از جمله آیاتی که به اتفاق اکثر مفسران و اهل حدیث درباره امام علی ـ علیه السلام ـ نازل شده است آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون»[1] سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنهایی که ایمان آوردهاند و نماز را برپای دارند و در حال رکوع زکات میپردازند.» میباشند.
در شأن نزول آیه از عبدالله بن عباس چنین نقل شده است که ابوذر عفاری گفت:روزی ار روزها با رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در مسجد نماز میخواندم، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد. در همین حال علی ـ علیه السلام ـ که درحال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرده هنگامی که از نماز فارغ شد. سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: «خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی خداوند! من محمد پیامبر و فرستاده توأم. سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز از خاندانم علی را وزیر من گردان تا بوسیله او پشتم قوی و محکم گردد. ابوذر میگوید: هنوز دعای پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد. و به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ گفت بخوان، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود چه بخوانم، گفت بخوان انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنو…[2]
البته این شأن نزول از طرق مختلف نقل شده که گاهی در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوت دارند. ولی اساس و عصاره همه یکی یاست.
البته این شأن نزول از طرق مختلف نقل شده که گاهی در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوت دارند. ولی اساس و عصاره همه یکی است.
این آیه که با کلمه «انما» که در لغت عرب به معنای انحصار میآید شروع شده و میگوید: ولی و سرپرست و متصرف در امور شما تنها خدا و پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند و نماز را به پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند، میباشند شک نیست که رکوع در این آیه به معنی رکوع نماز است، نه به معنی خضوع، زیرا در عرف شرع هنگامی که رکوع گفته میشود. به همان معنی معروف آن یعنی رکوع نماز است. و همچنین کلمه «ولی» در آیه مورد بحث به معنای دوست و یاور و ناصر نیست زیرا ولایت به معنای دوستی و یاری کردن مخصوص کسانی نیست که نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند بلکه همه مسلمین باید همدیگر را دوست بدارند و به همدیگر کمک کنند. پس منظور از «ولی» در آیه فوق به معنی سرپرستی و رهبری میباشد.
بنابراین آیه از آیاتی است که دلالت بر ولایت و امامت علی ـ علیه السلام ـ میکند و از این رو به آیه ولایت معروف و مشهور میباشد. شأن نزول که در آیه ولایت ذکر شد علاوه بر کتب شیعه در کتابهای معتبر اهل سنت بطور گسترده ذکر شده است.[3] و این مسأله بقدری روشن و آشکار بوده است که حسان ابن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ راجع به این قصه بزرگ چنین سروده است:
«علی تو آن کسی هستی که در حال رکوع عطا کردی، جان امت به فدای تو ای بهترین نمازگزار، انگشتر مبارک خود را دادی ای نیکوترین افرادو نیکوترین خریدار و نیکوترین رکوع کننده، خداوند عالیترین مقام ولایت را در حق تو نازل کرد و آن را در آیات محکم خود تشریع نمود.»[4]
ممکن است کسی بگوید: که در آیه کلمه جمع «الذین» آمده در حالی که امام علی ـ علیه السلام ـ مفرد و یک شخص است چگونه تنها بر امام علی ـ علیه السلام ـ تطبیق میشود؟
پاسخ آن اینست که در زبان عربی از مفرد به جای لفظ جمع بسیار استفاده میشود از جمله در آیه مباهله کلمه «نسائنا» به صورت جمع آمده در حالی که منظور آن فقط فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ است.[5]
اشکال دیگری که برخی مطرح نموده اینست که: با توجه به اینکه امام علی در حال نماز غرق در مناجات پروردگار میباشد تا جایی که تیر از پایش بیرون آوردند، او متوجه نشد، چگونه ممکن است صدای سائل را شنیده باشد و به او توجه پیدا کند؟
پاسخ اینست: شنیدن صدای سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست بلکه عین توجه به خدا است. علی ـ علیه السلام ـ در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا،و بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خدا است، به عبارت دیگر پرداخت زکات در حال نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت:
از آنجا که مقام امام علی ـ علیه السلام ـ و عظمت عبادت او (دادن انگشتر در حال نماز به سائل) در نزد خدا میداند، بسیار ارزشمند است لذا خداوند در شأن آن آیه نازل گردیده و
او را به عنوان امام و سرپرست مسلمین بعد از پیامبر معرفی نموده است و ولایت و رهبری آن حضرت را در ادامه ولایت خویش و پیامبرش قرار داده است. پس آن عمل باید از اهمیت و جایگاهی بلندی برخوردار باشد که در برابر آن از خداوند چنین امتیازی دریافت میدارد.
بنابراین امتیاز صدقه دادن در حال رکوع ویژگی خاص امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ است که در آیه مطرح شده است.
1. این کار از نگاهی صوری و ظاهری مخصوص امام علی ـ علیه السلام ـ میباشد و از هیچ کسی دیگر چنین چیزی نقل نشده است و یک عمل عمومی عادی و متداول نیست.
2. ممکن است هر کسی دیگر در حال نماز انگشتری به سائل بدهد اگرچه واقع نشده است. ولکن مهر تاییدخدا با فرستادن آیه در شأن آن مخصوص امام علی ـ علیه السلام ـ است که بیانگر اخلاص تمام آن حضرت در برابر خدای متعال میباشد که درک و وصف آن برای ما ممکن نیست.
3. امتیاز دیگر آن است که خداوند انگشتر دادن امام علی ـ علیه السلام ـ را در حال رکوع نشانه و مشخصه قرار داده تا امام و رهبر امت اسلامی را بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برای مردم معرفی نماید. زیرا علامتگذاری براساس عمل عمومی و عادی کار را در تشخیص دشوار میکند. و اگر خداوند میفرمود: رهبر شما کسی است که نماز میخواند.تعیین رهبرمشکل میگردید زیرا تمام مسلمین نمازخوان بودهاند. و اما خداوند، علامت و نشانه امام و رهبر آینده مسلمین را عملی قرار داده که فقط از یک نفر صادر شده و آن را با فرستادن آیه ابدی و جاویدان ساخته است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . امامت در پرتو کتاب و سنت،مهدی سحاوی.
2 . شیعه در اسلام، علامه طباطبایی.
3 . امامت و رهبری، مرتضی مطهری.
4 . اعتقاد ما، مکارم شیرازی.
پی نوشت ها:
[1] . مائده/ 55.
[2] . نصر الدین، ایحی، کتاب المواقف، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1997 م؛ ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد، صواعق المحرقه، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1997 م، ص 104.
[3] . طبرسی، بن جریر، جامع بیان، بیروت، دارالفکر، ج6، ص 389؛ جصاص، احکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415 ق، ج2، ص 557؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، احیاء الثقافه، چاپ اول، 1411، ج1، ص 209؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، 1405 ق، ج6، ص 221.
[4] . امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ چهارم، 1397ق، ج2، ص47.
[5] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1394 ق، ج4، ص 427.