نویسنده: دکتر سید مهدی صانعی
در آیات و روایات دستور داده شده که به نشانه های آفرینش و اسرار و ظرافت هایی که در آن موجود است، توجه کنید و خود را از تعلّقات دنیوی و گرفتاری های مادی برهانید و با نظر افکندن به رموز آفرینش و دقت در آنها، لذت ببرید: آن لذتی که هیچ گاه لذات مادی را نمی توان با آن قیاس نمود.
در قرآن آمده: «بگو بنگرید که در آسمان ها و زمین چه چیز[هایی] است [و چه رمزهایی در آن نهفته است]». (1) در آیه دیگر فرموده: «به آثار رحمت خداوند بنگر که چگونه زمین را پس از مردگی اش زنده می گرداند». (2)
بی شک، اندیشیدن در اسرار کائنات، آدمی را به ماوراء ماده توجه می دهد و او را از فسردگی و ناراحتی روانی، که از یک نواختی زندگی مادی ایجاد می شود، می رهاند و از این راه، دریچه ای به عالم نور گشوده می شود که او به عالم غیب و حقیقت مطلق ارتباط پیدا می کند.
امام صادق علیه السلام با مفضل بن عمر به گونه مفصّل درباره تفکر در اسرار موجودات این عالم، گفت و گو کرده و به او دستور داده که به آن چه در محیط زندگی اش قرار دارد بیندیشد. از آن جمله، فرموده:
در انواع تدبیر [و رموزی] که درخت است فکر کن؛ تو می بینی که در هر سال یک بار به خواب می رود و حرارت غریزه در [چوب] آن حبس می شود که مواد میوه در آن به وجود می آید. سپس بیدار می شود، رشد می کند و میوه های رنگارنگ برای تو حاضر می شود… . (3)
خداوند فرموده است:
همانا در آنچه در زمین برای شما [گیاهان] رنگارنگ آفرید برای گروهی که متذکر شوند نشانه ای است [برعظمت خداوند متعال]. (4)
اصولاً توجه به آثار لطف الهی و رازهای نهفته در موجودات، موجب تقویت ایمان و معرفت به ساحت قدس ربوبی است. اندیشیدن در نشانه های قدرت و رافت پروردگار و این که از خاک تیره این چنین گل های زیبا و معطّر و باطراوت به وجود آورده، هر انسانی را در صفا و معنویت غرق می کند.
در برخی از روایات، به بهره مند شدن از گل ها، که مظهر زیبایی است، سفارش شده. حضرت رضا علیه السلام از جدش امیرالمومنین علیه السلام نقل کرده است:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله [به مناسبتی] با دو دست خود، گل سرخ به من داد و به من تهنیت گفت، هنگامی که آن را به بینی ام نزدیک کردم، فرمود: آکاه باش که آن، پس از گل آس، بهترین گل های بهشت است. (5)
در برخی از روایات، بوییدن گل و گذاشتن آن بر چشم دستور داده شده که بی شک دارای فواید بهداشتی است. از پیامبر صلی الله علیه و اله روایت است که:
هرگاه گلی را برای یکی از شما بیاورند آن را ببویید و بر چشم بگذارند که آن از بهشت است و اگر [به عنوان هدیه] گلی به شما بدهند آن را رد نکنید. (6)
پزشگان می گویند خوردن خوراکی های خوشبو، دهان و معده را ضد عفونی و از تاثیرگذاری میکروب های موذی جلوگیری می کند. بوکردن میوه ها و گل های خوش بو، مجاری بینی و نواحی حلق را ضد عفونی و میکروب ها را نابود می کند. (7)
ائمه اطهار علیهم السلام از عصاره برخی از گل ها و گیاهان و مالیدن آن را به سر و صورت یا به بدن، توصیه نموده اند که در جای خود به تفصیل گفته شده است. بی شک، این عصاره ها دارای ویژگی ها، و مزایای طبّی است که باید پزشکان و متخصّصان فن، درباره اش تحقیق کنند؛ برای نمونه روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که آن حضرت فرمود:
برتری [عصاره] بنفشه بر دیگر عصاره ها همچون برتری دین اسلام است بر دیگر ادیان و عصاره بنفشه نیکو عصاره ای است؛ بی شک، درد را از سر و چشمان می برد؛ آن را با خود ببرید [و در جای خود از آن استفاده کنید]. (8)
استعمال بوی خوش و عطر در روایاتی که فریقین نقل کرده اند تاکید شده است. حضرت رضا علیه السلام فرموده است: «[استعمال] بوی خوش از سنّت های پیامبران است». (9)
انس از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرموده است: «از دنیای شما در نزد من، زنان و بوی خوش محبوب قرار داده شده وروشنایی چشم من در نماز است». (10)
اصولاً نظاره کردن و اندیشیدن در زیبایی ها و مظاهر رحمت الهی که در آفاق و جای جای این عالم خودنمای می کند، موجب آرامش روان می گردد که در سلامت جسم و جان، نقش مهمی دارد. فکر کردن و نگاه کردن به گل و گیاه، دریاها، آبشارها، رودبارها، کوهستان ها، حرکت ستارگان، طلوع و غروب نمودن اجرام سماوی و …، انسان را به معنویّات و حقایق غیبی و معنوی توجه می دهد و به ماورای ماده مرتبط می سازد که بهداشت، تندرستی و سلامت تن وروان را سبب می شود.
مقررات مربوط به لباس
بسیار شایسته است که هر کسی ظاهرش را حفظ کند و به گونه ای لباس بپ.شد که در انظار تحقیر نشود، بلکه مورد احترام قرار گیرد؛ یعنی لباس بپوشد که پسندیده و متناسب باشد و چنان نباشد که به عظمت و وقار او صدمه ای وارد آید. روشن است که اگر انسان بتواند لباس نیکو و فاخر بپوشد، بی شک در روحیه خودش و دیگران اثر می گذارد، شخصیت و ارزش او را در اجتماع بالا می برد و تاثیری انکار ناشدنی در پیشبرد مقاصد مادی و معنوی او بر جای می گذارد؛ از این رو در اسلام به این موضوع کاملاً توجه شده و پیشوایان دین سفارش کرده اند که مسلمانان در تهیه لباس و چگونگی پوشیدن آن باید در بهترین وضع باشند.
اما صادق علیه السلام به عبیدبن زیاد فرمود:
آشکار ساختن نعمت نزد خداوند محبوب تر از پنهان داشتن آن است. مبادا که خود را بیارایی مگر در نیکوترین وضعی که قوم تو خود را به آن وضع می آرایند.
عبید، فرموده اما را آویزه گوش کرد و از آن پس، جُز در نیکوترین وضع قوم خوش ظاهر نشد تا از دنیا رفت. (11)
در روایات دیگر آمده است:
هرگاه خداوند به بنده اش نعمتی ارزانی دارد و او [از آن نعمت استفاده کند و] آثار نعمت را در خود [زندگی] اش ظاهر سازد، محبوب خدا و خبردهنده به نعمت خدا نامیده می شود و هرگاه خداوند نعمتی به بنده اش بدهد؛ اما آثارش آشکار نگردد، مبغوض خدا و تکذیب کننده نعمت خداوند نامیده می شود. (12)
در روایات بسیاری آمده است که لباس پاکیزه و نظیف بپوشید. سفیان بن سمط گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «لباس پاکیزه، دشمن را به زمین می افکند»؛ (13) کنایه از این که اگر شخصی لباس اکیزه و مرتب بپوشد، دشمنش خوار می شود و نمی تواند از وی بدگویی و او را بی ارزش کند.
بی شک با فراهم بودن شرایط مناسب، دستور داده شده که مردم لباس فاخر بپوشند. مسعده بن صدقه روایت کرده است که سفیان ثوری (14) خدمت امام صادق علیه السلام رسید، دید آن حضرت لباس های سفیدی هم چون پوست داخلی تخم مرغ، پوشیده است؛ گفت: این [گونه]، لباس، لباس شما نیست! فرمود: آن چه را می گویم از من بشنو و به خاطر بسپار که اگر هنگام مردم بر سنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و بر حق باشی و بر بدعت نمیری، برای دنیا و آخرتت خیر است. تو را آگاه می کنم که پیامبر صلی الله علیه و آله در دورانی می زیست که مردم در تنگنای مالی و تنگدستی به سر می بردند [و از غذاهای خشن استفاده می کردند. به ناچار لازم بود که پیامبر صلی الله علیه و آله هم چون دیگران باشد و از نعمت ها بهره مند نگردد]؛ اما در هنگامی که دنیا [برمردم] روی آورد [و سطح زندگی مردم بالا رود] سزاوارتین مردم به نعمت ها، نیکوکارانند نه تبهکاران، مؤمنانند نه منافقان و مسلمانند نه کافران. ای ثوری چه اعتراضی داری؟ سوگند به خدا همانا هیچ صبح و شامی بر من نگذشته است که حقّی از خداوند در مالم باشد که دستور داده باشد در موردی مصرف کنم، جز این که در آن مورد مصرف کرده ام.(15)
روا نیست اشخاص لباسی را بپوشند که در میان مردم انگشت نما بشوند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند؛ یعنی لباس شهرت به تن کنند یا یک نوع وسیله سواری خریداری کنند که بدان سبب، زبانزد مردم باشند. برخی از افراد، کمبود شخصیت دارند و به کارهایی دست می زنند که در جامعه مطرح باشد و این کار، یک نوع عدم تعادل روانی را می رساند. این گونه افراد پیش از آن که این گونه اعمال دست بزنند. باید خود را اصلاح کنند و به جای کارهایی که آنان را از میانه روی خارج می سازد به کارهای مثبت و اموری که به صلاح خود و اجتماعشان باشد بپردازند و کمبود خودشان را از راه های عقلایی جبران کنند. کارهایی را انجام ندهند که نتیجه مثبتی ندارد و تنها بر پایه نقص های روانی استوار شده است. از امام صادق علیه السلام بازگو شده:
در خواری شخص همین بس که لباسی بپوشند یا چارپایی را سوار شود که در میان مردم شهرت پیدا کند [و بدان وسیله خود را مطرح سازد]. (16)
مستحب است که لباس سفید پوشیده شود. چنین به نظر می رسد که این دستور برای آن است که بهداشت رعایت شود؛ زیرا لباس سفید به محض این که کثیف و چرکین گردد؛ فهمیده می شود و افراد درصدد شستن آن برمی آیند و لباسشان را همیشه تمیز و پاکیزه نگه می دارند؛ اما اگر لباس، رنگین باشد. در صورتی آلودگی و چرکین بودن این گونه لباس ها نمودار می گردد که مدتی از لباس آلوده و چرکین استفاده کرده باشند و سپس آن را می شویند که در این صورت بر اثر آلوده بودن لباس، بهداشت افراد به خطر می افتد و چه بسا ظاهر نبودن آلودگی لباس، سبب می شود که مردم به بیماری های گوناگونی مبتلا شوند؛ از این در مقررات اسلامی به این موضوع توجه و به مسلمانان توصیه شده که از لباس سفیدرنگ استفاده کنند.
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش روایت کرده است که:
حضرت علی علیه السلام بیشتر لباس هایی را که می پوشید، سفید بود و می فرمود: کفن کردن مرگان [نیز]در پارچه سفید است. (17)
هم چنین آن حضرت از رسول اکرم صلی الله علیه و اله نقل کرده است: «لباس سفید بپوشید که آن طیب تر و پاک تر است و با آن مردگانتان را کفن کنید». (18)
در برخی روایات سفارش شده که لباس پنبه ای و کتانی بپوشید. از امیرمؤمنان علیه السلام بازگو شده است: «لباس پنبه ای بپوشید که آن، لباس پیامبر خدا و لباس ما [اهل بیت] است». (19)
و از امام صادق علیه السلام منقول است: «لباس کتان از لباس های انبیاست و آن موجب [صحت و سلامت و] روییدن گوشت است». (20)
آن چه در این باره به نظر می رسد این است که پنبه و کتان از موادی است که خداوند برای استفاده بندگانش آفریده تا از آن، لباس تهیه کنند و بپوشند و خود را از سرما و گرما حفظ نمایند. بی شک آن چه خداوند در اختیار بشر قرار داده تا از آن بهره مند گردند با آن چه بشر به گونه مصنوعی فراهم می آورد قابل مقایسه نیست. همگی اعتراف دارند که لباس هایی که از الیاف مصنوعی و از مواد غیرطبیعی درست می شود، زیان های انکار ناپذیری به وجود می آورد که متخصّصان به آن اعتراف دارند.
به طور کلی می توانیم بگوییم هر چیزی که ما را از زندگی طبیعی دور کند و به تصنّع بکشاند و از راه هایی که از طبیعت است و خداوند در اختیار ما گذارده منحرف کند، دردسر آور و ناراحت کننده است. صنعت و استفاده از دانش هایی که آسایش بشر را در زندگی مادی تامین می کند، در صورتی که تحت ضابطه قرار گیرد و از آن چه زیان آور است جلوگیری شود، بسیار مفید و سودمند است؛ اما اگر وسیله سودجویی برخی از افراد باشد و تنها در راه تامین مادیات قرار گیرد، نه تنها به صلاح مردم نیست، بلکه ایشان را به خطرهای جبران ناپذیری گرفتار می کند.
روایات بسیاری بر کوتاه کردن لباس به گونه ای که با زمین تماس پیدا نکند دلالت دارد. (21) یکی از مزایای این عمل آن است که سلامت افراد بر اثر آلودگی لباس به وسیله تماس با زمین، به خطر نیفتد. افزون بر این، در میان عرب ها رسم چنان بود که لباسشان را آن اندازه بلند می دوختند که به زمین کشیده می شد و به این گونه لباس پوشیدن افتخار می کردند و تکبّر می ورزیدند و برای ارضای غرور، کسی را استخدام می کردند که همراهشان باشد و آن مقدار از لباس را که به زمین می رسد جمع کند و نگذارد به زمین برخورد نماید و قدم به قدم با او باشد و با او راه برود. (22) اسلام بر آن رویه خط بطلان کشید.
حضرت علی علیه السلام به جوانی که لباسش را رها کرده بود [به گونه ای که به زمین کشیده می شد]) نگاه کرد و فرمود: ای جوا! جامه ات را بالا بگیر که آن، جامه ات را بادوام و قلبت را بهتر پاک می کند [و خودخواهی و تکبّرت برطرف می گردد]. (23)
امام باقر علیه لاسلام روایت کرده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به مردی از بنی تمیم فرمود:
از رها کردن لباس وپیراهن بر زمین بپرهیز که آن از [نشانه های] تکبّر و خودپسندی است و خداوند، خودپسند را دوست ندارد. (24)
محمد بن مسلم گفته است”
امام صادق علیه السلام به مردی نگاه کرد که پیراهنی پوشیده بود و به زمین برخورد می کرد؛ فرمود: این جامه، پاک نیست. (25)
در روایاتی از معصومین علیه السلام نقل شده، به پوشیدن کفش سفارش گردیده است. امام صادق علیه السلام فرموده است: «دامه دادن پوشیدن کفش، شخص را از بیماری سل حفظ می کند». (26) خبر دیگری از آن حضرت است که فرمود: «کفش پوشیدن، نیروی بینایی را زیاد می کند».
انگشتر به دست کردن مستحب است و در روایات بی شماری به آن امر شده است. امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر به دست کردن، سنّت [اسلام] است». (27) حضرت رضا علیه السلام از پدرانش روایت کرده است: «پیامبر صلی الله علیه و آله انگشتر را به دست راست می کرد». (28)
ربیعه الرای گفته است:
در دست علی بن الحسین علیه السلام نگین عقیقی دیدم. عرض کردم: این نگین چیست؟ فرمود: عقیق رومی است؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: کسی که انگشتر عقیق به دست کند، نیازهایش برآورده می شود.
در روایت دیگر آمده است: «کسی که انگشتر عقیق به دست کند پیوسته خوبی می بیند». (30)
پینوشتها:
1. یونس (10) آیه 101: «قُلِ انظُرُوا ماذا فی السُّمواتِ و الارضِ».
2. روم (10) آیه 50: «فَانظُروُا الی آثار رحمَهِ الله کیفَ یُحیی الارضَ بَعدَ موتِها».
3. بحارالانوار، ج3، ص 132: «تَفکّشر فی ضُرُوب من التدبیر فی الشَجَرِ فَانَّکَ تراهُ یمُوتُ فی کُلِّ سَنَهٍ موتهٌ فَیُحبَسُ الحرَارهُ الغریزیهُ».
4. نحل(16) آیه 13: «و ما ذَرَا لَکُم فی الارضِ مُختَلِفاً اَلوانُه اِنَّ فی ذلِکَ لایهً لِقَومٍ یَذَکَّرُون».
5. وسایل الشیعه، ج1، ص 461: «حَبانی رسولُ الله بالوَردِ بِکلتا یَدیه فَلمّا ادنَیتُهُ الی انفی قال: الا انَّهُ سیّدُ ریحانِ الجَنَّهِ بَعدَ الاسِ».
6. همان، ص 460: «اذا اُتِیَ احَدُکُم برِیحانٍ فَلیَشُمَّهُ ولیَضَعَهُ عی عَینَیهِ فَانَّهُ مِن الجَنَّهِ وَ اذاَ اُتِی احدَکُم بِه فلا یَرُّدَهُ».
7. ر.ک: غیاث الدین جزائری، اعجاز خوراکی ها، ص 49.
8. وسائل الشیعه، ج1، ص 454: «فَضلُ البنفسَجِ عَلَی الادهانِ کَفَضلِ الاسلامِ عَلَی الادیانِ، نِعمُ الدُهنُ البَنفسَجُ، لَیَذهَبُ بِالدّاءِ من الراس وَ العَینَینِ فاَدهنُوا به».
9. همان، ص 441: «الطِّیبُ مِن سُنَنِ المُرسَلینَ».
10. همان، ص 442: «حُبِّبَ الیَّ مِن دُنیاکُم: النِساءُ وَ الطِّیبُ. وَ جُعِلَ قُرَّهُ عَینی فی الصَّلاهِ».
11. همان، ج3، ص 342:«قالَ ابُوعبداللهِ لَعُبید بنِ زیادٍ: اظهارُ النِعمَهِ اَحَبُّ الَی اللهِ مِن صیانَتِها، فاَیّاکَ الّا ان تُزَیِّنَ الّا فی اَحسَنِ زیَّ قَومِکَ قالَ: فمارُویَ عبیدُ الّا فی احسَنِ زیَّ قَومِهِ حتی ماتَ».
12. همان: «قال ابوعبداله: اذا انعَمَ اللهُ عَلی عبدٍ بِنَعمَهٍ فظهَرت عَلَیه یُسمَّی حبیبُ الله. مُحدّثٌ بِنِعمَهِ الله، و اذا اَنعَمَ الله علی عَبدٍ بِنِعمَهٍ فَلَم تَظهر عَلَیهِ سُمِّیَ بغیظَ (بغیضَ) اللهِ، مُکذَّبٌ بِنِعَمهِ الله».
13. همان؛ ص 346: «اقلَ سَمِعتُ اباعبدالهل یقُولُ: الثَوبُ النّقیّ یَکبِتُ العَدُوَّ».
14. «ثوری به فتح اول، سفیان بن سعید بن مسروق، صوفی مسلک و اهل کوفه بوده است و از اصحاب امامیه به شمار نمی آید؛ و گاهی خود را در مقابل امام صادق عیه السلام قرار داده و به آن حضرت اعتراض می کرده است». ر.ک: محدّث قمی، هدیه الاحباب، حرف «ثاء».
15. وسائل الشیعه، ج3، ص 349: حسن علی بن شعبه، تحف العقول: «عَن مسعَدَهِ بن صَدَقَه، قالَ: دَخَلَ سفیانُ الثَوریُّ عَلی ابی عَبدِالله فَرَای علیه ثیابَ بیضٍ کانَّها غرقیُ البَیضِ فقالَ لَهُ: انَّ هذا اللباسَ لَیسَ مِن لباسِک! فقالَ لهُ: اِسمَع مِنّی وَعِ ما اقوُلَ لَکَ فانّه خیرٌ لکَ عاجلاً و آجلاً، ان انت متَّ عَلی السنه و لم تمُت علی بِدعَهٍ. اخبِرُک انَّ رسولَ الله کانَ فی زمانٍ مُقَفّرٍ جَذَب…»
16. همان، ص 354: عَن ابی عَبدالله علیه السلام قالَ: کَفی بالمَرءِ خِزیاً اَن بِلِسَ ثَوباً یَشهَرُوهُ وَ یَرکَبَ دابّهً تَشهَرُهُ».
17. همان، ج3، ص 356: «انّ علیاً علیه السلام کانِ لا یَلبِسُ الاّ البیاضَ اکثر ما یلبِسُ وَ یقُولُ: فیه تکفینُ المُوتی».
18. همان، ص 355: «عن عبداله علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله، اِلبِسُوا البَیاضُ فَانَّهُ اطیَبُ و اَطهَرُ و کَفَّنوا فیه مَوتاکُم».
19. همان، ص 357: «عن امیرالمونین علیه السلام اِلبُِسوا ثِیابَ القُطنِ فَانَّهُ لِباسُ رَسُول الله و هُوَ لِباسُنا».
20. همان، ص 357: «قال ابوعبدالله علیه السلام، الکنانُ مِن لباسِ الانبیاءِ وَ هُوَ یَنبتُ اللَّحمَ».
21. بهاء الدین عاملی، جامع عباسی، ص 346: «سنت است که جامه کوتاه باشد»
22. ر.ک: محمد خزائلی، احکام قرآن، ص 315.
23. وسائل الشیعه، ج3، ص 367: «قالَ نَظَرَ امیرُالمُومنین الی فَتیّ مُرخٍ ازارَهُ فقالَ: یا فتی ارفَع ازارَکَ فانَّهُ اَبقی لِنَوبِکَ وَ اَنقی لقَلبِکَ».
24.همان: «انّ النّبی اوصی رَجُلاً مِن بَنی تَمیمِ فقالَ: ایاکَ و اسبالَ الازارِ و القَمیصِ فَانَّ ذلکَ مِن المخیلهَ و الله لا یُحِبُّ المَخیلَهَ».
25. همان: «عن محمّد بن مسلم، قالَ: نَظَر ابُوعبدالله الی رَجُِل قد لَبسَ قمیصاً یُصیبُ الارضَ فقال: ما هذا ثوبٌ طاهرٌ».
26. همان، ص 388: «عن ابی عبدالله علیه السلام قال: ادمانُ لُبس الخُفّ امانٌ مِنَ السِلِّ»
27. همان، ص 392: «عن یونس بن ضبیان عن الصادق علیه السلام قالَ: من السُّنهِ لُبس الخاتَمِ».
28. همان، ص 392: «عن الرضا عن آبائه: انّش النَّبیَّ کانَ یَتَخَتَّمُ بیَمینِه».
29. همان، ص 399: «عن ربیعَه الرای قالَ: رایتُ فی یَد علیَّ بنِ الحُسینِ فصَّ عقیقٍ. قُلتُ: ما هذا الفصُّ؟ قالَ: عقیقٌ رومیٌ. قالَ رسولُ اللهِ، مَن تختَّم بالعقیق قُصیَت حَوائجُهُ».
30. همان، ص 401: «قال رسول الله: مَن تختّمَ بِالعَقیقِ لَم یَزَل یَری خیراً».
منبع: صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.