پسر یک سال و نیمهای سرطان خون داشت و از شدت بیماری غذای هشت نفر را میخورد. پس از معاینات و مداوای فراوان، پزشکان ایرانی نتوانستند وی را معالجه کنند. لذا پدر و مادرش تصمیم گرفتند که برای ادامهی معالجات، او را به خارج از کشور ببرند. در این میان، به شخصی به نام آقای رحیمی برخوردند. آقای رحیمی از سادات محترم هستند. ایشان گفتند: «نیاز به پزشک و رفتن به خارج نیست، شما با یک توسّل میتوانید شفای این بچه را بگیرید. »
پدر و مادر از شنیدن حرفهای آقای رحیمی کمی تسکین یافتند، و پرسیدند: «آن توسّل چگونه است. »
آقای رحیمی گفت: «142 هزار مرتبه صلوات بفرستید و ثواب آن را به روح حضرت علی اصغر ـ علیه السّلام ـ هدیه کنید. »
پدر و مادر شروع کردند به ذکر صلوات تا اینکه شبی مادر آن پسر بچه دستی را مشاهده کرد که لیوان آبی به او داده و فرمود: «حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ و پنج تن آل عبا بر این آب دعا خواندهاند. پس آن را بگیر و به بچهات بخوران تا شفا پیدا کند. » آن مادر همان کرد که به او امر شده بود. صبح آن شب دیدند که فرزندشان صحیح و سالم است و کاملاً شفا یافته است. [1]
خسـتگان عشـق را ایام درمـان خـواهـد آمـد
غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهـد آمـد
آنقــدر از کــردگار خـویشـتن امــیدوارم
کـه شـفابخش دل امـیدواران خـواهـد آمـد
دردمـندان مسـتمندان بـی پناهان را بگـویید
مـنجی عـالم پـناه بـیپناهان خـواهـد آمـد
صـبر کن یـا فـاطمه ای بـانوی پـهلو شکسـته
مهدیات با شیشهی دارو و درمان خواهد آمد.
فضایل و آثار صلوات، ص35