلما رواج دادن گناه، خود گناهی دیگر است.
پینوشتها:
1. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب گناهان کبیره، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج2، ص286.
2. اصول کافی، همان، باب ربا، ج5، ص541.
3. حرعاملی، وسائل الشیعه، کتاب النکاح، قم، مؤسسه آل البیت، 1409ق، ج16، ص273، باب 1.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق، ج6، ص98.
5. انعام / 65.
6. اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب گناهان کبیره.