انسان یک حقیقت است؛ حقیقتی که دارای ابعاد وجودی مختلفی است. آن جا که می گوید: «وزن و شکل من» یا «غذا و رشد من»، درباره بعد جسمی و مادّی و طبیعی خویش سخن می گوید و آن جا که می گوید: «فکر و اندیشه و عقل من»، از ابعاد غیر مادّی وجود خویش خبر می دهد.
پس انسان ها، «من» ها و «خود» های گوناگونی دارند: خود حیوانی، خود نباتی و خود روحانی. آن چه انسان را انسان کرده و بر سایر حیوانات برتری داده، همین روح ملکوتی و نفخه الهی موجود در اوست.[1]
یکی از قدیمی ترین دستور های حکیمانه جهان که به وسیله انبیای الهی به بشر ابلاغ شده و حکیمان بزرگ جهان نیز آن را به زبان آورده اند و اعتبار و اهمیت خویش را در طول تاریخ، حفظ کرده و ارزش آن، هر روز، بیشتر کشف شده، این است که: «ای انسان! خودت را بشناس».
خودت را بشناس!
اگر کسی خودش را نشناسد و از عیوب و ضعف های خویش و توانمندی های بالقوّه نفس خویش آگاهی نداشته باشد، هرگز به دنبال خود سازی، تهذیب اخلاق و کسب کمالات انسانی نخواهد رفت.[2] امام علی ـ علیه السلام ـ در اهمیت خودشناسی فرموده: «بهترین شناخت، خود شناسی است[3] و خود شناسی، سودمندترین شناخت هاست».[4]
سقراط نیز (که حدود دو هزار و پانصد سال پیش می زیسته است) در این زمینه می گوید: «بیهوده در شناخت موجودات خشک و بی روح، رنج مبر؛ بلکه خود را بشناس که شناخت نفس، بالاتر از شناخت اسرار طبیعت است».[5]
گاندی در کتاب «این است مذهب من» می گوید: «من از مطالعه اوپانیشادها (قدیمی ترین کتاب مذهبی و عرفانی هند) به سه اصل، پی بردم که این سه اصل، برای من، یک عمر دستور العمل بوده است:
اوّل. در این عالم، برای رسیدن به حقیقت، تنها یک راه وجود دارد و آن، شناخت نفس است.
دوم. هر که خود را شناخت، خدا را هم می شناسد.
سوم. فقط یک قدرت و یک آزادی و یک عدالت واقعی وجود دارد و آن، قدرت تسلّط بر خویشتن و آزاد شدن نفس از هر کس و هر چیز دیگر و رسیدن به اعتدال در وجود خویشتن است. هر کس بر خویشتن مسلّط شود، بر اشیای دیگر نیز مسلط خواهد شد».[6]
الکسین کارل، فیزیولوژیست و زیست شناس معروف غربی می گوید: «ما، در ایجاد وسایل راحتی و سرعت در کار و تهیه ابزارهای زندگی، پیشرفت فراوان کرده ایم؛ ولی به هیچ وجه، خود را نشناخته ایم. در حقیقت، از خود، غفلت ورزیده ایم و در نتیجه، پیشرفت های علمی نتوانسته است ما را سعادت مند کند و توجّه دقیق، نشان می دهد که اضطراب ها و نگرانی ها یمان بیشتر شده است».[7]
فایده های خود شناسی
1. خدا شناسی: در حقیقت اگر «خود» انسان یا مجموعه وجود او، با همه ابعادش به خوبی شناخته شود، بزرگترین گام در راه خدا شناسی برداشته شده است. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «کسی که خود را شناخت، در حقیقت، خدا را شناخته است».[8] این حدیث، بازگشت به برهان های اثبات وجود خدا و از جمله، همان برهان نظم دارد و آن این است که، اگر کسی در نظام شگفت انگیز و نظم موجود در وجود خود مطالعه کند، خدا را خواهد شناخت: «به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن ها نشان می دهیم تا آشکار گردد که او حق است».[9]
بدون شک، انسان، اعجوبه عالم هستی است و به تعبیر امام علی ـ علیه السلام ـ در شعری که به وی منسوب است، نباید پنداشت که انسان، جرم کوچکی در عالم هستی است؛ چرا که جهانی بزرگ در وجود او نهفته است.[10]
2. گرامی داشتن نفس: آن گاه که خود را می شناسیم، در می یابیم که خالق حکیم، ما را بیهوده نیافریده و وظیفه ما در جهان چیست، انسان، اگر ارزش خویش را بشناسد، خود را به پستی نمی اندازد و خود را در ردیف حیوانات قرار نمی دهد هم چنان که اشیای قیمتی را برای تزئین چیزهای پست به کار نمی برند.[11] «از برخی آیات قرآن، چنین برداشت می شود که هر کس قدر نفس خود را فراموش نکرد، خدا را هم فراموش نمی کند».[12]
3. خودسازی: انسان با خود شناسی، خود را ارزیابی می کند خصلت های ناروا را از خود دور می کند و در صدد تقویت جنبه های مثبت خود بر می آید آن گاه، می فهمد که در زندگی و در جهان، چه باید انجام بدهد و چه گونه باید رفتار کند. امام علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «از توجه انسان به خودش، انگیزه ای برای اصلاح خویش ایجاد می شود».[13]
4. دست یابی به سعادت: کسی که بخواهد از قدرت شگفت انگیز روحی خود استفاده کند و از وجود چنین نیروهایی در درون خود آگاهی داشته باشد و در صدد فعال ساختن آن ها و بهره مند شدن از آن ها و شناخت چگونگی استفاده از آن ها بر آید، باید خود را بشناسد به تعبیر امام علی ـ علیه السلام ـ: «کسی که خود را بشناسد، به بزرگ ترین رستگاری نائل شده است».[14]
محور های خود شناسی
1. خودکاوی: در قرآن، آیات بسیاری وجود دارد که انسان را به خودکاوی و توجه به نظام شگفت انگیز آفرینش خویش دعوت می کند: «انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریده شده است».[15]
2. شناخت استعدادها: هر فردی با توجه به جنبه های ثابت طبیعت و شخصیتش (که به اراده خداوند، در وجود او تعبیه شده است) از قابلیت های ویژه ای برخوردار است که او را از دیگران متمایز می سازد. انسان، ابتدا باید این قابلیت ها را کشف کند تا بتواند راه موفقیت را به آسانی بپیماید. امام علی ـ علیه السلام ـ در این خصوص فرموده است: «هلاک شد کسی که خود را نشناخت و ندانست که برای چه هدفی ساخته شده است».[16]
امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز در این باره فرموده: «شایسته نیست که مومن، خویش را خوار و بی مقدار نماید». راوی سوال کرد: «چگونه انسان، خود را خوار و بی مقدار می کند؟». حضرت جواب داد: «به کاری دست می زند که توانایی انجام دادن آن را ندارد».[17]
مشکل بسیاری از مردم، این است که توانایی ها و شرایط روحی و جسمی خود را نشناخته اند و یا نمی دانند که برای چه هدف و آینده ای آفریده شده اند و ذوق و استعداد خود را درک نکرده اند.
3. شناخت ارزش خود: یکی از محورهای خود شناسی، شناخت ارزش و عظمت انسان است؛ انسانی که پرتویی از روح الهی و مظهر صفات پروردگار است؛ انسانی که خلیفه خداوند در زمین است و ملائک باید در خدمت او باشند.
اگر با درون نگری به ارزش وجودی خویش پی ببریم، شرافت و کرامت خویش را احساس می کنیم. یعنی در می یابیم که پستی با چنین موجود برجسته ای سازگار نیست؛ دروغ، نفاق و ذلّت، با آن سازگار نیست؛ امّا، گاهی انسان، بر اثر جهل و غفلت از هویت انسانی خود، به ناهنجار ها تن می دهد و اسیر هوا و هوس می گردد.[18] از روح خودم در آن دمیدم پس شما (ملائک) به سویش سجده کنید».[19]
4. شایستگی ها: یکی از محورهای شناخت، این است که انسان، بیش از حد و لیاقت، چیزی نخواهد و پا را از گلیم خود فراتر ننهد، و یا بلند پروازی های بی بنیاد نکند، و یا در رشته ای که تخصص ندارد، بیهوده دخالت نکند. حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «هر که قدر خود را بشناسد، مردم، او را گرامی می دارند و هر که از حد خود خارج شود و حریم ها را رعایت نکند، مردم او را سبک می شمارند و به او اهانت می کنند»[20] و «کسی که به ارزش خود قانع باشد، منافع او پایدارتر است.».[21]
آری، بسیاری از مشکلات اجتماعی، از بلند پروازی ها نشئت می گیرند.
5. حساسیت ها: خودشناسی هرگز بدون آگاهی بر عیوب و ضعف ها امکان پذیر نخواهد بود. چنین شناختی به ما این امکان را می دهد تا: در جهت رفع عیوب خود تلاش کنیم، گرفتار خود پسندی نشویم، در برخورد با مشکلات زندگی، منطقی رفتار کنیم و ضعف های خود را نیز مدّ نظر داشته باشیم.
امام علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «نسبت به خودت جاهل مباش؛ زیرا هر کس که نسبت به خودش جاهل باشد، نسبت به همه چیز، جاهل خواهد بود».[22]
6. ارتباط با خدا و جهان: یکی از ابعاد خود شناسی، شناخت ارتباط خود و خالق و ارتباط خود و جهان و عالم پس از مرگ است. امام علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده است: «خدا رحمت کند آن کسی را که دانست از کجا آمده است و در کجاست و به کجا می رود».[23]
7. نقاط روشن: شناخت نقطه های برجسته زندگی و موفقیت ها و پیروزی ها، یکی دیگر از محورهای خود شناسی است. گاهی انسان در برخورد با مشکلات روزمره، احساس عجز و درماندگی می کند خود را می بازد. در چنین حالتی که انسان اعتقاد به نفس خود را از دست داده است، یاد آوری موفقیت ها و پیروزی های گذشته، در ادامه مسیر پر فراز و نشیب زندگی، برای او امید آفرین و نیرو بخش خواهد بود.
یک آزمون خود شناسی
برای این که بدانید از نظر وضعیت و معنوی چگونه هستید، به پرسش های زیر پاسخ دهید:
1ـ آیا درباره ضعف های خود تا به حال، فکری جدّی کرده اید؟
2ـ آیا در مورد شناخت اشتباهات خودتان همانند توجه به خطاهای دیگران، سریع و باریک بین هستید؟
3ـ آیا تمام تلاش خود را برای اصلاح نقص های خود به کار می برید؟
4ـ آیا انتقاد پذیر هستید و از انتقاد، بهره می گیرید؟
5ـ آیا از تعالیم اخلاقی و مذهبی پیروی می کنید و مقید به انجام دادن واجبات هستید؟
6ـ آیا به ارزش های دینی هم چون نماز جماعت، نماز اوّل وقت، توجه به دعا، خیر خواهی و کارگشایی و … پایبند هستید؟
7ـ آیا کتاب های مذهبی مطالعه می کنید؟
8ـ آیا در برابر دعوت به مجلس گناه (هم چون مجلس غیبت، مشروب، موادّ مخدر، قمار و …. از خود، واکنشی نشان می دهید؟
9ـ آیا برنامه منظّمی برای کارهای روزانه و هفتگی خود دارید؟
10ـ آیا در برابر گناهان و لغزش هایی که از شما سر می زند، ناراحت می شوید؟
11ـ آیا برای تقویت بنیه دینی و معنوی خود، برنامه ای (مثلاً شرکت در جلسات مذهبی) دارید؟
12ـ آیا دوستان نزدیک و هم نشینان شما از طبقه مذهبی هستند؟
13ـ آیا تاکنون در زندگی، سوال مذهبی ای برایتان پیش آمده است که به دنبال پاسخ آن رفته باشید؟
هر پرسش، پنج امتیاز دارد. مجموع امتیازات پاسخ های مثبت خود را جمع نمایید و وضعیت معنوی خود را به دست بیاورید. آیا در سطح عالی هستید یا متوسط یا ضعیف؟ امتیاز 50 تا 65 را عالی و 30 تا 50 را متوسط و پایین تر از 30 را ضعیف در نظر بگیرید.[24]
خود سازی
خود شناسی، زیر بنای سعادت آدمی در همه جنبه های مادی و معنوی زندگی است. انسان در پرتو خود شناسی، به نیازهای درونی و برونی خویش پی می برد و عواملی را که مایه تعالی و تکامل است، تشخیص می دهد در نتیجه، وظیفه شناس می گردد و به پاکی و نیکی می گراید و سرانجام، به کمالی که لایق مقام انسان است، نائل می گردد. در قرآن مجید نیز سرلوحه برنامه پیامبران، تزکیه و تعلیم بیان شده است.[25]
کسی که خواهان سعادت است، از انباشته های معنوی و مادّی خود، آگاه می شود و طبق سنّت ها و قوانین آفرینش، گام بر می دارد. کلیه ابعاد و نیازهای مادّی و معنوی خویش را مورد توجه قرار می دهد و تمایلات انسانی و غرایز حیوانی را به موازات یکدیگر، با رعایت تعادل، اقناع می نماید و هیچ یک را فدای دیگری نمی کند این، برنامه خود سزای اسلام است و راه و رسم مسلمان های راستین.[26]
ضرورت خود سازی
انسان به خاطر حبّ ذات، ضعف های خود را نمی بیند و فکر می کند نیازی به خود سازی ندارد. غافل از این که «ناخود (نفس بدخواه و تمایلات حیوانی)»، هم چون بمب خطرناکی است که در خانه دل نگه دار می شود و یا هم چون بنزینی که در پستوی بعضی خانه هاست و با اندک سهل انگاری و بی توجهی، آتش سوزی روی می دهد و کل خانه از بین می رود! و البته خطر نفس بدخواه، به مراتب، بیشتر از نگهداری بنزین در خانه است.[27] «همانا نفس، انسان را به بدی دعوت می کند، مگر این که خدا رحم کند».[28]
در احادیث، به طور مکرر، دعوت به پیکار با تمایلات نفسانی شده و از این عمل به عنوان جهاد اکبر یاد شده است. امام علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «هر کس نفس خویش را بشناسد، با آن مبارزه می کند؛ و هر کس نفس خویش را نشناسد، آن را وا می گذارد».[29] و «منت های مجاهدت، این است که انسان با نفس خویش مبارزه کند».[30] پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز فرموده است: «مجاهد، کسی است که در راه خدا با نفس خویش پیکار نماید».[31]
آری، دنیا محل گذر است، نه جایگاه قرار! مردم در این جهان، دو گروه هستند: گروهی خود را فروخته اند و راه حق را ترک گفته اند و مسیر هلاکت را می پیمایند و گروهی خود را خریده اند و راه سعادت را پیش گرفته اند و خویش را آزاد ساخته اند.[32]
بنابر این، اگر انسان، قصد خودسازی و مدیریت کردن بر وجود خویش را دارد، باید «خودِ» انسانی خویش را بسازد و پرورش دهد، نه خود حیوانی یا جسمانی خویش را. کسانی که جز زندگی حیوانی به چیز دیگری نمی اندیشند، به راستی شخصیت انسانی خود را گم کرده اند و در جستجویش نیستند. حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «تعجب می کنم از کسی که برای یافتن گم شده اش تلاش می کند در حالی که نفس (انسانی) خودش را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست».[33]
در نتیجه، کسی که طالب خود سازی است و می خواهد انسان باشد، باید غرایز خود را تعدیل نماید و از درنده خویی و بی ضابطگی اخلاقی بپرهیزد و خویش را با صفات پسندیده و سجایای انسانی، متخلّق سازد. آیین پیامبران الهی به مردم آموخته است که این موفقیت، تنها در پرتو ایمان و تحمّل مشقّت ادای فرایض و ترک محرّمات به دست می آید.
با امید موفقیت هر چه بیشتر در خود شناسی و خود سازی …!
[1] . امینی، ابراهیم، خود سازی یا تزکیه، و تهذیب نفس، ص 17.
[2] . حسینی، سید جعفر، خود سازی، تهذیب نفس، ص 16.
[3] . غرر الحکم، ح 4631.
[4] . همان، ح 4640 و 4665.
[5] . معرفت نفس، استاد حسن زاده آملی، ج 2، ص 302.
[6] . انسان کامل، مرتضی مطهری، ص 138، فلسفه اخلاق، مرتضی مطهری، ص 195.
[7] . شناخت اسلام، حسن کافی، ج 2، ص 529.
[8] . بحار الانوار، ج 2، ص 32.
[9] . سوره فصلت / 53.
[10] . خود و نا خود، محمود اکبری، ص 37. اصل شعر، بدین شکل آمده است: اتزعم انک جرم صغیر / و فیک انطوی العالم الاکبر.
[11] . همان، ص 40.
[12] . ر.ک: سوره مائده، آیه 105.
[13] . غرر الحکم، ج 6، ص 176.
[14] . همان، ص 172.
[15] . سوره طارق / 5.
[16] . نهج البلاغه، کلمات قصار 149.
[17] . المحجه البیضاء، ج4، ص108؛ الکافی، ج5، ص64.
[18] . تعلیم و تربیت، مرتضی مطهری، ص 222 و 235.
[19] . سوره حجر / 6.
[20] . غرر الحکم، ح 4671، وسائل الشیعه، ج 11، ص 425؛ شهید مطهری در کتاب بیست گفتار، ص 320، تحت عنوان «حد شناسی»، بحثی در این زمینه دارد.
[21] . نهج البلاغه، نامه 31.
[22] . غرر الحکم با شرح آقا جمال خوانساری، ج 7، ص 392 (حدیث 10337).
[23] . الأسفار الاربعه، ج 8، ص 355.
[24] . خود و ناخود، ص 47.
[25] . سوره جمعه / 2.
[26] . گفتار فلسفی: اخلاق، از نظر همزیستی ارزش های انسانی، ص 3.
[27] . خود و نا خود، ص 49.
[28] . سوره یوسف / 53.
[29] . غرر الحکم، ج 5، ص 177 (حدیث 7855).
[30] . همان، ح 4932.
[31] . مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج 1، ص 196.
[32] . نهج البلاغه، حکمت 133.
[33] . غرر الحکم، ح 495.
مریم عرفانیان – مجله حدیث زندگی، ش 29، ص 72