به نظر شما چند درصد از جوانانی که نماز نمی خوانند به خاطر بی علاقگی به زبان عربی است؟ می توانم بگویم 50 درصد اینطور است. چون دلیل قرآن نخواندن بچه ها عربی بودن متن آن است. مثلا زبان انگلیسی آنها خیلی بهتر از عربیشان است.
اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است
زبان خموش ولکن دهان پر از عربی است (حافظ)
در فکر مشکلات جوان بودن و دغدغه بالابردن فرهنگ و سطح معلومات این نسل نوپای انقلاب را داشتن، مخصوصاً در مسائل اعتقادی و علی الخصوص رکن و پایه اصلی دین یعنی «نماز» امری بس عظیم و ارزشمند است، امّا با مطالبی سطحی و بدون کار شناسی نه تنها دردی دوا نمی شود بلکه موجب ایجاد شبهه در فکر این عزیزان می شود که بدون جواب گذاشتن آن، کاری ناصواب است.
امّا در مورد مصاحبه مطرح شده چند نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.
اولا این که ما بخواهیم با یک مصاحبه سطحی از چند نفر فکر یک طیف وسیعی از جوانان را بر آن بار کنیم، کاری بدون کار شناسی است و نشانه بی پایه بودن مطالب گفته شده است.
ثانیاً اگر انسان بخواهد در مورد یک مقوله نظر بدهد، باید خود کارشناس و اهل فن باشد و تنها با یک معلومات سطحی و عدم علاقمندی خود به یک زبان نمی توان عدم علاقه دیگران به آن را به اثبات رساند.
طبق بیانی که از امام صادق -علیه السلام- رسیده، حضرت فرمودند «زبان عربی را یاد بگیرید که زبان عربی، زبانی است که خداوند با بندگانش سخن می گوید».[1] و زبان عربی از غنی ترین و پر مایه ترین زبان ها است و به تصدیق کلیه زبان شناسان جهان از بهترین و کاملترین زبان های زنده جهان است.[2]
باید توجه داشت که زبان عربی از حیث صرف و نحو و امکان بیان معانی فصیح و بلیغ از تمام زبان های موجود دنیا کاملتر و غنی تر بوده و بوسیله زبان عربی می توان عالی ترین و بدیع ترین معانی را در قالب الفاظ بیان نمود، قرآن نیز از لحاظ ابدیت به همین زبان نازل شده و تا روز قیامت به اعجاز خود باقی است.[3]
زبان عربی مشکلی ندارد و اینکه 50 درصد جوانان قرآن نمی خوانند، دلیلی بر اثبات این ادعا که عربی مشکل است. و اگر به غیر زبان عربی بود شاید به نماز خواندن روی می آوردند و یا قرآن را می خواندند نیست. و این که بخواهیم عربی بودن قرآن را مایه بی علاقگی جوانان قلمداد کنیم یک فکر جاهلی است که هنوز هم متأسفانه در جامعه ما دیده می شود و هر از چند گاهی نمونه هایی از آن را می شنویم و می بینیم. متأسفانه این عزیز، از قافله عقب مانده است؛ چرا که خداوند متعال در قرآن کریم، این فکر جاهلی هزار و چهارصد سال قبل را مورد نکوهش قرار داده است. عده ای مانند کودکان، هر روز یک مطلب غیر منطقی تازه ای مطرح می کنند و با حرف های کودکانه و ضد و نقیض خود نشان می دهند که به دنبال حق طلبی نیستند.
اگربپذیریم که برخی ازنوجوانان وجوانان به زبان عربی علاقه کمی دارند،علت آن خودزبان عربی نیست،بلکه علتهای دیگری ازقبیل سبک آموزش این زبان درمدارس،شخصیت ونوع تعامل معلمان،نگرش نچندان خوب برخی ازمردم مابه مردم عرب زبان وازسوی دیگرتبلیغ زبان انگلیسی ونگاه ابزای برای کسب درآمدبه مقولات فرهنگی و………را می توان برشمرد.
در سوره فصلت می فرماید: «هر گاه آن را قرآنی عجمی[4] قرار می دادیم حتماً می گفتند، چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟»[5] پس این شبهات، تازه گی ندارد که در قالب مصاحبه به خورد جوانان داده می شود و باید توجه داشت که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی شد و یا اگر می شد ولی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) آن را به لغت دیگری ترجمه می کرد پاره ای از آن اسرار بر عقول مردم مخفی می ماند، و دست تعقل و فهم بشر به آنها نمی رسید.[6] که خداوند هدف از انزال قرآن بصورت عربی را، تعقل و تفکر بیان کرده که فرمود: «ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، شاید شما درک کنید و بیندیشید»[7] از مطالبی که بیان شد به خوبی روشن است که زبان عربی یکی از زبان های کامل و غنی و به قول سعدی زبان عربی زبان اهل فضل و دانش[8] است و عربی بودن قرآن را دستاویزی برای نماز نخواندن جوانان قرار دادن یک فکر جاهلی است که خداوند عزیز در قرآن مجید جواب آن را داده است.
از طرفی با گسترش مراکز قرآنی و فضای روحانی که در جامعه داریم، حتّی بچه های ابتدائی نیز از بهره قرآن خواندن نه تنها محروم نشده اند بلکه روز به روز بر حافظان و قاریان نونهال ایران اسلامی افزوده می شود و این خود دلیلی است روشن بر علاقه مندی و زود یادگیری زبان قرآن یعنی زبان عربی است.
پی نوشت ها:
[1] . قال الصادقِ(علیه السلام) تعلموا العربیه فانها کلام اللّه الذی تلکم به خلقه . وسائل . ج 4 . ص 864 و ج 12 . ص 244 .
[2] . نجفی . محمد جواد . تفسیر آسان . ج 14 . ص 389 .
[3] . علوی حسینی موسوی . محمد کریم . تفسیر کشف الحقایق . ج 3 . ص 211 .
[4] . عجم به معنای غیر عرب است و غیر عرب را عجمی می گویند . المیزان . ج 17 . ص 606 .
[5] . فصلت/44 .
[6] . طباطبائی . محمد حسین . تفسیر المیزان . ج 11 . ص 101 .
[7] . یوسف/2 .
[8] . مطهری . مرتضی . خدمات متقابل اسلام و ایران . ص 92 .