مقایسه اداره عالم به اداره یک جامعه انسانی و نیز مقایسه مجازاتهای اخروی به مجازاتهای دنیوی مقایسه درستی نیست، زیرا اگر نوع مجازات اخروی همانند مجازاتهای دنیوی باشد، مجازات اخروی معنا و مفهومی نخواهد داشت. اینها در آخرت باید مجازات ببینند تا حیات دنیایشان با آن توجیه شود زیرا حکمت مجازات در دنیا یکی از دو چیز است یا تشفی است، (عقده خالی شدن) که در عالم آخرت صحبت این حرفها نیست. زیرا بعد از میلیونها یا میلیاردها سال مردم به فکر سعادت خویش هستند و کسی به فکر این نیست که مثلا فلانی که در دنیا بر من ظلم نموده عقدهام روی او خالی شود.
دومین حکمت مجازات دردنیا مصلحت است (و لکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب)[1] و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خرد.
مجرم در اینجا باید مجازات شود تا او و دیگران طمع جرم نکنند، اما در قیامت این حرفها نیست، بنابراین اگر ما بخواهیم مسأله مجازاتهای اخروی را بر همین اساس یعنی اساس دنیوی و زندگی اجتماعی توجیه کنیم، عذاب قیامت نه تنها مسأله مدّت و شدتش قابل توجیه نیست بلکه اصل آن قابل توجیه نیست.[2]
بنابراین آنچه در آخرت به عنوان پاداش و کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده میشود تجسم خود عمل آنها است که قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «روزی که هر کسی آنچه از کار نیک یا زشت انجام داده است حاضر میبیند آرزو میکند که کاش بین او و بین کار زشتش مسافت درازی فاصله میبود.[3] و در جای دیگر میفرماید: «آنچه را که انجام دادهاند حاضر مییابند و پروردگار تو به احدی ستم نمیکند».[4]
پس مجازات جهان آخرت با این جهان قابل مقایسه نیست، زیرا نه آتش دنیا همانند آتش آخرت است و نه درد و رنج و عذاب دنیا قابل مقایسه با عذاب آخرت است چنانکه در سوره همزه میفرماید: «نارالله الموقده»[5] آتش برافروخته الهی است» آتش جهنم آتشی است که از دلها سر میزند و نخستین جرقههایش در قلوب ظاهر میشود «التی تطلع علی الافئده»[6] آتشی که از دلها سر میزند، خداوند در آن روز این مغروران خودخواه برتر بین را به صورت موجوداتی ذلیل و بیارزش در آتش دوزخ پرتاب میکند، تا نتیجه کبر و غرور خود را ببینند. کلمه «حطمه» که در آیه قبل آمده بود، به معنای در هم شکستن چیزی است،و این نشان میدهد که آتش سوزان دوزخ به شدت اعضای آنها را در هم میشکند.[7] حطمه چنانکه در بعضی از روایات آمده است نام بخش فوق العاده سوزان از جهنم است، فهم این معنی که آتش به جای سوزاندن، اعضا را در هم بشکند، شاید در گذشته مشکل بوده، ولی امروز که مسأله شدت تأثیر انفجار بر همه ما واضح شده که چگونه ممکن است امواج ناشی از یک انفجار مهیب نه تنها انسانها بلکه میلههای محکم آهن و ستونهای عظیم ساختمانها را درهم بشکند مطلب عجیبی نیست. تعبیر به نارالله (آتش الهی) دلیل برعظمت آن است و تعبیر به موقده دلیل بر فروزان بودن همیشگی آن است.[8]
عجیب اینکه این آتش برخلاف تمام آتشهای دنیا که نخست پوست را میسوزاند و سپس به داخل نفوذ میکند، اول بر دلها شراره میزند، و نخست قلب را میسوزاند، بعد مغز و استخوان را سپس به خارج سرایت میکند. این چه آتشی است که اولین جرقههایش بر دل آدمی ظاهر میشود؟ این چه آتشی است که درون را قبل از برون میسوزاند؟ همه چیز قیامت عجیب است و با این جهان تفاوت اساسی دارد، حتی سوزندگی آتش آن، آتش دوزخ از آن جهت اول بار قلبها را میسوزاند و بعد مغز و استخوان را زیرا قلبهای آنان در دنیا کانون کفر و کبر و غرور و حب دنیا و ثروت و مال بودهاند، و آتش قهر و غضب الهی از آن جهت بر قلوب آنان مسلط میگردد. زیرا آنها در دنیا دل مؤمنان را با سخریهها و عیبجوئی و تحقیر سوزاندند، عدالت الهی ایجاب میکند که آنها کیفر همان اعمالشان را ببینند.[9]
امّا این که قصاص در دنیا آسانتر از قصاص در آخرت است به این معنا است که چهار مجازات و کیفر شدید در آخرت برای او بیان شده است: 1. خلود یعنی جاودانه در آتش ماندن که قرآن میفرماید: «هر کسی فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است که جاودانه در آن میماند»؛ 2. خشم و غضب الهی؛ 3. دوری از رحمت خداوند؛ 4. و مهیا ساختن عذاب عظیمی بر او. که ادامه آیه میفرماید: «و خداوند بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی (بزرگی) برای او آماده ساخته است».[10]
خداوند برای قتل عمدی یک انسان مؤمن اشد مجازات را بیان فرموده است و خبر از جاودانی بودن عذاب او می دهد ولکن در جای دیگر تنها خلود را برای کفار و منافقین بیان فرموده حال اگر کسی قتل عمدی انجام داده و بعد پشیمان شده و قاتل هم آدم با ایمانی است آیا او هم گرفتار عذاب جاودان می شود؟ جواب این است که ممکن است که قاتل؛ کشتن انسان مؤمن را مباح بداند که در این صورت چنین قتلی نشانه کفر اوست یا ممکن است در اثر این قتل بیایمان از دنیا برود و به همین سبب گرفتار عذاب جاویدان شود. و ممکن است منظور از خلود و عذاب بسیار طولانی باشد نه عذاب جاویدان و همیشگی.
بنابراین مجازات اخروی هم از نظر شدت مجازات، با مجازات دنیوی قابل مقایسه نیست و هم از نظر ذلت و خواری قابل مقایسه نیست چون که نزد پیامبران و امامان صورت میگیرد نیز سرافکندگی دیگر برای انسان به بار میآورد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
جوادی آملی، ده مقاله پیرامون مبدأ ومعاد، انتشارات الزهراء، 1372، 308 به بعد.
حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، انتشارات حکمت، 1407، ج 10.
فلسفی، محمدتقی، معاد از نظر روح وجسم، نشر معارف اسلامی، ج 3، ص 314 به بعد.
پی نوشت ها:
[1] . بقره/ 179.
[2] . مطهری، مرتضی، معاد، انتشارات صدرا، ص 82.
[3] . آل عمران/ 30.
[4] . کهف/ 49.
[5] . همزه/ 6.
[6] . همان/ 7.
[7] . طبرسی، مجمع البیان، انتشارات دار الاحیاء التراث العربی، ج 10، ص 818 ـ 819.
[8] . طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، انتشارات جامعه مدرسین، ج 20، ص 617.
[9] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، ج 27، ص 315.
[10] . نساء/ 93.