در پاسخ به چند نکته توجه فرمایید:
الف) واجباتی که در شریعت مقدس اسلام، متوجه مکلفین میشوند، از حیث صورت و ساختار سه گونهاند: 1. واجباتی که ساختار مالی ندارند و موضوع مال و هزینههای مادی در آنها مطرح نیست، مانند: نماز و روزه و … .
2. واجباتی که ساختار مالی دارند، مانند: خمس و زکات و…
3. واجباتی که دارای ساختاری مرکب از هزینههای مالی و مناسک عبادیاند. مانند: حج و جهاد و….
در ضمن روح هر واجب و تکلیفی که عبادی محسوب میشود، همان نیت و قصد قربتی است که باید با آن همراه باشد .
ب)یکی از مصادیق و موارد حق،حق مالی و سایر حقوق اجتماعی است که در اجتماع (جامعه انسانی) امری ثابت است، جز آنکه قرآن کریم،هر چیزی را حق نمیداند، هر چند که مردم، آن را حق بپندارند، بلکه حق را تنها عبارت از چیزی میداند که خدا آن را پذیرفته است؛ (خواه در عالم تکوین و خواه در عالم تشریع). پس «حق» در عالم تشریع و در ظرف اجتماع دینی، عبارت است از چیزی که خدا آن را «حق» دانسته است، مانند: حقوق مالی و حقوق برادران و حقوق پدر و مادر نسبت به فرزندان.[1]
ج) واجبات مالی در مقایسه با واجباتی که مالی نیستند از اهمیت خاصی برخوردارند، زیرا این گونه از واجبات از یک طرف به منزله امتحانی هستند که روح تسلیمپذیری مؤمنان با آن آزموده میشوند و از طرف دیگر واجبات مالی،برای این جهت وضع شدهاند که آنچه مربوط به شؤون مختلف اسلام و مسلمانان است در جهت رشد و ارتقاء هر چه مطلوبتر قرار گیرند و بسیاری از مشکلات مربوط به مسلمانان و جامعه اسلامی، با امکاناتی که از این راه حاصل میشود، برطرف گردد.
درباره اهمیت واجبات مالی، به این حدیث امام رضا ـ علیه السّلام ـ توجه شود که فرمود: خداوند سه چیز را در کنار سه چیز فرمان داده است: نماز را در کنار زکات،فرمان داده است. پس اگر کسی نماز بگذارد و زکات را نپردازد. نماز او پذیرفته نیست، و شکر خود را در کنار احترام به والدین دستور داده است، پس کسی که به پدر و مادر خود احترام نگذارد، شکر خدا را بجای نیاورده است و تقوای الهی را با صله رحم، امر نموده است پس اگر صله رحم را ترک کند، تقوای الهی را انجام نداده است (برخوردار نیست).[2]
بطور کلی میتوان گفت: افرادی که به خدا و آخرت ایمان دارند و اعمالی را با انگیزه تقرب به خدا انجام میدهند و در کار خود خلوص نیت دارند، عمل آنها مقبول درگاه الهی است و استحقاق پاداش و بهشت مییابند، اعم از آنکه مسلمان باشند یا غیر مسلمان.[3]
اما باید توجه داشت که در بینش توحیدی، آنچه به عنوان استحقاق ثواب الهی در مقابل هر نوع خوبی و کار خیر، تعبیر میشود، در حقیقت استحقاق نیست تا انسان را به منزله موجودی طلبکار در مقابل خدا، تلقی کند، بلکه در واقع، شمول لطف و تفضل الهی، در حقّ انسان، به جهت توفیق در کاری خیر، است. از این روست که در یک حدیث قدسی، که از امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده است آمده: ای پسر آدم، به مشیت من بود که تو صاحب مشیت شدی، (و آنچه) میخواهی و میگویی (به قدرت من بود) و به قوت من بود که نیرومند شدی و توانستی واجبات مرا انجام دهی، آنچه از حسنه به تو برسد از ناحیه خداست…[4]
دو فریضه خمس و زکات:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: خدای متعال، گرفتن صدقه را بر ما حرام نمود و (در عوض آن) خمس را برای ما نازل کرد.[5]
و در جایی دیگر فرمود: همانا من، خمس مال را از شما میگیرم اما (بدانید که) من از اکثر مردم مدینه، ثروت بیشتری دارم. ولی انگیزهام از جمعآوری خمس، تطهیر و پاکیزه ساختن شماست.[6]
امام باقر ـ علیه السّلام ـ میفرماید: با مالی که خمس آن پرداخت نشد، نمیتوان چیزی خرید، جز آنکه حق ما (خمس) به ما رسیده باشد.[7]
ابوبصیره میگوید: به امام باقر ـ علیه السّلام ـ گفتم: سادهترین راه وارد شدن جهنم چیست؟ آن حضرت فرمود: کسی که یک درهم از مال یتیم را بخورد، و مراد از «یتیم» ما هستیم.[8]
علی ـ علیه السّلام ـ در ضمن وصیت خود، فرمود: خدا را، خدا را، به شما وصیت مینمایم، به پرداخت زکات، زیرا زکات،آتش خشم خدا را خاموش میکند.[9]
و امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
کسی که زکات مال خود را نپرداخت، در حین مردن از خدا میخواهد که او را برگرداند به دنیا، و میگوید: پروردگار من، مرا بازگردانید! امیدوارم، کارهایی را که ترک کردهام جبران کنم.[10]
و امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ میفرماید «هیچ بندهای از زکات مال خویش جلوگیری نمیکند جز آنکه خداوند در قیامت،یک افعی،از آتش بر گردن او میآویزد و پیوسته بر او نیش میزند تا از حساب اعمال فارغ شود و این همان سخن خداست که فرمود: «سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامه»[11] آنچه از زکات بخل ورزیدند.[12]
نتیجه:
با مطالعه و بررسی در آیات قرآن و سنت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اهل بیت معصوم آن حضرت، معلوم میشود که خدای متعال، احکام شرعی را به اقتضای مصالح بندگان خود، بیان نموده است، و اراده او در مورد واجبات به این نحوه است که انجام دادن آنها (با وجود شرایطی که دارند) بر بندگان او لازم است، و ترک آن واجبات به هیچ روی جایز نیست (مگر کسانی که برای ترک نمودن آن، عذری مشروع داشته باشند). و خدای متعال به اقتضای لطف بیپایان خود، هم در کتاب آسمانی قرآن و هم در ضمن احادیث فراوانی وعده داده است که بندگان مؤمن و صالحان و نیکوکاران را از فضل بیحساب خود بهرهمند سازد، و در عوض، انسانهای عاصی و سرکش را که در گمراهی خود از دنیا بروند به عقوبت خود دچار سازد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. انسان کامل، استاد شهید مرتضی مطهری، ص 117.
2. عدل الهی استاد شهید مطهری، ص 316.
3. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج 23، فهرست موضوعی.
4. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، مترجم، محمد باقر موسوی همدانی، ج 5، ص21.
پی نوشت ها:
[1] . طباطبایی، محمدحیسن، ترجمه المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، بی تا، ج 1، ص 339.
[2] . حر عاملی، محمدحسن، وسائلالشیعه، بی جا، نشر مؤسسه آل البیت، ج9، ص25.
[3] . مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، بی تا، ص317.
[4] . ترجمه المیزان، ج 5، ص25.
[5] . وسائلالشیعه، ج 9، ص483.
[6] . همان، ج 9، ص 484.
[7] . همان.
[8] . وسائلالشیعه، ج 9، ص483.
[9] . همان، ج 9، ص219.
[10] . همان، ج 9، ص7.
[11] . همان، ج43، ص2.
[12] . همان، ج9، ص22.