نویسنده: حیدر مظفری ورسی
ائمه دوازده گانه و تطبیق مهدویت در اندیشه شیعی
بر اساس تفکر شیعیان اثنی عشری و تعداد ائمه (علیهم السلام) طبق دستور خداوند و ابلاغ پیامبر دوازده نفرند. اول آنها علی بن ابی طالب (علیه السلام) و آخرین آنان، حجت بن الحسن می باشد و در این عدد هیچگونه تغییر و تبدل رخ نمی دهد و با اندک تأملِ جریان شناسانه در دیگر فرقه های شیعی می توان از همین مسئله به تفاوت ها و مرزبندی های مهم، نسبت به مهدویت گرایی در گرایش و اعتقادات فرقه های جدا شده از بدنه تشیع چنانکه در فصل های قبل اشاره گردید، پی برد.
اینک مناسب است در این زمینه به گرایش ها و اعتقادات فرقه امامیه اثنی عشری اشاره گردد. در تبیین این بخش از ادعای تشیع نسبت به تعداد ائمه (علیهم السلام) و تطبیق مهدویت، بهتر است در دو گزینه جداگانه بحث شود:
الف) تعداد امامان و تطبیق مهدی موعود در روایات
در منابع حدیثی شیعه و سنی روایات فراوانی داریم که در آنها نسبت به تعیین تعداد امامان پس از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و نیز تطبیق مصداق های آن امامان، مطالبی روشن و غیرقابل انکار مطرح شده است و از آنجا که بیشتر این روایات با دو واژه امام و خلیفه عنوان شده است، مناسب است به شواهدی از آنها اشاره گردد.
1. روایات دوازده امام
در حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نقل شده است:
الائمه من بعدی اثنا عشر کلهم من قریش؛ (1)
امامان بعد از من دوازده نفرندکه همه از قریش هستند.
ابوسعید خدری نیز از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نقل نموده که آن حضرت فرمود:
الائمه من بعدی اثنی عشر؛ (2)
پیشوایان بعد از من دوازده نفرند.
همچنین آن حضرت فرمود:
الائمه من بعدی اثنی عشر، عدد شهور الحول؛ (3)
پیشوایان بعد از من دوازده نفرند به تعداد ماه های سال.
همچنین از ابوذر نقل است که از رسول خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) سوال نمودم:
کم الائمه من بعدک؟ قال عدد نقباء بنی اسرائیل؛ (4)
تعداد پیشوایان بعد از شما چند نفرند؟ حضرت فرمود: به تعداد نقبای بنی اسرائیل که دوازده نفر بودند.
همچنین از جابر بن عبدالله انصاری نقل است که به پیامبر گفتم:
یا رسول الله و ما عده الائمه: فقال یا جابر سئلتنی رحمک الله عن الاسلام با جمعه؛ عدتهم عده الشهور عندالله و هی عندالله اثنا عشر شهراً (5)
ای فرستاده خدا تعداد پیشوایان چند نفرند؟ حضرت فرمود: ای جابر خدا تو را رحمت کند از من درباره تمام اسلام سوال نمودی. تعداد ائمه به تعداد ماه های سال است نزد خداوند و تعداد ماه ها نزد خداوند دوازده ماه است.
در نهایت اینکه اینگونه روایات از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در منابع فراوان وارد شده است که سید بن طاووس تا چهل حدیث از این روایات راجع به ائمه اثناعشر (علیهم السلام) ذکر نموده است. (6) روایاتی که در اینجا ذکر شده برای اثبات این مطلب بود که تعداد امامانی که توسط رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) تعیین شده اند، دوازده نفرند. گرچه در این روایات نام ائمه (علیهم السلام) دوازده گانه به میان نیامده است، ولی روایات دیگر که از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است، در برخی از آنان جریان امام قائم و در برخی نام های امامان دوازده گانه تصریح گردیده.
در روایتی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود:
الائمه بعدی اثنا عشر؛ اولهم انت یا علی و آخرهم القائم الذی یفتح الله عزوجل علی یدیه مشارق الارض و مغاربها؛ (7)
پیشوایان پس از من دوازده نفرند. یا علی اول آنها تویی و آخرین آنها قائم است که خداوند با دستان او شرق و غرب زمین را می گشاید.
از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) به ابن مسعود فرمود:
یا ابن مسعود! علیّ بن ابی طالب امامکم بعدی و خلیفتی علیکم، فاذا مضی فابنی الحسن امامکم بعده و خلیفتی علیکم فاذا مضی فابنی الحسین امامکم بعده و خلیفتی علیکم ثم تسعه من ولد الحسین واحداً بعد واحدٍ ائمتکم و خلفائی علیکم… و من انکر واحداً منهم فقد انکرنی و من انکرنی فقد انکر الله و من جحد واحداً منهم فقد جحدنی و من جحدنی فقد جحد الله؛ لان طاعتهم طاعتی وطاعتی طاعه الله و معصیتهم معصیتی و معصیتی معصیه الله؛ (8)
ای فرزند مسعود! علی بن ابی طالب پس از من پیشوا و خلیفه من بر شما است. چون او بگذرد فرزندم حسن پیشوا و خلیفه من بر شما است. چون او برود، فرزندم حسن پیشوای شما است. سپس نه تن از فرزندان حسین، یکی پس از دیگری پیشوایان شمایند و هر کس یکی از اینها را انکار کند، مرا انکار کرده و هر که مرا انکار کند، خدا را انکار کرده است و هر که، یکی از اینها را رد کند، مرا رد کرده است و هر که مرا رد کند، خدا را رد کرده ست؛ زیرا پیروی از اینها پیروی از من است و پیروی از من پیروی از خدا است و نافرمانی از اینها نافرمانی از من و نافرمانی از من، نافرمانی از خدا است.
از ابن عباس نقل شده که از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) سؤال نمودم که تعداد امامان بعد از شما چند نفرند؟ حضرت فرمود: به عدد حواری عیسی و أسباط موسی و نقباء بنی اسرائیل.
قال: قلت: یا رسول الله و کم کانوا! قال: کانوا إثنی عشر، و الأئمه بعدی إثنی عشر؛ أوّلهم علیّ بن أبی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین فإذا انقضنی الحسین فابنه علیّ فإذا انقضی علیّ فابنه محمّد فإذا انقضی محمّد فابنه جعفر فإذا انقضی جعفر فابنه موسی فإذا انقضی موسی فابنه علیّ فإذا انقضی علیّ فابنه محمّد فإذا انقضی محمّد فابنه علیّ فإذا انقضی علیّ فابنه الحسن فإذا انقضی الحسن فابنه الحجّه؛ (9)
ابن عباس می گوید گفتم: یا رسول الله! تعداد آنها چند نفر بودند؟ حضرت فرمود: دوازده نفر. آنگاه فرمود: پیشوایان بعد از من نیز دوازده نفرند. سپس حضرت اسامی یکایک آنان را ذکر می نماید.
همچنین در روایت عبایه بن ربعی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده که آن حضرت فرمود:
أنا سید النبیّین و علی سیّد الوصیین، إن أوصیائی بعدی اثنی عشر؛ أولهم علیّ و آخرهم القائم المهدی. (10)
من بزرگ انبیاء و علی بزرگ اوصیاء است، همانا اوصیاء بعد از من دوازده نفرند که اول آن ها علی و آخرشان قیام کننده ی هدایتگر است.
این ها دسته ای از روایات بودند که با واژه امام نقل شده اند.
2. روایات دوازده خلیفه
علاوه بر روایات پیشین، یک دسته دیگر از روایات با واژه خلیفه نقل شده اند. در روایتی که سند آن به عبدالله بن مسعود می رسد این چنین آمده است: در آن زمانی که ابن مسعود در کوفه مشغول تعلیم قرآن برای مردم بود، کسی از او سؤال نمود آیا پیامبر به شما از تعداد جانشینان پس از خود خبر داده است؟ ابن مسعود به او گفت: از آن روزی که من به عراق آمدم تا هنوز کسی از من در این باره سوال نکرده است. بله! در این باره خودم از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود:
یکون بعدی من الخلفاء عدد نقباء بنی اسرائیل اثنا عشر، کلهم من قریش؛ (11)
پس از من تعداد جانشینانم به تعداد نقباء بنی اسرائیل اند که دوازده نفر بودند. تمام آنها از قریش هستند.
همچنین از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نقل شده که فرمود:
لا یزال الذین قائماً حتی تقوم الساعه او یکون علیهم اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش؛ (12)
دین اسلام تا روز قیامت، همیشه پابرجا خواهد بود و دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند بر مردم خلافت خواهند کرد.
در حدیث دیگر نقل شده است:
لا یزال الذین قائماً حتی یکون علیکم اثنا عشر خلیفه؛ (13)
همیشه این دین (اسلام) پابرجا خواهد بود تا دوازده خلیفه، خلافت کنند.
سید بن طاووس، حدیث اثنا عشر خلیفه را با چندین سند از منابع اهل سنت نقل نموده است که از آن جمله، این حدیث است:
لا یزال هذا الذین ظاهراً حتی تقوم الساعه و یکون علیهم اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش؛ (14)
پیوسته این دین آشکار و ظاهر است تا قیامت برپا شود و دوازده خلیفه بر آنان (مسلمانان) خلافت می کنند که همگی از قریش هستند.
در عیون اخبار الرضا (علیه السلام) درباره تعداد خلفا و کارنامه عملی آنان نقل شده است:
ان هذه الامه لا تهدی حتی تکون فیها اثنی عشر خلیفه، کلهم یعمل بالهدی و دین الحق؛ (15)
این امت هدایت نگردد؛ مگر اینکه دوازده خلیفه بر آنها خلافت نمایند که همه آنها به هدایتگری و دین حق عمل نمایند.
همچنین در روایتی نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
یکون بعدی اثنا عشر خلیفه … اسمائهم فی الوصیه من لدن؛ (16)
پس از من دوازده خلیفه هستند که نام های آنان با سفارش (از جانب خداوند) تعیین شده است.
در کنزالعمال نقل شده است:
لا یزال امر امتی صالحاً حتی یمضی منهم اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش؛ (17)
همیشه امر خلافت میان امت من به شایستگی ادامه دارد تا اینکه دوران آن دوازده نفر خلیفه پایان یابد و همگی از قریش اند.
در روایت جابر بن سمره از پیامبر آمده است:
ان الاسلام لا یزال عزیزاً الا اثنا عشر خلیفه؛ (18)
اسلام همیشه عزتمند است؛ مادامی که دوازده خلیفه خلافت کنند.
در حدیث دیگر از پیامبر نقل شده است:
لا تزال هذه الامه مستقیماً امرها ظاهره علی عدوها؛ حتی یمضی اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش؛ (19)
همیشه امر این امت به راهی راست بوده و بر دشمنان پیروز است تا زمانی که دوازده نفر خلیفه بر آنان خلافت کنند که همگی از قریش هستند.
همچنین حضرت فرمود:
لا یزال هذا الامر عزیزاً الا اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش؛ (20)
همیشه امر خلافت استوار است تا دوازده خلیفه که همه از قریش هستند، خلافت نمایند.
اما در تعیین مصداق خلفای دوازده گانه روایات زیادی نقل شده است که آن خلفا را با نام و نشان بر همان دوازده امام مورد اعتقاد شیعه تطبیق داده است.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) با استناد به امیرالمؤمنین (علیه السلام)، از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نقل نموده که پیامبر فرمود:
الأئمَّه بعدی إثنا عشر؛ أوّلهم علیّ بن أبی طالب علیه السّلام و آخرهم القائم. هم خلفائی و أوصیائی و أولیائی و حجّه الله علی أمّتی بعدی. المقرّبهم مؤمن و المنکر لهم کافر. (21)
پیشوایان بعد از من دوازده نفرند؛ اول آن ها علی بن ابی طالب و آخرشان قائم. آن ها جانشینان، اوصیاء و والیان من و حجت خداوند بر امتم هستند. ایمان آورنده به آن ها مؤمن و انکارکننده ی آنان کافر است.
همچنین در تطبیق مهدی با خلیفه دوازدهم، ابن عباس از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل می کند:
إنَّ خُلَفَائِی وَ أَوصِیَائِی وَ حُجَجَ اللهِ عَلَی الخَلقِ بَعدِی، اَلاِثنَا عَشرَ؛ أَوَّلُهُم أَخِی وَ آخِرُهُم وَلَدِی. قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَن أَخُوکَ؟ قَالَ: عَلِیُّ بنُ أَبِی طَالِبٍ. قِیلَ فَمَن وَلَدُکَ؟ قَالَ: المَهدِیُّ الَّذِی یَملَأُهَا قِسطَاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت جَوراً وَ ظُلمَاً وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالحَقِّ بَشِیراً لَو لَم یَبقَ مِنَ الدُّنیَا إلَّا یَومٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذَلِکَ الیَومَ حَتَّی یَخرُجَ فِیهِ وَلَدِی المَهدِیُّ، فَیَزِلَ رُوحُ اللهِ عِیسَی ابنُ مَریَمَ فَیُصَلِّی خَلفَهُ وَ تُشرِقَ الأَرضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ یَبلُغََ سُلطَانُهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ. (22)
جانشینان و اوصیاء من و حجت های خداوند بعد از من، دوازده نفرند؛ اول آن ها برادرم و آخرین آن ها فرزندم است. گفت: ای فرستاده ی خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب. گفت: فرزندت کیست؟ فرمود: آن هدایتگری که زمین را پر از عدل و داد نماید. همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. قسم به آن خدایی که مرا به حق برانگیخت، اگر یک روز بیشتر از عمر دنیا باقی نماند، در آن روز فرزندم مهدی ظهور و عیسی بن مریم از آسمان فرود می آید و پشت سر وی نماز می خواند و زمین را با نور پروردگار روشن می نماید و سلطنت او شرق و غرب را فراخواهد گرفت.
در این حدیث، تمام مشخصاتی که شیعه، نسبت به امام زمان(عج) و کارنامه ایشان عقیده دارد، ذکر شده است.
در حدیث معروف جابر در شأن نزول آیه اولی الامر با صراحت آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره صاحبان امر فرمود:
هُم خُلَفَائِی یَا جَابِرُ! وَ أَئِمَّهُ المُسلِمینَ بَعدِی؛ أَوَّلُهُم عَلِیُّ بنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الحَسَنُ ثُمَّ الحُسَینُ ثُمَّ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ المَعرُوفُ فِی التَّورَاهِ بِالبَاقِرِ وَ سَتُدرِکُهُ یَا جَابِرُ! فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقرِئهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعفَرُ بنُ مَحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَی بنُ جَعفَرٍ ثُمَّ عَلِیُّ بنُ مُوسیَ ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ ثُمَّ عَلِیُّ بنُ مَحَمَّدٍ ثُمَّ الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ ثُمَّ سَمِیِّی وَ کَنِیّی حُجَّهُ اللهِ فِی أَرضِهِ وَ بَقِیَّتُهُ فِی عِبَادِهِ ابنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الَّذِی یَفتَحُ اللهُ عَلَی یَدِهِ مَشارِقَ الاَرضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاکَ الَّذِی یَغِیبُ عَن شِیعَتِهِ غَیبَهً لَا یَثبُتُ عَلَی القَولِ فِی إِمامَتِهِ إِلَّا مَنِ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ بِالإِیمَانِ. (23)
ای جابر! آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان بعد از من هستند. اول آن ها علی بن ابی طالب و پس از او حسن و پس از او… و پس از او هم نام و هم کنیه من، حجت خدا در زمینش و بازمانده در میان بندگانش فرزند حسن بن علی (امام عسکری) و کسی است که خداوند با دستان او شرق و غرب زمین را می گشاید. او کسی است که از شیعیان خود پنهان بوده و کسی بر امامت او استوار نمی ماند مگر آن کسانی که خداوند قلبشان را به واسطه ی ایمان امتحان نموده باشد.
بنابراین از جهت مصداق شناسی روایات، خلفای دوازده گانه نیز مانند روایات دوازده امام، مشکل ندارد. ما در اینجا به ذکر همین مقدار از روایات اکتفا و تأکید می شود که ده ها روایات دیگر با همین مضمون در منابع شیعه و سنی نقل شده که برای اطلاع بیشتر به منابع ذکر شده در پاورقی مراجعه شود. (24)
ویژگی های حدیث اثنا عشر و پیشوایان
باتوجه به نقل های فراوان حدیث اثنا عشر در منابع شیعه و سنی و نیز تأمل در خصوصیات و ویژگی هایی که برای خلفای دوازده گانه ذکر شده است، می توان رهیافتی به شناخت و معرفت خلفای واقعی، از خلفای نام نهاد و دروغین پیدا نمود. بنابراین مناسب است که به برخی از آن ویژگی ها اشاره شود:
1- همانگونه که نگارش یافت این احادیث مورد اتفاق شیعه و سنی است و این خود، دلالت دارد بر ارزشمند بودن این روایات.
2- تدکید بر عدد دوازده که در متن تمام روایات به عنوان شاخصه اصلی مورد توجه قرار گرفته و تصریح دارند که تعداد ائمه (علیهم السلام) و خلفا بعد از رسول خدا دوازده نفرند و تمام آن دوازده نفر از قریش هستند
3- تعیین و تطبیق عدد دوازده در برخی از این روایات، با امامان دوازده گانه از اهل بیت، آنگونه که شیعه معتقدند.
4- خلافت اختصاص به زمان خاصی ندارد؛ بلکه تا امت اسلامی باقی است، خلافت نیز برای آنان ضرورت دارد.
5- وابسته بودن قوام و ثبات دین به وجود خلفای دوازده گانه.
6- عزت اسلام به وجود خلفای دوازده گانه است.
7- صحت حدیث (از جهت کاربردی و اعتقادی یکی از مهمترین ویژگی های حدیث اثنا عشر است و این نکته قابل توجه است که این حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است. علاوه بر آن از جهت پیشینه شناسی، این حدیث اولین بار در منابع اهل سنت که مربوط به اواخر قرن دوم است به ثبت رسیده مانند مسند ابوداوود طیالسی و کتاب الفتن نعیم بن حماد. (25) و پس از آن در آثار دیگر محدثان و دانشمندان نامی اهل سنت ذکر شده است که همگی بر صحت آن اشاره نموده اند).
ترمذی در صحیح خود پس از نقل این حدیث، تصریح دارد که: هذا حدیث حسن. (26)
هیثمی می نگارد: رجال حدیث اثنا عشر که طبرانی آن را در معجم الکبیر نقل نموده، همگی صحیح و مورد وثوق است. (27)
همچنین ابن حجر درباره حدیث اثنا عشر که از ابن مسعود نقل شده می نگارد: حدیث حسن است. (28)
ذهبی نیز پس از نقل حدیث اثنا عشر می نگارد: هذه حدیث صحیح. (29)
عمرو بن عاصم درباره این حدیث می گوید: حدیث صحیح، اسناده حسن و رجاله ثقات. (30)
بنابراین، حدیث اثنا عشر حدیثی مورد وثوق و اطمینان دانشمندان اهل سنت است و این، ازجهت کاربردی می تواند مهمترین ویژگی این حدیث به شمار آید و موجب می گردد که در مصداق شناسی خلفای اثنا عشر دقت بیشتر شود.
ب) مصادیق خلفا اثنا عشر و تطبیق مهدی در اندیشه دانشمندان امامیه
حدیث اثناعشر در منابع روایی شیعه و نزد دانشمندان این مذهب از شهرت بالایی برخوردار است. بنابراین، تعداد خلفا و امامان بعد از پیامبر در اندیشه شیعیان دوازده نفر معلوم و معین است که علی بن ابی طالب (علیه السلام) به عنوان اولین خلیفه و جانشین بلافصل پیامبر می باشد و پس از او یازده نفر از فرزندان معصوم آن حضرت که آخرین آنها حجت بن الحسن است، امام و جانشین رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) هستند که از جانب خداوند به این مقام منصوب شده اند. تمام آنها یک هدف دارند و آن هدایت انسان ها است. در منظومه اعتقادی شیعیان هیچگاه زمان از وجود یکی از آنها که حجت خدا هستند، خالی نمی باشد و از آن طرف هم در عقیده شیعه امکان ندارد که در یک زمان دو نفر همزمان به عنوان امام وجود داشته باشند. (31)
چنانچه ابن میثم بحرانی دراین باره می نگارد: انحصار تعداد امامان به دوازده نفر بواسطه نص متواتر برای ما ثابت و نیز نام های آنان به ترتیب ذکر شده اند. (32)
در یکی از منابع کلامی شیعی آمده است:
أئمّه الحقّ بعد علیّ علیه السّلام أحد عشر إماما؛ و هم: السّبطان الحسن و الحسین ابنا علیّ بن أبی طالب و علیّ بن الحسین زین العابدین و محمّد بن علیّ الباقر و جعفر بن محمّد الصّادق و موسی بن جعفر الکاظم و علیّ بن موسی [الرّضا] و محمّد بن علیّ التّقیّ الجواد و علیّ بن محمّد النّقیّ الهادی و الحسن بن علیّ العسکریّ و الخلف الصّالح المهدیّ محمّد بن الحسن، صاحب الزّمان. (33)
در حقیقت اساس خلافت اسلامی و به عبارت دقیق تر نظام امامت و رهبری پس از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در تداوم مقام رسالت برای هدایت بشریت است. پس از ختم نبوت و پایان یافتن سفارت الهی توسط پیامبر خاتم، (34) دین و شریعت آن حضرت باقی است. بدیهی است که تا امت اسلامی باقی است، برای عزت و قوام دین و بقای شریعت، باید کسانی باشند که همانند رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) کارشناس در دین و تفسیرکننده معانی و مفاهیم قرآن و حجت خداوند در میان مردمان باشند. (35)
بنابرعقیده شیعه، آن دوازده خلیفه و جانشین که پیامبر، برای بعد از خود معرفی نموده، همان کارشناسان دین و مرزبانان شریعت هستند که مقام و منصب خلافت از جانب خداوند برای آنان معین و پیامبردرموقعیت های مختلف و بیان های گوناگون، که ازجمله آنها حدیث اثناعشر است، خلافت وجانشینی آنان را برای زمان پس از خود ابلاغ نموده که در این ابلاغ، پیامبر تنها پیام رسان الهی است و در اصل گزینش خلفا، هیچگونه دخالتی ندارد؛ زیرا همانگونه که مقام رسالت امر الهی است، مقام خلافت و رهبری پس از آن حضرت نیز الهی است و جز خداوند هیچ کس، حتی پیامبر در انتخاب آنان دخالت ندارد. در حقیقت احادیث اثنا عشر و امثال آن که حکایت از ضرورت وجود خلفای اثناعشر می کند، ابلاغ پیام وحیانی و آسمانی است که پیامبر مأمور رساندن آن بود تا حجت بر مردم تمام گردد و اطاعت و فرمانبرداری آنها بر امت اسلامی واجب باشد. (36)
نگاهی به تفاوت ها
همانگونه که در آغاز این فصل، اشاره گردید، در این بخش بررسی تفصیلی مهدویت در اندیشه امامیه اثنی عشریه مورد بحث نیست؛ بلکه تبیین برخی تفاوت ها میان اندیشه شیعه اثنی عشری و دیگر فرقه های جدا شده از این گروه در جریان شناختی مهدویت مورد نظر است.
برای دست یافتن به این هدف، سه عنوان که از مهمترین مشخصه های امامیه اثنی عشری دراین جریان است، اشاره گردید. بار دیگر در پیوست آن مطالب به این جمع بندی اشاره می شود که معروف بودن نام و نسب مهدی و مشهوربودن ولادت آن حضرت و نیز از جهت تطبیق عدد آخرین نفر از امامان دوازده گانه با آن حضرت، همه این موارد شاهدی است که ادعای هیچیک از فرقه های منسوب به شیعه در زمینه مهدویت با اعتقاد امامیه اثنی عشریه سازش ندارد.
ابن میثم بحرانی در این زمینه می گوید: از مشخصه اصلی دیگر فرقه های امامیه این است که آنان از جهت تعداد، مانند امامیه اثنی عشریه به عدد دوازده ملتزم نیستند. مهمترین دلیل بر فساد گفتار آنان، این است که امامانی را که این فرقه ها عقیده دارند، معصوم نیستند و نیز با نص تعیین نشده اند. در حالیکه امامیه عقیده دارند که امامان آنها همگی معصوم و با نص الهی تعیین شده اند.
سپس ایشان به این مسئله پرداخته است که هیچیک از افرادی که کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، واقفیه و … ادعای مهدویت آنان را نموده اند، خود، چنین ادعایی را مطرح نکرده اند. (37) این مسئله در باطل بودن ادعای این فرقه ها مهم است؛ زیرا چگونه می توان باور داشت که کسانی امام باشند؛ اما خود هیچگاه سخن از امامت خود به میان نیاورند.
همچنین سدیدالدین حمصی درباره بطلان ادعای فرقه های کیسانیه، زیدیه، واقفیه و … می نگارد: ادعای این ها راجع به مهدویت با ادعای شیعه مخالف است. چون شیعه امامیه تعداد امامان را دوازده نفر و امامت همه را با نص متواتر ثابت می داند و اعتقاد به عصمت آنان دارد. این در حالی است که فرقه های مذکور این عقاید را ندارند. (38)
در برخی منابع در این زمینه آمده است: یکی از دلایل بطلان ادعای قائمیت در فرقه هایی مانند واقفیه این است که مهدی موعود مورد ادعای آنان از دنیا رفته است. در حالی که مهدی موعود مورد اعتقاد شیعه، زنده است. (39)
همچنین یکی دیگر از متکلمین امامیه در این زمینه می نگارد: اینکه امامیه تعداد امامان را دوازده عدد می داند:
لا ینطبق أیضا علی ما تعتقده سائر فرق الشیعه من الزیدیه و الإسماعیلیه و الفطحیه و الواقفیه و غیرهم؛ لکون أئمتهم أقل، فینحصر انطباقها علی ما یعتقده الشیعه الاثنا عشریه من إمامه الأئمه الاثنی عشر الذین هم عتره النبی. أوّلهم علیّ بن أبی طالب و آخرهم المهدی الحجه بن الحسن العسکری. (40)
این تعداد با تعدادی که سایر فرقه های شیعه مانند زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه، واقفیه و …معتقد هستند، مطابقت ندارد؛ زیرا امامان آن ها کمتر از دوازده عدد است. پس عدد دوازده تنها با ادعای شیعه اثنی عشر مطابقت دارد که آن ها کسانی هستند که از خاندان پیامبرند. اول آن ها علی بن ابی طالب و آخرین آن ها حجت بن الحسن العسکری است.
شیخ طوسی در این زمینه گوید: دلیل بر بطلان ادعای کیسانیه مبنی بر مهدویت محمد بن حنفیه و ناسازگاری آن با اعتقاد شیعه این است که اگر او امام است، باید معصوم و دارای نص در امامت باشد که چنین نیست؛ زیرا از طرفی امامیه اثنی عشریه نص متواتر دارد که امامت امامان دوازده گانه را ثابت می کند و از طرف دیگر ما یقین داریم که محمد بن حنفیه از دنیا رفته است. پس او مهدی موعود امامیه نیست. (41)
سپس درباره واقفیه گوید: بطلان ادعای این گروه که معتقد به قائمیت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) است، نیز این است که امام موسی بن جعفر (علیه السلام) رحلت کرده و از دنیا رفته و این نزد همه معروف و مشهور است و حال آنکه مهدی مورد اعتقاد امامیه از دنیا نمی رود؛ مگر اینکه عدالت را برقرار نماید. (42)
شیخ صدوق برای ابطال ادعای جریان مهدویت در بسیاری زا فرقه های شیعی از همین مطلب استفاده نموده می گوید: مهدیِ آن فرقه ها قبل از تکمیل عدد دوازده بود و همگی به طور یقین از دنیا رفته اند. لذا نمی توان ادعای آنها را درباره مهدویت قبول نمود. (43)
بنابراین هرچند از مهمترین مشخصه فرقه های جداشده از بدنه تشیع، جریان شناختی مهدویت در آنها است، اما این ادعای مهدویت در این فرقه ها با مهدی موعود فرقه اثنی عشریه تفاوت های زیاد دارد که به نمونه هایی از آن در این فصل اشاره گردید.
خاتمه
آنچه تاکنون به نگارش درآمد، مطالبی بود درباره جریان شناسی مهدویت در فرقه های امامیه که در ضمن هشت فصل مورد بررسی قرار گرفت. در پایان این اثر بر این نکته تأکید می شود که مسئله گرایش به مهدویت به عنوان یک انگیزه مهم در انشعابات درون شیعی همیشه نقش اساسی داشته است؛ منتها مطلبی که نباید از آن غفلت کرد، این است که ادعای مهدویت و پس از آن ایجاد تفرقه و شکاف در جریان امامت بر اساس فریب کاری و نیرنگ هایی بوده که با انگیزه های متفاوت از جانب دشمنان تشیع طراحی و اجرا می شدند. زیرا دشمنان تشیع به خوبی دریافته بودند که بالندگی و رشد تشیع به برکت آموزه ها و تبیین امامان معصوم شیعه است که محوریت شخصیت مهدی موعود در میان پیروان این مذهب امید و نشاط را پدید آورده و دارای جایگاه مهم و اساسی است که همگان خود را در برابر او تسلیم محض می دانند و به همین دلیل برای بی اعتبار و کمرنگ کردن جریان مهدویت تلاش می کردند؛ زیرا در بینش شیعیان، غیبت آن حضرت به معنای بی خبری و پشت کردن به همه چیز نیست؛ بلکه آن حضرت به عنوان حجت خداوند از تمام امور دراین عالم باخبر است. بنا به روایات ائمه معصومین (علیهم السلام)، شیعیان همیشه در انتظار ظهور منجی موعود به سر می برند و آن حضرت را نظاره گر تمام رفتار و کردار خود می دانند.
بنابراین پیروان مکتب اهل بیت، نسبت به جریان مهدویت دچار اوهام و خیالات گمراه کننده نبوده و همیشه حضور امام زمان(عج) را در اجتماع خود احساس نموده و عقیده دارند که او به عنوان حجت الهی، شاهد بر اعمال آنها است.
بدیهی است که این چنین اعتقاد به مهدی موعود بسیار سازنده و حرکت آفرین به سوی خوبی ها و نیکی ها است. در نقطه مقابل دشمنان نیز این حالت را برنتابیده و برای ایجاد انحراف و شکاف در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند که بارزترین و مهمترین آن، ایجاد فتنه داخلی و انشعاب در میان تشیع است که نمونه های آن نگارش یافت و نتیجه نهایی ما در این اثر این است که مسئله ادعای مهدویت به عنوان یک جریان انحرافی در طول تاریخ مطرح بوده و هست و خواهد بود؛ لذا در برابر اینگونه مدعیان، همیشه باید هوشیار بود.
پینوشتها:
1. لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 24؛ روایات ائمه اثنا عشر از روایات مشهور است که با متن های فراوان در منابع شیعه و سنی نقل شده است.
2. الانصاف، ص 70.
3. منتخب الاثر، ص 26.
4. خزاز قمی، کفایه الاثر، ص 28.
5. سیدبن طاووس، التحصین، ص 570.
6. طرائف، ص 172.
7. صدوق، کمال الدین، ص 149.
8. الانصاف، ص 241.
9. کفایه الاثر، ص 17؛ الانصاف فی النص علی الائمه «ع»، ص 300؛ اثبات الهداه، ج2، ص 151.
10. ابهی المراد، ج1، ص 126.
11. راوندی، قصص الانبیا، ص 368؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص 54؛ مسند احمد، ج5، ص 106؛ معجم کبیر طبرانی، ص 198 (با اندک تفاوت).
12. صحیح مسلم، ج6، ص 4، کتاب اماره، باب 1؛ کنزالعمال، ج12، ص 32.
13. تاریخ الخلفا، سیوطی، ص 10؛ سنن ابی داوود، ج2، ص 309.
14. الطرائف، ص 170.
15. عیون اخبار الرضا، ج2، ص 55.
16. راوندی، قصص الانبیا، ص 368.
17. کنزالعمال، ج12، ص 32؛ مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 618.
18. مسند طیالسی، ص 105؛ مسند علی بن جعد جوهری، ص 290؛ الکفایه فی علم الدرایه، خطیب بغدادی، ص 95؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج2، ص 195.
19. تهذیب الکمال، ج3، ص 224.
20. نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ص 52.
21. الانصاف فی النص علی الائمه ع، ص 455؛ اثبات الهداه، ج2، ص 49.
22. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 391.
23. عیون أخبار الرضا، ج1، ص 59؛ تحفه الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، ص 172؛ بحارالانوار، ج23، ص 289.
24. مسند احمد، ج5، ص 106؛ کنزالعمال، ج12، ص 32؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج3، ص 618؛ معجم کبیر، طبرانی، ج2، ص 195؛ فتح الباری، ج13، ص 211؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص 54؛ خصال، صدوق، ج2، ص 235؛ الطرائف، سیدبن طاووس، ص 170 و دهها منابع دیگر از شیعه و سنی.
25. برای نمونه، بیشتر حدیث اثنا عشر از هر دو منبع مذکور، نقل گردید.
26. صحیح ترمذی، ج3، ص 340، کتاب الفتن، باب 26.
27. مجمع الزوائد، ج5، ص 190.
28. فتح الباری، ج13، ص 182.
29. سیراعلام النبلا، ج14، ص 444.
30. کتاب السنه، ص 518.
31. تحف العقول، ص 324؛ بحارالانوار، ج25، ص 105.
32. النجاه فی القیامه، ص 167.
33. الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص 95.
34. سوره ی احزاب، آیه ی 40.
35. المسلک فی اصول الدین، ص 272؛ علم الیقین فی الصول الدین، ص 500.
36. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص 7؛ سیدمرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص 424.
37. النجاه فی القیامه، ص 143.
38. المنقذ من التقلید، ج2، ص 369.
39. تلخیص الشافی، ج4، ص 205.
40. ابهی المراد، ج1، ص 124.
41. الغیبه، ص 18.
42. همان، ص 23.
43. کمال الدین، ج1، ص 108.
منبع مقاله:
مظفری ورسی، حیدر؛ (1392)، جریان شناسی مهدویت در فرقه های شیعی، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول.
منبع: راسخون