نویسنده: محمد مهدی عباسی آغوی
اخلاق داشته باشه، دین و ایمونش خوب باشه، ااا… آها… هم تراز هم باشیم، دیگه بگم… سالم باشه، آدم باشه، خونه دار ، بچه دار، زنبیل و بردار و بیار! ببخشید… خونه و شغل مناسب داشته باشه، خانواده اش آدم حسابی باشن، با فرهنگ، نه دهاتی مهاتی. راستی ! قیافه اش خیلی مهمه، قد کمتر از 180 که اصلا حرفش رو نزن، خودش تیپ باشه، دیگه براتون بگم حرف زدن بلد باشه و تحصیلات عالیه هم داشته باشه. فقط همین!!
این روزها صحبت از ازدواج جوانان مثل سیخ کردن در لانه زنبور است. به محض طرح بحث از ده جا گزیده می شوید. جوان می گوید امکانات نیست، مادر می گوید نسل جوان خوب را ملخ زده، پدر می گوید هنوز بچه است، دولت می گوید بودجه نداریم وام ازدواج بدهیم… خلاصه بگذاریم ما هم بر اساس وظیفه در چند سخنرانی باب این بحث شیرین را در جلسه ای گشودیم. از خانم های جلسه خواستیم ملاک های خودشان را در انتخاب همسر بنویسند، که حاصلش این شد:
96 % اخلاق
86 % ایمان
53 % کفویت (هم کفو بودن)
53 % تقوا
53 % شغل مناسب
46 % خانواده خوب
26 % مسئولیت پذیری
20 % سلامت جسمانی و روانی
20 % تحصیلات
13 % تعادل در غیرت ورزی
6 % اجتماعی بودن
6 % سید بودن
6 % قد و قیافه خوب
6 % خانه داشتن
این درصدها نسبت به افرادی است که برگه شان به دست من رسید. یعنی مثلا بیش از نیمی از آن ها تقوا را جزو ملاک هایشان لحاظ کرده بودند. یا تقریبا همه به اخلاق اشاره کرده بودند و حتی برخی به بیش از یک ویژگی اخلاقی بودجه توجه کرده بودند. البته این آمارها نشانگر ملاک های همه مردم نیست و بیش تر مربوط به قشر مذهبی بوده و تقریبی می باشد.
چطور ساعت های دنیا با گروینویچ تنظیم می شود، همین طور هر چیزی برای سنجش درست و نادرستش سنجه و ترازویی دارد. بهترین میزان برای تطبیق اعمال و عقاید ما کتاب خداست. چرا که ما مصنوع خداییم و او بهتر می داند ما چه هستیم و به چه نیاز داریم و چه راهی درست تر است. مثل کاتالوگ های همراه وسایل یک کارخانه که راهنمای استفاده از آن است.
قرآن دستورالعمل زندگی انسان است، نه دستورالاجل که فقط موقع مردن و سر قبر صدای آن را بشنویم یا سر سفره عقد برای قشنگی بگذاریم.
در قرآن همه معارف لازم ما هست حتی این که ملاک ما برای انتخاب همسر چه باشد.
با فرد با ایمان ازدواج کنید
خداوند اولین ملاک را برای انتخاب همسر ایمان می داند و چنین می فرماید:
«و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المومنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المومنات والله اعلم بایمانکم».(1)
هر کس توان ازدواج با زنان با ایمان و خودنگهدار را ندارد پس از کنیزان مؤمن انتخاب کند…
« و لا تنکحوا المشرکات حتی یومن و لامه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتی یومنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک ولو اعجبکم اولئک یدعون الی النار والله یدعو الی الجنه والمغفره باذنه و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون».(2)
و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت پرست، بهتر است؛ هرچند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید! ( اگر چه ناچار شوید آن ها را به همسری غلامان با ایمان درآورید؛ زیرا یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بت پرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آن ها دعوت به سوی آتش می کنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید و آیات خویش را برای مردم روشن می سازد؛ شاید متذکر شوند!
ازدواج زن مومن با مرد مشرک نیز حرام اعلام شده است.
با فرد با تقوا و پاکدامن ازدواج کنید
از همین جا ملاک دوم نیز برداشت می شود و آن تقید به ایمان است. یعنی ایمان او عملی باشد و نه فقط قلبی و در عمل او را از زشتی ها و گناهان باز دارد و به سوی تقوا ببرد.
در قرآن ازدواج با دخترانی که دوستی های پنهانی دارند یا مرتکب اعمال منافی عفت می شوند نهی شده است: «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان».(3)
آن ها را با اجازه اهلشان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آن که پاکدامن باشند. نه بطور آشکار مرکتب زنا شوند و نه دوست پنهانی بگیرند.
از آن سو ازدواج با مردانی که آن ها نیز به قول امروزی ها دوست دختر دارند توصیه نشده است:
«الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم و المحصنات من المومنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم اذا آتیتموهن اجورهن محصنین غیر مسافحین و لا متخذی اخدان و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله و هو فی الاخره من الخاسرین».(4)
امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است و طعام شما برای آن ها حلال و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند. هنگامی که مهر آن ها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می گردد و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.
با کفو و هم سطح خود ازدواج کنید
خداوند می فرمایند افراد ناخلف با همانند خود وصلت کنند و افراد پاک با همانند خود:
«الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات اولئک مبرءون مما یقولون لهم مفغره و رزق کریم».(5)
زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک! اینان از نسبت های ناروایی که (ناپاکان) به آنان می دهند مبرا هستند و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پر ارزشی است!
کفویت باید در جهات مختلف خانوادگی، تحصیلات، رتبه اجتماعی و… در نظر گرفته شود. البته گرچه از نظر قرآن مؤمن کفو مؤمنه است، ولی ایمان تمام این جنبه های فوق را شامل می شود و مراتب ایمان افراد متفاوت است. اگر کسی مرتبه ایمانش با همسرش بسیار متفاوت باشد، در تماملات فرهنگی خانواده ها و روابط بین فردی زوجین مشکلاتی ایجاد خواهد شد.
چه تشبیه زیبایی است، تشبیه همسر به لباس! از ویژگی های لباس، تناسب آن با فرد و شرایط اجتماعی او است. شما در رنگ و جنس و اندازه و مدل لباسی انتخاب می کنید که با شما همه جوره، جور باشد.
«هن لباس لکم وانتم لباس لهن».(6)
همسر آینده شما شایستگی اجتماعی و اخلاقی داشته باشد
« وانکحوا الایامی منکم و الصاحلین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم».(7)
مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار تان را. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد که خداوند گشایش دهنده و آگاه است!
صالح در لغت ضد فاسد است و کسی که کارها و وظایف خود را درست انجام دهد.(8) به معنی لیاقت و اهلیت نیز هست.(9) صلاح یعنی شایستگی در تعاملات بین فردی. حال در اجتماع مسئولیت پذیری است و در خانواده اخلاق و برخورد مناسب است. پس سعی کنید با شخص بی خیال و بد اخلاق ازدواج نکنید.
پی نوشت ها :
1- نساء، 25.
2- بقره، 221.
3- نساء، 25.
4- مائده، 5.
5- نور، 26.
6- بقره، 187.
7- نور، 32.
8- فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ج1، ص 545.
9- قاموس قرآن، ج4، ص 142.
منبع: ماهنامه دیدار آشنا شماره 131