مدتی است که دو برادر کوچکترم (14 و 21 ساله) با گرفتن چند CD ترانه به شدت مجذوب آهنگ های غیرمجاز شده اند، هرچه به آنها گوشزد می کنم که حرام است، با صدای بلند گوش نکنید، باعث ایجاد بیماری می شود و … فایده ای ندارد، اصلاً هیچ توجهی نمی کنند، لطفاً راهنمایی کنید که چه کار کنم؟
پاسخ
ضرورت تفریح و شادی (سا لم):
روح انسان مانند جسم دارای نیازمندیهائی است و وجود «زنگ تفریح هائی» برای شادی، نشاط، استراحت و گرفتن انرژی برای کارهای بعدی، بسیار ضروری است. امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: این دل ها مثل بدنها، خسته می شوند، برای نشاط آنها به سخنان تازه و حکیمانه روی آورید.[1] دین اسلام هم با نگاهِ به این نیاز واقعی انسان، ضمن تشویق برای استفاده از تفریح سالم از برخی تفریحات و شادی های ناسالم و مضر منع کرده است. امام علی ـ علیه السّلام ـ در کلامی دلنشین فرمودند: چقدر فرق است بین عملی که لذتش تمام می شود ولی آثار (منفی اش) گریبانگیر می گردد و عملی که سختی اش تمام می شود امّا سودش (دنیوی و اخروی) باقی می ماند.[2]
همانطور که می دانیم مراجع بزرگوار تقلید موسیقی حلال را از حرام جدا می نمایند و موسیقی ای که مطرب و مناسب مجالس لهو و لعب باشد را حرام می دانند.[3] دانشمندان دینی «اطراب» را به معنای سبکی ای که در اثر حزن یا شادی شدید به انسان دست می دهد، معنا کرده اند.[4] حضرت آیت الله خامنه ای، در توضیح «موسیقی لهوی» می فرماید: «لهو یعنی غفلت، یعنی دور شدن از خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیت های زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بندوباری، این موسیقی می شود حرام …»[5] بعد از این مقدمه که ضروری می نمود به ارائه «شیوه ها» می پردازیم.
شیوه های برخورد و مواجهه:
1. احراز حرام بودن موسیقی: باید با اشراف کامل از حکم شرعی و با تشخیص درست، مبنی بر حرام بودن آن موسیقی، به تذکر یا توصیه بپردازید. همچنین مراجع عظام تقلید، در مورد موسیقی ای که شنونده در «مطرب بودن» آن شک دارد، فرموده اند که: «در موارد مشکوک شنیدن آن مانعی ندارد».[6]
2. اصل بینش افزائی: باید در گفتگو های خود با اطلاعات علمی و عقل پسند وارد شوید بطور مثال می توانید از مباحث مقدمه که بیان شد، استفاده نمائید مثلاً بگویید: «… اسلام مخالف لذت و شادی و جوانی کردن شما نیست، مخالف عشق و حال مشروع و حلال جوان نیست، دوست دارد که جوان از زندگی لذت ببرد، … اما اسلام می خواهد که ما راه را بیراهه نرویم … باید ها و نباید های دین، براساس سود و زیان های خودماست …» . جالب است بدانیم که مؤسس موسیقی لهوی و حرام، شیطان بوده است که بعد از مرگ حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ او و قابیل، برای ابراز شادی از تنبورها و وسایل موسیقی لهوی استفاده کردند.[7]
در ادامه به شکل گذرا به برخی از آثار دنیوی و اخروی موسیقی حرام اشاره می شود، برای مطالعه اصل روایات می توانید به منبع ارائه شده مراجعه نمائید.[8]
الف) آثار شوم موسیقی حرام در دنیا: 1. ایمن نبودن از نزول مصیبت 2. استجابت نشدن دعا 3. داخل نشدن فرشتگان به آن خانه 4. سبب نفاق است 5. عامل زناء است 6. موجب بی حیائی است 7. بی تفاوت شدن به ناموس 8. رفتن خیر و برکت 9. موجب قساوت قلب است 10. از علائم آخرالزمان است.
ب) آثار شوم موسیقی حرام در آخرت: 1. وارد جهنم می شود 2. خدا به او نظر نمی کند 3. در گوش او سرب می ریزند 4. نابینا و ناشنوا مبعوث می شود 5. صدای دلربای درخت بهشتی را نمی شنود 6. جهنم در انتظار اوست.
3. اصل جایگزینی: در دیدگاه تربیتی و دینی، بر این نکته تأکید می شود که اگر جوان را از چیزی منع کردید، جایگزین برای آن قرار دهید. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ جوانی که مبتلا به انحراف جنسی خودارضائی شده بود را مورد توبیخ و سرزنش قرار داد، و در پایان مبلغی پول برای ازدواج و ارضای درست این غریزه، نیز اهدا فرمود. بنابراین معرفی یا تهیه موسیقی های حلال و مجاز می تواند در برخورد شما مؤثر باشد.
4. دوری از الفاظ «غرور شکن»: اصل مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت، ایجاد فضائی محبت آمیز و صمیمانه و دوری از الفاظ «آمرانه»، «شخصیت خردکن» و «غرور شکن» است. نوجوانان در اوجِ روحیه استقلال طلبی هستند و تذکرهای آمرانه را بر نمی تابند به طور مثال می توانید به یک بهانه ای مثلاً سالروز تولد او یا قبولی در امتحانات یا موفقیت ورزشی … Cd های مجاز را به او هدیه دهید.
5. اصل تدریج: یکی از اصول بسیار مهم در تغییر و اصلاح رفتارها، همین اصل است. باید با سیاست گام به گام به تغییر اندیشه و سپس رفتار مخاطب امید بست. بنابراین نباید انتظار داشته باشید که از فردا همه CDهای غیر مجاز و حرام از کیف CD او خارج گردد. و یا اینکه از فردا CDهای مذهبی گوش کند. همانطور که شکل گیری یک عادت زمان می برد، ترک آن هم محتاج زمان است.
6. معرفی دوستان خوب: دوست نقش تعیین کننده ای بر رفتار ها و سلایق و انتخاب های نوجوان دارد و معمولاً این گونه CDها و ایجاد انگیزه برای گرایش به سمت این عرصه ها، از سوی دوستان صورت می گیرد. می توانید با معرفی دوستان خوب، با نشاط و شاد و متدین از این نیروی عظیم بهره جوئید. امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: دل های مردم گریزان است به کسی رو می آورند که خشروئی و الفت نشان دهد.[9] و سعی نمایید آنها را از دوستان بد جدا کنید.
تا توانی می گریز از یار بد
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد تنها همی را بر جان زند
یار بد، برجان و بر ایمان زند
قرآن ناله و حسرت جهنمیان را چنین نقل می فرماید: «ای وای بر من، ای کاش فلانی را دوست خود بر نمی گزیدم.»[10]، گاهی اوقات اتفاق می افتد که شخص از جوانان ورزشکار خوشش می آید لذا در معرفی دوستان خوب باید این سلیقه اش را هم لحاظ کرد. چرا که از این راه است که از آن دوست الگو می پذیرد.
7. احترام آمیز بودن کلمات: توهین کردن و استفاده از واژه های زشت کاری را حل نمی کند، اینگونه الفاظ، مخاطب را به دفاع و مقابله به مثل وا می دارد، در ضمن او از همان ابتدا از دل دادن به سخنان شما منصرف می شود هر چند حرف های شما بسیار صحیح و منطقی باشد. در دریای طوفانی نمی توان قایق دور افتاده از ساحل را به ساحل نجات رهنمون شد.
8. برجسته کردن صفات مثبت او: شما می توانید از رفتارهای خوب او و صفات پسندیده اش، در ابتدا تجلیل نمائید و سپس این رفتارش را به نقد بکشید. مثلاً «داداش! معلمان از تو راضی اند …، شنیدم که عضو هیئت عزاداری محله شدی …» بدین شکل است که توجه و محبت او را به خود جلب کرده اید و آماده سخنان بعدی شماست.
9. در جمع نباشد: به طور مثال در جمعِ دوستانش، تذکر به او هیچ فایده ای ندارد.
10. توجه به زمان و موقعیت: زمانی باشد که او سرحال و با نشاط باشد به تعبیر عامیانه «کیفش کوک باشد و از نظر عاطفی رابطه شما شکرآب نشده باشد».
11. تشویق به برنامه ریزی: بیکاری و بی برنامگی فرصت مناسبی برای گرایش به این مسائل است و می دانیم که چه گرگ هایی منتظر این فرصت هستند تا جوانان را به بیراهه بکشند. امام علی ـ علیه السّلام ـ در زمان بندی و برنامه ریزی زندگی 24 ساعته یک مؤمن می فرماید: مومن ساعات خود را به سه قسمت تقسیم می کند، بخشی را به راز و نیاز با خدا. بخشی را به تأمین زندگی و بخشی را به بهره برداری از لذت های حلال و تفریحات سالم اختصاص می دهد.[11]
12. اهرم محبت: اگر مخاطب شما به معصوم خاص علاقه مند است می توانید به طوری غیر محسوس و زیرکانه، از عشق و محبت وی مثلاً به حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ بهره گیرد که «حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ از این گونه موسیقی های حرام خوشش نمی آید و دشمنان ایشان به این لهویات گرایش داشتند.».
اگر احساس می کنید از شما حرف شنوی ندارد، اشخاصی که او آنها را قبول دارد، را به طور پنهان مطلع سازید تا کار صحبت کردن با او را بر عهده گیرند.
13. دعا و توسل: در حق آنها دعا کنید و از خداوند بخواهید آنها و ما را در راهی که رضای او و ائمه ـ علیهم السّلام ـ است قرار بدهد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
موضوع شادی و تفریحات سالم:
1. شادی و زندگی، مهدی بهادری نژاد، نشر اوحدی، چاپ اول.
2. گفتار فلسفی (جوان از نظر عقل و احساسات)، هیئت نشر معارف اسلامی، تهران 1348، (جوان و ساعات فراغت).
3. شرع و شادی، ابوالفضل طریقه دار، موسسه فرهنگی همسایه.
4. غم و شادی در سیره معصومان ـ علیهم السّلام ـ ، محمود اکبری، چاپ عترت قم، چاپ اول 1380.
5. امام علی ـ علیه السّلام ـ و تفریحات سالم، محمد دشتی، موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین، چاپ دوم.
6. جوان و نیروی چهارم زندگی، دکتر محمدرضا شرفی، نشر سروش.
موضوع موسیقی:
1. غنا و موسیقی در فقه اسلامی، روح الله حسینیان، انتشارات سروش، تهران، 1374.
2. انسان، غنا، موسیقی، احمد شرفخانی خوئی، انتشارات مشهور، چاپ اول، 1380.
3. تأملی در فقه موسیقی، سید حمید مشکوه، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، 1383.
پی نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی؛ انتشارات ظهور؛ چاپ اول؛ حکمت 197.
[2] ، نهج البلاغه، حکمت 117.
[3] . معصومی؛ سید مسعود، احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آن (مطابق با فتوای مراجع تقلید)؛ بوستان کتاب، قم، مسأله 288، ص201.
[4] . مشکوه، سید حمید، تأملی در فقه موسیقی، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، ص6.
[5] . اردبیلی؛ جعفر، جوانان از دیدگاه بزرگان؛ موسسه فرهنگی هنری بشیر علم و ادب، 1378، ص52.
[6] . معصومی، سید مسعود، احکام روابط …؛ ص203، سؤال 291، مطابق با نظر آیات عظام؛ امام، اراکی (ره) و سیستانی، فاضل، مکارم، بهجت (ایدهم الله) و نیز آیت الله خامنه ای در: اجوبه الاستفتانات؛ ترجمه؛ س1140.
[7] . الکلینی؛ الکافی(8 جلدی)، تحقیق علی اکبر الغفاری؛ دارالکتب الاسلامیه، الآخوندی، چاپ سوم، ج 6، ص431، ح3.
[8] . شرفخانی خوئی؛ احمد، انسان، غنا، موسیقی؛ انتشارات مشهور؛ چاپ اول، 1380؛ صص23ـ31.
[9] . نهج البلاغه؛ حکمت 50.
[10] . فرقان/27.
[11] . نهج البلاغه، حکمت 390.