ازدواج مشروع و معتبر از دیدگاه مکتب اسلام، دو قسم است:
1 . ازدواج دائم
این قسم از ازدواج که برای همه شناخته شده است نیازی به توضیح ندارد. همانگونه که از اسم آن پیداست، ازدواج دائم یک نوع زندگی مشترک زناشویی بدون مدّت است و اگر چنانچه طلاقی صورت نگیرد زن و مرد تا پایان عمر همسر یکدیگر خواهند بود.
2 . ازدواج غیر دائم
از این نوع ازدواج به «ازدواج موقّت» «متعه» «نکاح منقطع» تعبیر می شود که در بین عامّه مردم معروف به صیغه است. در اصل تشریع چنین ازدواجی و اینکه در زمان پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ جایز دانسته شده است؛ هیچ اختلافی بین مسلمانان نمی باشد، و اهل تسنّن معتقدند که آیه شریفه ای که ازدواج موقت را حلال کرده بود، ـ نسخ ـ ولی شیعه،به پیروی از مکتب اهل بیت با ادلّه یقینی این نکته را پاسخ گفته اند.[1]
موارد اشتراک ازدواج دائم و موقت:
1 . عقد: ازدواج چه دائم و چه غیر دائم نیاز به صیغه عقد دارد.
2 . مهر: زن در هر دو ازدواج مهریه دارد.
3 . در هر دو ازدواج باید مانع شرعی از ازدواج وجود نداشته باشد.
4 . عدّه: هر دو زن، چه دائمی و چه موقّت بعد از طلاق، تمام شدن وقت ازدواج موقت یا وفات شوهر باید عدّه نگهدارند و در حدود سه ماه یا سه ماه و اندی با کس دیگری حق ازدواج کردن را ندارد.
5 . نسل: فرزندان چه از زن دائمی باشد یا موقّت به پدرشان ملحق می شوند.
6 . حضانت: اگر چنانچه پدر و مادر از همدیگر جدا شوند، حق سرپرستی طفل در هر دو ازدواج تا مدتی با مادرشان می باشد، البته حضانت جزئیات دیگری نیز دارد که باید به کتب مفصل مراجعه کنید.
7 . میراث: سهم فرزندان حاصل از ازدواج موقت و دائم برابر است.[2]
موارد افتراق ازدواج دائم و موقت
1 . ذکر مدّت: ازدواج دائم مدت ندارد ولی در عقد موقت باید مدت ذکر شود.
2 . عدد: بیشتر از چهار عدد زن دائمی از دیدگاه اسلام جائز نیست، اما ازدواج موقت محدودیت عددی ندارد.
3 . طلاق: همسر موقت طلاق ندارد، بلکه شوهرش می تواند مدّت باقی مانده را که تعیین کرده بودند،به او ببخشد. و بعد از تمام شدن مدت مذکور،رابطه زوجیت خود به خود به هم می خورد، ولی در ازدواج دائم با طلاق یا فسخ عقد جدا می شوند.
4 . نفقه: همسر دائمی حق نفقه بر شوهرش دارد ولی همسر موقّت نفقه ندارد.
5 . مواقعه و مضاجعه: در ازدواج دائم مرد از هر چهار شب یک شب را باید در کنار همسرش بخوابد و در هر چهار ماه یکبار با او نزدیکی نماید، ولی در ازدواج موقّت چنین حقی وجود ندارد.
6 . میراث همسر: زن دائمی با دیگر ورثه در میراث شوهرش شریک می باشد؛ ولی همسر موقّت این حق را ندارد، مگر اینکه هنگام عقد کردن شرط کرده باشد که او هم از شوهرش ارث ببرد.[3]
از بین آن چه که ذکر شد چند چیز به عنوان رکن در ازدواج موقت می باشد:
الف) صیغه عقد،[4] مراد از صیغه عقد الفاظی است که شارع مقدس دستور داده است که پیوند زناشویی را با آن الفاظ به وجود بیاوریم.
ب) محلّ (طرف عقد ازدواج) هر گاه مرد مسلمان باشد، باید زن موقت او نیز مسلمان یا از اهل کتاب باشد؛ مراد از اهل کتاب، مسیحی، یهودی و مجوسی (بنابر قول معروف تر) است. اما در ازدواج دائم با اهل کتاب، اختلاف است که «مشهورتر» «اقوی» و «احوط» ممنوعیت ازدواج دائم با زنان اهل کتاب است،[5] و اما زن مسلمان فقط می تواند به ازدواج مرد مسلمان درآید و حق ندارد با مردان اهل کتاب ازدواج نمایند.[6]
ج) مهر: یکی از ارکان و شرایط صحیح بودن ازدواج موقت وجود و تعیین مهریه است که اگر چنانچه وجود نداشته باشد یا تعیین نشود عقد ازدواج از اساس باطل است.[7]
د) اجل (مدت): در عقد موقّت باید زمان ازدواج معین شود؛ اگر چنانچه زمان یادآوری نشود عقد مذکور دائمی
می شود نه موقّت.
اینکه پرسیده اید که چه صیغه ای حلال و چه صیغه ای حرام است؟ برای پاسخ به این قسمت از سؤال لازم است که موارد ازدواج حرام را بیان کنیم تا ملاک حرمت و جواز ازدواج موقت برای تان روشن شود:
ازدواج حرام:
1 . ازدواج انسان با پدر و مادر و جدّ و جدّه و …
2 . ازدواج با فرزندان و فرزندان فرزندان.
3 . ازدواج با برادر و خواهر و فرزندان آنها.
4 . ازدواج با عمو و عمه و دایی و خاله…
5 . ازدواج مرد با زن پدر و زن پدربزرگ.
6 .ازدواج مرد با همسر فرزندان و نوه هایش.
7 . ازدواج مردبا مادرزن و مادر مادر زن و …
8 . ازدواج مرد با دختر همسر و نوه او.
9 . فرزند رضاعی با پدر و مادر رضاعی اش (از طریق شیر خوردن پدر و مادری و فرزندان اطلاق می شود.)
10. فرزند رضاعی با جد و جدّه رضاعی.
11 . ازدواج فرزند رضاعی با برادران و خواهران پدر و مادر رضاعی.
12 . ازدواج فرزند رضاعی با برادران و خواهران رضاعی.
13 . ازدواج دختر رضاعی با صاحب شیر (پدر رضاعی).
14 . مادرزن رضاعی و جدّه آن.
15 . ازدواج با زنی که مرد با لعان[8] از آن جدا شده است.
16 .ازدواج با زنی که مرد در حال احرام حج با او ازدواج کرده است، البته با آگاهی از حرام بودن ازدواج در حال احرام.
17 . ازدواج با زنی که در حال عدّه با او ازدواج کرده است.
18 . ازدواج با زنی که انسان (9) مرتبه او را طلاق داده است.
19 . ازدواج با مادر، خواهر و دختری که نعوذ بالله، با او عمل زشت لواط را مرتکب شده است.
20 . ازدواج با دختر عمه و دختر خاله در صورتی که نعوذ بالله، با مادر آن ها مرتکب عمل فحشا شده است.
21 . ازدواج با زنی که در زمان شوهردار بودن او یا در زمان عده رجعی با او مرتکب عمل زشت زنا شده است.
در همه موارد مذکور حرام بودن ازدواج؛ همیشگی است، انسان هیچ وقت نمی تواند با اشخاص مذکور پیوند زناشویی برقرار نماید. در مواردی که ذیلاً ذکر می شود نیز ازدواج حرام است ولی حرمت آن موقت است که بعد از رفع موانع می شود ازدواج نمود:
1 . جمع کردن بین دو خواهر، انسان نمی تواند همزمان با دو تا خواهر ازدواج نماید.
2 . جمع بین زن و عمه یا خاله او، البته بدون اجازه عمه یا خاله ازدواج حرام است و با اجازه آنها اشکال ندارد.
3 . جمع بین یک زن آزاد و یک امه و کنیز.
4 . ازدواج دائمی با بیشتر از چهار زن.[9]
پس مراد از صیغه همان ازدواج موقت است که در مواردی با عقد دائمی مشترک است و در بعضی چیزها با آن فرق دارد و در هر موردی که از ازدواج دائم حلال است ازدواج موقت نیز حلال است و در هر موردی که ازدواج دائم حرام است ازدواج موقت نیز حرام است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . توضیح المسائل و رساله های عملیه مراجع عظام تقلید، احکام نکاح.
2 . دکتر محسن فایی، متعه و آثار حقوقی و اجتماعی آن، هفتم، ثبت در کتابخانه ملی، 1179، 2/8/52، بی تا و بی نشر.
پی نوشت ها:
[1] . نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، تهران، المکتبه الاسلامیه، ج30، ص139، ر.ک: شرایع الاسلام، باتعلیقه سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، 1370، ج2ـ1، ص 528.
[2] . بحرالعلوم، غزالدین، الزواج، بیروت، دارالزهراء، چاپ سوم، 1398ه ، ص266 ـ 267، ، ر.ک: حلی، شرایع الاسلام، ج 2-1، ص531-532.
[3] . همان، 268.
[4] . حلی، شرایع الاسلام، ج 2 ـ 1، ص528، ر.ک: جواهر الکلام، ج 30، ص153 ـ 155 و نیز ر.ک: اللمعه الدشقیه، تصحیح سید محمد کلانتر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403 هـ ، ج5، ص284.
[5] . موسوی خمینی، سید روح الله، تحریرالوسیله، قم، بیتا، ج2، ص285.
[6] . حلّی، شرایع الاسلام، ج2 ـ 1، ص529، همان؛ ر.ک: جواهر الکلام، همان، ص155 ـ 162.
[7] . همان، 530 و 162.
[8] . لعان در موردی است که مرد به همسرش نسبت زنا بدهد و برای اثبات مدعایش به شکل خاصی سوگند یاد می کند و هم چنین همسرش.
[9] . بحرالعلوم، غزالدین، الزواج ، ص281 ـ 301.