1. نوشتهاند :
هنگامیکه رهبر انقلاب عراق «آیتالله میرزا محمّدتقی شیرازی» از تنگدستی «سیّدأبوالحسن اصفهانی» با اطّلاع شد، 500 لیره طلا! برای او فرستاد تا با آن مبلغ برای خود منزلی بخرد.
ولی «آیتالله اصفهانی» آن 500 لیره را با وجود کمالِ تنگدستیِ خود، به تعدادی از نانوایانِ شهر داد، تا با آن مبلغ، نانِ مصرفیِ طلّاب علوم دینی و تهیدستان، تهیّه شود!!
(گلشن ابرار از کتاب : هکذا عرفتهم جلد 2 صفحه 115 ـ 114)
2 یکی از أساتید بزرگِ حوزه علمیّه قم نقل میکنند :
روزی آیتالله اصفهانی ناچار شد لحاف خویش را در معرض فروش، قرار دهد، تا از این راه مقداری از نیازمندیهای بسیار ضروریِ وی، رفع گردد!
همزمان با این کار، فردی مستمند به وی مراجعه کرد و وضعیّتِ ناهنجارِ زندگی خویش را بازگو نمود و دستِ حاجت به سوی او دراز کرد!
شنیدنِ وضع أسفبار این مرد، روحِ حسّاس و ظریفِ «آیتالله اصفهانی» متأثّر کرد.
به همین جهت به آن مرد گفت :
نزدِ «لحافدوز» برود و مبلغی را که از بابت فروش «لحاف» بدست آورده است، به وی واگذار کند!
(دیدار با أبرابر: شماره 56 صفحه 50)
2.کمک به در راه ماندگان :
در سال 1363 قمری هنگامیکه حجّاج ایرانی در مضیقه مالی و کمبود وسائط نقلیّه برای مراجعت به کشورشان قرار گرفتند، «مرحوم سیّد»، مبلغی هنگفت، توسّط حاکم وقتِ عربستان برای آنان فرستاد، تا امکانِ برگشتشان فراهم شود، که خوشبختانه عدّه زیادی از آنان به این طریق به ایران مراجعت نمودند.
(همان: صفحه 52)
3. شیخ محمّد شریعت، فرزندِ مرحوم «آیتالله شریعت اصفهانی» درباره پارهای از خدمات «آیتالله اصفهانی» در خلال «جنگ جهانی دوّم» میگوید :
در این جنگ خانمانسوز که فتنه و مصیبت و بلایِ آن تمامی کره زمین را فرا گرفته بود، (عدّهای از) تجّار حریص و خدانشناس، سوءاستفاده کردند و با انباشتن و احتکار موادّ ضروری و مایَحتاج عمومیِ مردم در انبارها، عرصه را بیش از پیش بر آنان تنگ کردند.
در مقابل، «آیتالله اصفهانی» قرار داشت.
مردی که همگان او را در شداید و سختیها میشناختند. او همچون پدری مهربان دستِ نوازش خویش را بر سرِ مردم (که به منزله فرزندان او بودند) میکشید.
ایشان وقتی با احتکار موادّ غذایی و عکسالعمل نابخردانه تجّار مواجه شد، نهایت سعی و کوشش خویش را در پایین آوردن نرخها و از بین بردن قحطی و رساندن موادّ غذایی و ضروری به مردم به عمل آورد! وی از هر راهی که برایش امکان داشت، با این ناهنجاری به مبارزه برخاست.
در شرائط عادی و زمان صلح، عدّهای از نانوایان از طرف ایشان، در شهرهای نجف و کربلا و کاظمین و سامرّا، مأمور به پختن نان برای فقرا بودند و روزانه به طور «رایگان» نان در اختیارشان قرار میگرفت.
طبق برآوردی که کردهاند، هزینهای که «مرحوم سیّد» تنها برای نان روزانه فقرا صرف میکرد : میان 2000 تا 2500 دینار در هر ماه بود! (در آن زمان این مبلغ بسیار قابل توجّه بود)
افزون بر این شهریّه و پرداختهای مرتّبی داشت که به وکلا و فقرا و درماندگان از هر صنف و گروهی در کلیّه شهرهای عراق، پرداخت میکرد!
(همان : صفحه 53)
4. مرحوم آیتالله شیخ محمّدرضا طبسی (متوفّی 1405 ق) می گوید :
در أیّام زیارت امام حسین(ع) در کربلا در خدمت «آیتالله اصفهانی» بودیم که «مرحوم علیاکبر سیبویه» وارد شد و عرض کرد :
شخص مؤمنی که در بین باغهای «طویرج» و «کربلا» سکونت دارد، میخواهد وجهی را به عنوانِ خمس، در اختیار یکی از سادات بگذارد تا او بتواند ازدواج نماید، ولی از شما اجازه و قبضِ رسید میخواهد.
«سیّد» فرمود :
بسیار خوب، نام او را بگویید، تا قبضِ موردنظر را به نام او بنویسم.
مرحوم سیبویه گفت : اسم او را نمیدانم!
«سیّد» فرمود : پس این قبض را به نام چه کسی بنویسم؟!
سپس با خطّ خود چنین نوشت :
ای کسیکه میخواهی، فلان مبلغ را کمک کنی، هر مقداری که میخواهی کمک کنی، مورد قبول من است!
(دیدار با ابرار: شماره 56 صفحه 55)
5. علّامه سیّدمحسن أمین میگوید :
از جمله عملکردهای بزرگ «آیتالله اصفهانی» این بود که به طور مستدام نان مورد نیاز طلّاب نجف را، میداد و وجوهات نقدی در اختیار آنان قرار میداد.
گروههایی از أهل علم را به عنوان مبلّغ دین به کرانههای ایران و عراق و حتّی سرزمینهائیکه تعداد کمی از شیعیان در آنجا زندگی میکردند، میفرستاد و نیازمندیهای مالیِ آنان (مبلّغین) را پاسخگو بود، تا از دیگران چیزی قبول نکنند!
مثلاً وقتی مشخّص میگردید :
در «کرکوک» و اطرافِ آن عدّه زیادی از منسوبان به دوستیِ أهل بیت: وجود دارند و در میانشان، جهل و خرافه و غلّو و تصوّفِ باطل، شایع شده است، جمعی از مبلّغینِ دینی را برای ارشاد به آن مناطق فرستاد و مبلغ قابلِ توجّهی، به عنوان شهریّه، برای مردم آن مناطق تعیین کرد!
مثلاً برای یکی از آنان 500 روپیه میفرستاد! این اضافه بر هدایا و عباهای فاخری بود که به منظور متمایل ساختن دل آنان به اسلام اصیل، به رؤسای آنان میداد!
همچنین ایشان، مقدّمهای فراهم نمود، برای مردم کرکوک (که زبانشان ترکی بود) رسالهای در أحکام عبادات به زبان ترکی نگارش و چاپ و در میانشان توزیع گردید.
ساختن چند مسجد و حسینیّه و تفقّد و دلجویی از خانوادههای محترم و نجیب و رساندن کمک مالی و دستگیری از آنان نیز از کارهای «آیتالله اصفهانی» بود.
«مرحوم سیّد» از کسانیکه به پزشک نیاز داشتند، دستگیری کرده و اگر لازم میشد آنان را به مناطقی که پزشکان ماهر، وجود داشتند، منتقل مینمود و مخارجشان را برعهده میگرفت.
مقدار أموال و وجوهاتی که از نقاط دور و نزدیک به دست وی میرسید بیسابقه بود!
و به هیچ یک از مراجعی که در عصر وی بودند چنین مبالغ هنگفتی که ماهیانه بین 000/20 تا 000/30 دینار عراقی در نوسان بود، نرسیده بود!!
او تمامی این مبالغ را صرف تربیت طلّاب علوم دینی و حمایت فقرا میکرد!
مبالغی زیاد نیز صرف مخارج أفرادی مینمود که میدانست این کار در روحیّه آنان تأثیر به سزایی خواهد داشت و آنان را به اسلام متمایل میکند!
(همان: صفحه 55 به نقل از أعیان الشّیعه جلد 5 صفحه 191)
6.در یکی از روزها به «سیّد» گفتند :
شخصی محتاج و نیازمند است.
«سیّد» فرمود : پس چرا نیاز خود را بر من عرضه نمیکند؟!
گفتند : شرم و حیا مانع این کار است.
فرمود : آیا از من که پدرش هستم، شرمگین است؟!
در صورتیکه سزاوار است، از طلبکارهای خویش که ممکن است بدهیِ خود را طلب کنند و به او ناسزا بگویند، خجالت بکشد!
(همان : صفحه 56)
7. «مرحوم سیّد» در هر ماه 61 تن گندم، به نیازمندان نجف و کربلا و کاظمین و سامرا میداد!
مطّلعین میگویند :
تعداد خانوادههائیکه «مرحوم سیّد» در هر ماه هزینه زندگی آنان را میپرداخت، حدود 2000 خانواده بود!
منازلیکه ایشان برای أهل علم اجاره کرده بود، تا آنها به راحتی و فراغ بال به تحصیل بپردازند، 200 خانه بود.
از دیگر کارهای عام المنفعه مرحوم سیّد، تأسیس تعاونیهایی بود توسّط تجّارِ خیّر و نیکوکار.
آن مرحوم از أعضای این تعاونیها که در ایران بودند خواسته بود مخازنی ترتیب دهند و حبوبات (گندم و…) مورد نیاز مردم را در آنها انبار کنند و به هنگام قحطی به قیمتِ مناسب، در اختیار نیازمندان قرار دهند!
(دیدار با ابرار: شماره 56 صفحه : 57)