انسان باید در طول زندگی خود دقایقی را برای تفکر و تأمل در آیات الهی اختصاص داده، و زندگی خود را با آیات الهی و رحمانی آن رنگ آمیزی کند، یکی از آیات بسیار ارزشمندی که در عین اختصار و اعجاز مسئولیت های بسیار سنگینی را در پیش روی افراد قرار داده، آیه شریفه مودت است، آیه ای که در آن خدای متعال به پیامبر خود این چنین می آموزد: «ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى؛[1] این همان چیزى است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند به آن نوید مى دهد! بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم].» در آیه شریف اجر و مزد رسالت محبت و دوستی اهل بیت(علیهم السلام) پیامبر(ص) معرفی شده است، در ایام شهادت امام حسن مجتبی(ع) جای طرح این سؤال است، که در زندگی شخصی و اجتماعی خود چگونه این دوستی را به اثبات رسانده ایم؟!
رنگ آمیزی زندگی به سبک زندگی امام حسن مجتبی(ع)
در پاسخ به سؤالی که در مقدمه مطرح شد، جواب های مختلفی را می توان ارائه کرد، ولی به طور یقین بهترین و زیباترین جوابی که می توان به این پرسش داد این است که نگاه و شناخت خود را نسبت به سبک زندگی امام حسن(ع) ارتقاء بخشیم، به طوری که آن چنان که شایسته است، زندگی این امام همام را مورد مطالعه و تأمل قرار دهیم در ثانی زندگی خود را در تمام ابعاد، فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، به سبک زندگی این امام همام رنگ آمیزی کنیم؛ چرا که یک دوستی صحیح و هوشمندانه باید در ادامه در بیرون نمود و بروز عینی داشته باشد. «مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ یَسْتَعِنْ بِالْوَرَع؛[2]هر که ما را دوست دارد باید چون ما کردار کند و از پارسایى مدد جوید.»
1-زندگی به رنگ تواضع و فروتنی
تعابیر و آیات مشخصی در قرآن کریم در خصوص لزوم تواضع و فروتنی در کلام الله مجید وجود دارد، یکی از زیباترین آیات در این خصوص در سوره مبارکه شعراء بیان شده است: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛[2]و بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مى کنند بگستر!» مفسران قرآن کریم در ذیل این آیه شریف و در تبیین آن این چنین بیان داشته اند: «این تعبیر زیبا کنایه از تواضع توأم با محبت و مهر و ملاطفت است، همانگونه که پرندگان هنگامى که مى خواهند به جوجه هاى خود اظهار محبت کنند، بال هاى خود را گسترده و پائین آورده و آنان را زیر بال و پر مى گیرند، تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون مانند و هم از تشتت و پراکندگى حفظ شوند،[3] باید در برخورد با مؤمنان این چنین اخلاق مدارانه رفتار نمود.ابن کثیر از علمای اهل سنت در خصوص عبودیت و بندگی امام حسن مجتبی(علیه السلام) این چنین نقل می کند: حسن (علیه السلام)هرگاه که نماز صبح را در مسجد رسول الله به جای می آورد در مصلای خود می نشست و ذکر خدا را می گفت تا خورشید بالا بیاید.سیره و سبک زندگی امام حسن مجتبی(ع) مملو از این چنین فضایل قرآنی و اخلاقی است، به طور مثال ابن شهر آشوب از احمد بن مؤدب و ابن مهدی نقل می کند، که امام حسن بن علی(ع) گذرش به فقیرانی افتاد که تکه نان های خود را بر زمین نهاده و می خوردند. وقتی که نگاهشان به امام افتاد گفتند: ای فرزند دخت رسول خدا کنار ما بنشین و غذا بخور آن حضرت با کمال تواضع و فروتنی در خواست آنها را اجابت کرد و فرمود: خدا مستکبران را دوست ندارد، سپس با آنها هم غذا شد و آنان را به مهمانی خود دعوت کرد و خوراک و پوشاک به آنان داد.[4]
2-زندگی به رنگ عفو وبخشش
یکی از رنگ های اخلاقی و زیبای زندگی امام حسن مجتبی(علیه السلام) عفو و بخشش است، فضیلت اخلاقی بسیار با ارزشی که پیشتر خدای متعال در قرآن کریم بندگان خود را به رعایت و پایبندی به آن در آیات متعددی امر کرده اند: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛[5]و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمى دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.» در خصوص این سیره اخلاقی امام حسن(ع) منابع اسلامی نکات درس آموزی را ذکر کرده اند، برخی محققان نوشته اند گاهی برخی از غلامان امام کار خلافی را که شایسته سرزنش و تنبیه بود را انجام می داند امّا امام با پیش گرفتن سیاست عفو و بخشش از آن ها می گذشت و با اینکه در این چنین شرایطی هر گنهکاری خود را برای تنبیه آماده می کند، ولی غلامان امام بدون تردید به گذشت امام فکر می کردند.[6]
در این خصوص این چنین نقل شده است: روزی یکى از غلامان امام حسن عملى انجام داده بود که مستوجب عقاب شده بود، لذا امام حسن دستور داد تا او را بزنند. آن غلام گفت: اى مولاى من! وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ یعنى (مؤمن باید) از خطاى مردم درگذرد، امام حسن فرمود: من از تو درگذشتم. غلام گفت: اى مولاى من! وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یعنى خدا نیکوکاران را دوست می دارد. امام حسن فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم و مستمرى تو را دو برابر با قبل از این قرار دادم.»[7]
3-زندگی به رنگ برخورد کریمانه
امام حسن مجتبی(ع) اسوه ایثار و کرم و بخشش بودند، به طوری که در دوران کودکی زمانی که روزه بودند غذای خود را که می خواست با آن افطار کند کریمانه در اختیار فقیر و مسکین و اسیر قرار می داد.[8] منابع اسلامی موارد فراوانی از روحیه کریمانه و سخاوتمندی امام حسن مجتبی(ع) را در خود به یادگار نگه داشته است، برای نمونه نقل شده است: روزی کنیزی شاخه گلی برای امام حسن مجتبی(علیه السلام) هدیه آورد امام حسن به او فرمود: «أَنْتِ حُرَّهٌ لِوَجْهِ اللَّهِ تَعَالَى؛ تو در راه خدا آزاد هستی یکی از اطرافیان امام با دیدن این صحنه متعجب شد و از امام سؤال کرد: او با یک دسته گل که هیچ اهمّیتى ندارد، به تو درود مى فرستد و تو او را آزاد مى کنى؟! امام در جواب فرمودند: «خداوند، ما را چنین تربیت کرده و فرموده است: «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها؛چون شما را به درودى نواختند، به درودى بهتر از آن یا همانند آن، پاسخ گویید.»(نساء، آیه 86) و بهتر از آن دسته گل، آزاد کردن او بود».[9]
4-زندگی به رنگ عبودیت و بندگی
ابن کثیر از علمای اهل سنت در خصوص عبودیت و بندگی امام حسن مجتبی(علیه السلام) این چنین نقل می کند: حسن (علیه السلام)هرگاه که نماز صبح را در مسجد رسول الله به جای می آورد در مصلای خود می نشست و ذکر خدا را می گفت تا خورشید بالا بیاید.[10]
5-زندگی به رنگ صبر و بردباری
برخی منابع اهل سنت در خصوص فضیلت اخلاقی صبر امام حسن مجتبی(علیه السلام) این چنین بیان داشته اند: ابن خلکان از ابن عایشه نقل کرده که مردی از اهل شام می گوید من وارد بر مدینه شدم مردی را دیدم که بر استر خود سوار است و همانند او را در زیبایی صورت و لباس و چهار پا ندیدم قلبم به او متمایل شد سؤال کردم که او کیست؟ گفتند: این شخص حسن بن علی(ع) است. دلم تبدیل به بغض و حسد نسبت به علی شد که چگونه فرزندی مثل این آقا دارد نزد او رفتم و به او گفتم: آیا تو فرزند علی بن ابی طالب هستی؟ حضرت فرمود: آری من فرزند او هستم. گفتم: به جهت فلان کاری که تو و پدرت کرده اید شما دو نفر را سب می کنم، سخنانم که تمام شد حضرت فرمود: گمان می کنم که تو در این شهر غریبه هستی؟ گفتم آری حضرت فرمود: نزد ما بیا، اگر به منزلی احتیاج داری تو را در آن جا ساکن می کنیم، یا به مالی نیازمندی به تو عطا می نماییم، یا حاجتی داری تو را کمک می کنیم، این مرد شامی می گوید من نزد امام حسن رفتم در حالی که کسی محبوب تر از او نزد من نبود و هرگاه طریقه مقابله او را با خودم یاد می کنم و آنچه که من با او انجام دادم، او را سپاس گفته و خودم را سرزنش می نمایم.[11]
پی نوشت ها:
[1]. سوره شوری، آیه 23.
[2]. سوره شعراء، آیه 215.
[3]. تفسیر نمونه، ج15، ص367.
[4]. مناقب آل ابی طالب، ج4، ص23.
[6]. زندگانی امام حسن مجتبی، محمد جواد مروجی طبرسی، ص155.
[7]. بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج43 ؛ ص352، ح29.
[8]. سوره انسان آیات 8و9.«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً، إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا» اکثر مورخان، محدثان و مفسران شیعه و اهل سنت، معتقدند که تعدادی از آیات سوره انسان از جمله؛ آیه: “وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ…”، در شأن عترت رسول خدا (ص)، یعنی على، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است،( ر. ک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج 26، ص 147- 148،)
[9]. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص83، ح8.
[10]. البدایه و النهایه، ج8، ص37و 38.
[11]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج2، ص68.