قبل از هرچیز لازم است درباره ماهیت جن و فرشته مطالبی متذکر شویم.
«جن» در لغت به معنی چیزی است که از حسّ انسان پوشیده باشد و موجودی است مجرد و ماهیت او مخالف نفوس بشری است و متعلق به اجساد ناریه (آتش) و هوائیه است و قادر به تصرف در این عالم است.[1] در قرآن کریم به وجود جن تصریح شده و مشتقات جن در قرآن کریم حدود 32 مرتبه تکرار شده است و سورهای به نام جن نازل شده و ازحدود 28 آیه آن حدود 19 آیه درباره خلقت جن, ایمان آنها در برابر پیامبر و قرآن کریم و اعتقاد به معاد و حشر و نشر و مؤمن بودن بعضیها و کافر بودن برخی دیگر و….است.
خلقت جنیان از آتش است[2] به همین سبب یک حالت تجردی دارد و داری جسم لطیف است و با حواس ما قابل درک نیست.[3]
اما ملائکه موجوداتی پیراسته از پیوندهای مادی و مجرد از صفات جسمانی هستند[4] و خلقت آنها از نور است و دارای وجود بسیط و مجرد و عقلانی اند بدون آن که دارای شهوت باشند، تزاحم و تضاد در کارها و صفات ذاتشان نیست.[5] و مشتقات آن در قرآن کریم حدود163 مرتبه تکرار شده است. و هرگز معصیت خدا را نمیکنند[6] و دارای تکلیف تکوینی هستند آنها اراده نمیکنند مگر آنکه خدا اراده کرده باشد.[7]
تأثیر جنیان بر انسان:
آن چه در بین مردم شایع است این است که اگر شخصی دچار مریضی روانی و روحی گردد معتقدند که جنیان به روح و روان او تأثیر گذاشته و او را مریض نمودهاند, لذا دست به دامن دعانویس ها و فالگیرها می شوند تا از این بلا نجات یابند. در حالی که با مراجعه به آیات و روایات مشخص میشود که شیطان و جنیان به هیچ وجه اراده و آگاهی انسان را سلب نمیکنند, بلکه آنها یک دعوت کننده بیش نیستند «انّ عبادی لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین»[8]؛ تو بر بندگان من تسلط نخواهی داشت مگر به گمراهانی که از تو پیروی میکنند.
خداوند در سوره ابراهیم آیه 22، از زبان شیطان میفرماید: خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم, و تخلف کردم من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید؛ بنابراین مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید.»
در نتیجه شیاطین, وسوسهگرند[9] و کارهای خلاف و زشت را برای انسان زینت میدهند[10] و نفوذ آنها در اندیشه است نه در بدن و تن انسان و نفوذ در اندیشه در حد وسوسه و خیال امر باطل را جلوه دادن است و هیچگونه تسلطی بر انسان ندارد و تأثیری نیز بر جسم انسانها نمیگذارد[11] تا محتاج به دعانویس ها و فالگیرها باشیم.
ارتباط با جنیان:
ارتباط با جنیان و به تسخیر درآوردن آنها مسئلهای است که هم مردم با تجربه خود به آن دست یافتند و هم قرآن کریم و روایات به آن اشاره کرده است.
خداوند درباره ارتباط انسانها با جنیان میفرماید: «و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقاً»[12] همانا مردانی از نوع بشر به مردانی از گروه جن پناه میبرند و بر غرور و جهالتشان سخت میافزودند»
در زمان حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ جنیان و پرندگان به تسخیر او درآمدند.[13] و یکی از جن به او گفت: من تخت ملکه سباء را پیش از آنکه از جای برخیزی از سرزمین او به اینجا میآورم حتی گروهی از جنیان کارهای زیادی از قبیل, ساختن معبد, تمثالها, تهیه ظروف بزرگ و… برای حضرت سلیمان میکردند[14] و شیاطین نیز برای حضرت سلیمان غواصی و کارهای دیگر میکردند.[15]
در نتیجه ارتباط با جنیان و طلب کمک آنها, از امور ممکنات است و در عالم خارج اتفاق افتاده است هر چند از لحاظ فقهی تسخیر آنها حرام شمرده شده است.[16]
حتی شهید ثانی معتقد است که تسخیر فرشتگان نیز ممکن است و آنها نیز از امور غیبی خبر میدهند.[17] پس اصل ارتباط با آنها مسلم است و مورد تأیید قرآن کریم و روایات است. اما آیا فالگیرها و یا دعاگرهای کنونی نیز از طریق ارتباط با جنیان مشکلات را حل میکنند محل تردید و شبهه است. بهتر است به جای رجوع به آنها (که بیشتر آنها برای کسب درآمد خود دست به چنین کاری میزنند) به دعاهایی که از طریق معصومین به دست ما رسیده و در کتابهای ادعیه معتبره آمده مراجعه شود.
لازم به ذکر است که: انسان به جایی میرسد که گاهی جمال حق را در همه اشیاء مشاهده خواهد کرد این همان «فأینما توّلوا فثمَّ وجه الله»[18]؛ هر کجا رو کنید, خدا را مشاهده میکنید است.[19]
همچنین انسان میتواند به درجاتی از معرفت و معنویت برسد که وسیلهای برای تقرب به درگاه خداوند قرار گیرد «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله[20]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید, پرهیزکاری پیشه کنید و وسیلهای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید.»
وسیله در این آیه, به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت میباشد, مانند: پیامبران, امامان, بندگان صالح, و… برای مثال: طلب استغفار نمودن حضرت یعقوب برای پسرانش.[21] پس انسانها با تقویت روح و تزکیه نفس میتوانند وسیلهای بین خلق و خالق قرار بگیرند و حاجتها و مرضهای مردم را برطرف نمایند. بدون آنکه ارتباطی با جنیان یا غیره داشته باشند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . جن و شیطان, زینالعابدین دستداده, مجتمع فرهنگی و هنری شهید مصلی نژاد، جهرم.
2 . تفسیر نمونه, مکارم شیرازی, تهران: دارالکتاب الاسلامیه, ج11, ص 79.
3 . توحید, مطهری, تهران: انشارات صدرا, ص 339.
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی, ناصر، تفسیر نمونه, تهران: دارالکتاب الاسلامیه, ج11,ص 79.
[2] . حجر/ 27.
[3] . خرمشاهی, بهاءالدین، قرآن پژوهی, تهران: فرهنگی مشرق, چاپ اول, 1372، ص590 ـ 597.
[4] . رجالی تهرانی, جن و شیطان, قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه 1376، چاپ اول، ص20.
[5] . صدرالمتألمین, اسفار, ج7, ص93, به نقل از رجالی تهرانی, جن و شیطان, ص 30.
[6] . انبیاء/ 26.
[7] . انبیاء/ 27.
[8] . حجر/ 42.
[9] . طه/ 120.
[10] . نمل/ 24.
[11] . مطهری, مرتضی، توحید، تهران: انتشارات صدرا, ص 339؛ و ر.ک: معرفت, محمد هادی، الشبهات وردود, قم, التمهید, ص56.
[12] . جن/ 6.
[13] . نمل/ 17.
[14] . سباء/ 12.
[15] . انبیاء/ 82.
[16] . انصاری, مرتضی، مکاسب محرمه, فصل سحر، قم: انتشارات محبین, چاپ اول, 1379.
[17] . شهید ثانی, لمعه دمشفیه, مکتبالاعلام الاسلامی, 1373، ج3, ص 215.
[18] . بقره/ 115.
[19] . جوادی آملی, عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن کریم, قم: نشر اسراء, چاپ سوم, 1379, ص 140.
[20] . مائده/ 35.
[21] . یوسف/ 97، مکارم شیرازی, ناصر، تفسیر نمونه, تهران:دارالکتاب الاسلامیه, ج 4، ص371-364.