«وَلا تَحسَبنَّ الذینَ قُتلواُ فی سَبیل ا… اَمواتاً بل احیاء عِندَ رَبهم یُرزَقُون»
بدون اغراق یکی از موضوعاتی که قلم از بیان عظمتش عاجز است، مسأله شهادت است. انتخاب یک خط مشی که انتهایش فنا و محو شدن در محبوب، و به عبارت دیگر لقاء ا…
شهادت یکی از پرشکوهترین فرازهای زندگی یک عاشق است که حتی درک آن برای عده ای مبهم و نامفهوم است.
درهر مقاله و خطابه ای که موضوع شهادت مطرح باشد، ناخودآگاه نام سالار شهیدان حسین (ع) آن اسوه و الگوی والای انسانیت بر زبان و قلم جاری میگردد. مردی که با شهادت خود و خانواده و یارانش حیات دوباره ای بر تاریخ اسلام بخشید و مفهوم علی وار زیستن و علی گونه مردن را به جهانیان آموخت.
مردان بزرگ تاریخ در رابطه با عظمت و شکوه واژهی “شهادت” بسیار مقالهها و خطابهها راندهاند، ولی اینکه آیا توانسته اند به خوبی حق مطلب را اداء نمایند. و عظمت و مفهوم واقعی شهادت را بنمایانند بعید به نظر میرسد. زیرا که سخن گفتن از شهید و شهادت به مثابهی این است که بخواهیم دریاها و اقیانوس را در کوزه ای بگنجانیم و یا برای تشریح معنا و مفهوم گلستان، به غنچهی نو شکفتهی بی طراوتی چشم دوزیم. چه، شهادت سخنی است مافوق تصور و ماورای طبیعت و برای نگارنده این سطور که قدرت فکری و مایهی علمی و فلسفی ندارد. شکافتن مبحث شهادت ( که یک فراز پرشکوه است ) کاری است بس دشوار و شاید غیرممکن. اما اینکه چرا موضوع اینچنین دشواری بر قلمم جاری شده، خود نیز از درکش عاجزم!
شهید عاشق است و خدا معشوق. و پل ارتباط بین این دو دلداده چیزی نیست جز شهادت. به عبارت دیگر شهادت شراره ای است که از یک عشق سوزان، و این عاشق است که پروانه وار بر گرد وجود شمع آن قدر پرو بال میزند تا تمام وجودش سوخته و فنا گردد. و شهید بدینسان به معشوق میپیوندد و با این ایثار و از خودگذشتگی جامعه و مردمش را به آسایش میرساند. و تاریخ را وام دار خویش مینماید.
در مبحث پر فروغ شهادت آن قدر حرف برای گفتن فراوان است که مثنوی هفتاد من کاغذ نیاز است. کوتاه سخن:
شهادت عشق است…ایثار است…خودسوزی برای دیگران سازی است… و چه زیبا و دلنشین است جملهی مولا علی (ع) در ارتباط با مسأله ی شهادت:
«أزمعَ التَرحالَ عِبادُا… الاخیارُ، و باعُوا قَلیلاً مِن الدنیا لایَبقی، به کثیرٍ مِنَ الاخِرَهِ لایَفنی»
ترجمه :
بندگان نیک خدا در ایام تیره روزی مسلمین، با تصمیم شهادت عزم کوچ کردن از این جهان نمودند، و اندکی دنیای ناپایدار را به بسیاری آخرت جاوید فروختند.
نویسنده: الف. شبنم
منبع: راسخون