ما در قبال فرزند سه سالهمان چه وظیفه و مسئولیتی داریم؟ و با شوهرم چگونه باید برخورد کنم که نه خودم عصبی شوم و نه شوهرم؟ و همسرم به من دروغ بزرگی گفته باید با او چگونه برخورد کنم؟چه کنم تا شوهرم مواقعی که ناراحت و عصبی هستم مرا درک کند طرز صحبت کردنم با او چگونه باشد تا حرفهایم را گوش کند؟ و چه کنم که شوهرم نمازش را بخواند آیا کتابی هم برای آموزش در این مورد هست؟ و چه کنم که شوهرم دست از لجبازی بردارد؟
در قسمت اول به نکاتی که یک خانواده، قبل از بروز مشکل باید توجه کند اشاره می کنیم، و در قسمت بعد به چند نکته در باب خانواده های مواجه با مشکل اشاره کرده و در قسمت پایانی، چهار قاعده، برای حل اختلافات زناشوئی بیان می کنیم و در آخر درباره ترببیت فرزند مباحثی را مطرح می کنیم.
الف: نکات قبل از بروز مشکل:
1- با همسرتان با مهربانی و صداقت صحبت کنید. می گویند: «صداقت رمز بزرگ موفقیت در زندگی است حتی اگر وانمود به صداقت کنید باز هم موفقید.». گاهی صادقانه رفتار کردن در ابتدای امر دشوار است خصوصاً اگر احساسات منفی فراوانی نسبت به همسرتان داشته باشید. اما اگر به جای زخم زبان زدن و نفرت با همسرتان صادقانه برخورد کنید، او را وادار خواهید کرد به حرفهای شما گوش بدهد، شما را درک کند و در برابر شما پاسخگو باشد. تغییرات رفتاری می توانند موجب تغییرات فکری شوند.
2- یادتان باشد اگر با همسرتان مهربانانه صحبت کنید، خشم و تدافع بین شما کم می شود و جو آرامتری فراهم می آید که می توانید در آن جو آرام، مشکلات خود را به بحث بگذارید و دل به حل آنها ببندید. پس در انتخاب کلماتی که بر زبان می آورید دقت کنید و مانند دیپلمات های ماهری صحبت کنید که همیشه با لحن مهربانانه و خیلی دقیق و حساب شده صحبت می کنند و هرگز به شخصیت و مقام یکدیگر توهین نمی کنند. برای آنکه از کلمات مهربانانه استفاده کنید باید به خودتان بگوئید:
ـ همسرم یک انسان جایز الخطاست.
ـ همسرم با وجود برخی رفتارهای مشکل آفرین و زننده اش همیشه انسان ارزشمندی است.
ـ می توانم در عین حمایت از همسرم و ارزش قایل شدن برای او با مهربانی، احترام و صداقت، روی نگرشها و رفتارهای نادرستش انگشت بگذارم.
3- از یک بُعد نگری بپرهیزید. یک بُعدی نگری عبارت است از «تمرکز شدید و افراطی بر یک روی سکه». کسی که اسیر یک بعدی نگری است، به صورت گزینشی فقط روی برخی از خصوصیات همسرش تمرکز می کند و برخی خصوصیات دیگرش را نادیده می گیرد. وقتی به واسطه همین تک بعدی نگری فقط خصوصیات منفی همسرتان را می بینید، شخصیت او را هم بر اساس همین خصوصیات منفی ارزیابی و تعریف می کنید.
4- سؤالاتتان را روشن و شفاف بپرسید. وقتی در مورد مسئله ای با همسرتان صحبت می کنید نباید هیچ چیزی را ناگفته و در پرده ابهام بگذارید. همسرتان از اظهار نظر مبهم و نامشخص شما به عنوان راه فراری برای اجتناب از تغییر استفاده می کند. گاهی نیز موجب اختلافات بعدی شما و همسرتان می شود، زیرا شما و همسرتان واقعاً نفهمیده اید بر سر چه چیزی به توافق رسیده اید یا اختلاف دارید.
5- نقش یک الگو را بازی کنید و با همسرتان همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. اگر می خواهید همسرتان محترمانه تر رفتار کند و صبورتر باشد و همکاری، عشق، حمایت و مهربانی بیشتری نشان دهد، باید در اکثر مواقع با او همین برخوردها را داشته باشید. با این کار، احساس خوبی نسبت به خودتان در همسر خود ایجاد می کنید. (توجه جدی شود.)
6- در مورد کارهای خوب همسرتان ابراز نظر کنید. همه انسانها سرانجام نسبت به بازخوردهای مثبت و تشویق، واکنش مثبت نشان می دهند. اگر بطور مرتب رفتارهای مسؤلانه همسرتان را تشویق کنید، او نیز رغبت بیشتری به برآورده کردن خواسته هایتان نشان می دهد.
7- با همسرتان تماس بدنی عاشقانه داشته باشید. نوازشهای ظریف و مهربانانه همسر، موجب آرامش انسان می شود.و احساس امنیت خاطر او را تقویت می کند. هر روز همسرتان را بغل کنید، ببوسید، نوازش کنید و به طریقی با او تماس بدنی عاشقانه داشته باشید، یک تماس ظریف بدنی گاهی اوقات مؤثرتر از هزاران کلمه حرف است.
8- کلامی که ما در ارتباط با دیگران به زبان می آوریم، بسیار بیشتر از آنچه تصور می کنیم دارای پیام و معنا هستند. حجم و آهنگ صدا، نوع نگاه کردن، وضعیت ایستادن و حتی نفس کشیدن ها، همگی به شنونده کمک می کند تا کلمات ما را تفسیر کند و پیام آنرا دریابد. بنابراین اگر چه ممکن است ناخودآگاه مراقب این موارد در هنگام ارسال پیام خود نباشیم، اما باید توجه داشته باشیم که به هر حال شیوه دریافت و استنباط یک سخن دقیقاً به شیوه ابراز آن بر می گردد. از این روست که بسیار اتفاق می افتد که یک پیام به آسانی، مغایر با منظور ما دریافت می شود. گفتار فقط «7 الی 24» درصد از کل پیام ما را تشکیل می دهد.
9-زوجین باید در برخورد با رفتار ناشایست همسرشان صرفاً همان عمل را تقبیح نمایند نه کل وجود را. چون در اینصورت باعث تحریف شخصیت همسر و تضعیف عزت نفس او می شود و مشکلاتی را در زندگی به بار می آورد.
10- از وضعیت روحی همسرتان درک درستی داشته باشید و متناسب با آن رفتار کنید. همسرانی که روحیه همسرانشان را می شناسند و می دانند در وضعیت های روحی او، چگونه با او برخورد نمایند بدون شک زندگی موفقی خواهند داشت. وقتی همسر کسی خندان است،صدایش زنگ شادی دارد. حرکاتش توأم با اعتماد است، همسر تیز بین باید درک کند که همسرش روز خوبی را در پی داشته است و موقعیت خوبی است جهت بحث و گفتگو و…، برعکس وقتی احساس می کنید هسمر شما از روحیه خوبی برخوردار نیست روحیه او را خراب تر نکنید، از مشقت های زندگی ننالید، درخواست نکنید، فشار وارد نیاورید، و… تا بدین ترتیب روابط شما آسیب نبیند.
11- به همسرتان اجازه دهید بعضی مواقع با خودش تنها باشد. و با خودش خلوت کند، تا تسکین بیابد و حالت مقاومت او افت پیدا کند و سیستم عصبی اش آرامش پیدا کند در چنین مواقعی برخی از زنان و مردان به حساب اینکه می خواهند با همسرشان همدردی کنند اصرار می کنند و سؤالات پی در پی می پرسند اما تجربه نشان داده در اکثر مواقع اینگونه سؤال پیچ کردن ها به واکنش منفی طرف مقابل منجر می شود.
12- باید بدانیم که همدلی کردن دیگران به خصوص همسران در ارتباط ما با همسرمان کاملاً مؤثر خواهد بود. «همدلی به معنی دیدن یک موقعیت از دیدگاه فرد دیگر است و البته به معنای موافقت با آن نیست» بنابراین اگر شما بتوانید به مسائل متعدد زندگی با نگاه همسرتان نگاه کنید، و احساس او را به مسائل درک نمایید و سعی نمایید در برخوردها، آنها را مدنظر قرار دهید، در واقع شما به یکدیگر نزدیک شده اید، و موفق شده اید که واکنشهای تدافعی از ناحیه همسرتان را کاهش دهید.
13- در رابطه با برآوردن توقعات، آنچه مهم است چگونگی خواستن است. ما با عبارات و جملات متفاوتی می توانیم یک موضوع را مطرح کنیم. بهترین و مؤثرترین روش این است که نحوه بیان ما، از لحن آمرانه و دستور به دور باشد و جمله ها، بیانی گرم و زبانی صمیمی داشته باشد. در اینصورت، معمولاً طرف مقابل متقاعد می گردد که در صورت فراهم بودن شرائط، خواسته های ما را تحقق ببخشد.
14- زنان و مردان به طور یکسان و همگون فکر نمی کنند، عمل نمی کنند، واکنش نشان نمی دهند. لذا باید این خصیصه جنسیتی را در انتظار داشتن از همسرتان مدنظر داشته باشید و از آنها توقعات غیر واقعی و غیر هماهنگ با جنس آنها نداشته باشید.[1]
ب: نکات بعد از بروز مشکل
در این زمینه اگر به حالت بحران رسیدید، توصیه های زیر برای بحران زدایی از خانواده مؤثر است:
1. شخصیت همسرتان هر چه باشد، شما هم نیاز به دوباره سنجی اعتقادات خود در مورد زندگی دارید. این باور که «شما بی عیب و نقص نیستید.» و «بخشی از بحران منسوب به شماست» یک نوع آمادگی و انعطاف روحی ایجاد می کند و برای دستیابی به تفاهم ضرورت زیادی دارد.
2. مشکلات زندگی، همه یک جور نیستند و از لحاظ موضوع، عمق و پیچیدگی با هم فرق دارند، از این رو زمان مورد نیاز برای بحران زدایی هر مورد متفاوت می باشد. هرگز عجولانه و شتاب زده با مشکلات برخورد نکنید، بلکه اعتقاد داشته باشید که مشکلات به تدریج و به مرور زمان شکل می گیرند و بر همین اساس، به صورت تدریجی نیز باید حل شوند. (توجه به اصل تدریج در زندگی).
3. بحران ها و مشکلات زندگی، محک لیاقت و شایستگی شما به شمار می آیند. سعی کنید با عبور از این بحران، لیاقت، جدیت و توان خود را به اثبات رسانید. حل هر بحران، توان و انگیزه شما را در حل بحران های آینده به شدت افزایش می دهد.
4. اجازه ندهید حوادث و افراد، شما را بکوبند.، روحیهخود را دستخوش ناملایمات نکنید و در بحران، همت خود را مصروف این نمائید که از توان و انرژی روانی و جسمی تان کاسته نشود.
5. دوباره سنجی انتظارات و توقعات شما از همسرتان، در برخی موارد به کاهش بحران منجر می شود. مثلاً باید از خود بپرسید اینکه من معتقدم «همسرم باید چنین و چنان می کرد» این «باید ها» از کجا نشأت گرفته اند؟ و چگونه «باید ها» به قوانین و مقررات تغییر ناپذیر زندگی تبدیل شده اند؟ و چرا این باید ها را متوجه خود نمی کنید؟ این عمل در بررسی امکانات همسرتان و ارزیابی قدرت واکنش او به خواسته های شما، سودمند است.
6. برای تغییر در روحیه همسرتان و در نتیجه مشکل زدایی از زندگی، برخی شرایط حاکم بر خانواده را تغییر دهید مثلاً پیشنهاد یک مسافرت، افزودن برخی برنامه های متنوع به زندگی و در صورت امکان تغییر در شرایط و ساعات کار و بازگشت به منزل و تغییر الگوهای ارتباطی با همسر، از این قبیل موارد است.
7. فلسفه زندگی را از بدبینی، مانع تراشی، انعطاف ناپذیری های از روی لجاجت، بسوی خوش بینی، رفع موانع و انعطاف پذیری سوق دهید، چنین امری به مهار کردن عواطف و حفظ قوای حیاتی شما کمک خواهد کرد.
8. برای حوادثی که شاید هرگز روی ندهد یا مربوط به مشکل و بحران حاضرتان نیست، خودتان و همسرتان را آزار ندهید.
9. از کاه، کوه نسازید و مسایل را بزرگ نکنید، بدانید که در زندگی افراد خوشبین کاه و کوه هر دو وجود دارد ولی در زندگی افراد بدبین فقط کوه وجود دارد، زیرا آنها از هر کاه، کوهی می سازند و در برابر آن اظهار عجز می کنند.
10. در برخی از بحران های خانوادگی، هر یک از زوجین با مطرح کردن خاطرات دردناک، اشتباهات گذشته و به رخ یکدیگر کشیدن آنها و اصرار بر پذیرش آنها از طرف مقابل، مشکل را پیچیده تر می کند. در حالی که قضایای گذشته یا ربطی به بحران حاضر ندارند و یا فعلاً زمانی نیست که بتوان چنین پیوندی را بین گذشته و حال برقرار کرد. بهترین فرمول در این گونه موارد این است که هر یک از دیگری صادقانه بپرسد: « از این به بعد، از من چه انتظاراتی دارید که انجام دهم؟» این پرسش پیوند مشکل امروز را با گذشته های دور به کنار می نهد و با طرح یک پرسش مشخص، در پی پاسخ مشخصی بر می آید و در نهایت، مشکل به شیوه معقولی حل خواهد شد.
11. باید توجه کرد که زوجین در بسیاری از مشکلات به خصوص حالت بحرانی آنها، به دلیل آسیب دیدن الگوی ارتباطی (عاطفی،کلامی) توان حل مشکل خود را ندارند و بسیاری از همین زوجین به خاطر جهل به مسأله و عدم درک پیچیدگی مشکل، اصرار دارند که خودشان مشکل خویش را حل کنند و از پا درمیانی نفر سوم جلوگیری می کنند. ولی این گونه زوجین باید بدانند که افراد بحران زده خود در رفع بحران، آمادگی و شرائط لازم را ندارند لذا حضور فرد سومی به عنوان مشاور و متخصص فن می تواند در رفع مشکل و بحران آنها مؤثر باشد.[2]
ج: چند قاعده پیشنهادی برای حل اختلاف
این چهار قاعده اساسی برای حل اختلافات زناشوئی را همیشه مدنظر داشته باشید:
1. نقطه نظر همسرتان مثل نقطه نظر شما معتبر است.
درک این نکته بسیار مهم است. همسرتان همان قدر بر عقاید و احساساتش اصرار دارد که شما اصرار دارید و نقطه نظر شما نه از نقطه نظر همسرتان بهتر است و نه بدتر. مذاکره کننده های موفق خیلی خوب به این امر واقفند و با احترام گذاشتن بسیار زیاد به نقطه نظر دیگران، حداکثر بهره را از این قضیه می برند. وقتی همسرتان می بیند واقعاً نقطه نظر او را درک می کنید و به نقطه نظر او احترام می گذارید، مذاکرات شما با او بر محور احترام، حمایت و درک متقابل پیش می رود. اگر هنگام مذاکره سخت اصرار داشته باشید که نقطه نظر همسرتان نادرست است و به اندازه نقطه نظر شما مهم نیست، خیلی زود درگیر جنگی شدید خواهید شد.
2. هنگام مذاکره متوسل به تهدید، توهین یا اتمام حجت نشوید.
برخی مردان و زنان هنگام حل مشکل از این که طرف مقابل آنها را در دام بیندازد، به آنها توهین و با آنها اتمام حجت کند ناراحت می شوند. این گونه راهکارها باعث می شود همسرتان موضع دفاعی بگیرد و توهینها و اتمام حجتهای شما را متقابلاً جواب دهد.
3. وقتی بحث شما رو به وخامت می گذارد ، برای مدتی بحث را تمام کنید.
وقتی صدای شما بالا رفت و رگهای گردن تان بلند شد، باید برای کسب مجدد آرامش یک وقت استراحت کوتاه بگیرید. وقتی در مورد اختلافات خود با همسرتان عصبانی و برآشفته می شوید، احتمالاً خیلی پرتوقع شده اید و مشکل را بیش از حد جدی گرفته اید.
4. آماده مصالحه باشید.
مذاکره با هدف (نه توقع) قانع کردن همسرتان جهت پذیرش راه حلهای پیشنهادی شما، عمل خوبی است. اما اگر فقط روی حرف خودتان اصرار بورزید، اوضاع وحشتناکی پیش می آید.اگر همسرتان ببیند شما قصد خودرأیی ندارید، خودش را برای مصالحه آماده می کند.[3]
تربیت فرزند
تربیت فرزند مهمترین وظیفه پدران و مادران است و هر پدر و مادر خردمندی سعی دارد که آنرا به خوبی انجام دهد. و خواستار آن است که از میان روش های گوناگون روشی را برگزیند که در کوتاه ترین مدت به عالی ترین نتایج برسد. البته بدیهی است که این امر، نیازمند کسب آگاهی و تجربه است، و کسی که می خواهد در این مسیر گام بردارد بایستی با جوانب مختلف آن آشنا باشد. لذا به منظور آشنائی بیشتر شما، روشهای فرزند پروری را بیان کرده و در پایان نکات مهم و دقیقی در تربیت فرزند را ذکر می کنیم.
تاریخچه تعلیم و تربیت نشان می دهد که شیوه های مختلف و گاه متضادی برای پرورش فرزندان به کار گرفته شده است. و یقیناً شما می خواهید بدانید که در این میان چه الگوهایی را برای تربیت فرزندان خود اتخاذ کنید. به همین منظور ما روشهای تربیتی را به سه نوع کلی: 1. تربیت سهل گیر. 2. تربیت سخت گیر. 3. تربیت مقتدر تقسیم کرده و ویژگی های هر کدام را بیان خواهیم کرد.
1. تربیت سهل گیرانه
پدر و مادرهای سهل گیر از فرزندانشان توقع خاصی ندارند، آنها را تنبیه نمی کنند، و تمایلی به جهت دادن به رفتارهایشان ندارند. فرزندان آنها خودشان رفتار خود را تنظیم می کنند. پدر و مادرهای سهل گیر بر رعایت قوانین تأکید نمی کنند و بر خودگردانی فرزندانشان اصرار دارند. فرزندانشان را کنترل نمی کنند ولی نسبتاً گرم و مهربانند و برخی از آنها نیز سرد و بی عاطفه اند.[4]
یکی دیگر از ویژگی های خانواده سهل گیر بی توجهی به آموزش جدی رفتارهای اجتماعی است. در این گونه
خانواده ها به طور کلی قوانین بسیار محدودی وجود دارد و افراد نسبت به اجرای قوانین و آداب و رسوم اجتماعی چندان تقیدی ندارند و هر کس هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد و دخالت در کارهای یکدیگر معنا ندارد. چرا که در خانواده سهل گیر به تعداد افراد خانواده رأی و نظر وجود دارد.
گرچه فرزندان پدر و مادرهای سهل گیر، دارای استقلال فکری و عملی بوده و بیش از گروههای دیگر راضی هستند، و عزت نفس بیشتری داشته و تکانه های خود را بهتر کنترل می کنند. اما به سبب آنکه هر کس به جای توجه به منافع عمومی خانواده، به منافع خود توجه دارد، در این گونه خانواده ها تزلزل روحی بیشتر به چشم می خورد، و همین تزلزل باعث بی بند و باری کودکان شده، و احساس مسئولیت آنان نسبت به زندگی کمتر می شود. و گاهی اصلاً احساس مسئولیت نمی کنند. در نتیجه توانمندی این کودکان برای اداره زندگی اجتماعی کاهش می یابد و در جامعه بزرگتر غالباً با مشکلات اخلاقی و اجتماعی مواجه می شوند.[5]
این سبک تربیت با رهنمودهای معصومین ـ علیهم السلام ـ سازگاری ندارد همچنانکه امام باقر ـ علیه السلام ـ می فرمایند: بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی کردن به فرزند زیاده روی کنند.[6]
2. تربیت سخت گیر و مستبد
در این خانواده ها بر قدرت والدین بیش از اندازه تأکید می شود والدین برای اجرای دستورات خود اطاعت بی چون و چرا می خواهند و لزومی برای ارائه دلیل نمی بینند. پدر و مادر مستبد حتی برای کارهای مربوط به کودکان، امیال آنها را در نظر نمی گیرند و آنچه را که مطابق میل و دلخواه خود است به انجام می رسانند. پدر و مادرهای مستبد، رفتار فرزندانشان را با قوانین و قواعد، کنترل می کنند و برای اصلاح فرزندانشان به تهدید یا زور متوسل می شوند. تصمیمات آنها بی چون و چراست و فقط از قانون حرف می زنند.
فرزندان این گونه خانواده ها کمتر به خود متکی بوده، خلاقیت کمی دارند و از این که بخواهند در چنین محیطی ادعای حق کنند هراس دارند. و معمولاً مطیع و فرمانبردارند، این کودکان احساس ناامنی کرده و از خود استقلال کافی ندارند و سرانجام اینکه، گرایش بیشتری به انحرافات اخلاقی از خود نشان می دهند.
تربیت والدین سخت گیر در پسران نسبت به دختران نتایج منفی دراز مدت بیشتری بر جای می گذارد، فرزندان پسر والدین خود کامه، از نظر توانایی شناختی و اجتماعی در رده پایینی قرار دارند، عملکرد تحصیلی و فکری آنها ضعیف است و در روابط آنان با همسالان حس ابتکار، رهبری و اتکای به نفس دیده نمی شود، این نوع کودکان تمایلی به شرکت در کارهای گروهی ندارند و از قبول مسؤلیت خودداری می کنند. اینان در سنین نوجوانی بیشتر اوقات خود را با همسالان به ولگردی و پرسه زدن در خیابانها می گذرانند.[7]
پیشوایان اسلام الگوی تربیتی سخت گیرانه را نادرست تلقی فرموده اند.
3. تربیت مقتدرانه:
والدین مقتدر،والدینی هستند که کودک را به شیوه ای که در نظر آنها اطمینان بخش و قاطع است آزاد می گذارند. در چنین خانواده ای فرزند به استقلال و آزادی فکری تشویق می شود، در عین حال که نوعی محدودیت و کنترل از طرف والدین بر او اعمال می شود. در این خانواده ها اظهار نظر و ارتباط کلامی وسیعی در تعامل کودک با والدین وجود دارد و گرمی، صمیمیت و محبت نسبت به کودک در سطح بالایی است.
از دیگر ویژگیهای این خانواده، انضباط توأم با رفتار خود مختارانه است. والدین هر گاه کودک را از چیزی منع می کنند و یا از وی انتظاری خاص داشته باشند، برای او مسأله را خوب تبیین کرده، دلیل آن را ارائه می کنند و به هنگام منع از رفتارهای ناپسند، رفتار درست را به عنوان جایگزین به کودک ارائه می کنند. در چنین خانواده ای تقسیم کار وجود دارد به طوری که هر یک از اعضاء، مسؤلیتی را به عهده می گیرند و در تصمیم گیریها و روش زندگی و دیگر مسائل بر اساس مشورت و پیروی از مبنای عقلی و مصلحت اندیشی رفتار می شود.
تحقیقات انجام گرفته حکایت از این دارند که نمرات درسی کودکان این خانواده ها و حتی بهره هوشی آنها نسبت به بقیهالگوها، پیشرفت بهتری داشته و از حس کنجکاوی بیشتری برخوردارند، خلاق هستند و در بین همسالان خود به حدی محبوبیت دارند که می توانند رهبری گروه را به عهده بگیرند.[8]
پدر ها و مادرهای مقتدر، به تغییرات جسمی و کلامی فرزندانشان توجه دارند و سبک تربیت خود را باتوانایی های در حال تکوین فرزندانشان هماهنگ می کنند.
نزدیکترین الگو و روش تربیتی به دستورات اسلام روش مقتدرانه است.
چند نکته مهم تربیتی:
1. با طفل خود کودکانه بازی کنید، بازی بزرگسالان با کودکان در برنامه های تربیتی امروز بسیار مهم تلقی شده است.
2. فرزند خود را ببوسید، «پس همانا برای هر بوسیدن درجه ای است در بهشت»[9]
3. با سلام کردن به فرزندتان به او شخصیت بدهید.
4. کودک را در کارهای کودکانه خود تمسخر نکنید و کارهایش را احمقانه نخوانید.
5. هیچ چیز به قدر تحقیری که کودک در قبال قدرت و زورنمایی بزرگترها در خود احساس می کند، اعتماد به نفس او را خاموش نمی کند. به خصوص وقتی که پس از توسل به زور به او بگویند: بی خود سعی نکن، تو نمی توانی، عرضه اش را نداری و…
6. تذکرات باید چنان با ملایمت باشد که سدی بین والدین و فرزندان نشود.
7. مادر خوب کسی است که عاقلانه خواهشهای کودک را از راههای صحیح و با روش درست تعدیل کند.
8. ایمان را در کودک خود پرورش دهید. کودکانی که از اول با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند.
9. نوازش، یکی از غذاهای روانی کودک است که باید به اندازه کافی از آن تغذیه شود.
10. والدین موظفند از کودکی، قبح گناه و تنفر مردم از گناهکار را به کودک بفهمانند و در کارهای بد او را توبیخ و در کارهای خوب او را تشویق کنند.
11. تذکرها در صورتی اثر دارد که والدین خود عامل به آنها باشند.
12. در تذکر، دیگران را به رُخ کودک نکشید و کسی را با او مقایسه نکنید.
13. از طریق داستان سرائی، بسیاری از مفاهیم مانند حق دوستی، ایمان، رسوا جلوه دادن کار زشت و… را به کودک القاء کنید.
14. تخطئه کردن کودکی که با سؤالات خود انسان را خسته می کند، حس کنجکاوی او را تضعیف می نماید.
15. در هنگام سؤال کردن کودک، کاملاً گوش کنید و بی حوصلگی و بی توجهی نکنید، و پس از شنیدن سؤال اندکی تأمل کنید و با فکر پاسخ دهید و اگر پاسخ را هم می دانید این تأمل، برای وانمود کردن لازم است چرا که ناخودآگاه، کودک را به فکر کردن وادار کرده و آموزش داده ایم.
16. نحوه آموزش کودک غیر از دانشجوی دانشگاه است، کودک در حین بازی و تفریح باید خیلی از چیزها را یاد بگیرد، بنابراین باید در انتخاب اسباب بازی و نوع بازی دقت کنیم و نیز توجه به مراحل رشد کودک داشته باشیم.
17. احترام والدین نسبت به همدیگر شادابی و نشاط، و ادب کودک را زیاد و او را آماده پذیرش آموزش از شما
می کند.
18. سعی کنید هیچگاه مشاجره نکنید به ویژه در برابر فرزندان خود، چون به شدت آنها را می آزارید و شخصیت آنها را دگرگون می کنید.
19. از نظر مادی فرزندان را آنقدر اشباع نکنید که به بیراهه بروند و آنقدر نیز بی توجه نباشید، که هر دو سوی قضیه خطرناک است.
20. در انتخاب لباس و… به کودک اختیار بدهید، که در شکوفائی استعداد او مؤثر است.
21. مادر بهترین راز دار فرزند است و باید زمینه لازم را برای حفظ اسرار فرزندان فراهم کند. و از افشای اسرار فرزند خودداری کند.[10]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
ریحانه بهشتی، سیما مخبر، قم: انتشارات نورالزهرا، 1382.
چگونه فرزند داشته باشیم، محسن کاظمی تهران: انتشارات موسسه فرهنگی سماء، 1382.
سفر پرماجرای کودک، پاول اس، کاپلان، ترجمه: مهرداد فیروزبخت، تهران: انتشارات خدمات فرهنگی رسا، 1381.
کودک از نظر وراثت و تربیت، محمد تقی فلسفی، تهران: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.
اخلاق در خانواده، سید علی اکبر حسینی، تهران: انتشارات اسلامی، 1369.
اخلاق در خانه، حسین مظاهری، قم: انتشارات رئوف، 1371.
مردان زمینی، زنان زمینی، کنت ونینگ، ترجمه: مهرداد فیروز بخت، تهران انتشارات شناخت، 1378.
چگونه با تفاهم زندگی کنیم. حسن (قاسم) ملکی، زنجان: انتشارات نیکان کتاب، 1383.
مردان مریخی زنان ونوسی، جان گری، ترجمه: شیرین رایکا، تهران: انتشارات طنین، بی تا.
راز کامیابی در بحرانهای زندگی، ال سیبزت، ترجمه: امین برجسته، کرمان: انتشارات خدمات فرهنگی، 1380.
تفاهم (روانشناسی رفتار)، کیهان نیا،تهران: نشر، مادر،1379.
پی نوشت ها:
[1] . اقتباس از دو کتاب: کنت و نینگ، مردان زمینی، زنان زمینی، ترجمه: مهرداد فیروز بخت، تهران، انتشارات شناخت، چاپ اول، 1378، ص 20 تا 93 و: ملکی، حسن قاسم، چگونه با تفاهم زندگی کنیم، زنجان، انتشارات نیکان کتاب، چاپ سوم، 1383، ص 84 تا 113.
[2] . اقتباس از بروشورهای مرکز مشاوره موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره).
[3] . گنت و نینگ، مردان زمینی، زنان زمینی، ترجمه : مهرداد فیروز بخت، تهران، انتشارات شناخت، چاپ اول، 1378، ص 93.
[4] . پاول اس، کاپلان، سفر پر ماجرای کودک، ترجمه: مهرداد فیروز بخت، تهران، انتشارات خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، 1381، ص552.
[5] . جمعی از نویسندگان، روانشناسی رشد، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1375، ج2، ص871.
[6] . فلسفی، محمد تقی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران، انتشارات: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1378، ج2، ص250.
[7] . همان، ص 874.
[8] . همان،ص 877.
[9] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، مؤسسه ال البیت، ج15، ص194،حدیث3.
[10] . اقتباس از دو کتاب: مخبر، سیما، ریحانه بهشتی، قم: انتشارات نورالزهرا، چاپ دوم، 1382، ص 221؛ کاظمی، محسن، و چگونه فرزند داشته باشیم، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی سماء، چاپ دوم، 1382، ص82.