نقد و بررسی:
آنچه در اسلام به عنوان رفتار الگویی و هنجار در روابط همسران توصیه شده است، مهربانی، مدارا، گذشت، احسان و لطف در میان اعضا خانواده است. در آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام درباره خوش اخلاقی و رسیدگی مردان نسبت به خانواده توصیههای فراوان شده است. سیره خود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ و بزرگان ما همگی نیکی و محبت به همسر و فرزندان بوده است. در روایات دینی، مردانی که بداخلاقی میکنند به فشار قبر تهدید شدهاند.
در مورد زدن زن، کیفیت و جایگاه آن در نظام حقوقی اسلام، شایسته است که با دقت و حوصله تمام مستند این حکم (نساء / 34) را مورد بررسی و مطالعه قرار بدهیم:
1. دستورات صادره در این آیه، در مورد نشوز است. نشوز این است که زن در مقابل تکلیف اختصاصاش، یعنی تمکین، بدون هیچ عذر موجهی سرپیچی نماید.
جالب این است که اگر زنی از انجام کارهای خانه، بچهداری و… سر باز زند شارع مقدس هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمیتواند در این موارد واکنش نشان دهد. بنابراین آیه فوق در رابطه با بسیاری از مسائل اختلافی زوجین ساکت است و هیچ حقی برای مرد در برابر آن قرار نداده است. لذا مرد نمیتواند در این موارد واکنشی نشان دهد.
2. نشوز مسلماً امری برخلاف حقوق مرد است و برای مقابله با آن بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولی اگر چنین چیزی میسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران میرسد که در آیه بعد از آن، سالم ترین راه آن عنوان شده است؛ یعنی حکمیت دونفر از طرف زن و شوهر.
3. حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفی انجام پذیر است. جالب این است که خداوند از ملایمترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیرگذاری آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشی، حکیمانهترین شیوه در حل مشکلات زوجین است. لیکن اگر زنی در برابر اندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایداری ورزید چه باید کرد؟ در اینجا نیز خداوند راه دومی را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفی عاطفی بالاتر نمیرود و آن خودداری از همبستر شدن با وی میباشد. در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسی حق پیمودن راه سوم را ندارد، اما اگر زن در چنین وضعیتی نیز سرسختی نشان داده و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟ در اینجا چند راه قابل تصویر است:
الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلی ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزی بر اساس هیچ منطقی قابل قبول نیست و اختصاص به مرد هم ندارد، یعنی در هیچیک از نظام های حقوقی جهان نمی توان به صاحب حقی الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند؛ یعنی از نظر اخلاقی، آن هم در موارد خاصی میتوان چنین توصیهای نمود ولی نباید بین مسأله حقوقی و اخلاقی خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن اقسامی دارد که برخی از آنها مسلماً به زیان خود او هم تمام میشود و بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد.
ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفای حقوق نماید. چنین چیزی را هرگز شارع اجازه نمیدهد و برای استیفای حق، روشهای معینی وضع نموده است، زیرا در غیر این صورت ممکن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم دیگر به بار آید.
ج) راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران، اعم از مراجع قضایی یا افراد ذی نفوذ دیگر، حقوق خود را استیفا کند، چنین چیزی اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولی، با امکان حل مشکل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بیرون از خانه و آبروریزی کشیده نشود. زیرا ابراز خارجی برای حل مسائل داخل خانه، خصوصا مسائل خصوصی مانند روابط زناشویی، آسیبهای فراوانی برای خانواده به بار میآورد که در اینجا جای ذکر آن نیست؛ لذا خداوند حکیم حل خارجی را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد مینماید.
د) راه دیگر آن است که مرد اندکی قاطعانهتر از برخورد منفی عاطفی فوق برخورد نماید. لذا قرآن مجید به عنوان آخرین راه حل ممکن در داخل خانه مسأله “ضرب” را مطرح نموده است. البته این مسأله نیز حدودی دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومی یا تبلیغات مسموم مطرح میشود، سازگاری ندارد.
در رابطه با حد و چگونگی زدن، علامه مجلسی (ره) در بحار الانوار، ج104، ص58 روایتی از فقه الرضا ـ علیه السلام ـ نقل نموده است که: “… والضرب بالسواک و شبهه ضربا رقیقا؛ زدن باید با وسایلی مانند مسواک و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملایمت”.
ظاهر روایت فوق به خوبی نشان می دهد که “ضرب” باید در پایینترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبی بر بدن زن وارد کند. وسیلهای که در این روایت اشاره شدهف چوبی بسیار نازک مانند مسواک و سبک و کم ضربهای است.
نکته دیگری که از آیه شریفه به دست میآید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید؛ زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال میرود: یکی آن که زن به حقوق مرد وفادار شود، در این صورت قرآن میفرماید: “فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید”. یعنی، اگر زن در برابر حقوقی که بر آن پیمان بسته است تسلیم شد دیگر، مقابله با وی ظلم و تجاوز است.
واکنش دیگر آن است که اگر زن همچنان سرسختی نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بی ثباتی نماید، در این رابطه در آیه بعد فرموده است: “و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا؛ اگر خوف گسست در بین آن دو یافتید، پس حَکَمی از ناحیه مرد و داوری از بستگان زن برگزینید، اگر از پی آن خواستار صلاح باشند خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد، همانا خداوند دانا و آگاه است”.
نکته جالب توجه این است که قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار می دهد تا مسأله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طی کند و برای اینکه حقی از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضی رخ ننماید، فرموده است که از هر جانب داوری برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین مشکل را برطرف نمایند.
خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده میشود:
1. اختصاص به مورد سرپیچی زن از تکلیف خود و حقوق مسلم مرد دارد؛ حقوقی که با پیمان ازدواج، زن وفاداری خود نسبت به آن را متعهد شده است.
2. در راستای حل مشکل در داخل خانه و خودداری از بروز آن در خارج از منزل وضع شده است.
3. سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.
4. حد آن، نازلترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبی بر بدن زن و سرخ شدن یا سیاه شدن شود.
5. موقتی است و چه دارای نتیجه مثبت و چه منفی باشد باید به زودی از آن دست کشید.
نکته دیگر این که، اساسا دیدگاه شارع نسبت به زدن همسر نگرشی منفی است و نصوص زیادی در نهی از این عمل وارد شده است.
این روایات همه در زمانی بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشی تا ضرب و جرح و حتی قتل را شامل میشد و اسلام آنها را تحریم و مستوجب مجازات فقهی و قضایی در دنیا و عذاب آخرت دانست. برخی از این روایات عبارتند از:
1. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: “من در شگفتم از کسی که زن خود را میزند، در حالی که خودش برای کتک خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنید که قصاص دارد”.
2. و نیز فرمود: “زنان بر مرد کریم، غالب میشوند و مرد لئیم، بر زنان مسلط میگردد. من دوست دارم کریم مغلوب باشم نه لئیم غالب”.
3. از امام صادق ـ علیه السلام ـ از پدرش روایت شده که گفت: “وقتی با زنی ازدواج میکنید، احترامش کنید. زن مایه آرامش شما است. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید”.
4. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: “هر مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند، خدا اجر داوود ـ علیه السلام ـ را به او می دهد و به هر زنی که بر بداخلاقی مردش صبر کند، همچون اجر آسیه را که با فرعون، کنار آمد، عطا میکند”.
5. حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: “زنان را نزنید و تقبیح مکنید”.
6. حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: “در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار نمای تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد”.
7. آخرین چیزی که به وقت وفات، از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شنیدند؛ سه سخن بود: “نماز بر پا دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید. و الله الله در حق زنان، که در دست شمایند. با زنانتان، نیکو زندگی کنید و حریم آنان را نگاه دارید”.
8. و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ، خشم و توهین زنان را تحمل میکرد. روزی زن عمر جواب وی به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعا؛ جواب باز میدهی؟ گفت: آری که رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از تو بهتر است؛ زیرا زنان، وی را جواب باز میدهند و او تحمل میکند.
9. یک روز، زنی به خشم، دست فراسینه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ زد. مادر وی با وی درشتی کرد که: چرا کردی؟ رسول خدا گفت: بگذار بیش از این نیز کنند و من درگذرم.2
نکتهای که لازم است در پایان به آن اشاره کنیم این که اصولا در بررسی هر کتاب، نبایستی تنها با دیدن یک عبارت در موردی به قضاوت نشست. حال اگر آن کتاب، کتاب آسمانی باشد موضوع، اهمیت فوق العادهتری پیدا میکند. وقتی میتوان درباره نگاه قرآن به زن و مرد سخن گفت که مجموعه آیات در این زمینه دیده شود نه این که ـ کلوا و اشربوا در گوش کرد و لا تسرفوا را فراموش کرد.
پینوشتها:
1. این پاسخ برگرفته از سایت پرسمان است. (محقق محمدرضا کدخدایی).
2. احادیث به نقل از بولتن اندیشه، ویژه “زن”، ص350.