منبع:روزنامه قدس
مدتی کوتاه پس از به دنیا آمدن کودک، پدران با ضربه تکان دهنده واقعیت روبه رو می شوند.پدربودن با مسؤولیتهای جدید باعث فشارهای جدید و انتظارات تازه ای می شود. این حس خیلی زود به سراغ بعضی از پدران می آید؛ یعنی درست قبل از آنکه بیمارستان را با نوزاد ترک کنند. اما برای برخی از پدران چند روزی طول می کشد. زودتر یا دیرتر، به هر حال در می یابیم که زندگی ما برای همیشه تغییر کرده است. گاهی تغییرات ظریف هستند و گاهی واضح و آشکارند و تقریباً همیشه شگفت آورند. این مقاله پدران جوان را با دغدغه ها و احساسی آشنا می کند که ممکن است مدتها در پستوی ذهنشان پنهان شده باشد.
احساس سراسیمگی و دستپاچگی:
اگر تنها یک چیز وجود داشته باشد که زندگی شما را اکنون متفاوت از سالهای قبل بکند، آن سراسیمگی و احساسات متضادی است که به سراغتان می آید. در یک سو مردانگی، قدرت و غرور شما در داشتن مخلوقی زنده قرار می گیرد و در سوی دیگر احساس درماندگی در زمانی که قادر به ارضای نیازهای نوزادتان نیستید (گاه حتی نمی توانید نیاز او را درک کنید)
کشف شکل جدید و متفاوتی از عشق:
بین عشق کشنده و شدیدی که نسبت به فرزندتان حس می کنید با عشق نسبت به هر شخص دیگری شباهتی وجود ندارد.
احساس دمدمی مزاجی می کنید:
یک روز، به طرز کاملاً غیرمنتظره، به کودکتان نگاه می کنید و در می یابید علاقه شدیدی که درست روز قبل نسبت به او داشتید، جای خود را به کرختی احساسی و احساس بیگانگی داده است. این کودک کیست؟ برایتان مهم است؟ گویی همه چیزهای مربوط به پدربودن را کنار گذاشته باشید و زندگی را از جای دیگری آغاز کرده باشید. چندی بعد به خاطر این حسها، احساس گناه به سراغتان می آید. و سرانجام حس می کنید بیشتر مواقع پدر خوبی نیستید! اما اشتباه می کنید. سراسیمگی بخشی کاملاً طبیعی از پدربودن است و طی پنجاه سال آینده بارها و بارها با این احساسات مواجه خواهید شد. بنابراین همین حالا به آن عادت کنید.
ممکن است افسرده شوید:
بله، درست است. اگرچه اغلب مردم فکر می کنند افسردگی پس از زایمان مختص زنان است، اما تعداد قابل توجهی از مردان نیز پس از به دنیا آمدن فرزندشان به افسردگی مبتلا می شوند. اگرچه افسردگی پدران (برخلاف مادران) منشأ هورمونی ندارد، اما احتمالاً بیشتر مربوط به بازگشت به واقعیت است. زمانی که شما در انتظار به دنیا آمدن نوزادتان هستید یا تازه پدر شده اید، افراد بیشتر به شما توجه می کنند و احتمالاً بیشتر با شما کنار می آیند. اما بعد از چند هفته دوباره انتظارات شغلی همچون گذشته در انتظار شماست، علاوه بر آن با مسایل دخل و خرج خانه، اختلالات خواب، انبوهی از لباسهای نشسته در خانه و… نیز مواجه هستید. اینها برای افسرده کردن هر کسی کافی است.
هراسان خواهید شد:
اولین ماه های پدرشدن مملو از ترسهای مختلف است: اینکه نتوانید انتظاراتی که از یک پدر می رود، برآورده کنید؛ اینکه نتوانید از فرزند یا خانواده تان در برابر آسیبهای احتمالی محافظت کنید، اینکه نتوانید خانواده تان را به اندازه کافی تأمین کنید، اینکه ندانید با بچه باید چه کار کنید، اینکه خیلی زیاد – یا به حد ناکافی – شبیه پدرتان بشوید، یا این فکر که اشتباه بزرگی مرتکب شده اید. این ترسها و بسیاری دیگر از این نوع، بخشی کاملاً طبیعی از فرآیند گذار از مرحله مرد و همسر بودن به مرحله پدر بودن است. برخی از این ترسها همچنان که مهارتهای شما افزایش می یابد، کاهش می یابند؛ برخی دیگر برای مدتی با شما می مانند. اما زودتر یا دیرتر تقریباً همگی محو خواهند شد.
تغییر در روابط شما با همسرتان:
قبل از اینکه بچه دار شوید، شما و همسرتان وقت زیادی را با یکدیگر صرف می کردید و رابطه تان را تحکیم و تقویت می نمودید. اما ناگهان آمدن نوزاد همه چیز را تغییر می دهد. اکنون در مورد هر کاری که می کنید روی فرزندتان تمرکز می کنید. حالا دیگر نمی توانید راحت و بی دردسر بخوابید، اگر برایتان ممکن است سعی کنید در این میان زمانی را اختصاص دهید – حتی اگر شده چند دقیقه در روز – و با همسرتان در مورد چیزهایی غیر از بچه گفت و گو کنید.
نظرات نوزادتان را زیادی جدی می گیرید:
طی 6 تا 8 هفته اول زندگی، احتمالاً نوزاد شما بازخورد چندانی در مورد آنچه شما به عنوان پدر انجام می دهید به شما منعکس نخواهد کرد. از لبخند، خنده بلند و واکنش نشان دادن به شما به هر شکلی خبری نیست. در واقع همه چیزی که او انجام می دهد فقط گریه کردن است. بنابراین به سادگی ممکن است حس کنید کودک علاقه ای به شما ندارد و انفعال او را به کم ارزش بودن شما در مقام پدر از دید او تعبیر کنید. اما چنین نیست. اگر صبر داشته باشید، کودک به زودی واکنش نشان خواهد داد.
شیوه های جدیدی برای مورد علاقه واقع شدن:
طی چند ماه آینده، همچنان که شما با نشانه های رفتاری کودک آشنا می شوید و نیازهایش را برآورده می کنید، کودک می آموزد که شما را دوست بدارد و عشق خود را به شیوه هایی شگفت انگیز ابراز کند. اولین باری که کودک صداهایی را خطاب به شما زمزمه می کند یا شما را در آغوش می گیرد یا ناخودآگاه در حالی که سر بر شانه شما دارد، در آغوشتان به خواب می رود، معنای حقیقی زندگی را درخواهید یافت.* از کودکتان در خصوص برنامه ریزی و انعطاف پذیری می آموزید: قبل از اینکه بچه دار شوید، آماده شدن برای بیرون رفتن از خانه برابر بود با برداشتن کیف پول، سوئیچ ماشین و اطمینان از خاموش بودن اجاق گاز! اما حالا رفتن تا سوپر مارکت محله با بچه به اندازه رفتن به کوه اورست به برنامه ریزی و هماهنگی نیاز دارد. پیش بینی نیاز بچه به پوشک و لباس اضافه و سایر مایحتاج او ضروری است.
تغییر در موضوعات مورد گفتگو:
در مورد چیزهایی صحبت خواهید کرد که کاملاً متفاوت با آن چیزهایی است که قبلاً عادت داشتید درباره شان حرف بزنید. اگر کسی یک سال قبل به شما می گفت که در آینده به شرکت در بحثهایی طولانی با دوستانتان درباره تهوع کودک، مسایل زایمان، رنگ و قوام، مزاج بچه، مشتاق خواهید شد حتماً با خودتان می خندیدید. اما اکنون وضع چنین است! جالب اینجاست که شما وضعیت فعلی را نیز دوست دارید و برایتان بسیار مهم است.