لازم است قبل از پاسخ به سؤال به عنوان مقدمه به این نکته توجه کرد که: آیا حیوانات در قیامت محشور می شوند یا نه؟ و آنگاه ورود آنها به بهشت چگونه است؟
در پاسخ به سؤال اول باید گفت در خصوص اینمسئله بین علماء اهل فن اختلاف است، گروهی قائلند به این که قیامت مخصوص جنّ و انس است و حیوانات در قیامت محشور نخواهند شد لیکن بر اساس ظاهر بعضی آیات و روایات مشهور بین بزرگان و مفسران این است که حیوانات هم مثل انسانها در قیامت مبعوث گردیده . و به اندازه درک و شعورشان جزاء داده خواهند شد .
و صریحترین آیه که این منظور را می رساند آیه 38 از سوره انعام می باشد: «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ».
دابّه به معنای همه جنبندگان روی زمین است و طائر به هرگونه پرنده ای گفته می شود.
بنابراین آیه شریفه از یک رستاخیر عمومی برای تمام موجودات زنده خبر داده می فرماید: هیچ جنبده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند نیست مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند، ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم، سپس تمام آنها به سوی خداوند در رستاخیز جمع می شوند.»
به عقیده بیشتر مفسران ضمیر «هم» در عبارت ثم الی ربهم به انواع و اصناف جنبندگان و پرندگان بر می گردد و به این ترتیب قرآن برای همه موجودات جنبنده قائل به رستاخیز شده است.[1]
در روایات متعددی هم به رستاخیز حیوانات اشاره شده است از جمله:
از ابوذر نقل شده که می گوید، ما خدمت پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ بودیم که در پیش روی ما دو بُز به یکدیگر شاخ زدند، پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ فرمود: می دانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: خیر! پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ فرمود: لیکن خداوند می داند و به زودی در میان آنها داوری خواهد کرد.[2]
و در حدیث دیگری از پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ نقل شده که فرمود: «استفرهوا ضحایاکم فاِنّها مَطایاکم علی الصراط»؛ به حیوانات قربانی (حیواناتی که در راه خداوند ذبح کرده می شوند) نیکی و احسان کنید زیرا آنها وسیله عبور شما از صراط هستند.[3]
و هم چنین روایات دیگری وجود دارند که حکایت از رستاخیز حیوانات می کنند ـ بطوری که هر حیوانی که مورد ستم و ظلم واقع شده باشد چه از جانب صاحبش و یا از طرف حیوانات دیگر، در قیامت به حقوق او رسیدگی می شود، که در ذیل آیه شریفه سوره انعام، حدیثی از پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ نقل شده است که بعض از مفسرین هم آن را نقل کرده اند که فرمود: خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر می انگیزاند و قصاص بعضی را از بعض می گیرد، حتی قصاص حیوانی را که شاخ نداشته و دیگری بی جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت.[4]
از مطالبی که از ظاهر آیات و روایات فهمیده می شود این است که اجمالاً می توان وجود رستاخیز را برای حیوانات اثبات کرد.
امّا در پاسخ بخش دوّم سؤال که چه حیواناتی به بهشت می روند؟ باید گفت اینکه بعد از قیامت عاقبت کار حیوانات به کجا می رسد، آیا به بهشت می روند؟ یا به جهنم… یا نابود می شوند؟ و در قیامت فقط برای احقاق حق محشور می شوند، در این باره دلیل روشنی از آیات و احادیث معتبر در دسترس نیست و باید گفت و الله العالم.
گرچه در همین مورد هم روایاتی وجود دارد لیکن نمی توان بطور قطع به آنها استناد کرد، از جمله:
قال الصادق ـ علیه السّلام ـ : «اَیُّ بعیر حج علیه ثلاث حجج یجعل من نعم الجَنّه.»
( : امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: کسی که با شتری سه باربه حج شرفیاب شود مرکبش بهشتی خواهد بود.)[5]
قال رسول الله ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ : «اَنّ خیول الغزاه فی الدنیا خیو لهم فی الجَنَّه.»
( اسبان عرصه جنگ (جنگهایی که برای اعتلای اسلام بوده است) اسبان بهشت خواهند بود.)[6]
و همچنین روایات دیگری که در مورد سگ اصحاب کهف یا حمار بلعم باعورا و… نقل شده است.
و بر فرض صحت اسناد این روایات و اعتبار آنها، در می یابیم که بعضی از حیوانات که عمل ویژه ای در راه خدا از آنها سرزده و یا توسط صاحب خود، در راه خدا بکار گرفته شده اند وارد بهشت می شوند نه همه حیوانات.
در پایان ذکر یک نکته درخور توجه است:
از آنجا که قیامت و احوالات آن کلاً از دسترس عقل، حس و تجربه ما خارج است لذا اظهارنظر کردن در مورد جزئیات قیامت خارج از درک و عقل انسانهاست و برای این منظور باید تسلیم وحی شد و از اظهارنظر کردن بی مورد و احیاناً خرافی اجتناب کرد، تا در اخذ معارف دینی دچار لغزش و انحراف نشویم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه، جلد 20، ص 437 و جلد 5، ص 224 و جلد 26، ص 174.
2. بدایه المعارف، جلد دوم، تألیف سید محسن خرازی، ص 285.
3. کتاب معاد، تألیف علی عراقچی همدانی، درس بیست و ششم.
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، 1368، ج5، ص221.
[2] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، انتشارات دارالمعرفه، چاپ دوم، ج 3ـ4، ص461.
[3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، انتشارات آل البیت، چاپ اول، ج14، ص209.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، چاپ دوازدهم، ج 5، ص226.
[5] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات دارالکتب، ج2، ص191، ح872.
[6] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 130.