نویسنده: محمود مهدی پور
طلیعه
خلقت و هدایت، دو جریان به هم پیوسته است. خداوند از آغاز آفرینش، مسیر سلامت و سعادت و تکامل موجودات را فرا روی آنان نهاده است و راه خسران و تباهی و گمراهی را نشان داده است.
قرآن کریم از قول موسای کلیم (علیه السلام)علیه السلام) چنین نقل می کند:
(علیه السلام)قالَ رَبّنَا الّذی أَعطی کُلّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمّ هَدی) (علیه السلام)1)؛ «گفت پروردگار ما کسی است که هر چیز را آفرید، پس او را هدایت کرد».
در قرآن کریم بیش از سیصد بار، واژه هدایت و بیش از دویست بار، واژه ضلال و گمراهی یادآوری شده و در صدها آیه، مسأله «هدایت و گمراهی» محور گفتگو قرار گرفته است.
مباحث هدایت
پرسش های فراوانی در زمینه هدایت به چشم می خورد؛ برای نمونه به چهل پرسش زیر توجه کنید:
1. آیا انسان به هدایت گری نیاز دارد؟
2. چه کسی می تواند انسان را به سوی اهداف اصلی آفرینش هدایت کند؟
3. ابزارهای هدایت گری چیست؟
4. موانع هدایت پذیری چیست؟
5. راز تفاوت انسان ها در هدایت پذیری چیست؟
6. نقش شیطان در گمراه گری انسان چیست؟
7. نقش کتب آسمانی در هدایت انسان چیست؟
8. نقش اولیای الهی در هدایت انسان ها چیست؟
9. خداوند چه کسانی را هدایت می کند و چه کسانی را هدایت نمی کند؟
10. آیا غیر از خدا، کسی می تواند انسان را هدایت کند؟
11. مدعیان هدایت گری کیان اند؟
12. آیا هدایت الهی برای بشریت کافی است؟
13. وظیفه انسان در برابر هدایت الهی چیست؟
14. کار پیامبران و امامان در هدایت گری چه تفاوتی دارد؟
15. نشانه های هدایت پذیری چیست؟
16. هدایت گری خدا با ربوبیّت او چه رابطه ای دارد؟
17. چه کسانی نمی توانند «هادی جامعه » باشند؟
18. آیا انسان در هدایت پذیری مجبور است؟
19. نقش ایمان در هدایت پذیری چیست؟
20. خداوند به چه اموری انسان را هدایت می کند؟ به سوی حق، به سوی صراط مستقیم، به سوی بهشت؟
21. نقش هوای نفس در هدایت ناپذیری چیست؟
22. آیا هدایت پذیری و گمراهی، انواع و درجاتی دارد؟
23. نقش ستاره ها، نهرها و کوه ها در هدایت زمینی چیست؟
24. تشخیص راهیابی و گمراهی با کیست؟
25. رابطه ولایت و هدایت چیست؟
26. هدایت چه ابعادی دارد؟ و گمراهی چند نوع است؟ هدایت عقیدتی، هدایت اخلاقی، هدایت فقهی حقوقی، هدایت بهداشتی- درمانی، هدایت سیاسی، هدایت دفاعی و نظامی و…
27. نقش عقل و فطرت در هدایت انسان چیست؟
28. چه گروه هایی از دیدگاه قرآن «هدایت یافته» محسوب می شوند؟
1. شهیدان 2. صابران 3. متقین 4. نیکوکاران 5. اهل خشیت الهی.
29. وظیفه ما در برابر گمراهان و گمراهگران چیست؟
30. چهار عامل مهم هدایت انسان چیست؟
پیامبر؛ امام؛ قرآن؛ عقل.
31. وظیفه ما در برابر هدایت یافتگان چیست؟
32. وظیفه ما در برابر هادیان و عوامل هدایت جامعه چیست؟
33. نقش مدیران و مسئولان در هدایت و گمراهی جامعه چیست؟
34. عوامل گمراهی انسان ها چیست؟
دروغ؛ افترا؛ بدعت؛ جهل؛ غفلت؛ غرور و تکبر؛ پیروی از جاهلان و غافلان و مستکبران؛ تحریف کلام الهی؛ تحریف حدیث معصومین (علیه السلام)علیهم السلام)؛ فراموشی قیامت و آخرت.
35. انسان ها در هدایت و گمراهی چند گروه اند؟
هدایت یافتگان؛ معصومین؛ صالحین.
36. ارکان هدایت انسان چیست؟
شناخت مقصد؛ شناخت راهنما؛ شناخت راه؛ اقدام و حرکت براساس دستور راهنما.
37. گمراهان چند نوع اند؟ گمراهانی که خود به بیراهه می روند؛ گمراهانی که دیگری را هم گمراه می کنند.
38. نقش بدعت و تحریف در گمراهی مردم چیست؟
39. آیا خداوند فقط هدایت گر انسان هاست یا دیگر موجودات مثل: ملائکه و جنیان را هم هدایت می کند؟(علیه السلام)2)
40. پاداش هدایت انسان ها و کیفر گمراهگری آنان چیست؟
پاسخ همه این پرسش ها از آیات هدایت و گمراهی و واژه های مرتبط و مشابه با آن به دست می آید. با اندکی تدبّر در قرآن و رهنمودهای معصومین (علیه السلام)علیهم السلام) دریچه های نور و روشنایی به روی انسان باز می شود و افق های زندگی بهتر در برابر دیدگان انسان قرار می گیرد.
هدایت و امنیت در نظام آفرینش، مرهون «ایمان و عدالت» است.
اصلاح عقیده و عمل بر پایه رهنمودهای الهی، شرط دست یابی به هدایت و امنیت است؛ قرآن کریم فرموده است.
(علیه السلام)الّذینَ آمنُوا وَ لَم یَلبِسُوا إیمانَهُم بِظُلمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الأَمنُ وَ هم مُهتَدُونَ)(علیه السلام)3)؛ «آنها که ایمان آوردند و ایمان خویش را با ستم نیالودند، ایمنی از آن آنهاست و آنها هدایت یافتگان اند».
هدایت پذیری، دو بخش مهم دارد:
1. پذیرش انذارها.
2. پذیرش تبشیرها.
ترک کارهای حرام و مکروه و زیان بخش و اندیشه های باطل و آرزوهای نادرست که انبیا و اولیای الهی نسبت به آن هشدار داده اند، بخش اول هدایت پذیری، و انجام کارهای واجب و مستحب و مفید و اعتقاد به عقاید صحیح و واقعی و اصلاح آرمان ها، نیمی دیگر از اقدامات مثبت و هدایت یافتگی است.
همه انبیا و اولیا با دو اسلحه «تبشیر و انذار» به سراغ بشریت آمده اند و تکلیف انسان را در برابر حوادث و نیازهای مختلف، روشن کرده اند.
انوار هدایت حسینی
تمام پیشوایان معصوم برای هدایت بشریت از سوی خداوند عزّوجل برگزیده شده اند.
امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) یکی از چهره های این زنجیره نورانی و آسمانی است که با انتخاب الهی و اعلام و ابلاغ رسول گرامی (علیه السلام)صلی الله علیه و آله و سلم) رسالت بزرگ هدایت بشریت را بر عهده گرفته است.
ابعاد و انواع گوناگون هدایت گری حضرت بدین شرح است:
– هدایت عقیدتی
– هدیت فقهی
– هدایت اخلاقی و عرفانی
– هدایت سیاسی و اجتماعی
– هدایت فرهنگی
– هدایت نظامی و دفاعی
– هدایت بهداشتی و درمانی
– هدایت در دیگر ابعاد زندگی.
حسین بن علی (علیه السلام)علیها السلام) مصباح هدایت و سفینه نجات است.(علیه السلام)4)
هدایت علمی و عملی، قلمرو گسترده رهنمودهای سید الشهدا (علیه السلام)علیه السلام) است و حضرت در تمام زمینه های فوق، هادی امّت است. رهبری و رهنمودهای سید الشهدا (علیه السلام)علیه السلام) اختصاص به شیعیان و یپروان آن بزرگوار ندارد و آن حضرت برای کل بشریت «مصباح الهدی» است.
– هدایت شیعیان و پیروان
– هدایت منافقان
– هدایت غافلان و گمراهان
– هدایت معصیت کاران
– هدایت منحرفان سیاسی
همه این گروه های انسانی در قلمرو تلاش های هدایت گرانه امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) بوده و امروز هم مراسم حسینی و اقامه عزای آن بزرگوار، رایت هدایت و پرچم بیداری قیام ملت هاست.
هدایت، گاهی مستقیم و با گفتار و رفتار پیشوایان الهی تحقق پذیر است و گاهی با آموزش و تربیت و سازماندهی نیروها و عزل و نصب ها و حمایت و تبلیغ و انتقاد و مبارزه با قوانین، ساختارها، و مجریان ناصالح و فاسد عملی می شود. در سیره و سخن سید الشهدا (علیه السلام)علیه السلام) نمونه های فراوان برای بسیاری از این امور به چشم می خورد.
روش های هدایت گری
استفاده از انواع روش ها و ابزارهای هدایت گری در زندگی و سیره حسینی (علیه السلام)علیه السلام) دیده می شود، که هر کدام در جایگاه مناسب مورد استفاده قرار گرفته است؛ از جمله:
1. تلاوت قرآن
2. ایراد خطابه
3. نقل حدیث
4. سرودن و بازخوانی شعر
5. بیان جملات حکمت آموز
6. دعا و نیایش
7. نفرین و اعتراض
8. تشویق کلامی و مالی و عملی
9. اعتراض و انتقاد به کارهای نامشروع و زیان بخش
10. مذاکره و گفتگو
11. نامه نگاری
12. تدریس
13. نگارش بر انگشتر
14. دیدار و زیارت
15. حمایت از چهره های مؤمن و فداکار؛ مثل: ابوذر، حجربن عدی، و عمرو بن حمق خزاعی.
16. بیداری سازی وجدان مخاطبان
17. مقایسه دستاوردهای دو جریان حق و باطل
18. اعزام نماینده
19. افشای ستمگری و ستمگران
20. مناظره
در سراسر زندگی امام و به ویژه در جریان قیام عاشورا، برای هر کدام از روش های فوق می توان نمونه های متعدد یافت. کافی است به منابع زندگینامه حسینی (علیه السلام)علیه السلام) و فرهنگ سخنان آن بزرگوار مراجعه شود.
هدایت جامع، سه گام مهم دارد:
الف) پاسداری از منابع نور و هدایت
پاسداری از منابع اصلی هدایت «قرآن، سنّت، عقل، امامت» وظیفه تمام مؤمنان و خردمندان عالم است.
ارج نهادن و تکریم و تعظیم این امور چهارگانه، پیش نیاز هدایت جامعه بشری است.
حضور امام حسن (علیه السلام)علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) در جبهه و جهاد در عصر علوی، «پاسداری نظامی» و تمام خطبه ها و گفتار ایشان نیز «پاسداری فرهنگی» از کانون نور بود.
ب) معرفی منابع نور و هدایت
صدها حدیث از سید الشهدا (علیه السلام)علیه السلام) در زمینه معرفی قرآن و اهل بیت (علیه السلام)علیهم السلام) و پیامبران و ارزش عقل و علم به عنوان «منابع نور و هدایت» وجود دارد که در مجامع حدیثی ثبت شده است.
ج) مبارزه با موانع هدایت
موانع شناخت و پذیرش حق و عدالت، گسترده تر از آن است که طی یک نوشتار کوتاه تبیین گردد. عناوین زیر، بخشی از موانع تشخیص حق و باطل است که اولیای الهی در طول تاریخ با آن به مبارزه برخاسته اند:
– اعراض از آیات الهی
– تکذیب آیات الهی
– دروغ گویی
– افترا بر خدا و رسول (علیه السلام)صلی الله علیه و آله و سلم)
– طمع و آزمندی
– قیاس و بدعت
– تحریف و تحلیل نادرست
– غلو.
موانع هدایت، گاهی منع شناخت و معرفت حق و باطل است و گاهی مانع اقدام و عمل و پیروی از حق و عدالت محسوب می شود.
فعالیت های هدایت گرانه سید الشهدا علیه اسلام هم فکر و اندیشه بشر را از زنجیر جهل و بردگی آزاد کرد و هم دست و پای انسان را گشود و امکان حرکت در خط پیامبران را فراهم آورد.
ارز ش هدایت گری
امام صادق (علیه السلام)علیه السلام) در تفسیر آیه 32 سوره مائده (علیه السلام)وَ مَن أَحیاها فَکَأَنّما أحیا النّاسَ جَمیعاً) فرموده است: «هر کسی شخصی را از گمراهی برون آورد و هدایت کند، گویا او را زنده کرده و هر کسی او را گمراه سازد، گویا او را کشته است».(علیه السلام)5)
البته امداد و نجات انسان ها از آتش سوزی و سیل و حوادث مرگبار به طور عموم، اجر و پاداش فراوان در حدّ زندگی بخشیدن دارد ولی در صدر هرگونه خدمت رسانی و امداد و نجات، خدمات فرهنگی و هدایت انسان ها از ظلمات کفر و شرک و نفاق و گناه به نور ایمان و توحید و اخلاص و عبادت قرار دارد.
روزی که رسول گرامی اسلام، امیر مؤمنان (علیه السلام)علیه السلام) را برای هدایت مردم یمن اعزام کرد به او چنین فرمود:
«یا علی! لا تقاتلنّ احداً حتی تدعوه و ایم الله لئن یهدی الله علی یدیک رجلاً خیر لک ممّا طلعت علیه الشمس و غربت و لک ولاؤه یا علی؛(علیه السلام)6) ای علی با هیچ کس قبل از دعوت به اسلام و ایمان جهاد نکن و سوگند به خدا که اگر خداوند کسی را به دست تو هدایت کند، از آنچه خورشید بر آن بتابد و غروب کند، بهتر است. به علاوه تو بر او «حق ولا» پیدا کرده و مولای او محسوب می شود».
هدایت جامعه، دو شیوه مهم است:
1. هدایت با گفتار.
2. هدایت با رفتار.
هیچکدام از این دو به تنهایی برای هدایت بشریت کافی نیست ولی تأثیری که کردار و عمل در جان جامعه می گذارد، صدها برابر گفتار است. به قول سعدی:
«دو صد گفته چون نیم کردار نیست».
پیشوای آزادگان پیش و بیش از آنکه با منبر و خطابه و تبلیغات چشم نواز گوش و چشم مردم را پر کند، به نوازش قلب و روح انسان ها می پرداخت و عقل و فطرت ایشان را بیدار می کرد.
هدایت و خدمت رسانی
«خدمت فرهنگی» وقتی در کنار «خدمت اقتصادی» باشد، اثر گذاری بیشتری دارد و جامعه را برای پذیرش هدایت آماده می کند.
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی گفته است: در جریان حادثه عاشورا بر پشت بدن امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) نشانه های سفتی و آثار شگفتی دیده شد. علت آن را از امام زین العابدین (علیه السلام)علیه السلام) پرسیدند، فرمود:
«هذا مما کان ینقل الجراب علی ظهره، الی منازل الأرامل و الیتامی و المساکین؛(علیه السلام)7) این کوبیدگی در اثر حمل و نقل کیسه های طعام و غذایی است که به منازل بیوگان و یتیمان و نیازمندان می برد».
مقاومت در برابر زورمندان
هدایت جامعه بدون شجات و مقاومت در برابر صاحبان قدرت، امکان پذیر نیست.
وقتی مردم در برابر صاحبان زر و زور و نفوذ اجتماعی کوتاه می آیند، قدرتمندان گستاخ تر و طماع تر می شوند. مقاومت در برابر صاحبان قدرت، از ویژگی های سید الشهدا (علیه السلام)علیه السلام) است.
جریان ذیل نمونه ای از این رفتار شجاعانه را نشان می دهد:
ولید بن عقبه، حاکم مدینه بود و یکی از املاک امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) را به زور تصرف کرد، امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) پس از اینکه زور گویی او را دید، عمامه ولید را از سر برداشت و در گردنش بست. مروان که از رجال سیاسی مهم بنی امیه بود، به او گفت: من هیچ وقت کسی را این چنین گستاخ در برابر فرماندار و حاکم شهر ندیده ام. ولید گفت: تو دلسوز من نیستی، می خواهی مرا در برابر او به خشونت و شدت عمل واداری، این ملک از آن حسین بود. امام پس از اقرار او فرمود: آن ملک از آن تو. سپس برخاست و بیرون رفت.(علیه السلام)8)
کسی که از شجاعت لازم بهره مند نباشد، توان هدایت مردم را در حوادث خطرناک ندارد. روز عاشورا به امام پیشنهاد شد، تسلیم حکومت و دستور یزید و عبیدالله شود. حضرت فرمود: «لا والله، لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید؛ نه سوگند به خدا، چون ذلیلان بیعت نمی کنم و چون بردگان نمی گریزم».
سپس بلند فریاد زد:
(علیه السلام)إِنّی عُذتُ بِرَبّی وَ رَبِّکُم مِن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤمِنُ بیومِ الحِسابِ) (علیه السلام)9)؛ «براستی من به پروردگار خویش و پروردگار شما از هر متکبری که به روز حساب ایمان ندارد، پناه می برم».
شجاعت حسینی را در آینه بسیاری از گفتار او می توان دید. این سخن از آن گرامی است که فرمود:
«موت فی عزّ خیر من حیاه فی ذلّ؛ (علیه السلام)10) مرگ با عزت، بهتر از زندگی در ذلّت است».
نقش اخلاق در هدایت گری
امام حسین (علیه السلام)علیه السلام) فرمود: این حدیث که پیامبر اکرم (علیه السلام)صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «افضل الاعمال بعد الصلاه ادخال السرور فی قلب المؤمن بما لا اثم فیه؛ برترین اعمال پس از نماز، شاد کردن دل مؤمن به کاری است که گناه نباشد». برای من ثابت و یقینی شد.
روزی دیدم غلامی غذای خویش را با سگی قسمت می کند، یک لقمه خودش می خورد و یک لقمه به سگ می بخشد. از او پرسیدم: چرا چنین کاری انجام می دهی؟ گفت: ای پسر پیامبر! آن حیوان را شاد می کنم که خداوند مرا هم خوشحال کند. صاحب من یک نفر یهودی است که دلم می خواهد از دست او خلاص شوم.
امام (علیه السلام)علیه السلام) دویست دینار را برای مالک غلام برد تا او را خریداری کند، یهودی گفت:
این غلام فدای قدم شما و این باغ و قیمت او را هم به شما بر می گردانم.
حضرت فرمود: من پول را به خودت هدیه می کنم. یهودی گفت: من پول را قبول کردم و آن را به همین غلام بخشیدم. حضرت فرمود: من هم غلام را آزاد کردم و بوستان و پول را به او بخشیدم.
زن یهودی که شاهد این ماجرا بود، گفت: من اسلام را پذیرفتم و مهریه ام را بر شوهرم حلال کردم. یهودی گفت: من هم مسلمان می شوم و این خانه را به همسرم بخشیدم.(علیه السلام)11)
جریان فوق که از زبان پیشوای شهیدان عاشورا نقل شده، نشان می دهد یکی از بهترین عوامل جذب دیگران به اسلام و هدایت جامعه بشری، «اخلاق اسلامی» است. رفتاری که یک برده را آزاد می کند و دو یهودی را به دامان اسلام می کشاند.
هدایت پذیری، مراحل گوناگونی دارد:
– هدایت به اسلام و مسلمانی
– هدایت به ایمان و باور قلبی به معارف قرآنی
– هدایت به رهبری معنوی و سیاسی اهل بیت (علیه السلام)علیهم السلام)
– هدایت به سوی مقامات عالی و عرفانی و معنوی
– هدایت به سوی اخلاق و آداب اسلامی
– هدایت به سوی استقلال و آزادی و نظام اسلامی.
جامعه اسلامی، همه ساله در محرم و صفر در زیر تابش «انوار حسینی» و «آفتاب عاشورا» قرار می گیرد و گام هایی بلند به سوی تکامل اجتماعی و اخلاقی بر می دارد و به بازسازی ایمان و اخلاق و تقویت بصیرت سیاسی خویش می پردازد. محرّم و عاشورا و نام و یاد سالار شهیدان کربلا، «آفتاب هدایت» انسان هاست که نور و گرما به زندگی می بخشد و بشریت را در برابر ظلمات کفر و ستم و نفاق، به ایمان و بصیرت و تقوا مجهز می سازد. جهاد عاشورا، بیش از آنکه جهادی نظامی و دفاعی باشد، جهادی فرهنگی است که فرهنگ عرفان و آثار و اخلاق و آزادگی و ظلم ستیزی را در جهان گسترش می دهد، و امام شهیدان هماره این سخن را تکرار می کند:
شرّ خصال الملوک
الجبن من الاعداء
و القسوه علی الضعفاء
و البخل عند الاعطاء؛ (علیه السلام)12)
بدترین اخلاق قدرتمندان، ترس از دشمنان، بی رحمی بر ضعیفان و بخل ورزی به هنگام پرداخت به مردم است.
ترس حاکمان کشورهای اسلامی از آمریکا و اروپا و اسرائیل، بی رحمی های فراوان در بحرین و یمن و عربستان و خِسّت در پرداخت حقوق مردم در بسیاری از کشورهای جهان، دردهایی است که با اندیشه های حسینی و قیام عاشورایی سید الشهدا (علیه السلام)علیه السلام) قابل درمان است و السلام.
پی نوشت ها :
1- طه / 50.
2- امام رضا (علیه السلام) در توضیح آیه (الله نور السموات و الارض) فرمود: یعنی خداوند مدام اهل آسمان و زمین را هدایت می کند. (بحار الانوار، ج 4، ص 15).
3- انعام/ 82.
4- سفینه البحار، ج2، ص 195.
5- میزان الحکمه، ج 4؛ ص 3442، ح2130.
6- الکافی، ج5، ص 28.
7- بحار الانوار، ج44، ص 190.
8- همان، ص 191.
9- همان؛ غافر/ 27.
10- بحارالانوار، ج44، ص 192.
11- همان، ص 194.
12- همان، ص 189.
منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره87.