نویسندگان: فائزه عظیم زاده اردبیلی (1) – معصومه حمیدی پور (2)
چکیده
کودکان سرمایههای انسانی هر جامعه، هستند که تربیت و حمایت از آنان ضرورت دارد. از این رو شارع و به تبع آن قانون گذار ایران سازوکارهای حمایی ویژه ای به منظور حمایت از حیات، حقوق اساس و نحوهی تربیت آنان در قالب ولایت قهری، حضانت و قیمومت پیشبینی کرده است. در این مقاله پرسش اصلی این است که تربیت را بر چه اساسی باید تبیین کرد و چه ابعادی را دربر میگیرد؟ در سازوکارهای شرعی و قانونی برای حمایت از تربیت مورد نظر چه تدابیری اندیشیده شده است؟ و در آموزههای دینی به ویژه سیرهی امام رضا (علیه السلام) چه شاخصی برای تبیین مفهوم تربیت در جامعه ارائه میشود؟ در این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی تهیه شده در تمام سازوکارهای حمایتی از کودک، کفر و فسق متقاضی سرپرستی کودک، مانع از برخورداری از سرپرستی میشود زیرا دین و اخلاق کودک در معرض خطر قرار میگیرد. همچنین توصیههای متعددی در آموزههای دینی و به طور خاص سیرهی رضوی در رابطه با عوامل مؤثّر برتریت کودک ارائه شده و بیانگر این است که شارع مقدس به تأثیر این عوامل از جمله وراثت، رضاع و تغذیه، سنن ولادت و… نه تنها بر جسم کودک بلکه بر فطرت و اخلاق او اهتمام داشته است. روشهای نیز در سیرهی معصومین به ویژه امام رضا (علیه السلام) برای تربیت دینی کودک و نهادیه کردن ارزشهای اسلامی در روح و جان کودک ارائه شده است که عبارتاند از: محبت مداری و تکریم، ارائهی الگو و تربیت عملی، تشویق و موعظه کردن.
مقدمه
فرزند از جمله ارزشمندترین نعمتهای الهی است که خداوند متعال از روی فضل و لطف خود به انسانها هدیه میکند. همچنین از مهم ترین مواضع امتحان الهی محسوب میشود. با نگاهی به اصول، منابع و قوانین دین مبین اسلام میتوان دریافت که داشتن فرزند و تلاش در جهت تربیت نسلی صالح و مؤمن از جمله اموری است که بسیار توصیه شده و مورد تأیید و تشویق قرار گرفته است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ازدواج کنید و در ازدیاد نسل بکوشید که من در روز قیامت به (کثرت) امتم مباهات میکنم» (نوری، 1408 ق، ج 14: 149) . همچنین در آیهی 74 سورهی فرقان، عبدالرحمان، از خداوند متعال طلب همسر و فرزندانی میکنند که مایهی روشنی چشم آنها باشند. مراد آنان، از اینکه همسران و ذریه شان قرهعین ایشان باشد، این است که موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند و در نتیجه از عمل صالح آنان، چشمهایشان روشن شود (زیرا همسر و ذریهای را دوست میدارند که بندهی خدا باشند) (طباطبایی، 1374، ج 15: 339) . آیهی مذکور بیانگر این است که اهل ایمان و تقوا، از اهمیت خانواده و تأثیر آن بر رشد معنوی آگاه هستند و از این رو برای برخورداری از همسر و فرزند صالح و متقی، دست دعا به درگاه خدا بلند میکنند.
از این رو اسلام همواره اهتمام ویژهای به تربیت داشته و چه در قرآن کریم و چه در روایتها، هم به ضرورت تربیت و هم به روشهای تربیت اشاره شده است. زیرا انسان، مستعد اتصاف به همهی صفتها و کمالهای الهی است. آفریده شده تا به مقام خلیفه الهی برسد و این سیر جز با تربیت محقق نمیشود. تربیت موفق در نهایت به نهادینه شدن ارزشها، هنجارها و رفتارهای مورد تأیید شرع و عرف منجر میشود.
به دلیل اهمیت وافر امر تربیت و نگهداری کودکان در دین مبین اسلام و به تبعیت از آن، حقوق موضوعهی ایران سازوکارهای حمایتی ویژه برای کودکان در خانواده و جامعه در نظر گرفته است، از جمله رضاع، حضانت، ولایت، قیمومت و برای هر یک نیز مقررات و احکام مخصوصی وضع کرده است.
جایگاه فرزند در اسلام
طلب فرزند و تربیت نسل با ایمان، هم از الطاف الهی و هم وظیفهی مسلمانان در جامعهی اسلامی است. با توجه به مجموعه احادیثی که در رابطه با ازدواج و طلب فرزند و تربیت او، از پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین (علیه السلام) وارد شده است حداقل شدت استحباب این امور درک میشود. از سویی دیگر، متأسفانه در حال حاضر در جامعهی مسلمان ایران مشاهده میشود این امور مهم که در نزد شارع، ارزشمند محسوب میشوند، بیارزش شده و در رابطه با آنها کم توجهی و اهمال صورت میگیرد. از این رو آمار ازدواج، میزان تمایل به فرزند داشتن، سطح دقت و توجه به تربیت صحیح و مبتنی بر شریعت اسلام کاهش یافته است. با رواج تفکر مادی، ارزشمندی ذاتی ازدواج و طلب فرزند در تفکر عامهی مردم کم رنگ شده و سبک زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
تغییر نگرش جامعه به فرزند و اهمیت تربیت همه جانبهی او مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی و تربیت دینی از این رو ضرورت دارد که کثرت جمعیت به خصوص جمعیتی که بر اساس اصول، ارزش و آرمانهای متعالی دینی و فرهنگ غنی اسلامی تربیت یافته و تعلیم دیدهاند و به آن مبانی متعهد و پایبند هستند، مهم ترین عامل قدرت و اقتدار هر کشوری به ویژه ایران اسلامی خواهد بود.
از سویی با نگاهی به متون روایی، فقهی و حقوقی در مییابیم کودکان که سرمایهها و ذخایر ارزشمند انسانی هر جامعهای محسوب میشوند، از سازوکارهای حمایتی مهمی چه در بعد مراقبت جسمی و چه در بعد تعلیم و تربیت برخوردارند. این مطلب در سیرهی امام رضا (علیه السلام) نیز همچون سایر اهل بیت گرامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است جاری است (صدوق، 1378ق، ج 2: 34؛ بحرانی اصفهانی، 1413ق، ج 73:23 و 78) .
سازوکارهای حمایتی اسلام از کودک
با نگاهی به متون روایی، با حجم قابل توجهی از روایتها در زمینهی حقوق فرزندان مواجه میشویم. همچنان که در آیات متعددی از قرآن کریم نیز به کودکان و حقوق ایشان اشاره شده است و از سویی کتابهای فقهی نیز چه به صورت پراکنده در ذیل ابواب مختلف فقهی و چه به صورت منسجم در بابی مستقل تحت عنوان احکام اولاد ذیل کتاب نکاح به این حقوق پرداختهاند.
بخشی از حقوق کودک، در تربیت و رشد او آثار وضعی بسیاری دارند؛ اما بر والدین و سرپرستان کودک واجب نیست و به عنوان مستحبات و سنن ولادت معرفی شدهاند (عاملی، 1413ق، ج8: 394) . قسمتی دیگر از حقوق کودک به واسطهی اهمیت شان در حفظ جان و روان کودک و تأثیر فراوان و مستقیم آنها بر شخصیت و تربیت طفل، بر والدین و سرپرستان و حتی در مواردی بر حاکم حکومت اسلامی و در غیاب او بر عدول از مؤمنین واجب و تکلیف شده است (عاملی، 1413ق، ج6: 264و265؛ شیرازی، 1429 ق، ج 1: 314) . هدف از تشریع آنها، در مرحلهی اول، حفظ جان و منافع کودک توسط نزدیک ترین خویشاوندان و در مرحلهی دوم توسط جامعه و حاکم اسلامی به عنوان سرپرست و مسئول جامعهی مسلمانان است. این حقوق درواقع نهادهای حمایتی از کودک هستند و عبارتاند از: ولایت قهری، حضانت، قیمومت و رضاع.
ولایت قهری
ولایت به معنی عام، سلطه ایی است که شخص بر مال و جان دیگری پیدا میکند و شامل ولایت پدر، جد پدری و پیامبر و حاکم نیز میشود. «ولّی» در روابط خانوادگی، اقتداری است که قانون گذار به منظور ادارهی امور مالی و گاه تربیت کودک، به پدر و جد پدری اعطا میکند (کاتوزیان، 1389، ج 2: 186) . ولایت پدر و جد پدری به ولایت آنها بر مال به معنی تدبیر امور مربوط به اموال و ولایت بر نفس و همچنین ولایت در استیفاء حقوق صغار مثل حق شفعه، حق قصاص و حق خیار تقسیم میشود.
از مهم ترین وظایف یک پدر قطعاً مراقبت از جسم در روح کودک خویش است، لذا در سیره ی ائمه معصومین نیز حساسیت و دقت ایشان در امر مراقبت و تربیت فرزندانشان مشهود است. از جمله اینکه در سیرهی امام رضا (علیه السلام) مشاهده میشود زمانی که ایشان از مدینه به مرو آورده شدند و از خانوادهی خود دور بودند لکن بر رفتار و تربیت فرزندشان امام جواد (علیه السلام) نظارت داشتند و در نامههایی ایشان را مورد خطاب و نصایح خود قرار میدادند (کلینی، 1407ق، ج4: 43) .
به دلیل اهمیت این وظیفه در احکام اسلامی، اختیار ولّی قهری بسیار گسترده است و هیچ کس از جمله حاکم اسلامی، حق دخالت و نظارت بر اقدامهای او را ندارد و تنها امری که این اختیار را محدود میسازد غبطه و مصلحت کودک است که در هرحال باید توسط اولیاء او مورد توجه قرار گیرد. ظاهر این است که پدر و جد پدری بیش از هر شخصی نسبت به فرزند خود دلسوز هستند و مصلحت او را رعایت میکنند، به همین دلیل اقدامشان مورد حمایت «اصل صحت و اعتبار اقدامهای ولّی قهری» قرار دارد؛ اما اگر خلاف آن اثبات شود، حاکم اسلامی میتواند با در نظر گرفتن مصالح کودک، ولّی را عزل کند.
حضانت
به معنی حفظ و نگهداری کودک و پرورش دادن اوست (دهخدا، 1377، ج6: 9126) . در مجمع البحرین، حضانت، به نوعی ولایت بر کودک و مجنون اطلاق شده که فایدهی آن تربیت او و آنچه به تربیت تعلق دارد از جمله رعایت مصلحت، حفظ و نگهداری، در گهواره گذاشتن و برداشتن، شستشوی بدن و لباس، آراستن و در مجموع تمام اموری که به مصلحت کودک است به جز رضاع (طریحی، 1416 ق، ج 6: 237) .
در میان فقهاء دربارهی حضانت اختلاف نظر دیده میشود. برخی آن را صرفاً در همان معنای لغوی اش به کار بردهاند و حضانت را فقط مراقبت از طفلی، شستشوی بدن و لباس، تطهیر از نجاست، آراستن و خواباندن تعریف کردهاند (عاملی کرکی، 1414ق، ج 7: 246) ؛ در حالی که برخی، معنای آن را به نگهداری همراه با تربیت تعمیم دادهاند و آن را ولایت و سلطنت بر تربیت طفل و انجام آنچه به مصلحت اوست از قبیل حفظ و نگهداری، نظافت، پرستاری و تربیت دانستهاند (حلی، 1413 ق، ج 3: 101؛ فاضل هندی، 1416 ق، ج 7: 549) .
برخی نیز بدون استفاده از لفظ ولایت که مناقشه آمیز است، مراد از حضانت را تربیت کودک و انجام اموری که برای حفظ او مصلحت است تعریف کردهاند (فاضل موحدی لنکرانی، 1421ق: 556) .
لکن قدر متیقن این است که حتی اگر حضانت را به معنای لغوی آن یعنی نگهداری کودک بدانیم اما نمیتوان منکر این حقیقت شد که به هر حال کودک از کسی که در آغوش او رشد و با او ارتباط عمیق عاطفی برقرار میکند تأثیرپذیری شدیدی داشته و در عمل تحت تربیت اخلاقی و عملی او قرار دارد. به ویژه این نکته که دوران حضانت مادر تا هفت سالگی یعنی دوران طلایی زندگی کودک است و پس از آن تا بلوغ بر عهدهی پدر قرار میگیرد. در این زمان بخش مهمی از شخصیت او شکل گرفته و این اهمیت حضانت را میرساند و نمیتوان به صرف توجه به معنای لغوی، از آنچه در عمل واقع میشود، چشم پوشید.
مادر امام کاظم (علیه السلام) ، حمیده خاتون، در توصیف عروسشان تکتم خاتون که قبل از آن کنیز ایشان بود به امام هفتم (علیه السلام) میفرمایند: «ای پسرم، تکتم کنیزی است که من تا به حال کنیزی بهتر و افضل از او ندیدهام و شک و شبهه ندارم که اگر نسلی برای او باشد به زودی خدا آن را ظاهر کند و من او را به تو بخشیدم، پس سفارش کن به او نیکی کنند» (صدوق، 1378ق، ج 1: 14) .
مادر امام رضا (علیه السلام) چنان بانوی اهل طاعت و عبادت بود که نقل شده بعد از وضع حمل چون کودک وی شیر زیادی طلب میکرد، تقاضای دایهای کرد تا در شیر دادن به او کمک کند و علت آن را چنین بیان کرد «از وضع حمل به بعد از میزان عبادت من کم شده و میخواهم او به من کمک کند تا عبادت خود را انجام دهم» (همان: 15) .
قیمومت
اگرچه در منابع فقهی از لفظ «قیم» به جای «وصی» نیز استفاده شده اما در متون فقهی و حقوقی معاصر مراد از قیم، فردی است که به واسطهی ولایت حاکم بر «من لا ولی له» از باب امور حسبه از سوی حاکم شرع برای رسیدگی به امور صغار تعیین میشود (عاملی، 1417 ق، ج 2: 328؛ نجفی، 1381ق، ج 1: 484) و مرتب توسط او مورد نظارت قرار گرفته و باید حساب تصرفهایش را به حاکم بدهد. محدودهی اختیار چنین فردی در حیطهی قلمرو اختیار حاکم شرع است که البته حدود آن را نیز خود حاکم تعیین میکند. به عبارتی ممکن است حاکم شرع فقط در بخشی از اختیارهای خود به قیم نمایندگی بدهد. بنابراین قیمومت، سمتی عمومی و قضایی است که در آن شایستگی قیم بیش از هر شرط دیگری اهمیت دارد. قیم فقط مسئول ادارهی اموال صغیر نیست بلکه در مراقبت جسمی، روانی، تربیت صحیح، تعلیم و آموزش او به منظور توانمند ساختن وی نیز وظیفه و مسئولیت دارد.
رضاع
شیر دادن به کودک جزء حقوق و نفقهی او محسوب شده و بر عهدهی پدر قرار دارد. فقهاء در این مورد اتفاق نظر دارند که رضاع و شیر دادن کودک بر مادر واجب نیست؛ مگر لباء که شیر آغازین هنگام تولد است (حلی، 1413 ق، ج 2: 51؛ عاملی، 1410 ق، ج5، 452) . در این باره ادعای اجماع نیز شده است (طباطبایی حائری، 1418ق، ج 12: 145) . امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: «بهترین شیر برای کودک شیر مادرش است» (عطاردی خبوشانی، 1406 ق، ج 2: 278) . امام (علیه السلام) به کلمهی «امه» اشاره دارند یعنی شیر مادر کودک، زیرا علاوه بر مزایای غذایی شیر مادر، مادر بودن مزیت مهمی است که محبت و انس وی به کودک با شیر و در آغوش گرفتن منتقل میشود. مزیت دوم توسط دایه منتقل نمیشود. از سویی، تأثیر شیر در رشد و تربیت کودک آنچنان زیاد است که شیر دادن در اسلام با شرایطی، ایجاد محرمیت میکند و در روایتهای متعددی به ویژگی زنانی که به عنوان مرضعه و دایه انتخاب میشوند، اشاره و در دقت در احوال و رفتار آنها سفارشی مؤکد شده است، زیرا شیر، صفات دایه (چه جسمی و چه روحی و عقیدتی) را به کودک منتقل میکند و در تربیت و شکل گیری ساختار شخصیت وی بسیار مؤثّر است.
جایگاه تربیت دینی در سازوکارهای حمایت از کودک
از آنچه در مورد سازوکارهای حمایتی موصوف بیان شد، مشخص میشود تربیت یکی از موضوعهای مهم و اساسی در رابطه با کودک است که شارع مقدس و قانونگذار به آن توجه و اهتمام داشتهاند. اما تربیت، مفهومی گسترده است. علارغم بداهتی که برای آن تصور میشود، ضروری است فهم مشترک نیز برای انتقال بهتر مقصود، ایجاد شود، زیرا به علت ابعاد گسترده و رابطهی تنگاتنگ آن با دین و فرهنگ، بهتر است متناسب با اصول و عقاید دینی و فرهنگی هر جامعه مجدد تبیین شود.
در نگاه دینی به خانواده و جامعهای دین مدار که سبک زندگی و قواعد و مقررات زیستی بر مبانی دینی، اوامر و نواهی الهی استوار و اخلاق اسلامی زینت بخش روش زندگی است، تربیت، مفهومی مجرد از دین و آمیزههای دینی نیست. در این فضا، دین نه چند کتاب و مقاله، بلکه هوایی است که مسلمانان در آن تنفس میکنند. بنابراین تمام آنچه در مفهوم تربیت قرار میگیرد نیز خود به خود رنگ دینی و توحیدی دارد. پس بحث از تربیت دینی به این معنی نیست که در خانوادهی مسلمان و جامعهی اسلامی، تربیت غیردینی هم به رسمیت شناخته شده است اگرچه این تفکر غلط رایج باشد که والدین حق دارند فرزندان خود را دین دار یا بی دین تربیت کنند.
حقیقت این است که در نهادهای حمایتی اسلامی از کودک، تربیت کودک اولویت دارد و عقلاً مراد از آن، تربیت همه جانبه در فضای دینی است. موارد متعددی میتوان یافت که هرگاه دین کودک در خطر بوده، شارع مقدس حتی از والدین حق سرپرستی و تربیت طفل را گرفته است. از جملهی این موارد عبارتاند از:
کفر
از شرایط ولایت قهری این است که ولی قهری کودک مسلمان باید مسلمان باشد و کفر از موارد ابطال ولایت است (نجفی، 1404 ق، ج 206:29) . حتی ولّی مسلمان برای مولی علیه مسلمان خود نمیتواند وصی غیرمسلمان تعیین کند (حلی، 1413ق، ج 2: 564) . اگرچه مبنای آن را قاعدهی نفی سبیل و آیهی 141 سورهی مبارکهی نساء «و لن یجعل لله لکافرین علی المسلمین سبیلا» ذکر کردهاند اما نباید از توجه به این نکته غافل شد که ولی قهری و وصی، وظیفهی نگهداری و تربیت کودک را نیز بر عهده داشتهاند و اگرچه شاید به علت قرابتی که با طفلی دارند نسبت به او دلسوز باشند اما هرگز قادر نخواهند بود او را مبتنی بر تعالیم اسلامی نگهداری کرده و تربیت کنند. آنها قادر به انتقال اصول و ارزشهای دین اسلام به فرزند اشان نیستند و حتی در ادارهی اموال کودک امکان دارد دارایی حلال وی را با آنچه در شریعت مقدس اسلام حرام است، درآمیزند. در حضانت نیز شرط اسلام مورد توجه فقهاء است (طوسی، 1387ق، ج6: 40؛ نجفی، 1404ق، ج 31: 294) . زمانی که پدر و مادر کودک به واسطهی کفر، از ولایت و حضانت کودک خود محروم میشوند به طریق اولی، اسلام در قیمومت شرط مفروض در تعیین قیم محسوب میشود زیرا گفته شد مبنای قیمومت ولایت حاکم شرع در حکومت اسلامی است. در رضاع، اسلام شرط نشده اگرچه از استحباب برخوردار است اما تأکید شده اگر در صورت اضطرار از زن غیرمسلمان استفاده شد باید او را در این دوره، از شرب خمر و خوردن گوشت خوک منع کرد (طوسی، 1400 ق: 504) .
عدالت نداشتن و فسق
دیدگاهی در میان فقهاء، عدالت را در ولایت پدر و جد شرط دانسته است (حلی، 1413ق، 564) ؛ اما نظر مشهور، عدالت را شرط ولایت نمیداند و میگوید پدر و جد پدری دارای ولایت مطلق از جانب شارع مقدس هستند و این مطلب از اطلاق عبارت ایشان در باب ولایت ولّی قهری قابل استفاده است (عاملی، 1410ق، ج 4: 105؛ نجفی، 1404ق، ج 102:26) . البته برخی تأکید کردهاند در ولایت، عدالت شرط نیست زیرا مبنای ولایت، رابطهی پدری است و پدر اگرچه مرتکب معاصی نیز شود به سبب شدت محبت به فرزندش از تضییع اموال و مصالح او خودداری میکند و نسبت به فرزند خود امین است. همچنین در سیرهی متشرعه نیز به صرف ارتکاب برخی از معاصی، پدر را از تصرف در اموال فرزندش منع نمیکردند (مکارم شیرازی، 1425 ق: 403) ؛ اما اگر حاکم شرع بر اساس قرائن و شواهد متوجه شد ولّی قهری در رعایت مصلحت و حفظ اموال صغیر دچار فسق و فساد است، باید او را از ولایت عزل کند (همان: 404) .
در مورد شرط عدالت و نداشتن فسق در حضانت، در متون فقهی چند دیدگاه وجود دارد به این صورت که یا در ضمن بیان شرایط حاضن به آن اشاره نشده یا به عدم اشتراط عدالت تصریح شده (نجفی، 1404ق، ج 31 289؛ حلی، 1387ق، ج 3: 265) یا عدالت شرط حضانت بیان شده (طوسی، 1387ق، ج 6: 40) یا به قدر متیقن اکتفا شده و نداشتن فسق شرط حضانت دانسته شده است (عاملی، 1413 ق، ج 8: 424) . کسانی که عدالت یا دست کم نداشتن فسق را شرط میدانند گفتهاند که فسق، دین کودک را در معرض خطر قرار میدهد و فاسق، کودک را بر سبک و سیاق خود تربیت میکند، از سویی صاحب جواهر که عدالت را شرط ندانسته، علت آن را با قدری کم لطفی نسبت به زنان، نادر بودن حصول عدالت در زنان بیان کرده است (نجفی، 1404 ق، ج 31: 289) ؛ اما فخرالمحققین معتقد است ملاک، محبت و شفقتی است که به واسطهی رابطهی سببی بین حاضن و طفل وجود دارد، حضانت نوعی امانت است و در امانت فسق ملاک نیست (حلی، 1387ق، ج 3: 265) زیرا امین بودن با فسق قابل جمع است.
بر اساس آنچه بیان شد در قیمومت نیز به طریق اولی دستکم باید نداشتن فسق را شرط دانست، زیرا قیمومت بر عهدهی حاکم شرع است و در نتیجه قاضی نیز برای اعطای نمایندگی خود باید کسی را انتخاب کند که شایستگی کافی داشته باشد.
دربارهی رضاع نیز در روایتها و آرای فقهاء تأکید شده برای شیر دادن و سرپرستی کودک، بانویی عاقل، مسلمان، عفیف و خوش سیما انتخاب شود زیرا شیر بر طبیعت، شخصیت و ظاهر کودک تأثیرگذار است (طوسی، 1400 ق: 504؛ بحرانی، 1405ق، ج 376:23) . از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: «لَا تَستَرضِعُوا الحَمقَاءَ وَ لَا العَمشاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ یُعدِی؛ از دایهی احمق یا کم بینا برای شیر دادن به فرزندانتان استفاده نکنید زیرا این صفات به فرزند منتقل میشود» (صدوق، 1378ق، ج 34:2) . این روایت بیانگر تأثیر ویژگیهای جسمی از طریق شیر بر کودک است. همچنین در روایت دیگری تأکید شده دایهی کودک، ولد الزنا نباشد (بحرانی، 1405ق، ج 376:23) ، زیرا آثار وضعی عمل شنیع زنا در طبیعت و شخصیت او تأثیر داشته و امکان انتقال به کودک از طریق شیر متصور است که این امر بر انتقال ویژگیهای روحی مرضعه بر کودک دلالت دارد. لذا وقتی امام (علیه السلام) بر انتقال ویژگی جسمی دقت داشته و بر انتخاب دایهی سالم و عاقل برای کودک تأکید دارند به طریق اولی بر دقت در ویژگیهای روحی و دینی او نیز تأکید داشتهاند.
عوامل مؤثّر بر تربیت کودک در آموزههای دینی
تربیت از ابعاد متعددی تشکیل میشود و شامل تربیت جسمانی کودک شامل تغذیه، نظافت و بهداشت او، تربیت ایمانی و دینی به معنی آشنا ساختن او با عقاید اسلامی، اصول و فروع دین، دعوت او به انجام دستور و تعالیم دین و نهی از محرمات الهی، تربیت اخلاقی به معنی آشنا و متخلق ساختن او به فضائل اخلاقی و همچنین تربیت نفسی یعنی پرورش شخصیت او به صورت انسانی کامل و متصف به صفات والای انسانی مانند شجاعت و خیرخواهی و تربیت عقلی و علمی او است (انصاری شیرازی، 1429ق، ج 3: 265-264) . در ابعاد مختلف تربیت کودک عوامل متعددی چه پیش از تولد و چه پس از آن به طور مستقیم یا غیرمستقیم دخیل و در شکل گیری شخصیت، اخلاق، رفتار و حتی ظاهر جسمانی او مؤثّر هستند. از این رو افرادی که به هر نحو در سیر تربیتی کودک سمت یا نقشی دارند و به طور خاص والدین، باید به این عوامل دقت کافی داشته باشند، زیرا تربیت زمانی به طور کامل صورت میگیرد که کودک در تمام ابعاد آن رشد کرده و نتیجه ی آن، سوق دادن متربی به سوی ایمان آوردن و یقین یافتن به اصول و عقاید و ملتزم ساختن او از عمق وجود به احکام دین است به نحوی که در تمام مراحل رشد و زندگی خود و در تمام ابعاد و جوانب آن، آنچه مرضی خداوند متعال است را مدنظر داشته باشد و معیار تشخیص اعمال و رفتارهای مورد رضایت خداوند را نیز از شریعت دریافت کند.
با بررسی روایتهایی که از ائمه معصومین (علیه السلام) از جمله امام رضا (علیه السلام) وجود دارد و با دقت در احادیثی که از داشتن فرزند ناشایست و غیرصالح نکوهش میکنند (تمیمی آمدی، 1410 ق: 725) میتوان دریافت آنچه موجب سعادت و روشنی چشم و شادی قلب میشود، داشتن فرزندانی با ایمان و صالح است. برای داشتن چنین نسلی باید حتی قبل از ازدواج برنامه ریزی کرد. از انتخاب همسر گرفته تا نحوهی برخورد با کودک، تغذیه و تربیت شخصیت انسانی وی و آموزش معارف دینی به او، همه برای تربیت نسل صالح بوده که در دستورهای دینی اسلام به تمام این مراحل توجه شده است. همچنان که در سیرهی امامان شیعه نیز دقت ایشان در انتخاب همسر و تربیت کودک را میتوان مشاهده کرد از جمله در زندگانی امام رضا (علیه السلام) که چه در انتخاب مادر ایشان توسط امام کاظم (علیه السلام) و چه در انتخاب مادر امام جواد (علیه السلام) ، بانوانی باایمان و پرهیزکار انتخاب شدند. اگرچه هر دو در ابتدا کنیز بودند؛ اما ایمان و پاکدامنی ایشان ملاک انتخاب آنها بود. در کتابهای فقهی نیز در بابی تحت عنوان احکام اولاد به برخی از این عوامل به عنوان حقوق مستحب کودک اشاره شده است. برخی از این عوامل عبارتاند از:
انتخاب همسر صالح
خانواده در ابتدا از یک زن و مرد شکل میگیرد و همسران، هم در رشد و تعالی یکدیگر و هم در رشد و تربیت فرزندان نقش مهم و مؤثّری دارند. از سویی یکی از حکمتها و کارکردهای ازدواج تولید مثل است. امام رضا (علیه السلام) از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است نقل میفرمایند: «تزوجها سوداء ولودا و لاتزوجها جمیله حسناء عاقرا فإنی مباه بکم الامم یوم القیمه؛ با زن سیاه چهره و زایا ازدواج کنید نه با زن زیبا و نازا، زیرا به کثرت امتم در قیامت مباهات میکنم» (عطاردی، 1406 ق، ج 2: 255) . در روایتهای دیگر نیز از جمله صفات پسندیده برای زن هنگام ازدواج، توانایی باروری او ذکر شده است (کلینی، 1407 ق، ج 5: 333) ، زیرا هر فرد با انتخاب همسر مادر یا پدر فرزند خود را نیز انتخاب میکند پس اگر فرزندی سالم و شایسته بخواهد باید برای او مادر یا پدری سالم و شایسته انتخاب کند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) انتخاب مادر خوب برای فرزند از جمله حقوق کودک بر پدر دانسته شده است: ««تَجِبُ لِلوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصالٍ اختِیَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحسِینُ اسمِهِ وَ المُبَالَغَ^ُ فِی تَأدیِبه؛ بر پدر در مورد فرزندش سه چیز واجب است، انتخاب مادر (شایسته) برای او، انتخاب نام نیک و تلاش فراوان در تربیت او» (مجلسی، 1403ق، ج75: 236) .
اهمیت همسر شایسته چنان قابل توجه است که امام رضا (علیه السلام) آن را سودمندترین خیر برای هر شخصی میداند. صفوان بن یحیی از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است که فرمودند: «مَا أفَادَ عَبدٌ فَائِدَ^ً خَیراً مِن زَوجَه صَالِحَه إذا رَآهَا سَرَّتهُ و إِذا غَابَ عَنهَا حَفِظَتهُ فِی نَفسِهَا وَ مَالِهِ؛ هیچ سودی برای مرد بهتر از همسر صالح که هنگام دیدن وی، شوهر خوشحال شود و در غیاب شوهر نگهدار خود و اموالش باشد، نیست» (عطاردی خبوشانی، 1406 ق، ج 2: 256) زیرا چنین همسری، برای خانوادهی خود آرامش و امنیت روانی فراهم میکند و به همین دلیل ایشان از ازدواج با فرد بداخلاق (همان) و شارب خمر منع میکند و در مورد ازدواج با شراب خوار میفرمایند: «هر کس دختر خود را به عقد شراب خوار درآورد گویی او را به زنا داده است» (مجلسی، 1403ق، ج 63: 491) . ایشان حکمت حرمت شراب را زوال عقل و از بین بردن حیا (همان، ج 143:76) و همچنین از جمله حکمتهای حرمت زنا را، از بین رفتن انساب و ترک تربیت فرزندان (صدوق، 1385ق، ج 2: 479) بیان کردهاند.
دعا در طلب فرزند صالح و توجه به شرایط انعقاد نطفه
در مباحث نکاح میتوان به روایتهایی دست یافت که حتی برای اولین رابطهی زوجین و نحوهی انعقاد نطفهای پاک به عنوان اولین گام در ایجاد و تربیت کودک برنامهی عملی ارائه شده است. در خطبهای تقریباً طولانی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است که خطاب به حضرت علی (علیه السلام) ایراد شده، تأثیر حالتها و زمانها در بسته شدن نطفه ذکر شده است که لزوم دقت و حساسیت را در نحوهی رابطهی زناشویی و انعقاد نطفه میرساند (همان، 1413ق، ج 3: 551) . امام رضا (علیه السلام) در رابطه با اولین برخورد زوجین میفرمایند: «هنگامی که زن به خانهی تو وارد شد، پیشانی اش را بگیر و او را به طرف قبله بنشان و بگو: خداوندا، او را به امانت گرفته ام و با میثاق تو بر خود حلال کردهام، پروردگارا، از او فرزند بابرکت و سالم روزی ام کن و شیطان را در نطفه ام شریک مساز و سهمی برای او قرار مده» (نوری، 1408ق، ج 122:15) . امام رضا (علیه السلام) در این دعا لزوم طلب فرزند سالم و صالح را از درگاه خداوند متعال یادآوری میکنند، زیرا در نگاه توحیدی همهی امور در دست قدرت الهی واقع شده است و هر چقدر هم تمام نکات و اصول تربیتی رعایت شود باز هم انسان، بی نیاز از کمک و عنایت الهی نمیشود. فرزند صالح و سالم، از الطاف پنهان و آشکار خداوند است که باید اعطای این لطف را از درگاه الهی طلب کرد.
مراقبتهای دوران حمل
پس از تشکیل نطفه، باید به مراقبتهای جسمانی، روحی و روانی مادر و کودک در دوران حمل توجه شود. در این دوران آنچه مادر میخورد، میبیند، میشنود، میخواند و به طور کلی تمام افعال، اعمال، حالتها و احساسیهای او در شخصیت و صفات کودک مؤثّر است. به همین دلیل توصیههای متعددی در مورد مراقبتهای دوران بارداری و تغذیهی مادر از ائمه معصومین (علیه السلام) نرسیده است (کلینی، 1407 ق، ج6، 23-22) از جمله امام رضا (علیه السلام) توصیه میکنند که به زنان باردار، کندر داده شود، زیرا «اگر حمل آنها پسر باشد، پاکیزه قلب، دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زیبا، و سرین او بزرگ میشود و نزد شوهرش منزلت مییابد» (همان: 23) . واضح است که تغذیه علت تامهی ایجاد این صفات نیست اما میتواند عامل کمک کننده و زمینه ساز باشد.
بدیهی است موارد بیان شده، به والدین اختصاص دارد اما موارد دیگری وجود دارد که اختصاصی به والدین نداشته و هر کسی که در چارچوب سازوکارهای حمایتی از کودک نقشی در تربیت دارد، باید به آنها دقت کند.
تغذیهی کودک
از دیگر عوامل مؤثّر و تسهیل کننده در تربیت صحیح کودک، تغذیهی او به خصوص در دوران شیرخوارگی است. چه از جهت جسمی و چه روحی این دوره در رشد کودک بسیار تأثیرگذار است. در روایت رضوی آمده که هیچ شیری برای کودک بهتر از شیر مادرش نیست (عطاردی، 1406 ق، ج 2: 278) ، ضمن آنکه در روایتها به صفاتی که لازم است دایهی کودک داشته باشد یا از آنها خالی باشد نیز اشاره شده است زیرا شیر صفات دایه (چه جسمی و چه روحی و عقیدتی) را به کودک منتقل میسازد. شیر چنان در طبیعت، شخصیت و ظاهر کودک تأثیرگذار است که در روایتی از امام علی (علیه السلام) تأکید شده است: «تَخَیَّرُوا لِلرَّضَاعِ کَمَا تَخیَّرُونَ لِلنِّکَاحِ فَإِنَ الرَّضَاعَ یُغَیِّرُ الطِّبَاعَ؛ بهترین فرد را برای رضاع انتخاب کنید همان طور که بهترین را برای ازدواج انتخاب میکنید زیرا شیر فطرت را تغییر میدهد» (مجلسی، 1403 ق، ج 100: 323) . در روایتهای متعددی به انتخاب دایهی عاقل، مسلمان، عفیف و زیبا توصیه و از برگزیدن دایهی احمق، کم بینا، غیرمسلمان، ناصبی، ولد الزنا و زشت صورت منع شده است (حرعاملی، 1409 ق، ج 21: 469-462) که فقهاء آن را بر کراهت حمل کردهاند.
تغذیهی کودک نیز باید از مواد غذایی سالم و حلال باشد و نباید کودک را از غذایی که مضر است یا از مال حرام به هر نحو چه مال متعلق به غیر باشد بدون رضایت او یا مالی که خمس و زکات آن پرداخت نشده یا آنچه نجس است مانند مسکرات یا مردار (هر چیزی که ذبح شرعی نشده باشد) ، تغذیه کرد، زیرا غذای ناسالم و حرام بر رشد جسمی و تربیتی کودک تأثیر مستقیم خواهد داشت. میتوان این مطلب از عمومات فقهی استنباط کرد زیرا شخصی که وظیفهی انفاق به کودک را بر عهده دارد باید نفقه را از مال خودش بدهد یعنی مالی که در مالکیت اوست و اصل هم این است که مسلمان از حلال کسب درآمد میکند. همچنین روایتهایی که از دادن شراب به کودکان منع کردهاند (کلینی، 1407 ق، ج 6: 396؛ حر عاملی، 1409 ق، ج 25: 307) ، روایتهایی که خوردن غذای مضر را حرام دانستهاند (حرعاملی، 1409ق، ج 25: 84) و همچنین حکم عقل، بر این امر دلالت دارند.
سنن ولادت
اعمالی به عنوان سنن و مستحبات ولادت در روایتها و احکام ذکر شده است که شامل غسل، اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد، برداشتن کام کودک با آب فرات و تربت سیدالشهدا (علیه السلام) ، انتخاب نام نیکو، تراشیدن سر و صدقه دادن بهاندازهی وزن موها، عقیقه و ختنه میشود (مجلسی، 1403 ق، ج 116:101) . هر کدام از این موارد در تربیت کودک مؤثّر هستند. کودک در بدو تولد باید آوای توحید را در با گوش جان بشنود و در کام خود طعم تربت اباعبدالله (علیه السلام) و آب فرات را حس کند تا حق طلبی، عدالت خواهی و محبت اهل بیت (علیه السلام) در عمق روح و جانش نفوذ کند همان طور که برخی روایتها به این معنا اشاره کردهاند ( کلینی، 1407ق، ج6: 389) .
از مهم ترین و مؤثّرترین این سنن در سیر تربیتی کودک که تا پایان عمر نیز همراه او خواهد بود، انتخاب نام است. ضمن اینکه انتخاب نام نیک و مناسب از حقوق اولیهی کودک است. از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده که فردی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد حق فرزند سؤال کرد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «حق فرزند این است که نام و تربیت او را نیکو گردانی و او را در جایگاه (تربیتی) نیکویی قرار دهی» (همان: 48) . همچنین آن امام همام (علیه السلام) میفرمایند: «اولین نیکی انسان به فرزندش انتخاب نام نیک برای اوست» (همان: 18) .
نام فرد میتواند در صفات روحی، روانی و شخصیت او تأثیرگذار باشد. به همین دلیل در روایتهای متعددی انتخاب نام نیک، با معنای خوب و انتخاب نام انسانهای صالح از جمله پیامبران یا اسامی که نشان دهندهی بندگی خداوند باشد، توصیه شده و از انتخاب نامهایی با معانی نامناسب و تحقیرکننده یا اسامی که دلالت بر سرکشی و گستاخی در برابر خداوند یگانه میکنند، نهی شده است (همان: 21-18) . شاید علت این توجه و دقت در انتخاب نام به دلیل تأثیر نام شایسته در تصویر شخصی فرد از خودش باشد. در حقیقت چنین تأثیری مبتنی بر اصل ارتباط متقابل میان باطن و ظاهر آدمی است، زیرا ظاهر و باطن انسان در شکل دهی یکدیگر مؤثّر هستند و بر این اساس نام نیکو که پدیدهای ظاهری است میتواند بر باطن فرد که همان شخصیت و منش اوست، اثرگذار باشد (شرفی، 1388: 113) ، ضمن آنکه با انتخاب نام شایسته، موقعیت و شأن ویژه برای کودک اعلام میشود تا دیگران به جهت آن نام او را گرامی بدارند همچنان که امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: «هر گاه فرزندی را محمد نام گذارید، او را گرامی بدارید، در انجمنها به او گشادگی و وسعت مکان دهید و نسبت به او روی ترش نکنید» (مجلسی، 1403 ق، ج 101: 128) . لذا کودکی که نام نیکی بر او نهاده شده به لحاظ رعایت حرمت نامش باید مورد احترام ویژه قرار بگیرد و این خود موجب میشود که صفات نیک نیز در او نهادینه شود.
آموزش علوم و معارف دینی
کودکی و نوجوانی مهمترین دورانهای رشد و تربیت کودک هستند، زیرا شخصیت او در حال شکل گیری و ذهن و روح او مدام در حال کنکاش و یادگیری است. همانطور که امام علی (علیه السلام) توصیف فرمودند: «قلب نوجوان همانند زمین کاشته نشدهای است که آمادهی پذیرش هر بذری است. باید در تربیت او شتاب کرد قبل از آنکه دلش سخت و عقل او به چیز دیگری مشغول شود» (شریف رضی، 1379: 523) . از نخستین و مهمترین اموری که در ابتدا باید به فرزند آموخت کتاب خدا، شریعت اسلام و حلال و حرام الهی است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامهای به امام حسن (علیه السلام) به این ضرورت اشاره میکنند و در روایتهای متعددی نیز به لزوم آموزش و تعلیم این امور تأکید شده است. همچنین امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: «پدر در مورد فرزندش در سه امر مسئول است اول تربیت و آداب شایستهی او، دوم راهنمایی او به سوی خدا و سوم یاری کردن او در اطاعت خداوند متعال» (صدوق، 1413ق، ج 2: 622) . در فرایند آموزش تربیت کودک باید مرحله به مرحله عمل کرد. در روایتهای اسلامی نیز برای آموزش و تعلیم معارف و احکام دینی به مراحل مختلف سن کودک توجه شده است. از این رو در برخی روایتها، دوران تربیت کودک به سه دورهی هفت ساله تقسیم شده است (طبرسی، 1412 ق: 222؛ کلینی، 1407 ق، ج6، 47) تا والدین و سرپرستان کودک به تفاوتهای دورههای رشد، توانایی و نیاز کودک در هر کدام از این مراحل توجه کنند. از امور مهمی که در روایتها تأکید شده باید از اوایل کودکی آموزش آنها آغاز شود، عقاید دینی و اصول دین است. در روایتی از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) بیان شده است که:
وقتی پسر به سه سالگی رسید باید به او بگویند هفت بار لا اله الا الله بگوید و سپس رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روز او تمام شود و بعد به او بگویند هفت مرتبه محمد رسول الله بگوید و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود. آنگاه به او بگویند هفت مرتبه صلی الله علی محمد و آله بگوید و سپس رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود. آنگاه از او بپرسند که دست چپ و راستت کدام است؟ اگر شناخت باید صورتش را به سمت قبله برگردانده و به او بگویند سجده کن. سپس رهایش کنند تا هفت سال او تمام شود سپس به او بگویند صورت و دو دستت را بشوی. وقتی آن را شست باید به او بگویند نماز بخوان. سپس رهایش کنند تا 9 سال او تمام شود و سپس وضو به او یاد داده شود و بر ترک آن تنبیه شود و به نماز امر شود و بر ترک آن تنبیه شود (صدوق، 1413ق، ج1: 281) .
این روایت و روایتهای مشابه دلالت بر مراحل تربیت ایمانی و دینی کودک دارند. سیرهی معصومین (علیه السلام) در تربیت فرزندان نیز حاکی از اهتمام ایشان در انتقال و آموزش این مفاهیم به نسل بعد است. امام رضا (علیه السلام) در پاسخ دربارهی پسری هشت ساله که به دلیل ختنه شدن و درد نماز نمیخواند، با تعجب و ناراحتی سؤال میکنند: «سُبحانَ الله یَترُکُ الصَّلاه؟!» و سپس میفرماید: «هرگونه که میتواند، نماز بخواند» (همان) . این نحوهی پرسش امام (علیه السلام) نشان میدهد که از نظر ایشان کودک هشت ساله نه فقط باید نماز خواندن را بداند بلکه باید بر آن محافظت و مداومت و از ترک عمدی آن اجتناب کند.
در کنار آموزش معارف دینی، عقل حکم میکند سرپرست کودک باید علوم و فنون مورد نیازش را نیز آموزش دهد تا در آینده بتواند به عنوان شخص کارآمد و توانمند، زندگی شخصی خود را اداره کرده و برای جامعه مفید و مؤثّر باشد. همچنان که از نظر فقهاء، سپردن کودک به استادی دلسوز برای یادگیری علم یا فن از اختیارهای ولّى کودک است (حلی، 1413 ق، ج 2: 136) که با فرض وجود مصلحت و ضرورت میتوان این اختیار را برای سایر سرپرستان نیز متصور شد.
روشهای تربیتی در سیرهی رضوی
سیرهی امام رضا (علیه السلام) همچون سایر ائمه معصومین (علیه السلام) از آموزههای تربیتی سرشار بوده و شخصیت و سیر زندگی ایشان یک الگو و مدل انسان کامل است که روح و جان انسانهایی که به دنبال رشد و کمال حقیقی باشند را تربیت میکند. در این مجال به طور خاص فقط به بخشی از آنچه در موضوع تربیت کودک میتوان در حد وسع، استنباط کرد، پرداخته میشود.
بهترین و بیشترین اطلاعات را میتوان از نحوهی تعامل ائمه معصومین (علیه السلام) با فرزندانشان و به طور خاص ویژگیهای رفتاری امام رضا (علیه السلام) در رابطه با فرزند عزیزشان امام جواد (علیه السلام) و مدل تربیتی ایشان دریافت کرد.
محبت مداری و تکریم
الگوهای مختلفی در مورد تربیت کودک توسط متخصصان ارائه شده است؛ اما با بررسی منابع اسلامی، الگویی که اسلام آن را ارائه میکند مدل تربیتی مبتنی بر محبت، قاطعیت و کرامت است (ری شهری، 1386: 184) . محبت به کودک از اصول تربیتی کودک بوده و به شدت مورد تأکید روایتها قرار گرفته است (صدوق، 1413ق، ج 2: 625) . همچنین ترک ابراز محبت نیز نکوهش شده (مجلسی، 1403 ق، ج 43: 283) ؛ اما در عین حال افراط در محبت نیز نهی شده است (همان، ج 74: 108) ، لذا در کنار محبت، صلابت، دقت و قاطعیت نیز در تربیت کودک لازم است (کلینی، 1407 ق، ج 5: 62) . پس کودک در عین اینکه مورد محبت است رها نیست تا هر کاری که خواست انجام دهد. اصل دیگر این الگو، تکریم کودک، احترام و ارزش قائل شدن برای اوست (حرعاملی، 1409 ق، ج 21: 476) . در اسلام کودک نباید مورد تحقیر قرار گیرد زیرا کودکی که شخصیت او محترم و باارزش قلمداد شود، به احساس خود ارزشمندی (عزت و کرامت نفس) دست مییابد و چنین کسی خود را به زشتیها آلوده نمیکند (نوری، 1408 ق، ج 11: 339) .
اولین تأثیر محبت، رشد احساس پذیرش و مقبولیت در فرزند، نوعی خوش بینی به آینده و اتکا به حمایتهای خانواده در زمان مناسب است. در سیرهی عملی تمام ائمه معصومین (علیه السلام) از جمله امام رضا (علیه السلام) در برخورد با فرزندانشان ابراز محبت جزو اصول تربیتی است. امام رضا فرزندشان را در آغوش میگرفتند، میبوسیدند و با عبارتهایی مانند «بابی انت و امی» او را مورد خطاب قرار میدادند (بحرانی اصفهانی، 1413ق، ج 23: 78) . همچنین ایشان در تکریم و احترام به فرزندشان بسیار دقت میکردند و به طوری که هرگز او را به نام نمیخواندند بلکه همواره کنیهی او را صدا میزدند (همان: 73) زیرا در زبان عرب صدا زدن یک فرد با کنیه، نشانهی احترام زیاد به او است. احترام و تکریم کودک عزت نفس او را بالا میبرد و خودش و دیگران برای او شخصیت قابل احترامی قائل خواهند بود و در نتیجه رفتار و اعمالش نیز بر اساس نگرشی که خود و دیگران از وی دارند، شکل میگیرد. در سیرهی امام کاظم (علیه السلام) نیز مشاهده میشود چنان احترامی برای امام رضا (علیه السلام) قائل بودند که هرگاه در مورد ایشان صحبت میکردند بدون اینکه او را مخاطب قرار دهند چنین یاد میکردند: «بگوید فرزند من رضا را نزد من بیاورند، به فرزندم رضا چنین گفتم، فرزندم رضا چنان گفت» و هر گاه ایشان را مخاطب قرار میدادند. او را با کنیه شان «ابالحسن» صدا میزدند (صدوق، 1378 ق، ج 1: 14) . این رفتار بیانگر لزوم تکریم کودکان است ضمن اینکه به نوعی ابراز محبت به ایشان نیز است.
ارائهی الگو و تربیت عملی
از روشهایی که میتوان در تربیت فرزند به کار برد روش الگودهی و تربیت عملی است. ارزشها و رفتارها در ابتدا در خانواده شکل میگیرند و در قلب و جان کودک ریشه میکنند. کودکان اولین کسانی را که میشناسند و از آنها الگو میگیرند، والدینشان هستند. کودکان در سالهای نخست زندگی همه چیز خود را از والدین و وابسته به ایشان میدانند. امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «بَرُّوا أولادَکُم وَ أحسِنُوا إِلَیهِم فَإِنَّهُم یَظُنُّونَ أنَّکُم تَرزُقُونَهُم؛ به فرزندانتان خوبی و نیکی کنید زیرا آنان گمان میکنند که شما ایشان را روزی میدهید» (مجلسی، 1403ق، ج71: 77) . به همین دلیل والدین نقش الگویی بسزایی دارند و از قدرت بسیاری در تأثیرگذاری بر کودکان برخوردار هستند. امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «کسی که خود را پیشوای مردم قرار دهد باید پیش از تعلیم مردم، خود را تربیت کند و قبل از تربیت زبانی با رفتارش مردم را تربیت کند» (حرعاملی، 1409ق، ج 16: 151) . امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «با غیر زبانتان دعوت کنندهی مردم باشید. باید مردم از شما پرهیزکاری، تلاشی، نماز و خوبی ببینند که این دعوت کردن است» (کلینی، 1407 ق، ج 2: 78) . در نتیجه بهترین روش برای تربیت کودک این است که ابتدا خود والدین عامل به دستورها و اوامر الهی باشند. امام کاظم (علیه السلام) نیز به والدین امر میکنند که حتماً به وعدههایی که به فرزندان میدهند وفا کنند: «إِذَا وَعَدتُمُ الصِّبیَانَ فَفُوا لَهُم فَإِنَّهُم یَروَنَ أنَّکُم الَّذینَ تَرزُقُونَهُم؛ هنگامی که به کودکان وعده میدهید به آن وفا کنید زیرا آنها گمان میکنند که شما آنها را روزی میدهید» (کلینی، 1407 ق، ج 6: 50) زیرا آنها الگو و مورد اعتمادترین اشخاص نزد کودکان هستند و وفا نکردن به قول و وعده، تصویر مثبت والدین را نزد کودک از بین میبرد، اعتماد او را تخریب میکند و تأثیر منفی عمیقی بر تربیت کودک خواهد داشت. از جملهی این تأثیرها، اثر منفی آن بر رابطهی کودک با خدا در آینده است، زیرا پیش از آنکه کودک با مفهوم خدا آشنا شود والدین به خصوص پدر را رب و صاحب اختیار خود میداند و به تعبیری نقش خداوندی برای وی قائل است، حال اگر والدین به وعدههای خود عمل نکنند او این خلف وعده را به مفهوم خداوندی تسری میدهد و ناخودآگاه در رابطهی او با خدا تأثیر منفی خواهد داشت (ری شهری، 1386: 231) . در روایت نیز بر اساسی عبارت «فَإِنَّهُم یَرَونَ أنَّکُمُ الَّذینَ تَرزُقُونَهُم» به این نکته اشاره شده است.
تشویق و موعظه کردن
پس از اینکه والدین به زبان رفتار و عمل به الگوی عینی تبدیل شدند باید فرزندان خود را نیز به انجام اعمال صالح تشویق و امر کنند. از این رو امام رضا (علیه السلام) امر میفرمایند: «به فرزندت دستور بده که با دست خود صدقه بدهد» (کلینی، 1407 ق، ج 4: 4) . ایشان حتی در تربیت فرزند خود نیز از این روش استفاده میکنند و در نامهای به امام جواد (علیه السلام) ایشان را از خروج پنهانی از خانه نهی کرده و میفرمایند:
قسم به حقی که بر تو دارم از تو میخواهم که راه ورود و خروجت جز از در اصلی نباشد و پیوسته خود درهم و دینار داشته باش که اگر نیازمندی کمک خواست، دریغ نکنی. قصد من این است که خداوند جایگاهت را بلند گرداند، پس به دیگران کمک کن و هراسی از تنگدستی به دل راه مده (همان: 43) .
امام رضا (علیه السلام) در این نامه، هم فرزند خود را به انفاق امر فرمودند و هم ایشان را مورد موعظه قرار دادند و در ضمن شدت دلسوزی و خیرخواهی خود را نیز بیان کردند. امام علی (علیه السلام) نیز در نامهای به امام حسن (علیه السلام) در ابتدا با بیان شدت محبت خود علت نگارش نامه و بیان موعظههای آن را ذکر میکنند و سپس فرزندشان را به نیکیها امر و از بدیها نهی فرموده و به امور مهم توجه میدهند. نحوهی نگارش این نامهها درواقع روش عملی تربیت فرزند و تذکر و موعظه کردن او را آموزش میدهند.
تربیت کودک از مباحث مهم و پیچیده در علم دین است که باید با کنکاش عمیق در منابع اسلامی و آموزههای دینی به اصول و روشهای مورد تأیید ائمه معصومین (علیه السلام) دست یافت. اما باید همواره توجه داشت که از منظر تعالیم اسلامی، تربیت فقط صرف رشد جسمی و آموزش علوم عقلی، منطقی و دانش روز نیست بلکه از مهم ترین جنبهی تربیت، ایجاد زمینهی ارتباط کودک با خدا و اصلاح این رابطه و هدایت او در جهت بندگی و طاعت خداوند متعال است. والدین اگرچه در مقابل نیازهای دنیوی فرزندان خود مسئول هستند اما بیش از آن در قبال آخرت و هدایت آنها مسئولیت دارند. در واقع مراقبت بهداشتی و جسمانی کودک، تربیت عقلی و علمی او و آموزش آنچه برای زندگی اجتماعی لازم است، باید در جهت تربیت ایمانی و اخلاقی کودک باشد تا او را به بندهی خاضع در مقابل پروردگار و عضوی مؤمن و متقی در جامعهی مسلمانان مبدل سازد که در جهت اهداف والای الهی گام بردارد. از سویی تربیت، از حقوق کودک، تکلیف والدین و سرپرستان و حتی حاکم اسلامی است و از این رو در تمام سازوکارهای حمایتی که شارع مقدس و قانون گذار در ایران اسلامی برای حمایت از رشد جسمی و روحی کودکان پیش بینی کردهاند، مقولهی تربیت به عنوان محور اصلی مورد توجه بوده و البته بدیهی است که بهترین شخص برای تبیین و تفسیر محتوای تربیتی نیز شارع مقدس اسلام است.
نتیجه گیری
1. در دین مبین اسلام و حقوق موضوعهی ایران اسلامی چندین سازوکار حمایتی برای کودکان پیش بینی شده و در پی آن نخست والدین و سپس اشخاصی که به عنوان سرپرست کودک تعیین میشوند مکلف شدهاند که به طور همه جانبه از حیات و حقوق اساسی کودک حمایت کرده و در تربیت شایستهی او تمام تلاش خود را به کار گیرند؛
2. مراد از تربیت در جامعهی اسلامی، پرورش انسانی سالم، صالح و دانشمند است که در تمام ابعاد انسانی آن رشد کرده و نتیجهی آن، سوق یافتن متربی به سوی ایمان آوردن و یقین یافتن به اصول و عقاید و ملتزم ساختن او از عمق وجودش به احکام دین است به نحوی که اور در تمام مراحل رشد و زندگی خود و در تمام ابعاد و جوانب آن آنچه مرضی خداوند متعال است را مدنظر داشته باشد و معیار تشخیص اعمال و رفتارهای مورد رضایت خداوند را نیز از شریعت دریافت کند؛
3. در سازوکارهای حمایتی از کودک به جهت اهمیت تربیت وی که باید در فضای دینی و مبتنی بر آن صورت پذیرد، عواملی پیش بینی شده مانند کفر و فسق که اگر حتی بر والدین کودک عارض شود، به ضرورت حفظ دین کودک و تربیت صحیح او، سرپرستی طفل را از ایشان سلب میکند؛
4. در کنار وظایف واجب سرپرستان کودک که در چارچوب نهادهای حمایتی بر عهدهی ایشان قرار میگیرد، یک سری توصیههای عملی دیگر نیز برای سرپرستان کودک در آموزههای دینی و به ویژهی سیره امام رضا (علیه السلام) ارائه شده است از جمله: انتخاب همسر شایسته، انتخاب دایهی مناسب، تأمین تغذیهی سالم و حلال، رعایت سنن ولادت و تعلیم و آموزش علوم و معارف دینی؛
5. برخی از روشهای تربیتی در سیرهی رضوی که از نحوهی تعامل ایشان با فرزندشان امام جواد (علیه السلام) قابل استنباط است عبارتاند از: محبت مداری و تکریم، ارائهی الگو و تربیت عملی، تشویق و موعظه کردن.
پینوشتها:
1. استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی دانشگاه امام صادق (علیه السلام) پردیس خواهران azimzadeh@isuw.ac.ir.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خانواده دانشگاه امام صادق (علیه السلام) .
منابع تحقیق :
اصفهانی بحرانی، عبدالله، (1413ق) . عوالم العلوم و المعارف والاً حوال من الایات و الاًخبار و الأقوال. 10 ج، چاپ اول، قم: الإمام المهدی (علیه السلام) .
العطاردی الخبوشانی، عزیزالله، (1406 ق) ، مسند الامام رضا (علیه السلام) . 2 ج، بی جا: الموتمرالعالمی للامام الرضا (علیه السلام) .
انصاری شیرازی، قدرت الله، (1429ق) ، موسوعه احکام الأطفال و أدلتها. 4ج، چاپ اول، قم: مرکز فقهی ائمه اطهار (علیه السلام) .
بحرانی، یوسف بن احمد بن ابراهیم، (1405 ق) ، الحدائق الناضره فی احکام الفتره الطاهره. 25 ج، چاپ اول، قم: اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، (1410 ق) . غررالحکم و دررالکلم (مجموعه من کلمات و حکم الامام علی (علیه السلام) ) . چاپ دوم، قم: دارالکتاب الاسلامی.
جعفری لنگرودی، محمد جعفر، (1378) ، مبسوط در ترمیولوژی حقوقی، 5 ج، تهران: گنج دانش.
حر عاملی، محمد بن حسن، (1409 ق) . تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه. 30 ج، چاپ اول، قم: آل البیت (علیه السلام) .
حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، (1413ق). قواعد الأحکام فی معرفهالحلال والحرام. 3ج، چاپ اول.
قم: اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
حلی، فخرالمحققین محمد بن حسن بن یوسف مطهر، (1387ق). إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد. 4ج، چاپ اول، قم: اسماعیلیان.
دهخدا، علی اکبر، (1377). لغتنامه. 10ج، چاپ دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ریشهری، محمد (1386). حکمت نامه کودک. چاپ اول، قم: دارالحدیث.
شرقی، محمدرضا، (1388). مهارتهای زندگی در سیرهی رضوی، چاپ سوم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
شریفرضی، محمد بن حسین، (1379). نهجالبلاغه. ترجمهی محمد دشتی، چاپ اول، قم: مشهور.
صدوق، محمد بن علی، (1378). عیون أخبار الرضا (ع). 2ج، مصحح مهدی لاجوردی، چاپ اول، تهران: جهان.
صدوق، محمد بن علی، (1413ق). من لایحضره الفقیه. 4ج، چاپ دوم، قم: اسلامی.
صدوق، محمد بن علی، (1966م/ 1385ش). علل الشرائع. 2ج، چاپ اول، قم: کتابفروشی داوری.
طباطبایی، محمد حسین، (1374). تفسیر المیزان. ترجمهی محمد باقر موسوی همدانی، 20ج، چاپ پنجم، قم: اسلامی.
طباطبایی حائری، سید علی بن محمد، (1418ق). ریاض المسائل. چاپ اول، قم: آل البیت (ع).
طریحی، فخرالدین، (1416ق). مجمعالبحرین. 6ج، چاپ سوم، تهران: کتابفروشی مرتضوی.
طوسی، محمد بن حسن، (1387ق). المبسوط فی فقه الإمامیه. 8ج، چاپ سوم، تهران: المکتبه المرتضویه لإحیاءالآثار الجعفریه.
طوسی، محمد بن حسن، (1400ق). النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی. چاپ دوم، لبنان: دار الکتاب العربی.
عاملی، زینالدین بن علی، (1410ق).الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه (المحشّی – کلانتر). 10ج، چاپ اول، قم: کتابفروشی داوری.
عاملی، زینالدین بن علی، (1413ق). مسالک الأفهام إلی تتقیح شرائع الإسلام. 15ج، چاپ اول، قم: المعارف الإسلامیه.
عاملی، محمد بن مکی، (1417ق). الدروس الشرعیه فی فقه الإمامیه. 3ج، چاپ دوم، قم: اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
عاملی کرکی، علی بن حسین، (1414ق).جامع المقاصد فی شرح القواعد . 13ج، چاپ دوم، قم: آل البیت (ع).
فاضل موحدی لنکرانی، محمد، (1421ق). تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله- النکاح. چاپ اول، قم: مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)
فاضل هندی اصفهانی، محمد بن حسن، (1416). کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام. 11ج، چاپ اول، قم: اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم.
کاتوزیان، ناصر، (1389). حقوق مدنی خانواده. 2ج، چاپ اول، تهران: شرکت سهامی انتشار.
کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، (1407ق). الکافی. 8ج، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، (1403ق). بحارالأنوار الجامعه لدررأخبار الأئمه الأطهار. 111ج، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
مکارم شیرازی، ناصر، (1425ق). أنوار الفقاهه – کتاب البیع. چاپ اول، قم: مدرسه الإمام علی بن أبیطالب (ع).
نجفی، کاشف الغطاء، علی بن محمدرضا، (1381ق). النور الساطع فی الفقه النافع. 2ج، چاپ اول، نجف: مطبعه الآداب.
نجفی، محمد حسن، (1404ق). جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام. 43ج، چاپ هفتم، لبنان: دار إحیاء التراث العربی.
نظری توکلی، سعید، (1385). حضانت کودکان در فقه اسلامی. چاپ اول، تهران: سمت و بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
نوری، حسین بن محمد تقی، (1408ق).مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. 28 ج، چاپ اول، قم: آل البیت(ع).
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، فصلنامه فرهنگ رضوی، مشهد: بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (علیه السلام)، چاپ اول