نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی
به نقل علی (علیه السلام) روزی زنی به حضور حضرت زهرا (علیهاالسلام) رسید و عرض کرد: مادر ناتوانی دارم که درباره نماز مسائلی را نمی داند، مرا نزد شما فرستاده تا آن مسائل را بپرسم ، سوالات او به ده سوال رسید. و از بسیاری سوال شرمنده شد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا، بیش از این به شما زحمت نمی دهم . حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: آنچه را نمی دانی بپرس ، آیا کسی را سراغ داری که در برابر صد هزار مثقال طلا اجیر شود که یک روز بار سنگینی را از زمین به بالای بام ببرد و اظهار خستگی کند؟ او عرض کرد: نه . زهرای اطهر (علیهاالسلام) فرمود: من نیز اجیر شده ام در برابر هر مساله ای که به تو پاسخ دهم مزدی بگیرم که اگر بین زمین تا عرش را پر از مروارید کنند، باز آن مزد بیشتر است ، بنابراین من سزاوارتر از آن اجیرم که اظهار خستگی نکنم ، من از پدرم شنیدم که فرمود: علمای شیعه ما وقتی در قیامت محشور می شوند، بقدر علمشان و بقدر تلاشی که در ارشاد مردم کرده اند به آنها خلعت و جایزه می دهند…
منبع: داستان صاحبدلان