نویسنده: مرتضی مرتضوی کاخکی – حجت اله برامکی یزدی
چکیده
بسم الله الرحمن الرحیم
وقف که در لغت به معنای ایستادن و درنگ کردن بیشتر استفاده شده است در اصطلاح شرعی تحبیس اصل و تسبیل منفعت تعریف شده است.وقف به عنوان یک سنت در تاریخ اسلام و حتی پیش از از اسلام نیز وجود داشته است و کاربرد های زیادی برای آن متصور بوده است. یکی از نقش های عمده وقف، پشتوانه مالی بوده است.
از طرف دیگر تمدن اسلامی به عنوان یک واقعه در طول تاریخ نقشی بسزایی در تکامل تاریخی در تمامی سرزمین ها حتی در اروپا داشته است. اندیشمندان عوامل زیادی در شکل گیری تمدن اسلامی ارائه کرده اند، اما برای نهاد های علمی و دانشمندان نقشی ویژه قائل شده اند و راه احیای تمدن اسلامی را جنبش نرم افزاری و تولید علم دانسته اند.
از آنجا که احیای تمدن اسلامی یکی از اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی است باید توجهی ویژه به نهاهای علمی داشته باشیم. اما جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم با مشکلاتی روبروست که یکی از راه های حل این مشکل وقف برای نهادهای علمی است. البته یکی از فواید وقف تامین مالی برای مراکز علمی است و موارد دیگری نیز قابل توجه است.
واژگان کلیدی: وقف، تمدن، تمدن اسلامی، نهادهای علمی، جنبش نرم افزاری، وقف در نهادهای علمی
مقدمه
وقف که در لغت، ایستادن و درنگ کردن و در اصطلاح شرعی، تحبیس اصل و تسبیل منفعت است در طول تاریخ سابقه ای طولانی دارد. این موضوع حتی در پیش از اسلام نیز رایج بوده است و به عنوان یک حقیقت شرعیه مطرح نیست. در وقف سه رکن اصلی وجود دارد که عبارتند از واقف و موقوف علیه و مال موقوفه. رد پای وقف را در جای جای آیات قرآن و روایات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام می توان مشاهده نمود، بنابراین مشروعیت وقف نزد فقهای امامیه امری مسلم است و درکتب فقهی امامیه بحث زیادی در این باره نیامده است. در بخش اول این مقاله به تفصیل به وقف و موارد مربوطه پرداخته شده است.
اما در فصل دوم به موضوع تمدن و نقش نهادهای علمی در ایجاد یک تمدن پرداخته ایم و به عنوان یک نمونه به تمدن اسلامی که گستردگی و ویژگی های منحصر بفردی در طول تاریخ داشته است، اشاره شده است. تمدن اسلامی حتی از سرزمین های اسلامی فراتر رفته و در کشورهای اروپایی تاثیرگذار بوده است. اندیشمندان برای شکوفایی تمدن اسلامی عوامل داخلی و خارجی را بیان کرده اند که در هر دو مورد، نهادهای علمی نقش بسزایی ایفا کرده اند. مواردی همچون مدارس نظامیه، ربع رشیدی، بیت الحکمه، الازهر و… نمونه هایی از نهادهای علمی در تمدن اسلامی بوده اند که هر کدام به نوبه خود خدمات شایانی به تمدن اسلامی و همچنین دیگر کشورها نیز نموده اند.
از آنجا که یکی از اهدافی که مظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مسئولین و نخبه های آن به دنبال آن هستند، احیای تمدن اسلامی می باشد، باید توجه خاص به عوال پدیدآورنده تمدن ها نمود. همانطور که اشاره شد، جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم نقش خاصی داشته اند که این امر در بسترمراکز علمی شکل گرفته است. بنابراین برای احیای تمدن اسلامی باید زمینه تولید علم و جنبش نرم افزاری را گستراند که لاجرم توجهی ویژه به مراکز و نهادهای علمی را نیاز خواهد داشت. نهادها و مراکز علمی در حال حاضر با مشکلات عدیده ای روبرو هستند که به زعم نویسندگان این مقاله، با گسترش وقف به عنوان یک حامی جریان تولید علم در کشور می توان خدمات فراوانی را به احیای تمدن اسلامی نمود. وقف آثار بسیار مفیدی دارد که البته در صورت عدم دقت نیز می تواند مشکل آفرین نیز باشد. وقف در نهادهای علمی اسلامی و غیر اسلامی نیز سابقه ای طولانی دارد. در بخش سوم مقاله به تفصیل در این باره سخن گفته شده است.
معنای لغوی وقف
وقف مصدر باب ضرب یضرب می باشد. وقف در لغت نامه دهخدا به ایستادگی و درنگ کردن معنا شده است. در لسان العرب نیز وقوف ضد جلوس معنا شده است. هرگاه کسی در مکانی بایستد، می گویند وقف و جمع آن وقوف است و به صورت متعددی نیز به کار می رود.
در صحاح اللغه یک معنای وقف، ایستادن گفته شده است و به معنای آگاه ساختن نیز آمده است. وقتی می گوییم وقفت علی ذنبه، یعنی او را بر گناهانش آگاه ساختم. در این جا وقف معنای آگاه ساختن دارد. همچنین به معنای زیوری ساخته شده از عاج نیز بیان شده است.
وقف المراه توفیقا یعنی در دست آن زن زیور قرار دادم.
در مجمع البحرین طریحی نیز برای وقف به آیه ی” و لو تری اذا وقفوا علی النار” (1)اشاره کرده است که همان معنای مکث و درنگ کردن را مد نظر داشته است. (البته به شکل متعدی فهمیده می شود.)
عنتره بن شداد عبسی از شعرای طبقه اولی گفته است:
و وقفت فیها ناقتی فکانها
فدن القضی حاجه المتظلم
شترم را در آن جا حبس کردم مانند دو گاو به هم بسته شده برای کار های کشاورزی، تا به ستم دیدگان کمک کنم.
از مجموع آنچه در معنای لغوی این واژه وقف آورده شد، بدست می آید که این واژه به معنای ایستادن و درنگ کردن، بر پا نگه داشتن، آگاه شدن و آگاه ساختن دیگری استعمال شده است.
مفهوم شرعی وقف
وقف در مبسوط شیخ طوسی تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه بیان شده است و جمع آن وقوف و یا اوقاف است. می گوییم وقفت، اما اوقفت شاذ و نادر است. (2)
محقق حلی در در شرایع، وقف را با مقداری تغییر چنین تعریف کرده است:
الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه (3)
اما در لمعه همان عبارت الوقف عقد یفید تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه استفاده شده است. (4)
شهید ثانی در ذیل تعریف شرایع می نویسد:
در این جا وقف به بعضی از خواص آن تعریف شده است. یعنی این تعریف حقیقی نیست. تحبیس اصل و اطلاق منفعت از ویژگی های وقف است. بنابراین باید تحبیس اصل به طور دائم منظور باشد در غیر اینصورت مواردی مانند حبس، سکنی، عمری رقبی نیز همین شرایط را دارا هستند. با اصل دوام در وقف، می توان این موارد را از شمول وقف خارج کرد.
صاحب جواهر نیز در ذیل تعریف شرایع، دلیل عدول متاخران از واژه تسبیل به واژه اطلاق را چنین توضیح می دهد:
منظور از تسبیل، همان اباحه تصرف برای موقوف علیه است که هر طور بخواهد، همانند تصرف در ملک طلق، تصرف کند. (البته با محدودیت هایی) و برای فهم منظور آزادی در تعریف از واژه ی اطلاق استفاده شده است. (5)
اما از آن جهت که واژه ی تسبیل در حدیث نبوی آمده است، بهتر همان واژه ی تسبیل است.
اما محقق کرکی در جامع المقاصد در معنای تحبیس الاصل می گوید: منع از تصرف به معنای نقل و انتقال از قبیل بیع، هبه و… است.
امام خمینی (قدس سره) در تحریر الوسیله وقف را سلب کردن مالکیت مال از خود و در راه خدا و خیر قرار دادن منفعت آن است. (6)
با توجه به تمامی تعریف می تون تعریف تحبیس اصل و تسبیل منفعت را به عنوان بهترین تعریف انتخاب نمود.
مشروعیت وقف
مشروعیت وقف در نزد فقهای امامیه امری مفروع عنه بوده و کسی با آن مخالفت نکرده است. و اگر بسیاری از اعلام امامیه در مشروعیت آن بحثی نکرده اند، دلیلش همان مفروع عنه بودن آن بوده است.
صاحب حدائق و فیض کاشانی نظرشان این است که وقف به نص و اجماع ثابت است و در اخبار نسبت به آن فراوان ترغیب شده است. هرچند تعابیر در اخبار با لفظ صدقه است، اما این امر یعنی تغییر به صدقه به جای وقف شایع بوده است. (7)
وقف در قرآن
شیخ طبرسی در ذیل آیه 92 سوره آل عمران انفاق را دارای معنایی عام و گسترده می داند که شامل وقف هم می شود و می نویسد قضیه وقف ابوطلحه انصاری بوستانش را و تصدق زید بن حارثه اسب موردعلاقه اش را و… به دنبال نزول این آیه قرآن کریم رخ داده است.(8)
وقف در روایات
قال الامام الصادق (علیه السلام): خیر ما یحلفه الرجل بعده ثلاثه: ولد بار یستغفره له و سنه خیر یقتدی به فیها و صدقه تجری من بعده
بهترین بازمانده های انسان پس از او سه چیز است: فرزند نیکو که برایش آمرزش بخواهد و شیوه نیکویی که از آن پیروی شود و صدقه جاریه ای که از او باقی ماند. (9)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لیس یتبع الرجل بعد موته من الاجر الا ثلاث خصال: صدقه اجرها فی حیاته فهی تجری بعد موته الی یوم القیامه و صدقه موقوفه لاتورث او سنه هدی سنها فکان یعمل بها و عمل بها من بعده غیره او ولد صالح یستغفر له
بعد از مرگ انسان به جز سه خصلت هیچ پاداشی در پی او نخواهد بود:
1-صدقه ای که در زمان حیاتش جاری ساخته است که تا روز قیامت جریان دارد.
2-صدقه ی موقوفه ای که ارث برده نمی شود.(10)
3-عملی که دیگران برایش انجام دهد یا اینکه فرزند صالحی که برای او طلب آمرزش کند.
ارکان وقف
در وقف سه رکن وجود دارد.
واقف:همان کسی است که مالی را وقف می کند.
موقوف: مالی است که وقف می شود.
موقوف علیه: کسی است که مال بر او وقف شده است.
اقسام وقف
با توجه به ارکان وقف می توان تقسیم بندی های متفاتی را انجام داد. اما اگر موقوف علیه را مد نظر داشته باشیم، می توان وقف را به دو دسته تقسیم کرد.
وقف عام: منظور از این نوع وقف، وقفی است که در آن استفاده کنندگان از آن مال، قشر یا گروه خاصی نیستند. مثل وقف زمین برای مسجد. البته گاهی از وقف بر مثل فقرا و ایتام بر عناوین عام و از وقف بر جهت و مصلحت عامه به وقف در جهت عام نیز تعریف می شود.
وقف خاص: استفاده کنندگان از این اموال قشر یا گروه خاصی می باشند مانند وقف خیری برای امام جماعت مسجد یا دانشجویان یک مدرسه
تاریخچه وقف
وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، حائری محمد حسن.
وقف سنتی نیست که فقط در اسلام موجود باشد. وقف دارای حقیقت شرعیه نیست. بلکه امری است عقلایی که میان دیگر ملل نیز رایج است و حتی شاید در غیر ادیان نیز رایج باشد. (11)
رومیان با نظام موسسات کنیسه و موسسات خیریه آشنا بودند. این موسسات به اداره فقیران و ناتوانان می پرداخته است. اموالی به این موسسه ها اختصاص می یافته تا به مصرف فقرا و ناتوانان برسد.
مصریان قدیم نیز املاکی را برای خدایان، معابد، مقابر و… اختصاص می دادند تا درآمد آن ها به مصرف تعمیرات، نوسازی و اقامه مراسم و هزینه کاهنان و خادمان برسد و این کار به قصد تقرب به خدایان انجام می شده است.
در میان عراق قدیم، پادشاهان بعضی از املاک خویش را در اختیار بعضی از رعایای خویش می گذاشتند تا بدون آن که مالک شوند از درآمد آن بهره گیرند. ایرانیان نیز موقوفات زیادی برای نگهداری معابد و آتشکده های خود داشته اند که پاره ای از آنها هنوز هم در اختیار زرتشتیان ایرانی باقی مانده ات.
اولین وقف در اسلام، وقف رسول خدا صلی ا.. علیه و آله و سلم به نام حوائط سبعه بوده است. شخصی به نام محیریق هنگامی که به جنگ احد می رفت، وصیت کرد اگر کشته شدم اموالم متعلق به رسول خداست که پیامبر این حوائط را بر حضرت زهرا (سلام ا.. علیها) و اولاد وی وقف کرده و امر ولایت و نظارت آن ها را بر دست یگانه دخترش سپرده است.
بعضی از وقف های رسول خدا صلی ا.. علیه و آله و سلم:
1.حوائط هفت گانه
2.زمینی از اموال بنی نضیرکه به عنوان فیء در اختیار پیامبر قرار گرفت.
3.سه قلعه از هشت قلعه خیبر.
4.فدک
5.ثلث ارض وادی القری که از اراضی یهود بود.
6.موضعی در بازر مدینه.
ابن اثیر از خود حضرت علی (علیه السلام) نقل می کند که من هم اکنون از گرسنگی سنگ بر شکم می بندم در حالیکه درآمد صدقه من چهار هزار دینار است. (12)
این سیره در معصومین نیز بوده است. امام صادق (علیه السلام) مالی را معین کرده بودند که در موسم حج برای آن حضرت عزاداری شود.
امام کاظم (علیه السلام) نیز املاک متعددی را برای فرزندان صلبی خویش از زن و مرد قرار داده و شرط کرده است که بعد از صرف درآمد آن در عمارت و آبادانی املاک و انفاق درآمده و سی اصله درخت بین مساکین قریه مازاد آن نیز بین فرزندان وی تقسیم شود.
این سیره وجود داشته و همچنان نیز در بین تابعین آن حضرات نیز وجود دارد.
تمدن چیست؟
تمدن از واژه لاتین civitas که معادل کلمه polies یونانی قدیم است، گرفته شده است. تمدن civilization اسم مصدر civilizer یعنی متمدن کردن است. یونانی های باستان با این کلمه نشان می دادند که شهر را مجموعه ای نهادها و روابط اجتماعی می دانند که سازنده شکل برتری از زندگی است. در ادبیات فارسی علاوه بر تعریف یاد شده، تمدن به معنای همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی و اقتصادی، دینی، سیاسی و… می باشد. در جای دیگر تمدن به مفهوم خو گرفتن با اخلاق و آداب شهریان نیز آمده است. (13)
برای تمدن معانی اصطلاحی زیادی بیان شده است، از جمله ابن خلدون، پدر علم جامعه شناسی، تمدن را اجتماعی شدن انسان می داند. اندیشمند دیگری تمدن را مجموعه ای از عوامل اخلاقی و مادی می داند که به جامعه فرصت می دهد برای هر فردی از افراد خود، در مرحله ای از مراحل زندگی، از کودکی تا پیری همکاری لازم را برای رشد به عمل آورد.(14)
آلفرد وبر تمدن را محصول را دانش و فناوری می داند. دورانت بر آن است که وقتی فرهنگ عمومی به میزانی از رشد برسد، فکر کشاورزی بوجود می آید. به دنبال فکر کشاورزی و بواسطه تبادلات بازرگانی و ارتباط شهرها، مردم رشد عقلی می یابند. بر این اساس، سجایای اخلاقی و ویژگی های نیک در میان آدمیان پدید می آید و کسی که اخلاق پسندیده و حسن معاشرت داشته باشد، متمدن به حساب می آید. (15)
تعریف دیگری همچون ” اعمال و آرایی که در هر جامعه افراد انسانی از بزرگتران فرامی گیرند و به نسل جوان فرا می دهند.” و ” نظامی است که موجب تسریع دستاوردهای فرهنگی شده و به منظور بهره گیری از اندیشه ها و آداب و رسوم و هنر دست به ابداع و خلاقیت میزند. نظامی است سیاسی که اخلاق و قانون نگهدارنده آن می باشد و نظامی است که با تداوم تولید پایدار خواهد ماند” و ” مجموعه ساخته ها و اندوخته های معنوی ومادی جامعه انسانی” بیان شده است. (16)
تمدن پدیده ای چند ضلعی از زندگی اجتماعی انسان است که اضلاع مختلف آن را دین، علم، اخلاق، فلسفه، حقوق، ادبیات، معرفت شناسی، زیبایی شناسی، معماری، هنر، اقتصاد و سیاست تشکیل می دهد. تمدن برآیند همه اینها در زندگی انسان است. تمدن در همه اینها تجلی می یابد واینها و همه سازنده بنای عظیم و حجیم تمدن ها هستند. لذا هنگامی که از یک تمدن سخن گفته می شود، این معنا از پیش مفروض گرفته می شود که درآن تمدن ما با مجموعه های همگن، همسان، هم سنخ و منسجم از اجزای مختلف سخت افزاری و نرم افزاری زندگی انسان رو به رو هستیم. مجموعه ای که در آن باور، عقیده، علم، اخلاق، دین، هنر، فلسفه، حقوق، ادبیات، اقتصاد و سیاست در همخوانی، همگرایی و تعامل با یکدیگر ساختمان معنای واحدی را تشکیل می دهد.
اهمیت نهادهای علمی در تمدن
پس از ایجاد حیات و زندگی در روی کره زمین و از هنگامیکه بشریت در طول تاریخ زندگی ارزش علم و آگاهی و شناخت را درک کرد و به مرحله بلوغ علمی رسید. جوامع بشری همیشه مراکزی را برای تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش استعدادها و نیروهای جدیدی بوجود آوردند. چون انسان دانش و آگاهی را نه تنها از آن جهت که او را بر طبیعت مسلط می کند و به سود زندگی مادی است، بلکه در انسان غریزه حقیقت جویی و تحقیق وجود دارد و نفس دانایی و آگاهی برای انسان مطلوب و لذت بخش است. علم گذشته از اینکه وسیله ای است برای بهتر زیستن و برای خوب از عهده مسئولیت برآمدن، فی حد نفسه مطلوب بشراست. (17)
بنابراین از آنجا که یکی از تمایلات والا و ارزشمندی که خداوند متعال در نهاد انسان ها قرار داده فرار از جهل و گرایش به درک حقیقت موجودات و فطرت دانش دوستی و جستجوگری است و انسان ذاتا علم دوست و پژوهشگر و محقق آفریده شده است، روشن می شود که فطرت کمال جویی و علم دوستی بشر ریشه پیدایش و تاسیس مراکز علمی در جهان است و زمینه افزایش و تعدد این مراکز در طول تاریخ همه بر اساس توسعه و گسترش دامنه دستاوردهای فکری و تجربی بشر و نیازهای انسان ها در حکومت ها و مجامع بشری به پرورش نیروهای دانشمند در همه رشته های علوم به ویژه احتیاج به متخصصین و سررشته داران خلاقیت و ابتکار و اختراع علمی برای بهبود زندگی مادی و تسلط بر طبیعت و بهره برداری بیشتر از آن فراهم گردیده است.
هر تمدنی نیز از نرم افزار و سخت افزار تشکیل می شود. مراد از سخت افزار، همان ساختارهای اجتماعی و محصولاتی است که به دنبال تحقق آن ساختار ها پدید می آیند. این محصولات اعم از محصولات دقیق که ابزارهای آزمایشگاهی هستند، ابزار تولید و سپس از محصولات معرفی می باشد. اینگونه از رهاوردهای تمدنی را سخت افزار می نامند. اما نرم افزار ها نظام مفاهیم هستند که پشتوانه تولید این سخت افزار ها هستند. مفاهیم بنیادین مانند فلسفه منطق، منطق، مفاهیمی تخصصی همچون علوم مختلف ریاضی، تجربی، انسانی و بالاخره مفاهیم اجتماعی و عمومی که به مفاهیم تخصصی تکیه دارند، همگی در زمره نرم افزار ها به شمار می آیند.
امروزه اهمیت نهاد های علمی در تاثیر گذاری بر تمدن ها با تولید نرم افزارها و سخت افزارهای آن تا بدان حد است که می توان به جرات ادعا کرد که بدون نهاد های علمی هیچ تمدنی راه به جایی نخواهد برد و نهاد های علمی امروز از ستون های برپادارنده تمدن ها به شمار می آیند. نهاد های علمی به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر گذار بر هنر، فن، اقتصاد و سیاست، ادبیات و فلسفه و اخلاق و دین بالاخره علم در مفهوم خاص آن است و این یعنی حضور علم در همه اجزای یک تمدن. دانشگاه ها و حوزه های علمیه و مدارس و پژوهشگاه ها و مراکز تحقیقاتی کانون انباشت علم برای تمدن سازی محسوب می شوند و صد البته هر علمی را نمی توان تمدن ساز شمرد. ساخت تمدن را علمی تمدن ساز و جنبشی علمی برای تمدن سازی نیاز است.
تمدن اسلامی و نقش نهادهای علمی در آن
پژوهندگان دوره های طولانی از تاریخ، بویژه قرن های دوم تا چهارم را از روزگار تمدن طلایی مسلمانان شمرده اند و بسیاری نیز تا پایان صفویان را ادامه تمدن اسلامی شمرده و رگه هایی از نمودهای مدنیت را در آن نشان داده اند.
همانطور که گفته شد هر تمدنی برای به ثمر رسیدن باید نرم افزاری جامع پشتوانه آن باشد. در تمدن اسلامی نیز علم و نهادهای علمی تاثیر بسزایی داشته است. اندیشمندان معتقدند دو عامل مهم در شکل گیری تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است: منابع داخلی و اصیل، منابع و کانون های خارجی (18)
منظور از منابع اصیل، دو سرچشمه معرفت یعنی قرآن و حدیث است که نقش بسزایی در تکوین و ساخت تمدن اسلامی ایفا کردند. قرآن و حدیث روی هم رفته منبع همه امور اسلامی در همه زمینه ها بوده اند، به خصوص که این منابع نقش مضاعفی در ایجاد و پرورش علوم اسلامی داشته اند. در مکتب اسلام نیز که گرایش فطری به حقیقت جویی و علم آموزی مورد تایید قرار گرفته و علم و دانش از ارزش فوق العاده ای برخوردار است، به جرات می توان ادعا کرد که بیش از هیچ کیش و آئینی همانند اسلام به علم چهره عبادت و صبغه الهی نبخشیده است. معجزه جاویدان این دین که بهترین وسیله کشف حقانیت رسالت و سند نبوت پیامبر اسلام می باشد، ازنوع کتاب است.
در نخستین آیاتی که نازل می شود، گرایش به دانش و ارزش خواندن و نوشتن و قلم طرح می گردد (19) و دانش را مدار و محور همه خیرات و برکات (20) و ظرفیت علمی انسان را بزرگترین ظرفیت ممکن برای یک مخلوق می شمارد. (21)
از همان قدم اول، یعنی بعثت رسول اکرم(ص) با نزول سوره علق شروع شد، مشخص بود که خداوند متعال نسبت به علم و دانش چه اهمیت و ارزشی قائل است. بیشتر آیات تاکید بر همین موضوع دارد و همواره برتری علم و عالم را گوشزد می کند، مثلا می فرماید: ” آیا دانایان با نادانان برابرند؟” (22) و یا در مقام رفیع دانشمندان می گوید: “خداوند آنان را که ایمان آورده و دارای علم شدند، بلندمرتبه می سازد.”
اما در مورد منبع دوم، حدیث یا سنت پیامبر اکرم(ص) و جانشینان وی که سرچشمه آن هم از منبع اولی است، باید بی تردید یکی از عوامل محرک و مشوق مسلمین در جهت کسب علم و دانش همین سنت بوده است. روایاتی مانند ” دانش طلبی بر هر مسلمانی واجب است”(23) ” علم را بجوئید هر چند در چین باشد.”(24) تاکیدات گفتاری پیامبر (ص) را می رساند و رفتارهایی از قبیل آزادی اسرای جنگ بدر به شرط تعلیم ده نفر بی سواد، توصیه به زید بن ثابت برای آموزش زبان های دیگری مانند سریانی و یهودی، همه تاکیدات عملی آن بزرگوار را در جهت تحصیل علم میرساند. این همه سفارش در جهت علم آموزی، مسلمین را ترغیب به کسب علم می نمود و این خود پایه ای برای تمدن اسلامی شد. (25)
بجای یک یا دو کانون علم و ادب مانند بغداد و قرطبه رفته رفته مراکز متعددی مانند غزه، سمرقند، مرو، هرات، طوس، نیشابور، ری، اصفهان، شیراز، موصل، دمشق، بیت المفدس، قاهره، قیروان، فارس، مراکش، تولد و اشبلیه، غرناطه بوجود آمدند و فریضه دینی حج موجب شد که دانشمندان بزرگ مسلمان که از اکناف عالم به مکه روی می آوردند با یکدیگر آشنا شوند و یا در سر راه خود در مراکز علمی رحل اقامت کنند.
در اثر تشویق و توصیه های اسلام به تفکر و تحقیق مسلمانان در زمینه های مختلف شروع به فعالیت علمی و تحقیقی نمودند و به حدی در این زمینه ها پیشرفت کردند که ترجمه ی کتاب های آنان در مدارس علمی آکسفورد با شوق و علاقه دنبال می شد.
البته در شکل گیری تمدن اسلامی، گذشته از منابع اصیل، منابع و کانون های خارجی نیز تاثیر قابل توجهی داشته اند. پیش از ظهور اسلام، اسکندریه یکی از مراکز مهم علوم یونانی به حساب می آمد که دانشمندان برجسته ای در آن جمع شده بودند و به تعلیم و تدریس می پرداختند. در همین حوزه علمی بود که دانشمندانی چون اقلیدس و ارشمیدس در هندسه و ریاضیات و جالینوس و اوریباسیوس در طب و فیلون اسکندرانی و فلوطین در فلسفه به جهان بشریت عرضه شدند.
ایران نیز از جمله مراکزی بود که قبل از ظهور اسلام، به عنوان کانون علم و دانش به حساب می آمد. ارزش و اهمیتی که شاهان ساسانی از جمله اردشیر و شاپور و انوشیروان برای علم و فلسفه قائل بودند، بسیار چشمگیر بود. (26)
به طور کلی این عوامل باعث پیشرفت چشمگیر علمی در دنیای اسلام و در نهایت شکل گیری تمدن اسلامی شدند. تمدن اسلامی تا جایی پیش می رود که تحول و بیداری مغرب زمین مرهون این تمدن بوده است که البته نیمی از راه های نفوذ فرهنگ و تمدن اسلامی در اروپا همین مراکز علمی و دانشگاه های اسلامی بوده اند. آلفرد گیوم در کتاب میراث اسلام در این باره می نویسد: ” اگر دروسی را که مسلمین در قرن یازدهم و دوازدهم در می گرفتند مورد مقایسه قرار دهیم، خواهیم دید که تماس دانشگاه های مشرق و مغرب پیش از این بوده است که تا کنون فرض شده، همان تحصیل و مطالعه مرتب و منظم، ارتباط استاد و شاگرد، مسئله حقوق و جیره و اوقاف، انتظام و دیسیپلین، درجات و گواهی نامه های تعلیم و تربیت و فعالیت های دانش آموزی محققا در مراکز تحصیل مشرق و مغرب مانند بغداد و آکسفورد کم و بیش یکی بوده است.” (27)
از سوی دیگر این وجوه تشابهی که در بسیاری از برنامه های دانشگاهی آن دو منطقه ذکر شد، برخی از محققین را بر آن داشته است که تمام اصول و قوانین بکار گرفته شده در دانشگاه های اروپا را اقتباس از دانشگاه های اسلامی بدانند. به اعتقاد گوستاولوبون و دیگر محققین غربی، سهم تاثیرات مراکز علمی اسلامی در سیستم دانشگاهی اروپا بیشتر از عوامل دیگری بوده که در پیدایش و تکامل آن نقش بسزایی داشته است. اگر به تاریخ تاسیس دانشگاه های مسیحی اروپا و عواملی که در پیدایش آن موثر بوده توجه کنیم، تصدیق این مطلب آسانتر خواهد بود. دانشگاه های اروپایی در بسیاری از مسائل از جمله سبک معماری، دوره های تحصیلات، روش تعلیم دانشجویان، برنامه های تدریس، کتاب های مورد بحث از مراکز علمی جهان اسلام اقتباس و استفاده کرده اند.
نقش سازنده دانشمندان و نهادهای علمی در پیشرفت علوم و صنایع و پایه گذاری تمدن و فرهنگ اصیل بشری آنچنان بدیهی و روشن می باشد که به هیچ روی نیازی به بیان آن نیست. کاخ باشکوه دانش بشری اگر در اوج تکاملی خود به کهکشان ها و کرات و فضا های دور قد برافراشته و اکنون در تسخیر عوامل طبیعی به پیروزی های چشمگیری دست یافته است همه و همه مرهون مجموعه نهاد های علمی اعم از کتاب ها و کتابخانه ها و مراکز علمی و اساتیدی است که پایه ها و بنیاد های ترقی و تکامل و پیشرفت آن را فراهم آورده اند.
مراکز علمی در تمدن اسلامی
تا پیش از پدید آمدن مدرسه ها برای آموزش، جایگاه های دیگری برای خواندن و نوشتن در میان مسلمین وجود داشت و حلقه های آموزش در جاهای گوناگونی برپا می شد، مانند مکتب ها، مساجد، خانه های دانشمندان، کتابفروشی ها، کتابخانه ها، کاخ های شاهان و وزرا و حکام، تالارهای ادبی، بازارها و چهارراه ها، رباط ها، خانقاه ها، زاویه ها، رصدخانه ها، بیمارستان ها و… سرانجام مدارس و دانشگاه ها و مراکز علمی به عنوان جایگاه جدید آموزش استفاده می شدند که در این قسمت به بعضی از این مراکز اشاره می کنیم.
مساجد را باید یکی از نخستین مراکز تعلیم در اسلام به شمار آورد. مسجد در تاریخ اسلام از اهمیت خاصی در امر آموزش برخوردار بوده است زیرا در آغاز ظهور اسلام و حکومت خلفای راشدین، مراکز تعلیم اسلامی عبارت از مساجد و احیانا برخی از اماکن عمومی و خصوصی بوده است. رسول اکرم (ص) خود نخستین کسی بود که با تاسیس مسجدالنبی در مدینه آن را مرکزی برای تربیت دینی و فکری مردم قرار داد.(28) البته مسجدالحرام نیز که از کهن ترین و با فضیلت ترین مسجد هاست، از بدو پیدایش اسلام تا دوران اموی و نیمه اول عصر عباسی یکی از درخشان ترین نهاد های آموزشی بوده است. (29)
علما و دانشمندان در مسجد نبوی و مسجد الحرام در مکه و سایر مساجد دیگر یا در خانه ها و اماکن عمومی، انواع علوم دینی موعظه و نصیحت را به مردم افاضه می کردند. حتی مراکزی که بعدا به عنوان مدارس در کشورهای اسلامی تاسیس شد، از نظر معماری تحت تاثیر شکل و فرم مساجد بوده اند.
از آنجا که آموزش در چند دهه اول آئین اسلام مربوط به دستورات دینی بود و نیاز بود که مسلمانان با مفاهیم مذهبی آشنا شوند، لذا مساجد که برای مقاصد عبادت و پرستش ساخته شده بودند، برای انجام امور آموزشی نیز بکار می رفت.
استاد غنیمه در تحلیلی نشر دعوت اسلامی و ضرورت پایگاهی برای تعلی مبانی آن را در ابتدای رسالت پیامبر اکرم (ص) در مسجد به عنوان جایگاه آموزش موثر دانسته است. به اعتقاد وی نشر دعوت اسلامی، بزرگترین نقش و مهمترین اثر را در ایجاد نهصت علمی و آموزشی در جامعه عرب داشته است. زیرا که اسلام مردم را به شناخت عظمت دانش اندوزی برانگیخته است. (30)
در مسجد مدینه از همان زمان پیامبر (ص) در هر گوشه به طور آزاد و غیررسمی اصحاب دانشمند، می نشستند و عده ای که علاقمند بودند گرد او حلقه می زدند و به طرح آیات و و احادیث و قصص دینی می پرداختند و حضار آزادانه سوال و بحث و انتقاد می کردند. در قسمتی از مسجد، ایوانی سرپوشیده به نام صفه بنا شد. در روز، استادانی که به این منظور انتخاب شده بودند، به شاگردان آموزش می دادند و شاگردن شب ها در آنجا می خوابیدند. اساسا آموزش به دستور پیامبر اکرم(ص) آغاز شد و افراد و گروه هایی را پس از تعلیم به نواحی مختلف عربستان و یمن اعزام می داشتند تا قرآن را برای مردم بخوانند و به آنها تعلیم دهند. (31)
شواهد زیادی مبنی بر استفاده از مسجد در امر آموزش وجود دارد. از جمله:
رسول اکرم روزی وارد مسجد شدند. متوجه شدند دو گروه در مسجد دو حلقه تشکیل داده اند. گروه اول به عبادت و نماز مشغولند و گروه دوم به کسب علم و آموزش. در این موقع پیامبر(ص) فرمودند: هر دو گروه عمل خیر انجام می دهند، ولی من معلم هستم و برای آموزش آمده ام و به گروهی که به کسب علم مشغول بودند، پیوستند. (32)
مسجد جامع کوفه نیز از نظر مرکز علمی فرهنگی همواره مسیر ترقی را پیمود تا در آغاز دولت عباسی از مراکز مهم حل و عقد و علوم و معارف اسلامی شد و با مسجد جامع بصره به رقابت پرداخت. مسائل و مبادلات علمی و ادبی میان این دو مرکز علمی دینی در بارور ساختن علوم عربی به مقدار زیاد موثر افتاد. (33)
با آنکه یکی از وظایف مهم مساجد در سده های نخستین اسلامی، آموزش و تعلیم و تربیت بود، به تدریج مساجد این وظیفه مهم خود را از دست دادند و کار تحقیق و تدریس از مسجد بیرون آمد و به مراکز دیگر به ویژه مدرسه ها انتقال یافت. مدارس عالی یکی دیگر از مراکز علمی در تمدن اسلامی بوده کهه بوسیله افرادی هوشمند و علاقه مند به علم در سرزمین های اسلامی شکل گرقته اند و در بسیاری از موارد به نمونه هایی بی بدیل در عرصه علمی زمانه خود تبدیل گشته اند و اروائیان با استفاده از این چنین نمونه هایی اقدام به تاسیس دانشگاه ها نموده اند. عوامل مختلفی در انتقال آموزش از مساجد به مدارس دخالت داشتند. از جمله:
1-گسترش علم و تنوع بسیار رشته های علمی در فرهنگ اسلامی
2-افزایش شمار دانش پژوهان و افزایش تعداد حلقه های درس که مزاحمت برای عبادت در مسجد ایجاد می کرد.
3-تلاش سیاستمداران برای انتقال علوم از مساجد به دارالخلافه ها
و دلایل بسیار دیگر منجر به تاسیس مدارس شد. این امر خاصه در قرن پنجم قمری که نقطه عطفی در تاریخ آموزش و پرورش به حساب می آید، به طور چشمگیری گسترش یافت. در این سال اولین مدرسه توسط خواجه نظام الملک طوسی وزیر سلجوقیان، در بغداد گشایش یافت. مدارسی همچون ربع رشیدی، بیت الحکمه و… نیز از این دست هستند که تاثیراتی شگرف در علم و علم آموزی بشر داشته اند که در بخش های بعدی با تفصیل بیشتری درباره این مدارس صحبت خواهیم کرد.
در تمدن اسلامی حوزه های علمیه کانون های جوشان و پویای علمی بوده اند که همه دانش های مورد نیاز جامعه در آن آموخته می شده و در کنار الهیات و فقه، دانش های کاربردی همچون طب، هندسه، ریاضیات و مجوم و… نیز از درس های اصلی آن بود و دانشمندان زیادی چون ابن سینا، شیخ طوسی، فارابی، ابن مسکوبه، خواجه نصیر الدین طوسی، شیخ بهایی، ملاصدرا دست پروردگان حوزه ها بوده اند. و از مدرس های حوزه های دینی ارزنده ترین و کاراترین دانش ها را تقدیم جامعه داشته اند.
یکی دیگر از مراکز آموزشی، مکتب یا مکتبخانه بود. محل تعلیم خواندن و نوشتن مکتب نامیده می شد. ظاهرا پیش از اسلام، مکتب وجود داشته اما نه زیاد. اولین معلمان نیز از اهل کتاب به ویژه مسیحیان و یهودیان بودند. بعد مسلمین سواد فراگرفتند و به امر آموزش پرداختند. علمای اهل کتاب به واسطه داشتن کتاب، با خط و دانش سروکار داشتند. از این رو قبل از اسلام یکی از کانال هایی که برخی از مردم مکه خواندن و نوشتن آموختند از همین آموزگاران مسیحی بود. آموزش های اولیه در خانه های معلمان انجام می یافت که چه بسا در خانه های خوداتاقی برای دانش پژوهان داشتند. بعد همین جایگاه شکل مکتب یافت که جایگاهی بود برای سواد یاد دادن یعنی آموزش خواندن و نوشتن. اما مکتب دیگری نیز بود که قرآن و اصول دین اسلام یاد می دادند. (34)
در مکتب علاوه بر آموزش، احترام به معلم و علم را نیز می آموخت. در مکتب، شاگردان با استعداد در مراحل اولیه آموزش توسط معلم شناخته می شدند. معلم توجه خاصی به آنها معطوف می داشت و آنها را به ادامه تحصیل تشویق می کرد. از نکات شگفت انگیز در قرون اولیه هجری، عقیده مردم در مورد اثر ویژه آموزش مکتبی در شکل بخشیدن به توانایی های کودک است.
یکی دیگر از جایگاه های آموزش، خانه های عالمان و دانشمتدان بود که دانش پژوهان و شاگردان خود در آنجا حضور می یافتند. البته به دلیل شکوه این خانه ها و عدم آسودگی و راحتی دانشج.یان و مشتاقان در این خانه ها، خیلی در خور آموزش همگانی نبود. اما قبل از پیدایش مسجدها در ابتدای اسلام این آموزش در خانه ها جریان داشت. پیامبر (ص) خانه ارقم ابن ابی الارقم را کانون دیدار یاران و پیروان قرار داد تا پایه های دین جدید را به آنها بیاموزد و آیه های قرآنی نازل شده را بر آنان بخواند. (35).
بیشتر کتابخانه های اسلامی در سده های میانه بنیاد های آموزشی و فرهنگی بودند و در کنار آن کار کتابخانه های نوین را هم بر دوش می کشیدند. از طرفی نخستین فرهنگستان اسلامی(بیت الحکمه) در پیوند با گردآمده ای از کتاب ها بنیاد یافت. کتاب برای اعراب ارزش معنوی داشت و به کتاب دلبستگی پیدا کرده بودند فلذا کتابخانه ها به مراکز علمی تبدیل شده بودند.
دیگر مکان آموزش دار العلم ها بوده است. دار العلم عبارت بود از موسساتی که به وسیله افرادی تاسیس می شدو در آنجا وسایل لازم برای مطالعه و تحقیق در سطح بالا فراهم می گردید و معمولا دارای کتابخانه ویژه ای بود و حجره هایی جهت سکونت دانش پژوهان، چه بسا استاد یا استادانی هم در آنجا بودند که دانش پژوهان از راهنمایی آنان استفاده می کردند و حتی در بعضی از این موسسات مخارج دانش پژوهان نیز تامین می شد. تاسیس این گونه مراکز به دنبال ایجاد کتابخانه ها بوده است. (36)
از دیگر سازمان های علمی که در میان مسلمانان دارای اهمیت بود، بیمارستانها و مدارس طب است. بیمارستان های اسلامی به منزله همان دانشکده های پزشکی علمی نوین(کلینیکی) به شمار می رود. مسلمانان از دیرباز به اهمیت بیمارستان ها از لحاظ صلاحیت تعلیم در زمینه دانش پزشکی پی بردند، چه قسمت عمده تعلیمات پزشکی بالینی یا طب عملی در بیمارستان ها داده می شد. بسیاری از بیمارستان ها کتابخانه و مدرسه ای برای تامین این منظور در ضمیمه داشتند. از آنجا که حالات مختلف بیماری برای دانشجویان مشهود و دارو ها نیز در دسترس و فراوان بود، بیمارستان ها ضمن اینکه به معالجه بیماران می پرداختند، دانشکده های پزشکی را هم در بطن خود پدید آمدند. (37)
فعالیت در زمینه تاسیس مراکز بیمارستانی از قرن چهارم هجری آغاز گردیده است.
ضرورت جنبش نرم افزاری برای احیاء تمدن اسلامی
بی شک زمانی که علم یکی از قوی ترین ابزار، عوامل و عناصر تمدنی به شمار می رود، جنبش نرم افزاری و تولید علم نیز برای تمدن سازی یک ضرورت اجتناب ناپذیر خواهد بود. هیچ تمدنی بدون تلاش علمی در نهاد های علمی اش نتوانسته است موفق شود.
“در چشم انداز بیست ساله، هدف ما رسیدن به رتبه اول علمی در منطقه است. همچنان که به حرکت کیفی احتیاج دارد، به حرکت های کمی و توسعه کمی هم احتیاج دارد. افزایش دانشجو، افزایش مراکز دانشجویی، افزایش مراکز تحقیقاتی چیزهایی در این زمینه روز به روز پیش می آید ولی بایستی به اینها رسید. باید به حد نصابی برسیم که تامین کننده چشم انداز باشد. (38)
جنبش نرم افزاری… یعنی اینکه در زمینه علم، تولید علم و شکستن مرزهای علم یک جنبش و حرکت عظیم به وجود آید…. جنبش نرم افزاری یعنی در مصرف علم ننشینید، دست خود را دراز کنیدتا دیگران بکارند و میوه چینی کنند و هر مقدار از میوه که لازم نداشتند بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیاری کن، بر روی بنایی که دیگران ساخته اند، بنا بساز. (39)
ملتی که داعیه تمدن دارد، شایسته نیست که تنها تغذیه کننده تولیدات علمی دیگران باشد بلکه زیبنده چنین کشوری این است که ضمن اینکه از دستاوردهای علمی دیگران استفاده می کند، خود نیز به خلاقیت و نوآوری و ابتکار همت بگمارد و راهبرد نهضت علمی و جنبش نرم افزاری را وجهه خدمت خود در تمامی عرصه ها قرار دهد. “امروز همه همت ما این است که نه فقط علم، بلکه فرآورده های علمی و تکنولوژی و خرده تکنولوژی را از آنها یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم؛ این کاری نیست که یک ملت باید به آن همت بگمارد. البته این کارها باید بشود و چاره ای نیست. وقتی انسان چیزی را ندارد، آن را از کسی که دارد، می گیرد. وقتی ساخت آن را بلد نیست از کسی که بلد است یاد می گیرد. در این شکی نیست، اما باید راه نو و فکر نو و بن بست شکنی را وجهه همت خود قرار دهد.” (40)
اگر فرهنگ و مکتبی در این تاخیر نتواند دیدگاه های بی همتا، جذاب، موجه و کارآمد ارائه کند، نمی تواند احیاگر تمدن باشد. ارج نهادن به دانش و اندیشمندان از یک سو، تقویت انگیزه های اخلاقی و نظری در دانشمندان از سوی دیگر، پالایش آفات دانش در جهان اسلام از یک جانب، پی ریزی علوم انسانی و تجربی نو بر اساس آموزه های اصیل اسلامی از جانب دیگر، تنها راهی است که می تواند نظریه پردازی و تولید علم را در قلمرو اسلام احیا کرده و زمینه را برای تجدید حیات تمدن اسلامی فراهم آورد.
مشکلات فراروی جنبش نرم افزاری
البته باید توجه داشت که اکنون مشکلاتی نیز در زمینه آموزش علوم وتولید آن وجود دارد که مانع از گسترش کمی و کیفی جنبش نرم افزاری و تولید علم شده است و می توان به طور خلاصه برخی از آنها را نام برد:
1-پائین بودن بودجه ها و تامین مالی برای کارهای آموزشی و پژوهشی: با توجه به خواسته ای که در ایران مبنی بر گسنرش علوم و شکستن مرزهای دانش وجود دارد، نیاز به پشتیبانی مالی زیادی برای این پروژه ها وجود دارد. اما متاسفانه در ایران سهم بودجه دولتی اختصاص داده شده به امر تحقیقات با توجه به هدف مورد نظرمان (جایگاه علمی اول در سطح منطقه و جهان اسلام) خوانایی ندارد. اگر به دنبال این هدف هستیم، باید سرمایه گذاری بیشتری در این جنبه ها داشته باشیم.
2-کم تقاضا بودن علوم تمدن ساز: مقدمات علمی هر تمدنی علوم نظری و پایه هستند و از آنجا که این علوم به خودی خود در مقایسه با علوم فنی قابل استفاده در بخش های کاربردی مانند صنعت نیستند، تقاضای کمتری برای کار بر روی این علوم وجود دارد. بنابراین اگر خواستار احیای تمدن هستیم باید توجهی خاص بر این دسته از علوم داشته باشیم تا بتوانیم با سرمایه گذاری بر روی این علوم، زمینه جنبش نرم افزاری را هر چه بیشتر فراهم کنیم.
3-انگیزه های مادی در تامین مالی های خصوصی دانشگاهی: عمده تامین مالی در دانشگاه ها و مراکز علمی در ایران به صورت دولتی انجام می شود و در بخش هایی هم که تامین مالی به صورت خصوصی و غیر دولتی صورت می گیرد، آن انگیزه تولید علم به منظور احیای تمدن سازی وجود ندارد. دلیل آن نیز همان است که در قسمت قبل گفتیم. علوم تمدن ساز زودبازده از لحاظ مادی نیستند. در حالیکه در سرمایه گذاری های خصوصی سرعت در بازدهی مد نظر است. بنابرای نمی توان از دانشگاه ها و مراکز خصوصی انتظار تولید علوم تمدن ساز را داشته باشیم. نمونه های سرمایه گذاری های خصوصی نیز که می توانستند در این حوزه موفق باشند با انتخاب رویه ای نادرست، فاصله خود را از هدفشان افزایش می دهند. نمونه هایی مانند دانشگاه آزاد اسلامی که برای تامین مالی هزینه های خود، شهریه های دانشجویان را هدف قرار داده است، منجر به فشار بر دانشجویان و کاهش کیفیت آموزشی شده است. از دانشجویانی که تمام سعی آنها بر تامین مالی هزینه های دانشگاهیشان صرف شود نمی توان انتظار تولید علم و شکستن مرزهای دانش را داشت.
4-عدم استعدادیابی مناسب: سیستم آموزشی ما یک سیستم استعدادیابی مناسب برای دانش آموزان که بتواند آنها را برای کار علمی در دوران تحصیلات دانشگاهی آماده نکماید. بعضی دانش آموزان نخبه ایرانی در طول دوران دانش آموزشیشان از امکانات مناسب محروم بمانده اند و این محرومیت منجر به محرومیت در دوران دانشگاه خواهد شد. بعضی از دانش آموزان ایرانی نیز به دلیل محرومیت مادی از تحصیلات علمی محروم می شوند، ولی در حقیقت این جریان علمی کشور است که از وجود افرادی نخبه محروم شده است.
5-تمایل نخبگان به رشته های فنی و غفلت از علوم پایه و انسانی: همانطور که در موارد قبلی بیان شد، با توجه به عدم حمایتی که از علوم پایه و انسانی وجود دارد، و با توجه به اینکه نخبگان ایرانی همیشه دغدغه معیشتشان را نیز داشته اند، بنابراین به دلیل مسائل مادی، نخبگان ایرانی بیشتر به رشته های مهندسی تمایل دارند تا رشته های علوم انسانی و پایه.
6-درگیر نبودن عامه مردم با جریان علمی کشور: حمایت مردمی از آموزش عالی در ایران پائین است و قشر عام مردم از جریان علمی کشور حمایت مادی و معنوی آنچنانی ندارند و البته می توان دلیل آن را درگیر نبودن آموزش عالی با نیازهای مردم دانست.
7-کاستی در حمایت مادی خصوصی مانند وقف از جریان تولید علم در ایران: در ایران آنچنان که باید باشد حمایتی از جریان تولید علم صورت نمی گیرد. عمده تامین مالی ها دولتی است. یک دلیل آن این است که با توجه به درآمدهای بالای نفتی، مالیات های اخذ شده از مردم،گمان مردم بر این است که وظیفه حمایت از مراکز علمی به حکومت منتقل شده است. البته وضعیت معیشتی مردم نیز بی تاثیر نبوده است.
البته جریان های مبارکی مانند مجمع خیرین مدرسه ساز احیا شده است که در این مسیر گام های موفقی را برداشته اند. در امور دانشگاهی نیز مواردی همچون دامنشگاه امام صادق علیه السلام، مدرسه عالی شهید مطهری، دانشگاه علوم اسلامی رضوی و… وجود دارند. در مورد حوزه های علمیه با توجه به تقدسی که این مراکز در اذهان مردم داشته اند، حملیت بیشتر بوده و می باشد.
وقف و تاثیرات آن بر تولید علم
با توجه به اهمیت علم در احیای تمدن اسلامی و از آنجا که مکان و کانون جنبش های علمی و نرم افزاری و نهضت های تولید علم در مراکز علمی و تخقیقاتی است، باید توجه ویژه ای به این مراکز و کانون های حساس داشته باشیم. در حقیقت دانشگاه ها، حوزه های علمیه و مراکز تخقیقاتی هستند که محفل تولید علم و گسترش علم و شکستن مرزهای دانش می شوند. اما این مراکز با مشکلاتی مواجه هستند. که این مشکلات را پیشتر بیان کردیم. یکی از راه های کمک به این مراکز مالی تامین پشتوانه هایی مانند وقف است. به طور کلی وقف از نظر درآمد و بهره مستمر از بهترین و بیشترین منابع درآمد برای تعالیم اسلامی بوده است و پایداری و استمرار تعلیم در اسلام طی قرن های طولانی و نظم و ترتیب فعالیت های علمی در دانشگاه ها و دانشکده های اسلامی به این منبع مالی وابستگی داشته است. اما فوایدی که وقف می تواند برای جنبش نرم افزاری و در نهایت احیای تمدن اسلامی داشته باشد عبارتست از:
1-تامین مالی مستمر و پایدار آموزش عالی و پژوهش های علمی
2-احیای سنت آزاد اندیشی علمی به واسطه رهایی از جریانات دولتی
3-استقلال آموزش و پژوهش از نهادهای دولتی و خصوصی
4-توجه بیشتر تحقیقات به نیازهای مردم و تمدن سازی بر اساس آن
5-ایجاد تقاضا برای علومی که به واسطه عدم تقاضا انجام نشده باقی مانده بودند، مانند علوم انسانی اسلامی
6-درگیر شدن عامه مردم با آموزش و پژوهش
7-منطبق شدن تحقیقات با نیازهای مردم به واسطه جهت داشتن وقف
تاریخچه وقف در مراکز علمی اسلامی
آموزش و پژوهش و مشکلات زندگی دانشجویان در طول تاریخ یکی از معضلات این راه بوده است. زندگی دانشجویان در دوره تحصیلات مسجدی همراه با سختی هایی بود و آنان برای ادامه تحصیل خود ناچار بودند که کار کنند. گسترش جنبش اوقاف در امور خیریه از اوائل سده سوم هجری آغاز شد و در پی آن تاسیس مدارس خصوصی و پس از آن دولتی، نقطه عطف و مرحله تحولی در زندگی دانشجویان و آغاز یک دوره نوین در امر آموزش و پژوهش بوده است. زیرا برای آنان از اوقاف اختصاص داده شده، حقوق معین در نظر گرفته شد. تمایل به کار خیر یکی از انگیزه های وقف بوده است و بدون شک افرادی بوده اند که وجودشان آکنده از از عشق به کارهای نیک و انجام مقاصد عالی و با ارزش بوده است، خصوصا در آن روزگار که دینداری بر زندگی روحی مردم کاملا غالب بود. گذشته از این وجود آدمی با عشق به جاودانگی و بقاء نام پس از مرگ سرشته شده است. و چنین بود که بسیاری از ثروتمندان مدارسی بنیاد می کردند و اوقاف سودمندی برای آن تعیین می کردند.این امر در تاریخچه وقف وجود دارد که افراد برجسته مانند خلفا، پادشاهان، فرمانروایان، ژروتمندان، علما و وزیران و برخی از عامه مردم در این گونه وقف ها مشارکت داشته اند. کسی که تاریخ اسلام را مورد پژوهش قرار می دهد، از بذل توجه بسیار این افراد در ایجاد مدارس وقفی موجود در سراسر جهان اسلام آگاه شود. زیرا پیشی گرفتن آنها بر یکدیگر در امر تاسیس و بنای این قبیل مدارس پدیده ای است که به وضوح قابل مشاهده است. تا آنجا که وجود آنها در روستاهای دوردست به چشم می خورد. چه رسد به شهرهای بزرگ که مدارس مختلفی مانند کانون های قرآن و حدیث و مذاهب فقهی، مدارس طب، مدارس عمومی بزرگ در آنها فراوان یافت می شود.
وقف در محکم کردن پایه های گوناگون فرهنگی جوامع اسلامی در طول سده های متمادی موثر بوده است مانند استفاده از مساجد در امر آموزش یا تشکیل جلسات درس در گوشه و کنار آنها تاسیس مدارس، تعیین مدرس برای آنها و تامین هزینه جویندگان علم، توجه به فراهم کردن منابع علمی در مدارس، مساجد، کاروانسراها و بیمارستان ها.
در تاریخ اسلامی موقوفات زیادی نیز به مساجد به عنوان اولین پایگاه اسلامی که یکی از مهمترین کاربردهایش آموزش است، اختصاص داده شده بود تا بهره وری از عایدات آنها هزینه زندگی علمایی که در مساجد به تدریس اشتغال داشته اند، تامین و شرایط لازم برای آنان و طلاب فراهم شود. این گونه موقوفات کمک می کرد تا شهرت علمی مساجد حفظ شود و برای همیشه جزو مراکز علمی در سراسر جهان اسلام باشند.
نعیمی دمشقی در کتاب خود که آن را فقط در زمینه تاریخ مدارس دمشق و معرفی آنها به رشته تحریر درآورده است، تصویر شگفت انگیزی از توجه بی نظیرمردم در تاریخ بهامر تعلیم علاقه شدید آنان به نشر فرهنگ ارائه می دهد و به معرفی افراد بزرگ و سرشناس می پردازد که در آن مدارس، در رشته های مختلف تدریس می کردند. هدف از تالیف این کتاب که مولف در مقدمه آن اشاره می کند، نسبت اماکنی است که افراد خیر در دمشق وقف کرده اند و موقوفات جاری را به این منظور اختصاص داده اند. مولف در فصول بعدی کتاب به ذکر نام و تاریخچه مجموعه بزرگی از موارد موقوفه در دمشق پرداخته است، ابتدا از کانون های قرآن و سپس از مراکز حدیث و مدارس پیشوایان چهارگانه اهل سنت و مدارس طب نام می برد. (41)
آنچه می توان بر آن تاکید کرد آن است که همه مدارس بنا شده در طول تاریخ اسلام به رغم تفاوت هایشان از لحاظ وسعت و امکانات، متکی بر وقف و تحصیل در آنان همگانی و رایگان بوده است. طلاب برای تحصیل متوسط عالی خود هزینه ای پرداخت نمی کرده اند و نیز تحصیل درآنها به قشر خاصی از مردم نداشته است، بلکه شرایط برای آموزش همه اقشار مردم فراهم بوده است و فرزند فقیر و غنی و تاجر و صنعتگر و کشاورز دوشادوش یکدیگر در این مدارس تحصیل می کرده اند.
تحصیل در این مدارس به دو صورت انجام می شده است، کسانی که وضعیت مالی خوبی نداشته اند و نمی توانسته اند با هزینه پدرانشان زندگی کنند و یا غریب بوده اند، به صورت شبانه روزی و کسانی که می خواستند شبها به خانه و جمع خانواده بازگردند، به صورت روزانه در آنجا به تحصیل اششتغال داشته اند.
از آنجا که شمارش همه مدارس معروف در تاریخ اسلام دشوار است تنها به ذکر خلاصه ای از بعضی از آنها می پردازیم.
در اواسط قرن پنجم یک سلسله مدارس علمی بزرگ به وجود آمد که با نام نظامیه شهرت یافت. نظامیه ها دانشگاه های بزرگی بودند که در تعدادی از شهر های اسلامی مانند اصفهان، نیشابور، بلخ، هرات و بغداد پدید آمدند. مورخان اتفاق نظر دارند که این دانشگاه ها به دستور خواجه نظام الملک طوسی وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی ساخته شده اند به همین سبب به نظامیه مشهور شدند. مهمترین نظامیه، نظامیه بغداد بود که خواجه نظام الملک نزدیک به شصت هزار دینار صرف ساختن آن کرد. (42)
انگیزه خواجه نظام الملک برای تاسیس این مدرسه زاییده دو اصل کلی بوده است: یکی توجه و علاقه خاصی که رجل متعصب مذهبی به علوم دینی داشته و اصولا هر موضوعی را با دیده مذهبی می نگریسته است. دیگر، جانبداری شدید از مذاهب شافعی و اشاعه طریقه اشعری که خود از پیروان سرسخت و متعصب آن بوده است.(43)
ظاهرا این مدارس بر دوگانه بوده اند: یکی مراکزی که در حکم مدارس ابتدائی و متوسطه این زمان بوده است و عمدتا در شهرهای کوچک و قراء پر جمعیت دائر گردیده است. دیگر مدارس بزرگی که به منزله دانشگاه ها و مراکز تعلیمات عالیه امروزی بوده و با امکانات وسیع و تشکیلات گسترده ای تاسیس شده بودند.
خواجه به امور مالی مدرسه توجه فراوانی مبذول می داشت و هدفش این بود که هزینه اداره و نگهداری مدرسی از محلی تامین شود که کمتر مورد اختلاس و تجاوز غاصبان قرار گیرد. از این رو به ابوسعید صوفی دستور داد که در اطراف مدرسه بازارهای وقفی بر آن بسازد و نیز حمام ها، املاک، دکان ها، کاروانسراها خرید و همه را وقف نظامیه نمود تا عواید آن به مصرف اداره مدرسه برسد. به دستور خواجه، صورت موقوفات و اموال مدرسه در دفاتر ثبت و ضبط می گردید. (44)
سهم عمده موقوفات به حقوق مدرسان اختصاص داشت و برای این طبقه راتبه و مستمری مکفی مقرر گردید. بدبن ترتیب وضعیت معیشت دانشمندانی که به کار تعلیم اشتغال داشتند و تا این زمان چندان نظم و اتقراری نداشت، با گشایش نظامیه بغداد وارد مرحله جدیدی گردید و پی از آن چه در مدارس نظامیه یا مدارس دیگری که به تقلید از نظامیه ها تاسیس شد، زندگی مالی مدرسان از یک نوع حمایت دولتی و ملی برخوردار گردید.(45)
ربع رشیدی نام مرکز علمی و دانشگاهی بزرگیست که در قرن هفتم در شهر تبریز توسط خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی پایهگذاری و تأسیس میشود. رشیدالدین وزیر قازان خان از حکمرانان وقت آن دیار بود. این دانشگاه که دانشگاه پزشکی بود دانشجویانی را از سراسر دنیا از چین تا آلبانی را در خود می پروراند. در آن زمان این دانشگاه شامل چهار دانشکده بود که در چهارطرف آن قرار داشت و اربع یا چهار عربی را به خود اختصاص داد و این مکان بنام ربع رشیدی شهرت یافت. در حال حاضر چیزی جز تلی خاک از این مجموعهی بزرگ بر جای نمانده است اما عمده اطلاعات ما در این مورد از وقفنامه این مرکز بزرگ به دست میآید که در حال حاضر در کتابخانهی تبریز نگهداری میشود و در فهرست میراث فرهنگی یونسکو ثبت شده است. با تکیه بر این وقفنامه و همچنین از مکاتبات خواجه رشیدالدین با فرزندش میدانیم که این مجتمع به جز آن که مرکزی علمی بوده اهمیت اقتصادی نیز داشته است به طوری که برای استقلال مالی املاک فراوانی در تبریز و سایر شهرها وقف آن بوده است. همچنین کارگاههای تولیدی، کاروانسرا، حجره، حمام، آب انبار، خزانه، و قنات از تأسیسات این مرکز بزرگ بودهاند. در وقفنامه آمده است مرکز دارای دو کتابخانه بزرگ، بیمارستان، و کارگاه کاغذسازی بوده است. در این وقفنامه آمده که چندین طبیب از هند و چین و شام و مصر در دارالشفاء یا بیمارستان آن به خدمت مشغول بودند که علاوه بر طبابت میبایست هر سال تعدادی دانشجو را نیز تعلیم میدادند. طبق متن وقفنامه، پزشکانی که در دارالشفاء کار میکردند میبایست به نوبت کشیک میدادند به طوری که در تمام شبانهروز یک نفر پزشک به همرا یک داروساز و یک دانشجو در دارالشفاء حضور داشتند. مداوای کارگران و مسافران رایگان بوده است.
ربع رشیدی تا آنجا برای مردمان آن عصر ارزشمند بود که بسیاری، املاک خود را وقف آن می کردند تا در راستای علمی مورد بهره برداری قرار گیرد. از این رو اکنون وقفنامه رشیدی یکی از آثار معروف تاریخی است که نشان از وقف بیش از 4 هزار ملک و روستا و آسیاب از نقاط مختلف کشور برای ربع رشیدی دارد. (46)
جامع الازهر یکی دیگر از مراکز علمی است که از ثمرات و اندیشه ها و منش حضرت علی (ع) است. فاطمیان که خود را منسوب به حضرت فاطمه (س) می دانستند، دولت شیعه هفت امامی را در مصر تشکیل دادند و خود را جانشین اصلی اولاد علی (ع) می دانستند. آنها با تاسیس دانشگاه الازهر و تربیت داعیان و مبلغان اسماعیلی، قاهره را به پناهگاه مخالفان عباسیان تبدیل کرده و ترویج فقه شیعی اسماعیلی را محور سیاست خود قرار دادند.
به فرمان فاطمی العزیز برنامه آموزشی جامع تنظیم و استفاده از آنها تنها موقوف بر تعلیم شد. وی هدایا و کمک های مالی را به استادان فقه اختصاص داد و درکنار این مرکز علمی خانه هایی را برای اقامت استادان فقه خرید. در زمان فاطمیان، الازهر دارای موقوفات وسیعی بود که از درآمد آن، هزینه های مربوطه پرداخت می شد. (47)
تاسیس دار العلم های گوناگون برای تعلیم و تربیت بود. پایه های فکری این مراکز نخت مبتنی بر کتابخانه هایی بود که برخی از سخنرانی ها و همایش های علمی و ادبی در آن تشکیل می شد. کارهایی که در این پایگاه های علمی صورت گرفت همه از کارهای خوب زبانزدی است که در طول تاریخ به یادگار مانده است و اقداماتی چون ترتیب حقوق و مستمری مناسب و ارزنده برای فقها و استادانی که مانندش در جای دیگر دیده نشده بود.
علاوه بر این طبقات مختلف مردم برای مطالعه یا نسخه برداری یا فراگیری مطالب علمی در کتابخانه این مراکز حضور می یافتند و ملزومات و نوشت افزار های آنان از قبیل مرکب و انواع کاغذ و دوات در آن آماده شده بود. (48)
یکی از مراکز علمی که نقش ویژه ای در نقل و تدوین علوم در تمدن اسلامی داشت بیت الحکمه یا خزانه الحکمه و یا خزانه دار الحکمه بود. این مرکز محل گرد آمدن دانشمندان، اهل فضل و ادب و مترجمان کتاب های علمی به زبان های مختلف بود. نهضت ترجمه از زمان منصور دوانیقی، خلیفه عباسی آغاز شد. ولی بیت الحکمه در گسترش کمی و کیفی این نهضت نقش چشم گیری داشت.(49)
چنان که از ظاهر نام بیت الحکمه بر می آید، این مرکز بیشتر در حوزه کتاب های علمی و فلسفی بوده تا سایر کتب. در این مرکز نظم خاصی حاکم بوده است. برای مترجمان رئیسی وجود داشته است. عده ای فقط مامور ارائه کتاب بوده اند و برای همه کارکنان رئیسی به نام صاحب بیت الحکمه ریاست می کرده است.(50)
یک جامعه علمی – دینی را شیخ ابوجعفر بن حسن الطوسی پس از فرار از بغداد و گریختن به نجف اشرف در سال 448 ه.ق تاسیس کرد. از این پس این شهر به صورت مرکز تاسیس فقه حوزوی و همه علوم دینی درآمد و آل بویه حقوق ماهیانه و هزینه کافی برای شیخ طوسی و شاگردانش مقرر کردند. پس از مدتی کوتاه که مرکزیت تدریس از نجف به حله و از حله به کربلا رفت دوباره به نجف اشرف بازگشت و در این هنگام این مرکز علمی به اوج اعتلای خود رسید. (51)
امیر سیف الدین فرزند امیر سلم الدین بن سلیمان بن حبذر که از امرای بزرگ حلب و خبرخواهی بنام بود، در مدرسه در این شهر وقف کرد. یکی بر فرقه شافعی و یکی را بر حنفی ها. سلطان ملک ناصر صلاح الدین ابو مظفر یوسف بن ایوب مدرسه السیوفیه را بر حنفی ها وقف کرد. قاضی فاضل در 580 ه.ق مدرسه الفاضلیه را در قاهره ساخت و آن را بر فقهای شافعیه و مالکیه وقف کرد. امیر سیف الدین ایازکوج اسلامی مدرسه الازکشیه را در سال 529 ه.ق تاسیس و بر فقهای حنفیه وقف کرد. عبدالرحیم بن حامد مهذب الدین طبیب شیخ الاطبای دمشق و متوفای سال 627 ه.ق خانه اش (واقع در الصاغه العتیقه) را برای مدرسه طب وقف کرد. در سال 641 ه.ق سلطان منصور عمر بن علی بن رسول، فرمانروای یمن مدرسه ای را در سمت غربی مسجد الحرام تعمیر و بر فقهای شافعیه وقف کرد. محیی الدین بن الرحیم بن زکیر متوفای سال 718 ه.ق مدرسه ای را در قوص ساخت و موقوفاتی را به آن اختصاص داد. سلطان علی ین داوود بن یوسف بن عمر بن علی بن رسول، یکی از فرمانوروایان یمن، در سال 739 ه.ق مدرسه ای را در سمت راست مسجد الحرام تعمیر و در ذیقعده همان سال آن را بر شافعیه، متصدیان امور آن وقف کرد. چنان که الافضل عباس بن مجاهد فرمانروای دیگر یمن در سال 768 ه.ق مدرسه ای را در سمت شرقی مسجد الحرام بر فقهای شافعیه وقف کرد. (52)
این خبر بیانگر فعال بودن نهضت علمی است که از این مساجد در طول قرن ها به عنوان یک مرکز علمی شروع شده و وقف بزرگتری پشتیبان آن در استمرار و در ادامه فعالیت هایش بوده است.
مدرسه الماسیه که در گوشه جنوب شرقی میدان امام خمینی(نقش جهان) اصفهان قرار دارد، به دست آقا مقصود یکی از خواجگان شاه عباس اول بنا گردیده است و دارای چند دکان وقفی برای تامین مالی بوده است. مدرسه جده بزرگ که در بازار اصفهان واقع شده است، در دوران صفوی مورد توجه علما و دانشمتدان و محل تعلیم و تربیت و آموزش علوم شیعی بخصوص فقه و اصول بوده است و قفیاتی برای اداره آن قرارداده بودند. (53)
مدرسه چهارباغ در اصفهان از موقوفات زیادی برخوردار بوده است، به طوری که شامل تمامیت برخی از روستاها، مزارع، باغ ها، املاک، دکاکین، کاروانسراها و سایر مستغلات می شده است. در گوشه و کنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتی نواحی دیگری مانند قم، کاشان، چهارمحال و کهگلویه و بویر احمد و… کم و بیش وقفیاتی به نام این مدرسه وجود داشته است که عواید آن صرف بازسازی مدرسه و تاسیسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرسان این نهاد آموزشی می شده است. با عنایت به میزان وقفیات و عواید آن و همچنین میزان نظارت شخص شاه و حضور مستمر وی در این مدرسه و عزل و نصب متصدیان و مدرسان این نهاد آموزشی از ناحیه او، به فراوانی امکانات این مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی در اواخر عصر صفوی می توان پی برد که نوشته اند: اهل مدرسه را تنعم بسیار بود و نفوذ آنان بی قیاس و از جهت مادی هیچ گونه مشکلی نداشته اند، به گونه ای که آشپزخانه مدرسه از جهت تامین مایحتاج خوراک طلاب و مدرسین در زمان شاه صفوی همواره برقرار بوده است. (54)
مدرسه ملاعبدالله شوشتری واقع در میان امام خمینی اصفهان از جمله نهادهای مهم آموزشی زمان صفویه بوده که در زمان شاه عباس اول ساخته شده است. شاردن آن را غنی ترین و بزرگترین مدرسه اصفهان در زمان صفویه دانسته است که وقف بر آموزش طلاب امامیه می باشد.
در تعدادی از سفرنامه های سیاحان اروپایی که در عصر صفوی به ایران آمده اند، در مورد مدارس آن دوره به خصوص امور مربوط به پشتوانه های مالی وقفیات آن، مطالبی دیده می شود. کمپفر(Kampfer) که در دوران شاه سلیمان صفوی(1077-1105 هجری قمری) در اصفهان به سر می برده است، با اشاره به رقابت بین شاه، دربار و رجال کشور در ساختن تاسیسات عام المنفعه و قراردادن موقوفات برای آنها، آمورده است: شناختن درست وضع دربار ایران بدون وقوف به تاسیساتی که قسمت قابل توجهی از عواید دربار صرف آنها می شود، یعنی مشاجد، گرمابه ها، قنوات، راه های عبور و مرور و پل ها و بیش از همه مدارس دینی و همچنین نمایندگان علوم و هنر امکان پذیر نیست. بدین ترتیب شاه با پیرویاز نیاکان خود می خواهد پس از خود نامی نیک به یادگار بگذارد و بزرگان و اعیان با در گرفتن سرمشق از پادشاهان به چشم و هم چشمی با یکدیگر بر می خیزند و وسایل مادی لازم را برای تاسیس و نگهداری انواع ساختمان ها و بویژه موقوفه های دینی در اختیار می گذارند. به این دلیل اغلب شهرهای ایران مملو است از مدارس دینی و موقوفه های آنها تنها در اصفهان که پایتخت است و شهری با شکوه و بزرگ به شمار می آید، در حدود یکصد موقوفه قابل ملاحظه وجود دارد و این بجز موقوفات جزئی و متفرقه است. (55)
ژان باتیست تاورنیه(Tavernier) نیز که در همین زمان از اصفهان دیدن کرده است، تامین بخشی عمده از مایحتاج مدارس و طلاب آن را بسته به میزان وقفیات آن نهادهای آموزشی دانسته و در این مورد به تامین معیشت و برخی لوازم حجره های مدارس از قبیل فرش، رختخواب از این طریق اشاره کرده است. (56)
ژان شاردن (Chardin) هم که دوران شاه عباس دوم(1052-1077 هجری فمری) به اصفهان آمده است، درباب ساختن مدارس و قرار دادن املاک و اموالی به عنوان وقف جهت مدارس، نوشته است: هر مدرسه ای که بنا می شود، مواردی از املاک و مستغلات را وقف آن می نمایند و خود بانیان مدارس، معمولا خافظان و متصدیان عایدات موقوفات به شمار می آیند که معمولا ایرانیان به آنها متولی می گویند. (57)
وقف در مراکز علمی غربی
وقف درپژوهش، سنتی که فراموش شده…، نکویی لطیف، دهقانی ندا، صفحه 5.
در آمریکا تنها 2400 موقوفه صرف امور علمی و مراکز پژوهشی شده و اکنون درحال فعالیت است. در کشورهای اروپایی وقف و اهداف خیریه از دیرباز وجود داشته و در حال حاضر بنیادهای خیریه در بیشتر کشورها، بویژه آمریکا سهم بزرگی در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به عهده دارند. مانند بنیاد نوبل در سوئیس، فورد و راکفلر در آمریکا.
موقوفات و بنیادهای وقفی کشورهای غربی با موقوفات اسلامی تفاوت بسیار دارند اما در مواردی که مقصود آنها حل مشکل عمومی، پشتیبانی، تشویق و ترغیب دانش و فن است، دارای وجوه مشترک هستند.
موقوفات خصوصی و بنیادهای وقفی کشورهای اروپائی و بخصوص آمریکای شمالی از ابزار رشد، توسعه وتحول فرهنگی جوامع این کشورهاست.
میزان و تنوع امکانات مالی که از طریق بنیادهای وقفی شخصی و خانوادگی و… در اختیار موسسات و مراکز پژوهشی و فرهنگی قرار می گیرد، حیرت آور است. در کشور آلمان از مجموع 5933 مورد موقوفه در سال 1991، 996 مورد یعنی حدود 11 درصد به امر دانش و پژوهش، 1856 وقف و حدود 21 درصد کل موقوفات به آموزش، تعلیم و تربیت و 3 درصد صرف امور دینی شده است.
پس از جنگ جهانی دوم بر اثر دگرگونی های عظیم فنی و علمی در جهان در زمینه موقوفات علمی، تغییرات زیادی در کشورهای مختلف به وجود آمد که البته کشور آلمان در این میان زبانزد است.
بنیاد فولکس واگن این کشور که موسسه ای وقفی استف در طول 30 سال نخست تاسیس برای حدود 20 هزار پروژه علمی، پژوهشی و فنی در هیات امنا، مبلغی حدود سه میلیارد و هشتصد ه میلیون مارک در اختیار متقاضیان قرار داده است.
امروزه در آمریکا بیش از سی و دو هزار موسسه خیریه وجود دارد که در سال 1989، دارایی آنها به بیش از 137 میلیارد دلار رسید و سهم زیادی از این موسسات، صرف پژوهش و امور علمی کشور می شود.
بررسی وضعیت وقف و امور خیریه در کشورهای صنعتی جهان نشان می دهد، حمایت دولت ایالت متحده از تحقیقات دانشگاهی در سال 1987 حدود 15 میلیارد دلار و بسیار شبیه مجموع هزینه های ژاپن و چهار کشور دیگر اروپائی است.
به همین صورت، اروپا در زمینه تحقیقات دانشگاهی و وابسته به نسبت تولید ناخالص داخلی به نحو محسوسی بیشتر سرمایه گذاری می کند، چرا که در این کشورها، این باور وجود دارد که علم و پژوهش دانشگاهی، زیربنای توسعه علمی و در نهایت توسعه اقتصادی است.
بسیاری از موسسات تحقیقاتی کشورهای صنعتی وقفی هستند. این مراکز برای کشف بیماری ها و درمان آنها، آزمایش و پژوهش یا اعطای جایزه به افراد دانشمند و محقق در نظر گرفته شده اند.
مشکلات وقف در نهادهای علمی
البته ممکن است وقف مشکلاتی نیز در پی داشته باشد، مانند:
1-هرز منابع مالی به دلیل وقف بر علوم بی مصرف برای تمدن سازی: از آنجا که اگر واقف موضوعی را برای وقف خود مشخص کند نمی توان در غیر آن مورد استفاده قرار گیرد، بنابراین موصوع وقف بسیار حائز اهمیت است. زیرا اگر این موضوع مورد نظز ما در راستای تمدن سازی نباشد، تنها موجب تولیداتی خواهد شد که برای هدف ما کاربردی ندارد.
2-وقف در غیر جهت تمدن سازی: با توجه به این که هر واقف برای مال موقوفه جهت معینی را مشخص می کند و لازم است که به آن عمل شود، این خطر وجود دارد که بنا به هر دلیلی واقف مال موقوفه خود را در جهت نامناسب و بی فایده وقف نماید که یا به حال تمدن سازی فایده ای نداشته و یا اینکه تضاد داشته باشد.
اما باید با سیاستگذاری های مناسب این مضرات را کنترل نمود.
در زمان حاضر نیز با توجه به نیازهای زمان و کشور و منویات رهبری مبنی بر ایجاد جنیش نرم افزاری و نضت تولید علم، توجه به وقف به عنوان یک پشتیبان و عامل محرکه در این راستا توجه نمود. با توجه به مباحثی که در رابطه با ضرورت و فواید وقف در مراکز علمی بیان شد، ضروری به نظر می رسد که یک بسته سیاستی در جهت اجرای این امر وجود داشته باشد،
نتیجه گیری
با اهمیتی که علوم و نهادهای علمی در تمدن سازی دارند، اما همواره نهاده های علمی با مشکلاتی در راه جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم روبرو بوده اند. در طول تاریخ و تمدن اسلامی راه های مختلفی برای حل این مشکلات اندیشیده شده تا اینکه تمدن اسلامی توانسته است در سرزمین های بسیاری سایه گستر شود. یکی از این راه حل ها که توجه خاصی به آن وجود داشته و حتی در کشورهای غربی نیز وجود دارد، تعیین اموالی برای تامین مالی و پشتوانه جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم است که در ادبیات اسلامی با عنوان وقف از آن یاد می شود. وقف با اثرات مفیدی همچون تامین مالی مستمر و پایدار آموزش عالی و پژوهش های علمی، احیای سنت آزاد اندیشی علمی به واسطه رهایی از جریانات دولتی، استقلال آموزش و پژوهش از نهادهای دولتی و خصوصی،توجه بیشتر تحقیقات به نیازهای مردم و تمدن سازی بر اساس آن، ایجاد تقاضا برای علومی که به واسطه عدم تقاضا انجام نشده باقی مانده بودند، مانند علوم انسانی اسلامی، درگیر شدن عامه مردم با آموزش و پژوهش همراه است اما امکان مضراتی همچون هرز منابع مالی به دلیل وقف بر علوم بی مصرف برای تمدن سازی نیز وجود دارد. سیاستگذاری مناسب در راستای احیای سنت مبارکه وقف جهت امور آموزشی و پژوهشی می تواند ما را در جهت نهضت تولید علم کمک شایانی نماید.
پی نوشت:
1-انعام/27.
2-المبسوط، شیخ ط,سی، جلد 3، صفحه 286.
3-شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق حلی، جلد 4، صفحه 43.
4-الروضه البهیه فی شرح اللمعه المشقیه، الشهید زین الدین الجبعی العاملی.
5-جواهر الکلام، شیخ مرتضی انصاری، جلد 2، صفحه 28.
6-تحریرالوسیله، خمینی روح الله، جلد 2، کتاب الوقف و اخواته، صفحه 62.
7-وقف در فقه اسلامی، صفحه 33.
8-مجمع البیان 1/473 – 474.
9-بحار الانوار ج 103 صفحه 181.
10-همان.
11-تحریر الوسیله، خمینی روح الله، جلد 3، کتاب البیع، صفحه 81.
12-وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، محمد حسن حائری.
13-فرهنگ فارسی، محمد معین، ج 1، ص 1139.
14-تاریخ تمدن مشرق زمین گاهواره تمدن، ویل دورانت، ج 1، ص5.
15-فرهنگ و تمدن اسلامی، ولایتی علی اکبر.
16-تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، کاشفی محمد رضا، ص 34.
17-مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی کتاب انسان در قرآن، مطهری مرتضی، ص 20.
18-البته عوامل دیگری نیز دخیل بوده اند که به دلیل عدم ارتباط با بحث از ذکر آنها صرفنظر شده است.
19-آیات 1 تا 5 سوره بقره.
20-بقره/ 269.
21-مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، مطهری مرتضی، کتاب انسان در قرآن، ص 8.
22-زمر/آیه9.
23-اصول کافی، کلینی یعقوب، ج 1، کتاب فضل العلم و کتاب احیاء العلوم.
24-همان.
25-نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، محمدی ذکر اله، ص 50-52.
26-همان ص53-57.
27-میراث اسلام، مقاله آلفرد گیوم، تحت عنوان فلسفه و علم الهی، ص 231، به نقل از کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، محمدی ذکر اله، ص 211.
28-میراث اسلام، مقاله آلفرد گیوم، تحت عنوان فلسفه و علم الهی، ص 231، به نقل از کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، محمدی ذکر اله، ص 211.
29-تاریخ دانشگاه های بزرگ اسلامی،غنیمه عبدالرحیم، ترجمه نورالله کسایی، صفحه 63.
30-همان، ص 50-53.
31-سیر آموزش در میان مسلمین، ثواقب جهانبخش، ص 106.
32-سفینه البحار، محدث قمی، ج1، ص 20.
33-همان، صفحه 64 و 65.
34-سیرآموزش در میان مسلمین،ثواقب جهانبخش، ص 128.
35-همان، ص 144.
36-همان، ص 172.
37-همان، ص 175- 176.
38-مقام معظم رهبری در دیدار روسای دانشگاه ها. موسسات آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی، 23/5/85.
39-سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ 17/10/1383.
40-سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ 3 /7/1381.
41-وقف و سایر کتابخانه های اسلامی، یحیی محمود ساعاتی، ترجمه احمد امیری شادمهری.
42-مدارس نظامیه و تاثیرات علمی و اجتماعی آن، کسایی نور الله، ص 69.
43-همان ص 73.
44-همان، ص114.
45-همان، ص 128.
46-آثار باستانی آذربایجان،آثار و ابئنیه تاریخی شهر ستان تبریز، کارنگ عبدالعلی، جلد اول.
47-دانشگاه الازهر مصر تاریخ هزار ساله تعلیمات عالی در اسلام،بایارد داج، ترجمه آذر میدخت، مشایخ فریدونی، صفحه 22 و 23.
48-همان ص 77 و 78.
49-وقف و سایر کتابخانه های اسلامی، یحیی محمود ساعاتی، ترجمه احمد امیری شادمهری.
50-تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی،صفا ذبیخ الله، صفحه 77و 78.
51-تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، کاشفی محمدرضا، صفحه 150.
52-وقف و سایر کتابخانه های اسلامی، یحیی محمود ساعاتی، ترجمه احمد امیری شادمهری، ص 18-20
برای آگاه شدن از تاریخ مدارس موقوفه و اهمیت زیاد آنان نزد مسلمانان می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
-المواعظ و الاعتبار، مقریزی
-الاعلاق الخطیره، ابن شداد
-العقود اللولویه، خزرجی
-لدارس فی تاریخ المدارس، نعیمی
-تلخیص مجمع آلآداب، ابن النوطی
-تاریخ الجامعات الاسلامی الکبری، محمد عبدالرحیم غنیمه.
53-وقف پشتوانه نهادهای علمی و آموزشی در عصر اصفهان صفوی، ریاحی محمد حسین، صفحه 142.
54-همان صفحه 143.
55-همان، صفخه 141.
56-همان.
57-همان.