بنده حدود دو سال است که دچار وسواس شدید نسبت به آب هستم، هر چه را میشویم احساس میکنم هنوز پاک نشده است، نسبت به همه چیز و همه کس بدبین هستم، برخی اوقات به ذهنم سؤالاتی خطور میکند که احساس میکنم کافر شدهام، مثلاً «نسبت به ائمه و اعتقاداتم» شک و تردید میکنم، لطفاً مرا راهنمایی کنید؟
مقدمه: همانگونه که در نامه خود اشاره کردید وسواس در واقع فکر، کلمه و یا تصویر است که به رغم اراده انسان به هشیاری او هجوم میآورد و سازمان روحی و روانی او را تحت سیطره خود قرار میدهد و اضطراب گستردهای را در فرد برمیانگیزد.[1]وسواس به دو قسم است:
1. وسواس فکری: مثل فکرهای تکرار شونده و آزار دهنده که بیاختیار به ذهن خطور میکنند که خود شما نیز نمونههایی از آنان را بیان کردهاید.
2. وسواس عملی: در این حالت انسان بدون اراده خود , عملی را چندین بار انجام میدهد، این قسم در واقع به تبع برخی از افکار وسواسی عارض میشود، یعنی انسان به خاطر اینکه از افکار وسواسی خود رهایی پیدا کند، بیاختیار شروع به انجام برخی از اعمال میکند. [2] درست مثل شستشوهای مکرّر که خودتان در نامه نوشتهاید.
زمینههای ابتلاء: روانشناسان بالینی علل مختلفی برای بروز این بیماری بیان داشتهاند و به دنبال آن , راهحلهایی برای درمان ارائه دادهاند، برخی از این عللها از قرار زیر است:
1. وراثتی، 2. یادگیری از دیگران مخصوصاً والدین، 3. بیماریهای عضوی.[3]
وسواس بهنجار و نابهنجار: نوعی از وسواس در برخی کارهای روزمرّه زندگی همه افراد وجود دارد، که تا حدودی باعث دقّت در کار و پیشرفت است این نوع وسواسها بهنجارند. امّا زمانی افکار و اعمال وسواسی نابهنجارند که مشخصّات زیر را داشته باشند:
1. جنبه افراطی، نامعقول و اجباری (از درون است و از بیرون تحمیل نشده) و نامتناسب داشته باشند.
2. انصراف از آنها مشکل باشد.
3. درماندگی مشخصّی را در فرد برانگیزد.
4. دقّت قابل ملاحظهای را به خود اختصاص دهد.
5. بازده فعالیّتهای روزمرّه را تحت تأثیر خود قرار دهد.[4]
درمان وسواس نابهنجار: پرسشگر محترم! اگر مشکل شما با مشخّصات فوق همخوانی داشته باشد، وسواس شما از نوع نابهنجار است و باید در صدد درمان آن برآیید و همین که می خواهید با عزم و اراده خود از این حالت نجات پیدا کنید و در پی حلّ مشکل خود باشید امید به درمان افزایش می یابد. وسواس بیماری است، قابل درمان، کنترل و پیشگیری. ابتدای امر، خیلی راحت میتوان آن را کنار گذاشت امّا اگر فرد نسبت به بیماریاش بیتفاوت باشد و در صدد حلّ مشکل از طریق رجوع به روانپزشک و روانشناس بالینی و همکاری جهت درمان برنیاید، درمانش سختتر میگردد. به طوری که در مراحل شدید آن , نیازمند به مصرف دارو و حتی بستری شدن میباشد و سالها مراقبت لازم دارد تا آن را کنار بگذارد.
موضوع وسواسها: موضوع وسواسها چند چیز است: مذهبی و ماوراء الطبیعهای، اخلاقی، حمایتی علیه خطرات بیرونی، گذشت زمان، حمایت بدنی، پاکی، نظم و ترتیب،[5] و شایعترین آنها دو قسم است:
الف: شایعترین وسواسهای فکری عبارتند از: (البته به این معنی نیست که همه اینها در افراد وسواسی وجود دارد)
1. افکار تکراری درباره احساس آلودگی. (مثلاً از طریق دست دادن با دیگران)
2. شکهای تکراری. (شیر گاز را بستهام یا نه؟، لباس نجسم با شستنم پاک شد یا نه؟)
3. مرتّب کردن اشیاء به طریق خاص.
4. تکانههای پرخاشگری یا هراسآور، مثلاً فکرهای مکرّر برای صدمه زدن به فرزند خود و یا بر زبان آوردن کلمات زشت در اماکن مقدس.
5. نگرانیهای افراطی درباره مسائل زندگی (شغلی، تحصیلی و …)[6]
ب: شایعترین وسواسهای عملی عبارتند از:
1. رفتارهای تکراری، شستن دست، مرتّب کردن.
2. اعمال روانی مثل: شمارش، تکرار برخی از اشعار که به طور بیصدا که برای کاهش اضطراب و نگرانی صورت میگیرد.[7]
یک. روش های مقابله با وسواس فکر و عملی:
1. بازداری اندیشه (Thought Stopping )
در اطاقی آرام و ساکت بنشینید و به افکار وسواسی به خواست خود اجازه دهید به ذهن شما خطور کنند. وقتی افکار وسواسی به ذهن شما آمدند، به یکی از اطرافیان خود اشاره کنید که با صدای بلند بگوید ایست، یا زنگی را به صدا درآورد، (قبلاً او را توجیه کنید) راه دیگر اینکه خودتان یک مچبند پلاستیکی به دست خود ببندید، افکار وسواسی را به ذهن خود آورید، وقتی افکار وسواسی به ذهن شما آمدند، با کشیدن مچبند و رها کردن آن بر دست خود دستور توقّف افکار وسواسی را برای خود صادر کنید.[8]
2. جابجایی اندیشه: اندیشههای غیر ارادی و وسواسی را نادیده بگیرید و با انتقال ذهن و فکر به افکار عالی و مناسب، عمل جایگزینی را انجام دهید.[9] مسلماً این کار نیاز به تمرین و استمرار و نظم دارد.
3. آموزش مواجهه صحیح با افکار مزاحم:
عادت دهی: این روش عکس روش بازداری اندیشه است، دقایقی به افکار وسواسی توجّه و تأمل کنید و اجازه دهید آن افکار به ذهن شما آیند، به آن افکار توجّه کنید و به بیمعنی بودن آنها دقّت کنید و برای لحظاتی طولانی آن افکار را در ذهن حفظ کنید (با دقّت به بیهوده بودن آنها). مواجهه گسترده با چنین افکاری باعث میشود که معنی تهدید آمیز آنها کاهش یابد.
روش دیگر: در طول روز دو بار و هر بار بیش از یک ساعت به صدای ضبط شده خود که افکار وسواسی را دائماً تکرار میکند گوش دهید. این روش از مؤثرترین و کارآمدترین روشهای درمان است.[10]
4. مقابله با تصاویر ذهنی:
الف) تصاویر وسواسی را با تمرین ذهنی، کوچک و کوچکتر کنید تا پس از مدّتی کم کم محو شود.
ب) به جای توجّه به اصل تصویر به جزئیات تصویر ذهنی متمرکز شوید و شکل آن جزئی و بیاهمیّت را آنقدر بزرگ نمایید که اصل تصویر وسواسی از بین برود.[11]
5. دارو درمانگری: در موارد شدیدتر باید درکنار استفاده از تکنیکهای بالا از داروهایی مثل کلومیپرامین و فلوگزتین زیر نظر روان پزشک کمک گرفت.[12]
دو: روشهای مقابله با وسواس عملی
1. سرمشق گیری: به دیگران نگاه کنید که چگونه آنها زندگی معمولی خود را انجام میدهند و به شستشوهای تکراری اقدام نمیکنند. ائمه ـ علیهم السّلام ـ و علمای ما نیز در مصرف آب بسیار دقیق بودهاند و از اسراف پرهیز میکردند. آیا به عواقب گناه اسراف توجّه کردهاید؟ آیا فکر نمیکنید که شما مقدستر از ائمه و علماء نیستید. اگر این کار درست بود آنها این اعمال را تکرار میکردند.[13]
2. حذف تدریجی: در این روش سعی میشود که هر روز از اعمال تکراری خود بکاهید. مثلاً اگر عادت دارید 4 بار بشویید این دفعه تلاش کنید به 3 مرتبه متوقّف سازید. پس از مدّتی باز هم یک شماره از آن بکاهید تا به حدّ متعارف برسید.
نکات راهگشا:
1. مراقب باشید این وسواس را نظم برای خود تلقّی نکنید و خود را به خاطر این کار نزد دیگران آدم منظّمی جلوه ندهید و به دیگران نیز توصیه کنید که این کار به خاطر نظم فوق العاده و نکته مثبت من است. چرا که ائمه ـ علیهم السّلام ـ از این کار نهی کردهاند. این کار به شما کمک می کند تا در دامن تشویق های دیگران واقع نشوید و در صدد تکرار اعمال وسواس کمتر شود.
2. به رساله توضیح المسائل مرجع خودتان رجوع کنید، در مسائل آن , قسمتی که به عنوان کثیر الشّک مطرح شده است، (بحث نماز) و گفته شده است کسی که زیاد از حدّ متعارف در مسائل شرعی شک میکند نباید به شک خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند در واقع خلاف خواست خدا را انجام داده است.[14] (برای اطّلاع از احکام و شرایط آن حتماً به رساله عملیّه رجوع شود.)
3. در فقه , اصلی داریم که میگوید: اگر به چیزی یقین داشتی بعد نسبت به آن شک کردی، اصل را بر همان یقین گذشتهات بگذار و ائمه ـ علیهم السّلام ـ نیز به اصحاب خود توصیه میکردند که با شک، یقین ثابت خود را به هم نزن. مثلاً اگر ساعت قبل یقین داشتی که با طهارت بودی یا لباست پاک بوده و الآن شک داری که آیا طاهر هستی یا نه، بنا را بر همان پاکی سابق بگذار.[15]
4. هرگز خودتان را به خاطر این افکار ملامت نکنید، این افکار و محتویات آن جزء این بیماری خفیف شما است و در واقع چون شما قصد و نیّت بد ندارید، هیچ گناهی مرتکب نشدهاید. امّا شما وظیفه دارید جهت بهبودی و سلامت خود از مشاوره و تکنیکهای درمانِ وسواس، کمک بگیرید. (بیماری روحی مثل سرماخوردگی است، برای همه امکان ابتلاء به آن وجود دارد.)
5. در مورد این بیماری نگران نباشید با اراده و پی گیری شما، قابل حل است انشاء الله سریع بهبودی حاصل میشود و در صورت نیاز با کمک دارو (در صورت شدّت و مزمن شدن) برطرف میشود، چون قابل درمان است.
6. با دفتر مرجع تقلید خود تماس بگیرید، و مسأله خود را با آنها مطرح کنید و طبق نظر کارشناسانه و عالمانه ایشان اعمال عبادی خود را که همان دستورات خداست عمل کنید. (شماره تلفن آن را از اطّلاعات بگیرید)
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جمشید احمدی، وسواس و درمان آن، نشر نوید.
2. دیوید برنز، از حال بد به حال خوب، ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر آرین کار.
پی نوشت ها:
[1] . دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی تحوّلی، انتشارات سمت، 1380، ص 147.
[2] . شرفی، محمد رضا، با فرزندان خود چگونه رفتار کنیم؟، نشر جهاد دانشگاهی، چاپ چهارم، 1373، ص 1730، با کمی تغییر.
[3] . روانشناسی مرضی تحولی، ص 158 ـ 157. (اقتباس).
[4] . همان، ص 155.
[5] . همان، ص 153. (اقتباس).
[6] . شاکر، رضا، وسواس و روشهای مقابله با آن، جزوه مرکز مشاوره و راهنمایی طلاب غیر ایرانی، ص2.
[7] . همان، ص2.
[8] . همان، ص4.
[9] . همان، ص4.
[10] . روانشناسی مرضی تحولی، ص174.
[11] . وسواس و روشهای مقابله با ان، ص6.
[12] . روانشناسی مرضی تحولی، ص 175.
[13] . وسواس و روشهای مقابله با آن، ص 7.
[14] . فلاح زاده، محمدحسین، آموزش فقه، نشر الهادی، چاپ دهم، 1379، ص 179.
[15] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، نشر نی، چاپ دوم، 1380، ص 67 ـ 66، (اقتباس)