21- عاقّ والدین
أَلعُقوقُ ثکلُ مَنْ لمْ یَثکَلْ. ؛
نافرمانی فرزند از پدر و مادر، داغِ داغ نادیدگان است.
22- تأثیر صله رحم در ازیاد عمر
إِنَّ الرَّجُلَ لیَکونَ قَدْ بَقِی مِنْ أَجَلِهِ ثلاثونَ سَنَهً فَیَکُونُ وُصُولاً لِقَرابَتِهِ وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیَجعلُهَا الله ثَلاثَهً وَ ثَلاثینَ سَنهً، وَ إِنَّهُ لیَکونَ قَدْ بَقِی مِن أَجَلِهِ ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ سَنَهً فَیَکونُ عاقّا لِقرابَتِهِ قاطِعًا لِرَحِمِهِ، فَیَجعَلهَا الله ثَلاثَ سِنینَ. ؛
چه بسا شخصی که از عمرش سی سال باقی مانده باشد ولی به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به 33 سال برساند؛ و چه بسا کسی که از مدّت عمرش 33 سال باقی مانده باشد، به خاطر آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند آن را به سه سال برساند.
23- نتیجه عاقّ والدین
أَلعُقوقُ یُعَقبُ الْقلهَ وَ یُؤَدّی إِلَی الذلهِ. ؛
نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می کشاند.
24- بیطاقتی در مصیبت
أَلمُصیبَه لِلصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلجازِع إِثنانِ. ؛
مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بیطاقتی می کند دوتاست.
25- همراهان دنیا و آخرت
أَلناسُ فِی الدنیا بِالاموالِ وَ فِی الاخِرَهِ بالاعمال. ؛
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.
26- شوخی بیهوده
أَلهَزلُ فَکاهَه السفهاءِ وَ صَناعَه الجُهّال. ؛
مسخرگی، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.
27- زمان جان دادن
أذکُر مَصْرَعَکَ بَینَ یَدَی أَهلِکَ، وَلا طبیبٌ یَمنعُکَ وَلاحَبیبٌ یَنفعُکَ. ؛
وقت جان دادن خود را نزد خانواده ات به یاد آر که در آن هنگام طبیبی جلوگیر مرگت و دوستی نفع رسانت نباشد.
28- نتیجه جدال
أَلمِراءُ یُفسِدُ الصِّداقَهَ القَدیمَهَ وَ یُحَلِلُ العُقدَهَ الوَثیقَهَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ أَنْ تکونَ فیهِالمُغالبَه وَ المُغالَبَه أُسُّ أَسبابِ القَطیعَهِ. ؛
جدال، دوستی قدیمی را تباه می کند و پیوندِ اعتماد را می گسلد و کمترین چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است، که آن هم سبب جدایی می شود.
29- حکمت ناپذیری دل فاسد
أَلحِکمَه لا تنجَعُ فِی الطباعِ الفاسِدَهِ. ؛
حکمت، اثری در دلهای فاسد نمی گذارد.
30- درک لذت
أَلسَّهَرُ أَلذُّ لِلمَنامِ وَالْجُوعُ یَزیدُ فی طیبِ الطَّعام. ؛
شب بیداری، سبب لذتبخشی خواب، و گرسنگی سبب خوش خوراکی در طعام ناب است.
31- اسیر زبان
راکِبُ الحَرُون أَسیرُ نفسِهِ، وَالجاهِلُ أَسیرُ لِسانِهِ. ؛
کسی که اسیر هوای نفس خویش است؛ گویا بر اسب سرکش، سوار است، و نادان، اسیر زبان خویش است.
32- تصمیم قاطع
أُذکُرْ حَسَراتِ التفریطِ بِأَخذِ تقدیمِ الحَزمِ. ؛
افسوسِ کوتاهی در انجام کار را با گرفتن تصمیم قاطع جبران کن.
33- خشم و کینه توزی
أَلعِتابُ مِفتاحُ الثقالِ، وَالْعِتابُ خَیرٌ مِنَ الحِقدِ. ؛
خشم و تندی، کلیدِ گرانباری است و خشم، شدیدتر از کینه توزی است.
34- ظهور مقدَّرات
أَلمَقادیرُ تریکَ مالا یَخْطُرُ بِبالِکَ. ؛
مقدَّرات، چیزهایی را بر تو نمایان می سازد که به فکرت خطور نکرده است.
35- خود خواهان مغضوب
مَن رَضِی عَنْ نفسِهِ کَثرَ السّاخِطونَ عَلَیهِ. ؛
هر که از خود راضی باشد، خشمگیران بر او زیاد خواهند بود.
36- تباهی فقر
أَلفقرُ شَرَهُ النفسِ وَ شِدهُ القنوطِ. ؛
فقر، مایه آزمندی نفس و سببِ ناامیدی زیاد است.
37- راه پرستش
لو سَلکَ الناسُ وادِیًا شُعَبًا لَسلکتُ وادِی رَجُل عَبَدَالله وَحدَهُ خالِصًا. ؛
اگر مردم به راه های گوناگونی روند، من به راه کسی که خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت.
38- آثار گوشتخواری
مَن ترَکَ اللحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَ خُلقهُ وَ مَنْ أَکَلَ اللحْمَ أَربَعینَ صَباحًا ساءَ خُلقهُ. ؛
کسی که چهل روز گوشت نخورد، بد خُلقی پیدا کند، و کسی که چهل روز پی در پی نیز گوشت بخورد اخلاقش بد شود.
39- یگانگی خدا
لم یَزلِ الله وَحْدهُ لا شَیءَ مَعَهُ، ثمَّ خَلقَ الاشیاءَ بَدیعًا وَاخْتارَ لِنفسِهِ أَحسَنَ الاْسْماءِ. ؛
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود، سپس اشیاء را به صورت نوظهور آفرید و برای خودش بهترین نام ها را برگزید.
40- فروتنی
أَلتواضُعُ أَنْ تعطِی الناسَ ما تحِبُّ أَنْ تعْطاهُ. ؛
فروتنی آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.