نویسنده: اصغر کیهان نیا
خانواده خوشبخت : ( راههای رسیدن به تفاهم )
این کتاب نوارهای گفتگوی آقای کیهان نیا در شبکه جوان صدای جمهوری اسلامی ایران است . و مسائل مطرحه شده می تواند مشکلات شنوندگان باشد و به دلیل همین عمومیتش می تواند خدای ناکرده مشکل تو دوست عزیز باشد . بنابراین امیدواریم رهنمودها ، توصیه ها و پیشنهادات بکارت آید و گره زندگی ات را بگشاید . من می دانم دانش تو دوست خوبم در مورد مسائل خانوادگی بسیار است اما اشکال تو و سایر عزیزان این است که از آموخته های خود به حد کافی استفاده نمی برید . تکرار این خاصیت را دارد که بالاخره مجبور می شوید با به کار بستن دانش خود عملاً از آن سود ببرید .
آقای کیهان نیا : مشاور خانواده و وکیل دعاوی در امور خانواده می باشد ضمناً چندین کتاب در مورد مسائل خانواده نوشته اند که بیشتر آنها حاصل تجربیات با زنان و مردانی است که به ایشان مراجعه کرده اند حدود 21 سال کار مشاوره انجام داده اند و کار وکالت او همیشه در مورد مسائل خانواده بوده است و مطالبی که در این تحقیق نوشته شده گوشه ای از ازدواج های تحمیلی ،نحوه شکل گیری و همچنین عواقب آن می باشد که آقای کیهان نیا مفصل در این باره صحبت کرده اند .
« ازدواج های تحمیلی : »
امیدوارم که دختران و پسرانی که در آستانه تشکیل زندگی مشترک هستند ازدواج تحمیلی را بشناسند و به هیچ وجه هم به آن تن ندهند . زیرا اگر ازدواج نکردن را بودن در چاله بدانیم ازدواج تحمیلی افتادن در چاه عمیقی است . چون به نظر من ازدواج تحمیلی دور از عقل است و متاسفانه شاهد بوده ام چه بسیار کسانی که دارای تحصیلات عالیه هستند یا در زمینه خودشناسی یا روان شناسی کار کرده اند اما به این نوع ازدواج رضایت داده اند در حالیکه پذیرش مسئولیت ازدواج عادی کار بسیار مشکلی است و دقت و زیرکی های خاص خود را می خواهد چه برسد به پیوند های زنا شویی این گونه که از پایه غلط است بارها دیده ام ازدواج هایی که بر مبنای شیفتگی و عشق و دل دادگی صورت گرفته نتیجه شومی داشته است . پس کسانی که بر خلاف اراده و ازسر ناچاری یا اجبار تن به ازدواج می دهند باید آماده باشند مشکلات زیادتری داشته باشد در ضمن نمی خواهم به ازدواج های سنتی تحمیلی چندان بپردازم بلکه بیشتر می خواهم در خصوص ازدواج هایی صحبت کنم که واسطه ای در کار نبوده است یعنی کسی تشکیل زندگی زناشویی را به طرفین تحمیل نکرده بلکه خود تحمیلی بوده است . در این نوع ازدواج ها انگیزه یا تمایل قلبی وجود ندارد که مبنای اصلی ازدواج بویژه ازدواج موفق است بلکه یک سری عوامل پنهان و نامرئی باعث تصمیم گیری می شود که معمولاً به آنها عوامل عصبی
می گوییم . وضع این نوع ازدواج درست مثل حالت کسی است که در اتاق تاریک با چشمان بسته دنبال گربه سیاهی می گردد که وجود خارجی ندارد ! حاصل چنین ازدواج هایی بیشتر شکست ، تباهی ، افسردگی و متاسفانه گه گاه خودکشی و بسیار ناهنجاریهای دیگر است اجازه بدهید انواع ازدواج های تحمیلی را شرح بدهم
1- گریز از تنهایی : بسیاری وقت ها فرد ازدواج می کند فقط به صرف اینکه دنبال یار یا مونسی می گردد و می خواهد خلاء های عاطفی خود را پر کند اما طرف مقابل که انگیزه های بسیار دیگری برای ازدواج دارد و پاسخ آن را از فرد مذبور دریافت نمی کند یا اصلاً متوجه مشکل او نیست به تدریج دل سرد می شود و زوج روز به روز از هم دورتر می شوند این نوع ازدواج بیشتر از سوی مردانی صورت می گیرد که همسر اولشان فوت کرده است و با بزرگ شدن بچه ها تنها مانده اند و از این حالت آزار می بینند این گونه مردان معمولاً با دختران سن بالا ازدواج می کنند . این خانم ها که عمری آزادانه سر کرده اند و حسابی شخصیت شان شکل گرفته و می خواهند هم چنان مثل گذشته رها و تا حدی مستقل باشند نمی توانند نیاز این مردان پا به سن گذاشته را درک کنند و متاسفانه گاه با تنها گذاشتن آنها و همواره در پیشرفت خوشی ها و برنامه های دلخواه خویش رفتن ، ظالمانه باعث آزارشان را فراهم می آورند و چون قدرت تطابق شان با جفت بسیار پایین تر از دختری است که در اوان جوانی ازدواج می کنند روز به روز رابطه خود را با شوهر بدتر می کنند و وای از آن روز که مرد عصیان کند و به قول معروف همه کاسه و کوزها را به هم بریزد . و از آنجائیکه عشق یا دوست داشتن انگیزه اولیه چنین ازدواج هایی نیست در بسیاری مواقع خیلی زود منجر به شکست و جدائی می شود و خانم محترم زمانی از خواب خرگوشی بیدار می شود که دیگرنه راه پس برایش مانده و نه راه پیش .
2- ترک خانه پدر : متاسفانه بسیاری از دختران ما بخصوص پا به سن گذاشته ها به این خاطر ازدواج می کنند چون از ماندن در خانه پدری به تنگ آمده اند بارها در مشاوره های خودم از خانم محترم پرسیده ام آخر با این همه تفاوت بین خود و آقا چرا ازدواج کرده ای ؟ سنتان هم که کم نبود بگوئیم چشم و گوش بسته بودید و چیزی نمی دانستید . پاسخ می دهد . خانه پدرم جهنم بود و من دیگر طاقت ماندن نداشتم آنها اصلاً حال مرا نمی فهمیدند و طوری کنترلم می کردند انگار زندانی ام ، نه دخترشان و نه انسانی که برای خود حق و حقوقی دارد .
( من ازدواج کردم برای اینکه آزادی ام را به دست بیاورم . )
اما متاسفانه چنین خانم هایی نمی دانند از چاله به چاه افتاده اند و آن هم چه چاهی ویلی . زیرا به هیچ وجه مد نظرشان نبوده این آقا چه خصوصیاتی دارد و آیا این خصیصه ها مورد پسند ایشان است یا خیر به همین خاطر از شما پدر و مادر گرامی که حالا شنوده ما هستید خواهش می کنم که آزادیهای لازمه و معقول را به فرزندان خود بدهید تا احساس اسیر بودن نکنند و به هر خس و خاشاکی متوسل نشوند تا آزادی دلخواه خویش را به دست آورند .
3- نیاز جنسی : معمولاً آقایان با این انگیزه ازدواج می کنند یعنی می خواهند نیاز خود را برطرف کنند . این نوع ازدواج خود تحمیلی عارضه های سوء بسیار دارد . زیرا پس از مدتی که نیاز جنسی رفع شد نیازهای برطرف نشده دیگر سربلند می کنند و فرد ناگهان خود را در مخمصه ای می یابد که گریز از آن به این سادگیها ممکن نیست .
4- واجب بودن : منطق این نوع ازدواج ها امر شرع است . من باید ازدواج کنم چون اسلام به آن امر کرده و این تا حدی درست است اما وقتی اصل می شود که فرد از هر نظر آمادگی این کار را داشته باشد و بر مبنای رغبت قلبی طرف مقابل را برگزیند . اما خشک اندیشانه و با چشم بسته پای سفره عقد نشستن همان و اندکی بعد گرفتار دهها مشکل شدن همان .
5- شرم از جامعه : خیلی ها تن به ازدواج می دهند زیرا می بینند همه دوستان و خویشان و هم سنهای آنها تشکیل خانواده داده اند و آنها یالقوز هستند و برای اینکه با دوستان رابطه داشته باشد یا جامعه نگاه بهتر و محترمانه تری به او بنگرد فوری با اولین کسی که سر راهش قرار می گیرد ازدواج می کند این شتاب زدگی عمری پشیمانی و رنج و اندوه به دنبال دارد که به آسانی هم قابل رفع نیست .
6- یافتن حامی : این نوع ازدواج بیشتر انگیزه دختران جوانی است که یا یتیم اند یا اگر پدر دارند از محبّت او بهره ای نبرده اند و خانم هایی که حتی به دلیل یافتن نقطه اتکاء در محل کار با فرد بالا مقام تر از خود ازدواج می کنند .
7- بچه دار شدن : این ازدواج برای بقای نسل است بویژه آقایان که خیلی مایلند نامشان باقی بماند به ازدواج بخصوص ازدواج دوم و حتی چندم دست می زنند این منطق مختص آدم های عامی و عادی نیست که سرسری از آن بگذریم متاسفانه حتی روشن فکر ترین و خویش اندیشه ترین آدم ها در چنبره آن گرفتار می آیند . به هر حال در کلیه ازدواج های فوق آن چه وجود ندارد پایگاه عاطفی و حسی اولیه است که لازمه ازدواج موفق است این حس که صبر و شکیبایی و روحیه سازگاری را به دنبال دارد در چنین ازدواج هایی غایب است و به همین خاطر این نوع پیوندها خیلی زود از هم می پاشد .
خانم شنونده ای می گفت : در سال گذشته من و آقایی در محل کار با هم آشنا شدیم و این ارتباط به عشق پرشوری تبدیل شد اما به تدریج متوجه شدیم مسائلی در هر دوی ما و نیز خانواده هایمان وجود دارد که اگر در اوج عشق جدا شویم بهتر است زیرا اگر این عشق به ازدواج منجر شود و زندگی مشترکی شکل بگیرد ، پایه اساس درستی نخواهد داشت و خیلی زود صدها مشکل سر راه مان قرار می گیرد . پس چه بهتر تا انسان بی گناه دیگری را به این دنیای پر از رنج نیاورده ایم از هم جدا شویم .
آقای کیهان نیا : خانم محترم به این همه عقل و شعورتان آفرین می گویم چون متاسفانه بر خلاف شما بسیار زنان و مردانی را دیده ام که عشق چشمشان را کور کرده بود و چنان چشم بسته در این وادی تاختند که هیچ ندیدند دور و برشان چه می گذرد . بنابراین هم عقیده با شما باید بگویم عشق در تشکیل پیوند زناشویی می تواند سی ، چهل یا پنچاه درصد نقش داشته باشد . همان طور که در مورد ازدواج های تحمیلی مصلحت نمی تواند نقش صد در صد را ایفا کند .
ما وقتی در مورد معیارهای ازدواج صحبت می کنیم به هر بخش نظر داریم یعنی هم به عشق بهای می دهیم و به مصلحت ها . زیرا زوج باید کنار هم و پشتیبان هم باشند : و وفاق روحی دسته کم نسبی داشته باشند تا بتوانند به زندگی آرام و متعادلی برسند .
در عین حال باید توجه داشته باشیم عشق اصیل و واقعی را نباید با نیازهای عاطفی غیر اصیل و با اصطلاح عصبی اشتباه بگیریم . عشق هایی که ناشی از هیجانات آنی است و به اصطلاح طبع تند است زود هم فروکش می کند و جزو عشق های عصبی است .
عشق هایی که ناشی از خود تأییدی است نیز سرانجام تلخی دارد منظورم همان عشق هایی است که به وسیله آن می خواهیم خود را تأیید یا اثبات کنیم می خواهیم به همه ثابت شود دوست داشتنی و خوب و مقبول هستیم و به اصطلاح عقده گشایی کنیم متاسفانه این عارضه بیشتر گریبان گیر دختر خانم های مسن یا آنهایی است که زیبا نیستند . یا از نقص عضو رنج می برند . این دسته دختر خانم ها خیلی راحت گرفتار گرگ هایی می شوند که در اجتماع فراوانند یا اگر گیر مرد خوبی هم بافتند باز به دلیل عقده هایشان در زندگی دچار مشکل می شوند . زیرا دائم پی تعریف و تمجید همسر یا دیگران از خویشند در حالی که هیچ کس حتی همسر نیز نه چنان بیکار است که همه وقتش را صرف تحسین و ستایش ویژگیهای مثبت نداشته خانم بکند و نه آحاد جامعه حوصله چنین فردی را دارند در حالیکه اگر اینان کمی در خود رفتار کردارشان دقیق شوند می توانند نقطه ضعف های خود را به نقطه قوت تبدیل کنند یا با اعتماد به نفس و عزت نفسی که از طریق موفقیت های شان تحصیل می کنند می توانند از درون قوی شوند و بیش ازاین نه دیگر خود را بیازارند نه اطرافیانشان را .
در یک جمع بندی باید بگوییم ازدواج های تحمیلی عیبهایی دارند که اولین آن نداشتن روحیه سازگاری دومین نقص این ازدواج ها عدم درک متقابل طرفین است سومین عیب کم صبری و بی طاقتی است . به همین دلائل فرد در مقابل مشکلات ضعیف و آسیب پذیر است و به سرعت خود را می بازد و نمی تواند با آنها به خوبی و درستی مقابله کند .
اگر بی حوصله شده اید اگر اشتها ندارید اگر دنیا برایتان تنگ شده اگر دچار تضاد دورنی هستید و نمی دانید باید بمانید با بروید زندگی مشترک را ادامه دهید یا ندهید ، از شیر بیاموزید که با چه صلابت و استواری و اعتماد به نفس در جنگل راه می رود او چرا این ثبات و غرور و تفاخر را دارد ؟ برای اینکه با خود رورا ست و صمیمی است ، برای اینکه به قدرت و توان خود اعتماد دارد و دنیا را ازآن خود می داند . شما نیز وضع خود را نابسامان و متزلزل نبینید و مثل کوه استوار باشید و خود را از این شرایط فرسایشی دور کنید . به زندگی نگاه مثبت تری داشته باشید تا حال روانی تان بهتر شود و بهتر هم از پس مشکلات و معضلات زندگی برآیید . و اصل مهم در زندگی مشترک پذیرفتن طرف مقابل است نه رد او . همان طور که برای تشکیل این زندگی او را پذیرفتیم و در همه سالها دروه های زندگی مشترک باید او را بپذیریم تا پایه محکمی برای تفاهم به یکدیگر بگذاریم و بتوانیم کامیاب بشویم . ازدواج یعنی پذیرفتن زندگی مشترک یعنی پذیرفتن و تفاهم یعنی پذیرفتن طرف مقابل .
خانمی به من مراجعه کرده بود و از شوهرش شکایت داشت پس از مدتی صحبت دریافتم آن آقا هیچ عیبی ندارد جزء اینکه کم حرف است اما چون ازدواج خانم تحمیلی بود ، سخت احساس غبن می کرد به او گفتم خانم عزیز چرا این قدر روی معایب این آقا اصرار داری و متمرکز شده ای چرا شرافتمندی او را نمی بینی چرا تلاشی را نمی بینی که برای رفاه شما می کند ؟ چرا محبّت هایش را نمی بینید ؟ خانم عزیز و آقای محترم ، غرغرکردن چاره کار نیست ناله کردن مشکلی را حل نمی کند . در عصبانیت تصمیم نگیرید شتاب زده به دادگاه رفتن یا پای این و آن را به میان دعوای خود یا همسر کشانیدن دردی را درمان نمی کند که هیچ مشکل را بزرگتر هم می کند . بر عکس جنبه های مثبت زندگی مشترک خود بیاندیشید نقاط قوت آن را پیش چشم بیاورید چه بسا زندگی مشترکتان رونق دوباره ای بگیرد . عشق با دید مثبت نیست به خود زندگی و دنیا کامیاب می شود وقتی توجه خود را بر نصورات سازنده معطوف می کنیم . روابط را غنی می سازیم ، کمتر اسیر گذشته می شویم بیشتر از حال بهره می گیریم تجربه نشان می دهد که ما اگر واقعاً خواسته باشیم به رویاهای خود جامعه عمل خواهیم پوشاند . عشاق یاد می گیرند که نه تنها به بهتر شدن امید داشته باشند . بلکه در عملی شدن آن نیز بکوشند . با آروزی عشق و نیک بختی جاودانه بای همه شما عزیزان .
زندگی در کنار خانواده همسر :
تا کنون درباره مراحل مختلف ازدواج صحبت کرده ایم و به این جا رسیده ایم که زوج جوان می توانند دو نوع زندگی داشته باشند یعنی در معیت یکی از خانواده های دو طرف زندگی کنند یا اینکه مستقل باشند اگر قرار است همراه یکی از خانواده ها زندگی کنند چه رفتار یا برخوردهایی باید داشته باشند که همگی در صلح وصفا بسر ببرند . چه بکنیم این دوره زندگی دوره طلائی بشود یا دروه ای که توأم با آموختن است باید بگویم بایستی باورهایمان را عوض کنیم . یعنی اگر دامادی تصورش این باشد اگر با خانواده همسر زندگی کند دخالت های مادر زن شروع خواهد شد ، باور غلطی دارد چون هیچ مادری دلش نمی خواهد دخترش سعادتمند نباشد . به این علت هم است که مادر زن ها خیلی داماد را دوست دارند چون او کسی است که از دخترشان مواظبت می کند این دوست داشتن در واقع نوعی قدر دانی است داماد هم باید از مادر زنش به خاطر کارهایی که برای او و همسرش انجام می دهد ، قدر دانی کند .
آقای کیهان نیا ، سؤال بسیاری از عروس های جوان این است که چگونه باید تفاوت از دو نسل بودن کنار آمد . در مورد تفاوت نیز باید دیدگاه خود را تغییر دهیم .
وقتی با مادر شوهرم زندگی می کنم از او یاد می گیرم چگونه پرده اندازه بگیرم که نه بلند نه کوتاه شود یا گلدان را چگونه بگذارم که فرش نپوسد . وقتی با پدر زنم زندگی می کنم یاد میگیرم که باکی رفاقت کنم در چه زمینه ای سرمایه گذاری کنم چگونه چک بدهم یا به که قرض بدهم یا ندهم . بزرگترها پر از تجربه هستند . چرا باید فکر کنیم آنها در کار ما دخالت می کنند ؟ وقتی باورمان عوض شد نتیجه ای که می گیریم یا دستاوردی که حاصل می کنیم ، بهتر است . امروز تفاوت نسل ها تقزیباً بیست و پنج تا سی سال است . یعنی این دو نسل می توانند به هم نزدیک شوند و کاملاً با هم رفیق باشند ، به شرطی که عروس خانم یا اقا داماد فکر نکند والدین همسر دارند در کارشان دخالت می کنند . اگر این فکر را از ذهن خود بیرون کنند ، به راحتی می توانند در کنار هم زندگی کنند . در حقیقت وقتی داماد جوان پدر زن را پدرش دید یا عروس خانم مادر شوهر را مادر خودش دید ، تفکرش هم فرق می کند .
خانم شنونده ای می گفت : من از پنج سال پیش که ازدواج کرده ام با مادر شوهرم زندگی می کنم اما هیچ مشکلی نداریم . مادر شوهرم به حدی مهربان است که مرا جای دختر خودشان محسوب می کنند ما خیلی به هم احترام می گذاریم وقتی هر دو طرف حریم و مرز خود را حفظ کنیم هرگز در زندگی با خانواده همسر مشکلی پیش نخواهد آمد .
چه بکنیم که حریم ها حفظ شود . حفظ حریم خیلی خوب است ما که نمی توانیم وقتی با خانواده دیگری زندگی می کنیم تمام اوقاتمان را با آنها باشیم یعنی یکی از راههای حفظ حریم همین زیادی ندیدن است . شما بهترین دوستان را هم بیش از حد ببینید موجب اصطکاک می شود و اختلاف پیدا می کنید . بهتر است گاهی اوقات با خود خلوت کنیم در اتاق خودتان کمی مطالعه کنید یا موسیقی گوش دهید یا به کارهای عقب افتاده خود رسیدگی کنیم . این مسائل از درگیرها و حسادت ها کم می کند . خانواده همسر نیز باید با شرایط جدید عادت کنند شاید نکته های پیش پا افتاده تبدیل به اختلاف های بزرگ شود . یکی از نکته های مهم سعادت آور باید یا بدبختی آور دیگر زندگی خانوادگی مربوط به رنجش است . هر وقت رنجش پیش آمد بهتر است هرچه زودتر درباره آن صحبت کنیم و نگذاریم روی هم تلنبار شود . 1- عرس خانم عزیز اولین کاری که باید بکنیم این است که به مادرت متکی نشوی در مسائل کلی حتماً مشورت کن . اما در جزئیات به اندیشه و تجربه خودت تکیه کن . در مورد مادر شوهرت هم همین طور و هرگز اجازه نده در جزئیات دخالت کند برای این که هم نرنجد هر وقت دیدی در زندگی ات دخالت می کند اعتراض نکن فقط سکوت کن و راهت را برو 2- باز هم به عروس خان های جوان توصیه می کنم اگر با خانواده شوهر دارید زندگی می کنید مواظب حسادت اطرافین باشید . و اجازه بدهید شوهرتان به مسائل و مشکلات خانواده اش هم رسیدگی کند .
3- وقتی می خواهید رانندگی کنید حتماً باید گواهینامه داشته باشید آیا راندن خودرو زندگی مشترک از رانندگی در خیابان یا جاده است ؟ مسلماً پاسخ شما منفی است اما چطور و از کجا آئین نامه آن را گیر بیاوریم و مطالعه کنیم تا بیاموزیم ؟ مقاله ها و مجله ها و کتاب های درباره حسن روابط زناشوئی و آئین نامه های راندن خودرو زندگی مشترک هستند . هر چه بیشتر مطالعه آنها را به حافظه بسپاریم در زندگی موفق تر هستیم و گاهی مشورت نه با دختر خاله و عمه بلکه با مشاوره یا کارشناسان امور خانواده که در این زمینه تخصص دارند که شما را برای حل مشکلات و رسیدن به سعادت و کامیابی رهنمون میکند. همفکری و همدلی زن و شوهر در تصمیم گیرها . سؤال این است حرف اول و آخر را یکی از طرفین باید بزند و اصلاً این طرز تفکر درست است یا خیر ؟ و یا اینکه هنگام تصمیم گیری ، زوج های جوان چه نکته هایی را باید رعایت کنند .
این حرف وال و آخر را یک نفر باید بزند یا به زبان عامیانه یکی من باشد یکی نیم من ، باور غلطی است که به مرور زمان جا افتاده است و توسط شما و ما و از طریق برنامه هایی مثل همین برنامه زیر یک سایبان باید تصحیح بشود . ویژه که این قوانین به دلیل حاکمیت فرهنگ مرد سالاری بیشتر به نفع مرد وضع شده است . بنابراین بهتر است نگوئیم چه کسی قدرت و اختیار تصمیم گیری را داشته باشد بلکه بگوئیم چه کسی بهتر و عمیق تر می اندیشد و از بینش قوی تری برخودار است و بهتر و درست تر می تواند نتیجه عمل یا آینده را پیش بینی کند در نتیجه نظر او صائب تر است و او می تواند تصمیم بهتری اتخاذ کند یا دست کم پیشنهاد دهد . چه کنیم تا قدرت تساوی تقسیم شود یا به عبارت بهتر بر اساس درک بهتر و مدیریت قوی تر تصمیم گیری شود . اصولاً مبارزه بر سر اداره خانواده با شروع زندگی خود را نمایان می کند . یعنی زن و شوهر در مورد نحوه مصرف پول ، تربیت فرزندان ، تعطیلات رفت و آمد بستگان ، اداره خانه و . . . . همواره از مورد بحث یا اختلاف زوج ها است . من بارها خدمت آقایان عزیز عرض کرده ام حداقل به سلطان بودن زن در خانه باید تسلیم شوید چون این اوست که بیشتر ساعت های روز را در خانه به سر می برد حق دارد همه چیز را به گونه ای انجام دهد که امکان راحتی و آسایشش را فراهم کند . برخی از آقایان به دلیل مشکلات اقتصادی تا نیمه شب بیرون از خانه کار می کند . و وقتی برای همسر و فرزندان ندارند از این بابت خانم ها هر اعتراضی داشته باشند محق هستند . توصیه ما به تمام زوج های جوان و خانواده ها این است که دو فکر از یک فکر بهتر است . بنابراین بهتر است درباره مسائل و مشکلات با همسر مشورت کنید و با هم تصمیم بگیرید حالا بعضی امور هست که صرفاً مربوط به آقایان است . با این وجود باید با خانم صحبت کند و نظرش را بخواهد . تنها تصمیم آخر را خود بگیرد .همین مورد در مورد خانم ها صادق است . مثل میهمانی دادن و اینکه چه غذایی را بپزد تصمیم بر عهده زن است . در مورد توانمندی های زنان بارها صحبت شده زنان برای این که بتوانند در عرصه منزل پدر یا همسر عقاید و نظرات خود را بیان کنند در زمینه حل مشکلات پیشنهاد بدهند و حرف شان هم خریدار داشته باشد باید مطالعه داشته باشند باید میزان خرد خود را بالا ببرند و در حرفه یا فنی تخصص پیدا کنند . همین خانواده های سنتی خودمان را در نظر بگیریم وقتی دختر جوانش کاری می کند و پولساز است حرفش شنیدنی می شود . زیرا بر شرایط زیست خانواده تأثیر می گذارد و احترام خاصی پیدا می کند بنابراین دختران ما باید تا می توانند کتاب بخوانند تا در زمینه نظری رشد کنند . تحصیلات عالیه داشته باشند و به کاری مشغول شوند یا بدون تحصیل بالا در فن یا حرفه ای تخصص پیدا کنند و وارد بازار کار شوند تا جایگاه والای خود را در جامعه و به ویژه خانواده باز یابند .
هر گاه خود را مسئول تصمیم های خویش بدانید از هر حیث عنان زندگی تان را در دست گرفته اید . شما اختیار تام دارید تنها کسانی را به زندگی خود راه دهید که با عشق و همدلی و سازگاری به دیدارتان می آیند .
ما به مردان و زنان توصیه می کنیم که زندگی مشترک را میدان مسابقه ندانند که حتماً باید در آن از همسرشان بیرند یا خدایی نکرده قدرت به دست آورند بلکه فقط باید به این نکته بیندیشند که تحمیل عقیده باعث ظلم و بی عدالتی می شود خیلی از مرد ها می گویند من زحمت می کشم و زندگی مان را تأمین می کنم ، فشار و مسئولیت زیادی به گردن من است و مخارج سنگین را تأمین می کنم پس من رئیس خانواده هستم و حق دارم هر چه بگویم انجام شود ولی نه اینگونه نیست اگر مرد در بیرون زحمت می کشد زن در منزل کار می کند این که به یاد داشته باشید مطابق شرع اگر خانم شما در ازای زحمتی که می کشد مزد بخواهد ، شما مکلفید پرداخت کنید پس لطفاً ملایم برخورد کنید . و با تشریک مساعی با همسرتان در زندگی یار و یاور هم باشید .
بخشش : کسی که می بخشد از سر ضعف نیست آن که می بخشد در موضع قدرت است . ما به بخششی اعتقاد داریم که از درون آدم و بر مبنای شناخت انجام شود و عوارضی باقی نگذارد عبارت زیبایی هست به این مضمون ،همه فمیدن ، همه بخشیدن ، یعنی وقتی ما آدم ها را شناختیم و فهمیدیم عمل شان ناشی از چه مشکلی بوده ، آن وقت قادریم ببخشیم . اما اگر همین طوری و دیمی ببخشیم دیگر اسمش بخشش نیست اغماض است .
بسیاری از زوج های جوان به جای بخشش کینه توزانه مقابله به مثل می کنند و باعث می شوند روابط شان تیره شود و پیامدهای بدی برای زندگی مشترک شان داشته باشد .
در این مورد باید بگوئیم در وهله اول خود شما صدمه می بینید که در چتیره احساس تنفرتان قرار دارید . مثل فارسی خوبی داریم که می گوید « گوشَت را می گیرم و دور دنیا می چرخانم » این حرف ناشی از کینه توزی است و عاقلی به صاحب این سخن گفت « خُب خودت هم با من هستی ! یعنی وقتی مرا دور دنیا می چرخانی خودت هم با من می چرخی » .
عوارض نبخشیدن : وقتی شما قهر می کنید مقابه به مثل می کنید و سکوت های کشنده و طولانی می کنید چه اتفاقی می افتد ؟ باید بگویم این رفتار های کشنده عشق است قاتل عاطفه است چرا اجازه می دهید با نبخشیدن عشق تان را به فراموشی بسپارید عوارض دیگر آن به صورت عادت در آمدن است و اگر فرزندان هم شاهد آن باشند . بروحیه شان تأثیر مستقیم می گذارد . یکی از ائمه می فرماید : بدی هائی را که در حق تان می کنند همواره فراموش کنید و خوبی هایی را که در حق تان می کنند همواره به یاد داشته باشید .
اریک فروم : در کتاب هنر عشق ورزیدن نوشته یکی از زیر مجموعه های ایثار بخشیدن است .
1-با عصبانیت کاری از پیش نمی رود . اگر خشم و عصبانیت شما تداوم پیدا کند زندگی زنا شویی تان را به خطر می اندازید .
2- هر تغییر کوچکی که در همسرتان دیدید ستایش کنید .
3- وقتی از کار همسرتان رنج می برید به او نگوئید من از کارت عصبانی شدم . بگوئید من از این کار تو ناراحتم یا از این کارت رنج می کشم . اگر بگوئید عصبانی شده ام نقطه ضعف خود را بیان کرده اید و چه بسا شوهرتان از این نقطه ضعف بر علیه تان استفاده کند اما وقتی می گوئید رنج می برم چون همسرتان شما را دوست دارد حاضر نیست موجب رنجش شما شود .
4- زنده کردن خاطره های تلخ گذشته فقط به روح و روان ما صدمه می زند .
5- فکر می تواند احساس را عوض کند یعنی بجای اینکه مدام به بدی های همسر بیندیشد فکر خود را روی محاسن او متمرکز کنید . تا با آرامش بیشتری در کنار هم زندگی کنید .
مسئولیت پذیری :
زوج جوانی که وارد زندگی مشترک می شوند به طور طبیعی با مسولیت های جدیدی روبرو می شوند و هر کدام باید بخشی از بار آنرا بدوش بکشند .
بلوغ انواعی دارد : جسمانی ، مغزی ، روانی ، اجتماعی ، اقتصادی و مسئولیت پذیری . مورد اخیر عبارت است از اداره خانواده یعنی اداره فرزندی که به دنیا می آید یا آمده ، اداره همسر و حتی اداره خود . خانمی که مجرد بوده در شرایط خاصی بسر می برده امروز که ازدواج کرده است ، شرایط جدیدی بر او حاکم می شود به فرض خانم در خانه پدر شب تا دیر وقت تلویزیون و . . . . . تماشا می کرده و صبح ها تا لنگ ظهر می خوابیده اما اکنون در خانه شوهر باید صبح زود بیدار شود زیرا همسرش ساعت 7 عازم محل کار است و او باید صبحانه اش را حاضر کند یا ناهار را محیا و همراش کند همین شرایط هم می تواند در مورد مرد صدق کند او پیش از ازدواج از جیب پدر می خورده شب تا دیر وقت با دوستان در خیابان و پارک و اینجا و آنجا خوش می گذارند و همیشه روز را در خواب بوده اما حالا دیگر مرد زندگی شده است و صبح اول وقت باید به محل کار برود عادت دادن جسم و روح به شرایط جدید و دل کندن از شرایط قبل کار اسانی نیست و زمانی که خانواده می دهد ، نشانه بلوغ شخص و مسئولیت پذیری او می باشد . بسیاری از مادرها می گویند . بگذار خودش برود خانه شوهر یاد می گیرد . مگر می شود ؟ یا پدر به جای اینکه مسئولیت سرپرست خانواده را به جوانش تعلیم بدهد می گوید حالا زوده وقتی رفت توی زندگی و سردی و گرمی روزگار را چشید همه چیز را یاد می گیرد . باید بگوئیم این منطق سراپا غلط است این سردی – گرمی چشیدن ها ممکن است به حوادث درگیریهایی منجر شود که کار را به دادگاه خانواده بکشاند . بنابراین قطعاً پیش از ازدواج باید آموزش های لازم به دختران و پسران ما داده شود و حتی به آنها مسئولیت داده شود تا کم کم مسئولیت پذیری را تجربه کنند و بیاموزند . من به تمام دختر خانم ها و آقا پسرهای جوان توصیه می کنم همه چیز را بیاموزند زیرا آموختن رضایت خاطر و توفیق در پی دارد .
کسی که می خواهد ازدواج کند زیر بار مسئولیت های فراوانی می رود لذا باید تمام جوانب را در نظر بگیرد و اگر کاستی هایی از نظر اخلاقی ، اجتماعی . . . . . . در خود دارد بطرف کند و بعد ازدواج کند تا به مشکل برخورد نکند . مسئله دیگر تفاهم است که باعث می شود زندگی به سامان شود . همچنین فهمیدن اخلاق همدیگر پذیرفتن همدیگر همانطور که هستند . پذیرفتن رفتار و کردار همدیگر نشانه مسئولیت پذیری است و باعث می شود زوج زندگی پر تفاهمی همراه با عشق داشته باشند . و اگر فردی همسرش مسئولیت پذیر نبود باید به او بفهماند که زندگی مشترک باید همه چیزش مشترک باشد . عظمت انسانی ما در این است که هر وقت افتادیم دوباره برخیزیم و تلاش از سر گیریم . خیلی از ظرائف است که آقایان و خانم ها باید در مورد یکدیگر به آن توجه کنند .
بیشتر خانم ها دچار مشکلات روحی و روانی می شوند و به توجه و هم دلی مرد نیاز دارند آقایان موظف اند شرایط بهتری برای آرامش خانم ها فراهم کنند . و خانم های جوان هم باید همراه و پشتیبان مرد باشند . آقای جوانی که زندگی مشترک را به تازه گی شروع کرده احساس مسئولیت دارد و می ترسد و نگران است مبادا مشکل اقتصادی پیدا کند . یا با همکاران در محیط کار مشکل پیدا می کند و وقتی به منزل می آید این خانم است که باید احساس مسئولیت بکند او باید بیاندیشد که در این لحظه من می توانم چه ویتامین روحی یا غذایی به او بدهم تا آرامش پیدا کند .
مسئولیت باید دو طرفه باشد . یک وقت در رابطه با انجام کارها یک وقت در دادن آرامش روحی ، روانی . وقتی ما راجع به تفاهم صحبت می کنیم یعنی اینکه زن و شوهر تفکر کنند چگونه به تفاهم و هم دلی برسند اما مگر می توانیم به تفاهم برسیم بدون اینکه احساس مسئولیت بکنیم هر وقت احساس مسئولیت کردیم ، در تفاهم می مانیم .
به امید روزی که همه باورهای غلط را کنار بگذاریم و زندگی خوش و شیرینی داشته باشیم . آغاز زندگی مشترک آغاز تجارت تازه و ورود به برهه جدیدی از زندگی است . این آغاز دغدغه های خاص خود را دارد و البته شیرینی های خاص خود را نیز . پس برای درک بهتر و فزون تر از این پیمان مقدس بیایید با الفبای زندگی بیشتر آشنا بشویم .
زناشویی یکی از ناشناخته ترین رازهای زندگی است دو انسان پر آرزو که بیشتر وقتها هیچ نسبتی به هم ندارند . یا هزاران امید سر سفره عقد سرنوشت شان را به هم گره می زنند و پیمان می بندند تا پایان عمر در خوشی ها و مصائب یار و غمخوار یکدیگر باشند . هر دو نیز به قصد خوشبخت کردن دیگری در این خانه آمال پا گذاشته اند اما پس از چند سال انتخاب خود را زیر سؤال می برند و از خود می پرسند ایا این همان شخصی است که می شناختم . سپس کجا است آن وعده های شیرین و طلائی ؟ آن جان گفتن ها آن چشم گفتن ها آن هر چه تو بگوئی ها و . . . . . چرا حالا روبروی هم می ایستند و مسئولیت های یکدیگر را یادآور می شوند ، کار به جنگ و جدال می کشد . به نظر من زندگی زناشوئی مثل یک شرکت است اگر شرکا مسئولیت پذیر نباشند ، آن شرکت شکست می خورد و همه شرکا ضرر می کنند اگر در زندگی طرفین مسئولیت خود را نشناسند و بیشتر آموزشهای لازم را ندیده باشند و آماده انجام مسئولیت ها نباشند و اهل بیت عکس به خودخواهی و خود محوری هایشان اجازه تاخت و تاز بدهند ، زندگی شکست می خورد و هر دو طرف متضرر می شوند .
اگر دو جوان از نظر اخلاقی ، رفتاری و فرهنگی تفاهم داشته باشند ، می توانند زندگی خوب و آرامی داشته باشند در نتیجه بچه هایشان هم رشد می کنند هم خوب بار می آیند و مفهوم زندگی را بدرستی می فهمند چون بچه ها از پدر و مادرشان برای برخوردبا مسائل زندگی الگو می گیرند . تفاهم بهترین الگو در زندگی می باشد . امروز روانشناسی ثابت کرده وراثت نقش اول را ندارد و اکتساب مهمتر است اکتساب نیز از طریق والدین ، مدرسه و اجتماع صورت می گیرد . در ابتدا فرزندان از والدین می آموزند چون الگوهای در دسترس هستند . اگر پدر و ما در مسئولیت پذیر باشند فرزندان نیز مثل آنها خواهند شد . کسی در زندگی خوشبخت است که شوهر همراه و هم دل او باشد و بالعکس .
خانمی که با شوهرش مشکل داشت به من گفت تا برف می آید شوهرم جلوی پنجره می ایستد و می گوید حالا مادرم چه می کند . در حالی که شوهرم باید اهل بیت مسئولیتهایی که در قبال ما دارد توجه کند . به او گفتم به همین دلیل باید همسر چنین مردی بمانید . پرسید چرا گفتم : چون همان طور که در قبال مادر خودش احساس مسئولیت می کند قطعاً در برابر زن و بچه هایش هم احساس تعهد می کند . این خانم بعد از چند سال وقتی مرا دید گفت به دلیل همین توصیه ای که کردید زندگی من روز به روز بهتر شد و به من ثابت شد شوهرم نسبت به من احساس مسئولیت زیادی دارد . چند نکته مهم که امیدوارم که در زندگی شما اعمال شود .
1-قبول همسر به عنوان شریکی که باید با او مشورت کنید .
2- ارتباط به خانواده همسر : بخشنده باشید و رفع رنجش کنید تا بتوانید با خانواده همسر به سهولت معاشرت کنید .
3- از زحمتی که برای همسر خود می کشید احساس لذات کنید .
4- به یکدیگر محبّت کنید و دست نوازش بر سر فرزندانتان بکشید بخصوص نوجوانان . به طور قطع امیدواریم همه زوج ها در نهایت تفاهم کنار هم خوش و خرم باشند .
خشونت کلامی :
خدمت زوج های جوان عرض کنم خشونت ممکن است بطور موقت همسر را به زیر سلطه ما بیاورد اما هرگز نمی توانیم با آن اهل بر روح و روانش حاکم شویم . حضور ما در روح و روان انسانها سیاست دیگری می طلبد . یعنی تنها با محبّت کردن و احترام گذاشتن و داشتن رفتار و کردار شایسته است که می توان قلب ها را تسخیر کرد و آنها را تحت اختیار خود درآورد . بعضی وقتها خشونت پنهان به صورت ضرب و شتم در می آید . اما خیلی وقتها هم به شکل دیگری بروز می کند . برای مثال رنجشها عمیق و حل نشده گاهی به صورت خشونت پنهان بروز می کند . فرض کنید کسی از طرفش رنجیده و خشمگین است . به فرض هم یاد گرفته کتک نزند ، چون روی بچه ها عوارض منفی شدیدی باقی می گذارد از نظر اجتماعی هم برای آدم افت دارد یعنی وقتی می گویند فلانی دست بزن دارد اصلاً دیگر احترام پیشین را برای او قائل نیستیم . این فرد برای اینکه خود را تخلیه روانی کند به خشونت ها دیگر متوسل می شود که می تواند درد آورتر هم باشد . و همیشه می گوید هر چه من می گویم درست است .
فروید می گوید : خشونت ویران کننده زندگی است و به دو صفت درشت گوئی و تند خوئی اشاره می کند که زندگی را ویران می کند . زیرا خشونت تنها ضرب و شتم نیست تحمیل عقیده نیز خشونت پنهان است . و اما در مورد علت های خشم پنهان : یکی از علل خشم پنهان ترس است مثلاً ترس از بیکاری یا خشم هایی که در اثر مسائل روزمره به وجود می آید . وقتی شریک مالتان را می خورد و ورشکستتان می کند و از نظر اقتصادی تحت فشار هستید ، یا به خیابان می روید یا با کسی بحث می کنید و توی گوشتان می زند یا در محیط کار به شما حرف هایی زده می شود که خیلی ناراحتتان می کند نمی توانید خشمتان را آنجا بروز دهید ، فرو می خورید و در جایی دیگر ، مثلاً خانه خالی می کنید . بنابراین خشم پنهان می تواند علتهای گوناگونی داشته باشد .
حضرت امام محمد باقر ( ع ) فرموده اند : چقدر خوب است انسان بتواند خشمش را تحت انقیاد خویشتن در آورد .
آقا و خانم محترم که خشمگین می شوید و فکر می کنید با داد و قال و پرتاب کردن اشیاء و . . . . . می توانید طرف را تسلیم کنید . اگر خشم خود را مهار کنید و بر روی در حیات یا بیرون از خانه قدم بزنی پس از یک ربع به آرامش می رسی و می بینی چه لذتی در این کار است . وقتی خشم خود را مهار می کنی . برای مهار کردن خشم باید راه حلی عرضه کنیم . اولین کار این است که چنین افرادی باید خود شناسی کنند سپس به علت توجه کنند . و ببینند چرا به این حالت می افتند آیا علتش در منزل است یا بیرون از خانه . اگر خشم خود را دائم مهار کنید دچار عوارض سوئی از جمله بیماریهای روان تنی می شویم و باید دنبال علت آن باشیم .
مردانی که از دورن قوی هستند ، مردانی که صاحب اعتماد به نفس هستند مردانی که برای خود ارزش قائل هستند به طور قطع برای همسرشان هم ارزش قائل هستند . چند راهکار برای کسانی که احساس می کنند خشمشان در حال پیش روی است و ممکن است الآن منفجر شوند و اتفاق های ناخوشایندی بیفتد .
1- باید سعی کنند میزان صمیمیت شان را با همسر بالا ببرند هر قدر صمیمیت بین زن ومرد بالا بروی ، به همان نسبت میزان خشونت پائین می آید و برای اینکه میزان صمیمیت را بالا ببریم باید داد و ستد کنیم اگر من صبحانه برای همسرم آماده کردم لباسش را مرتب کردم و آن آقا احتیاجات خانمش را فراهم کرد . هر دو برای هم ایثار کرده ایم .
2- هر وقت متوجه شدیم طرف ما دارد عصبانی می شود فوری سکوت کنیم .
3- اجازه بدهیم فرد خشمگین تخلیه شود ، حرف هایش را بزند و داد هایش را بکشد تا خشم بیش از این در او نماند یا انباشته نشود .
4- اگر از تمهیدهای فوق نتیجه نگرفتیم باید صحنه را ترک کنیم البته نه بصورت قهر یا تحقیر بلکه با ذکر اینکه کاری پیش آمده باید بروم . در این صورت هر دو طرف فرصت پیدا می کنند که بر اعصابشان مسلط شوند .
علت و عوارض خشونت :
حضرت محمد ( ص ) می فرماید : در شگفتم از کسی که زن خود را می زند ، در حالی که خود برای کتک خوردن سزاوارتر است .
حضرت علی ( ع ) می فرماید : در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار کن تا زندگی ات با صفا شود
از علت های عوارض و خشونت
1-گرسنگی – تشنگی ، خستگی که ممکن است که بی اهمیت به نظر بیاید اما بیشتر آدم ها هنگام گرسنگی قند خون شان پائین می آید و زود عصبانی می شوند .
2- یکی دیگر از علت های خشونت عادت است .
3- به باور شخصی برمی گردد یعنی او به این جمع بندی رسیده اگر خشونت کند ، زودتر به مقصود می رسد .
4- در تربیت و الگوهای کودکی فرد ریشه دارد . یعنی او والدین خشن داشته و جزء خشونت الگوی دیگری جهت واکنش نمی شناسد .
5- مشکلات اقتصادی مرد یا بیکار بودنش نیز باعث خشونت می شود .
6- عدم ارضاء تمایلات جنسی که پنهانی نیز می باشد باعث می شود که انسان دست به خشونت بزند .
پیامبر ( ص ) می فرماید : خشم نیمی از جنون است .
مرد قدرتمند را کسی دانسته اند که بر خشم خود غلبه می کند ، نه آن که چیزی فوق العاده سنگین را بلند می کند . بنابراین شما خانم محترم و دانا و شما آقای عزیز همیشه متوجه روحیه همسرتان باشید و به یکدیگر احترام بگذارید و با کلمات مناسب از یکدیگر قدردانی کنید .
سوء تفاهم و گفتگو
سوء برداشت از رفتار و گفتار و کردار یکدیگر باعث سوء تفاهم می شود . شناختی که زوج در دوران نامزدی از یکدیگر پیدا می کنند کافی نیست . بنابراین زن و شوهر های جوان که در سال های اول ازدواج هنوز شناخت کافی از هم ندارند و هنوز اعتماد لازم را به هم پیدا نکرده اند به سرعت از کلمه های یکدیگر سوء برداشت می کنند . بنابراین به این خانم ها و آقایان عزیز توصیه می کنیم مطلب را آن طور که هست درک کنید واقعیت را آن گونه که هست فهم کنید و بر مبنای حدس و گمان پیش نروید . سوء برداشت از گفتار و کردار همدیگر عواقب بدی دارد . جبهه منزل یکی از سخت ترین ، دردسر آفرین ترین و پرالتهاب ترین جبهه هاست . زن و مرد باید سعی کنند همیشه در این جبهه آرامش برقرار باشد و گرنه همین جبهه می تواند تأثیرات سوء و مخربی روی سایر جبهه ها داشته باشد .
مردی پس از مشاجره منزل را ترک می کند . آیا می تواند بلافاصله نقش عوض کند . و در محیط کار آرامش داشته باشد و هم اینطور خانم ها هم وقتی در خانه مشکل داشته باشند در محیط کار موفق نیستند
گفتگو یکی از روش های اصولی و اصلی بر طرف شدن سوء تفاهم است . و باید بدانیم از چه کلامی استفاده کنیم تا طرف برداشت نکند در حال محاکمه شدن است . اگر بتوانیم با آرامش و متانت و بر مبنای استدلال های منطقی حرف بزنیم طرف مقابل برای پذیرش نظرات ما آماده می شود .
در یکی از کتاب های خیلی مشهور آمده مردها در سکوت به راه حل می رسند اما زن ها با حرف زدن وقتی خانمی مشکلی دارد با حرف زدن می خواهد آن را حل کند .
مطلب مهم دیگر این که در بالا رفتن فهم درک زن و شوهرها است . زیرا سطح تحصیل جوانان ما بالا رفته است و در همین راستا فهم و درکشان فزونی پیدا کرده است . اما انتظارات شان هم از خود دو طرف مقابل بالاتر رفته است و گاه منجر به اشتباه بزرگی می شود . اشتباه بیشتر زوج های جوان این است که فکر می کنند طرف مقابل شان علم غیب دارد همه خواسته های قلب شان را بدون بر زبان آوردن باید بفهمد . من این همه آدم دیده ام هنوز کسی را نیافته ام که قادر باشد فکر طرف مقابل را بخواند . می شود از واکنش یا حرکت کوچکی دریافت خواسته یا تمایل مرد چیست . اما این که برداشت ما صد در صد درست باشد تقریباً محال است : جبهه منزل مهمترین و سخت ترین جبهه هاست . گفتیم اگر مذاکره نکنیم اختلاف ها عمیق تر می شود . گفتیم نباید از گفتار رفتار و اعمال دیگری سوء برداشت داشته باشیم . گفتیم زن و مرد باید به هم توجه کنند و در واقع برای هم وقت صرف کنند . ما در اصطلاح می گوییم شوهرداری یا زن داری . یعنی اینکه باید شوهر یا همسر را هم نگه داشت هم مراقبت به عمل آورد مبادا به خواسته هایش بی توجهی شود .
اگر عاطفه ها تحریک شوند ، رابطه خوب و ذلالی بین زن و شوهر برقرار می شود . در ضمن باید فنون گفتگو را آموخت . خان محترم ، ممکن است شما بتوانید با همکارتان خوب صحبت کنید با دختر خاله تان خوب حرف بزنید و ساعتها بگوئید و بخندید . اما آن نحوهکلام با همسرتان نمی تواند خوابگو باشد . آقای محترم ممکن است شما یک فروشنده خوب باشید امادر خانه نتوانید با همسرتان کنار بیایید .
سپس نوع گفتار یا لحن صحبت کردن بسیار مهم است . ابتدا چند کلمه در مورد مقام زن صحبت کنیم : می گویند خداوند برای اینکه قدرت خود را نشان دهد مادر را آفرید وقتی حضرت رسول می فرمایند تکریم زنان تکریم خودمان است . باید هوشیار باشیم و همینطور وقتی حضرت علی ( ع ) می گویند زن ریحانه است اما قهرمان نیست . به ما مردها یاد می دهند چگونه با زن برخورد کنیم .
بنابراین همه بزرگان دین درباره اهمیت و اعتبار زن صحبت کرده اند همچنین بزرگترین مردان تاریخ ، مخترعین ، مکتشفین ، ادیبان و قهرمانان از دامن زن برخاسته اند و ستایش خود را نثار او کرده اند .
گوته می گوید : مادر گوهر جاودانه زندگی است که موجب اورج ما می شود .
پس اگر مادری در تشویش بود ، افسرده بود ، خشمگین و رنجوده بود ، بطور قطع نمی تواند فرزند صالح ای داشته باشد و این فرزند هم هرگز نمی تواند از آینده خوبی برخودار باشد .
هر وقت مقام مادر را می بینم ، یعنی زنی را می بینم که در جایگاه مادر قرار می گیرد ، آرزو می کنم ای کاش مادر بودم و این شایستگی را داشتم . برای این که مادر آنقدر ایثار و آنقدر قدرت دارد که انسان را به تعجب وا می دارد . در گذشته نیز چنین بود و زن سمبل قدرت و احترام بود . اما هر قدر پیشرفت فناوری بیشتر شد و اقتصاد و تولید نقش خود را بیشتر نشان داد . متاسفانه این شرایط عوض شد . اگر مادر در آرامش باشد نقش بسیار مهمی در تربیت فرزندان در اجتماع دارد . چون بیشتر وقت خود را با فرزندان سپری می کند . ولی پدر بیشتر وقت خود را در بیرون سپری می کند و از آنچه در خانه می گذرد بی اطلاع است . به دلیل دوندگی برای پول خیلی زود خسته می شوند و زود به خشونت متوسل می شوند . موقعی که چنین مردانی خشمگین می شوند بهترین راه این است که زنان از آنها فاصله بگیرند . ولی بی اعتنایی نکنند چون مرد را بیشتر عصبانی می کند . بنابراین باید با متنانت عقب بکشیم و هیچ نگودیم و فقط اجازه دهیم خشم مرد تخلیه شود تا به آرامش برسد .
به مصادق سخن پیامبر اسلام ( ص ) شویم که فرموده اند : ازدواج علاوه بر آنکه راهی برای تولید مثل و ازدیاد نسل است مکتب فراگیری کرامت و صبر و شکیبایی نیز است . انشاء الله همه ما در این مکتب نمره عالی اخذ کنیم .
مردها باید مواظب باشند مشکلات بیرون را به خانه نیاورند .
و زن هم باید سنگ صبور شوهرش باشد . و راه حلی برای مشکل شوهر پیدا کند . زن و مرد برابرند و باید به حقوق یکدیگر احترام بگذارند . و نباید به یکدیگر زور بگویند . گیریم به دلیل سلطه فرهنگ مرد سالاری بر جامعه خشونت جسمانی بیشتر به دست مردها صورت بگیرد اما نباید مدعی شویم حقوق مساوی زن و مرد یعنی اینکه زن هم می تواند مرد را بزند این فکر بسیار احمقانه است . ما باید با یکدیگر مذاکره کنیم با هم صحبت کنیم تا مشکلات حل شود .
آقایان محترم خانمها روحیه بسیار لطیفی دارند از شما خواهش می کنم زخم زبان نزنید تهدید نکنید ، ارعاب نکنید ، حرف هایی که برازنده زن نیست به او نگوئید که دلش را می آزارید خشونت ممکن است به طور موقت دیگران را به زیر سلطه بکشاند اما هرگز نمی تواند روح و روان کسی را تسخیر کند . مردان غیرتمند ما و زنان سرفراز ما باید تلاش کنند به قلب و روح همسر خویش نگاه کند و با مهر و محبّت آنرا به تسخیر خود درآورند . تا زندگی شیرین و لذت بخشی در کنار فرزندان داشته باشند .
مهارتهای کلامی :
معمولاً زن و شوهر در پیشرفت رنجش و اختلاف به گفتگو می پردازند : زن و مردی که پایه اساس زندگی شان مهر و محبّت است حق دارند از هم متوقع باشند . در پیشرفت توقع هم رنجش یا اختلاف بوجود می آید و عزیزان ما نباید از اختلاف بترسند و آنرا امری طبیعی و گریبان گیر هر زندگی مشترکی محسوب کنند . اما آنرا دست کم هم نبایند بگیرند و سعی کنند هر چه زودتر رفع اش کنند . چگونه ؟ قبل و بیش از همه از طریق گفتگو یا به اصطلاح ما مذاکره . اما بسیاری از گفتگو نتیجه عکس گرفته اند : پس چه کنیم که گفتگوهایمان ختم به خیر گردد . محیط خانه باید همیشه باید آرام باشد و گرنه آثار سوئی در محیط کار هم بجود می آید حالا چطور مذاکره کنیم . کسی که قادر نیست خوب مذاکره کند و اشتباه مهم کرده است .
1-از مهارت های کلامی برخودار نیست . یعنی نمی داند حین مذاکره چه بگوید یا چه رفتاری داشته باشد . که مذاکره به نتیجه مثبت برسد . اگر بیاندیشیم بهتر است چه بگوئیم و چه نگوئیم نیمی از مشکل حل است . زیرا به مهارت کلامی دست یافته ایم .
2- دومین عامل شکست مذاکرات ، خشم و عصبانیت یکی یا هر دو طرف است . یعنی فرد از مشکل پیش آمده آنقدر عصبانی شده که نمی تواند خشم خود را مهار کند .
3- گاهی خجالت و کم روئی باعث می شود تن به مذاکره ندهیم .
4- فرار از واقعیت زوجین به هم می گویند همه مسائل به تدریج و خود به خود حل می شود . سپس چرا به خود زحمت چانه زدن بدهم . بنابراین باید بگویم فرار از واقعیت مشکلی را حل نمی کند بلکه روی هم تل انبار می شود و وای از روز که طرف منفجر شود .
منظور از مذاکره کله کردن نیست بلکه تبادل نظر است شاید گفتگو کردن شما را به تفاهم برساند . وقتی شما پر از خشم و نفرت هستید پس از صحبت تخلیه می شوید . یعنی هر مورد نگفته ای را که مدتها در دل پنهان کرده بودید حالا بیرون می ریزید این تخلیه شدن باعث آرامش فرد می شود . و دیگر کینه توزانه برخورد نمی کند یا نمی خواهد عالم و آدم حق را به او بدهند و جانبش را بگیرند گله گذاری خوب فقط با بکار بستن مهارتهای کلامی قابل اجرا است .
1-با زیبا ترین و بهترین عبارت ها همسرتان را مخاطب قرار دهید . این کار روح او را لبریز از شادمانی می کند . در این دنیا نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن بیش از نیاز به نان است .
2- هنگام صحبت مراقب باشید غرور همسر را جریحه دار نکنید . بخصوص وقتی کسانی دیگری نیز حضور دارند .
3- در گفتار و کردارتان صادق باشید . حتی تظاهر به آنهم پسندیده نیست زیرا صداقت واقعیتی است ملموس که همگان به راحتی متوجه آن می شوند .
4- به خانم ها و آقایان توصیه می کنیم هر وقت طرف شما درخواست صحبت کرد ده تا پانزده دقیقه فقط به او گوش دهید و حرفش را قطع نکنید در این کار رازی نهفته است .
آن هم این که طرف تخلیه روانی می شود و ناخودآگاه احساس می کند شما حق را به او می دهید که ساکت مانده اید . همین امر باعث می شود به طرفتان کشش پیدا کند .
5- هنگام مذاکره جانب منطق و انصاف را نگه دارید برای این کار هم لازم است خود را جای طرف مقابل بگذاریم و شرایط و حال او را درک می کنیم و از میزان رنجمان کاسته می شود .
6- سهم خود را در مشکل پیش آمده ببینید و صادقانه به آن اعتراف بکنید . آدم عاقل کسی است که اشتباه خود را متوجه شود و شهامت بیان آنرا داشته باشد .
7- هنگام مذاکره لحن مان مهربان باشد چون بسیار مهم است .
8- حین مذاکره از زخم و زبان ، گوشه و کنایه ، تحقیر و . . . . . . بپرهیزید .
9- از مقایسه همسر با دیگران اجتناب کنید روی کارهای خویش انگشت بگذارید .
10- از لجاجت و یک دندگی بپرهیزیم .
11- مشکلات را یکی یکی حل کنیم وقتی به نتیجه رسیدیم مشکل بعدی را مطرحه کنیم .
12- اگر مذاکره تان ختم به خیر شد که انشاء الله همواره همین طور باشد . جشن کوچکی بگیرید و از این که یک بار دیگر در کنار هم هستید و تفاهم دارید لذت ببرید و به یکدیگر عشق بورزید .
در کنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریایی است قعرش ناپدید
قطره های بحر را نتوان شمارد
هفت دریایش آن بحری است خرد ( مولانا )
منبع:خانواده خوشبخت :
مجموعه گفتارهای رادئویی