آیا اسلام با آزادی دختر و پسر مخالف است؟
اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده ی پاکی و سلامت شخصیت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباط ها، نگاه ها، شنیدن ها و مکالمات مستمر تأکید دارد و به هیچ عنوان راضی نمی شود که حریم قدسی دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایره عفت و پاکی خارج شود. اما دنیای امروز، تحت تأثیر فرهنگ غربی، به نام آزادی (و صریح تر بگویم» «آزادی و روابط»)، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هیجانات بیهوده می کند. آزادی مورد نظر هم به جای اینکه به شکفتن استعدادها و خلاقیت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهای شاداب جوانی شده و جوانان را از دایره زندگی و اندیشه متعادل، خارج ساخته است.
دختری که از آغوش خانواده بیرون می آید، به کجا روی بیاورد تا به دام سودجویانی که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهای انسانی او را به بازی می گیرند، نیفتد و سرنوشت و شخصیت و سلامتی اش به خطر نیفتد؟
برخی از سنتها و آداب اجتماعی ما که جوانان را از اجتماعی شدن، ارتقای شخصیت علمی – فرهنگی و انتخاب گروه هم سالان هم فکر و همسر مناسب بازداشته اند، نه دینی و نه منطقی اند؛ اما در عین حال، کنار گذاشتن تمامی سنتها و پذیرش بی قید و شرط فرهنگ حاکم بر جهان پیشرفته نیز رفتار عاقلانه ای به نظر نمی رسد.
فرهنگ غربی، خواسته یا ناخواسته، به نام آزادی و در راه رسیدن به آن، فضای جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنین فضایی هیجانات کاذب و عطش کام جویی ها، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوی و لذت رفتارهای اخلاقی و خویشتن داری عفیفانه را از انسان گرفته است.
در این جوامع، بر اثر بی بندوباری ها و تلاش های دائمی شهروندان برای رسیدن به منافع و رفاه بیشتر و نادیده انگاشتن حریم های انسانی و پیام های انبیا، هر روز، جنایات تازه ای در شرف تکوین است که عشق های دروغین خیابانی دوستی ها و ارتباط های کوچه و بازاری، تنها نقطه های آغاز آن شمرده می شوند.
در جوامع غربی و مقلد غرب، نسل جوان، هدف بیشترین تبلیغات رسانه ای برای مصرف بیشتر محصولات تجاری اند (لباس های مد روز و ماه و سال، لوازم آرایشی و خودآرایی، خوردنی های جدید، نوشیدنی های تازه، فیلم ها و آوازهای سبک یا غیر اخلاقی، مواد انرژی زا و توهم زا و …)؛ بدون آنکه فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه ای که درونش قرار گرفته اند، خارج شوند.
در جامعه ای که به هیچ اصل اخلاقی یا آرمان غیر مادی پای بند نیست، همگان قربانی اند، مگر آنکه به شکارچی تبدیل شوند. بدین ترتیب، روشن است که روابط آزاد، لازمه ی اقتصاد آزاد است؛ برای اینکه همیشه در جهان، حرف اول را در تولید بزنند، باید جهانیان را به مصرف کنندگان دائمی محصولات ارزشمند یا بی ارزش خود تبدیل کنند و شکسته شدن حریم ها (حریم خانه، حریم خانواده، حریم شخصی، حریم سنت های اخلاقی و ملی و …) گام نخست در ترویج محصولات و تربیت نسل تخدیر شده و مصرف کننده است. نسلی که در گام بعدی، چه نظامی باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربی، در برابر تمام آن ها که استقلال و عزت خود را پاس می دارند، خواهد جنگید!
اکنون بنگرید که در جوامع غربی و کشورهای تحت نفوذ آنان، الگوهای دخترها و پسرها، چه کسانی هستند؟ آیا افراد، عالم، دانشمند، متفکر و هنرمند واقعی اند یا هنرپیشه های جلف و فاقد ابتکار و بی اندیشه ای که تنها ظاهری جذاب دارند؟ آیا این روند، سقوط اخلاقی و دلیل انحطاط و موجب سرگردانی و بدبختی نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست؟ آیا متفکران و مربیان بزرگ غرب در دهه ها و سده های گذشته، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمل آن همه رنج، چنین فضای فرهنگ سوز و مادیت زده ای را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جای تصحیح و ارتقای فرهنگ خویش، خود را به چنین فضای وهم آلودی بسپاریم؟
نظر اسلام درباره ی حد آزادی در جامعه
جامعه دینی، در روابط اجتماعی خود، توجهی ویژه به حصار عفاف و حریم شخصی دختر و پسر دارد. روش اسلام این است که انسان، معتدل و متعادل زندگی کند و از هر افراط و تفریطی به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» یا «امت وسط» می نامد و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگی فرا می خواند و در مقررات خود، همه ی جنبه های نیاز دختر و پسر را در نظر می گیرد. از جمله، دختران را تا حدودی که منجر به زیان دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع نهی نمی کند.
رسول خدا(ص)، به برخی از زنان اجازه می دادند که حتی در جنگ ها برای امداد و کمک به مجروهان و سربازان شرکت کنند. در تاریخ اسلام، نمونه های بسیاری برای مشارکت زنان و دختران در فعالیت های اجتماعی ذکر شده است. روشن است که رعایت حریم ها از سوی زنان و مردان، تضمین لازم برای دوام چنین مشارکتی است و حضور زنان و دختران در فضاهای عمومی یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقی و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
اسلام عزیز به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهای دختران و پسران دارد، تا حدی که منجر به انحراف و فساد نشود بلکه طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است. اسلام، در عین اینکه اجازه ی شرکت در محافل، مدارس، دانشگاه ها، مساجد و … را به جوانان دختر و پسر می دهد، دستور می دهد که به صورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاست ها از یکدیگر جدا باشد.
پس می بینیم که در روزگار پیامبر(ص) نیز زنان در کنار مردان، در صحنه های اجتماعی از جمله مساجد، و حتی ساعتی از شب گذشته، حضور دارند؛ اما عملاً از زمینه های پیدایش کشش های جنسی، تا نهایت ممکن، کاسته می شود.
راهنمایی هایی که در احادیث و آیات برای حریم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعی بیان شده، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانی – تربیتی، رها کردن دختر و پسر در فضای جذابیت و کشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیان بار است و بلکه پل یا گردنه ای است که پهلوان ها نیز در آن می لغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزادتر و کسب تجربه از خلال آنها، خدمتی به جوانان محسوب نمی شود؛ بلکه آنها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفاداری به آن دورتر می سازد.
آنچه که اسلام به صورت یک توصیه ی اخلاقی در مورد جامعه ی مدنی ابراز می دارد، این است که اجتماع مدنی، تا حد ممکن، غیر مختلط باشد. در مدینه النبی شرایطی فراهم گردید که روح آدم ها بال و پر گرفت و جوانان در جوّی سرشار از آگاهی و مسئولیت، با داشتن فرصت انتخاب و حق ارضای طبیعی و کنترل غرایز، رشد کردند و خویشتن داری و عفاف، زمینه ساز ظهور چهره های فکری و معنوی برجسته ای درمیان آنان گردید.
در شرایط مساعد فکری – معنوی که حریم دختر و پسر رعایت شود و جوان، مجال اندیشیدن و انگیزه و امکان به کمال رسیدن داشته باشد، گل های زیبایی همچون یوسف(ع) و مریم(ع) می رویند؛ اما در جوامع به اصطلاح «آزاد»، به خاطر همه جایی شدن کشش ها و انگیزش های جنسی و خروج روابط جنسی از حریم خانواده (یعنی نظام اخلاقی ارضای این غریزه)، ما کمتر شاهد ظهور چهره های خویشتن دار و پاک دامن هستیم.
این یک واقعیت است که در جریان فعالیت های اجتماعی، تداخل قلمروهای شخصی دو جنس، آن ها را از کار، تولید و فعالیت، باز می دارد و این در مورد جوانان، بیشتر صادق است؛ چرا که در میان آنها به خاطر قوی تر بودن غریزه و سرعت هیجان، خیلی زود، پای جنسیت به عرصه ی کار و تولید و تلاش فکری، باز می شود؛ چیزی که در جمع زنان و مردان دارای خانواده و پای بند به آن، کمتر و دیرتر اتفاق می افتد.
نگاهی گذرا به پژوهش های روان شناسی – تربیتی و بولتن های «روان شناسی کار» و آنچه هم اکنون در کارخانه ها و مدارس و متروهای اروپا و ژاپن و … در حال فراگیر شدن است (یعنی فاصله گذاری مناسب میان دو جنس، بر اساس خواست خود آنها و حتی به مقدار پیشنهادی خودشان)، تأییدی بر مدعای ماست.
حد و مرز ارتباط بین زن و مرد از دیدگاه اسلام
خداوند در قرآن می فرماید:
(الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطّیبات للطّیبین و الطّیبون للطّیبات)(1)؛ زنان پلید برای مردان پلیدند، و مردان پلید؛ برای زنان پلید و زنان پاک، برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک. اینان از آنچه درباره ایشان می گویند، برکنارند و برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود.
از دیدگاه اسلام، ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است، اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط، اسلام ازدواج (موقت یا دائم) را توصیه می کند؛ از این رو در اسلام رابطه ی دوستی بین دختر و پسر به عنوان یک رابطه ی احساسی معنا ندارد، اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی و به عنوان رابطه تحصیلی و کاری منعی برای این ارتباط نیست.
یک سؤال
وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه نیز قدرت پذیرش ازدواج موقت، به ویژه در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه ی دختران و پسران چه باید کرد؟
خداوند در این باره می فرماید: «ای پیامبر! به مردان با ایمان بگو: دیده فرو نهند و پاک دامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است، زیرا خدا به آنچه می کنند، آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاک دامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که از آن پیداست.»(2)
و در ادامه می فرماید: «کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند، باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند.»(3)
اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف برمی گردد. اگر این نظم برقرار نشود، جامعه به سوی انحطاط می رود. مشکل این است که ما در بسیاری از موارد، به خصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم که این مورد، موجب بسیاری از ناکامی های اقتصادی و فاصله ی طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی که اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحران ها نخواهیم بود.
این یک اصل رهایی بخش است که نباید با جنس مخالف، ناسالم برخورد کنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی کند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود، اما در یک کلام برای حل بحران های اجتماعی، راهی جز بازگشت به مبانی و سنت های اصیل دینی نداریم.
جایگاه حجاب در کنترل روابط دختر و پسر
زن و مرد به صورت غریزی نسبت به هم کشش و تمایل دارند؛ این کشش و تمایل، زمانی نمود و تظاهر خارجی و عملی پیدا می کند که دختران با سر و وضع و لباس و آرایشی در جامعه حاضر شوند که باعث تحریک و واکنش مردها و پسرها گردد. به همین دلیل است که اسلام برای پیشگیری از شکل گیری این ارتباطات و عوارض منفی و ناخوشایند آن، رعایت حجاب از سوی بانوان و نگاه های معنادار را از سوی هر دو طرف الزامی کرده است. برای روشن شدن موضوع توجه به مطالب ذیل لازم است:
1. توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویت خلق شده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز، به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آنها در حد نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه ی استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد، عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2. توجه به ساختار فیزیولوژیکی انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد، رابطه ای مستقیم با تفاوت های جسمی و روحی هر یک از آن دو دارد.
در تحقیقات علمی فیزیولوژیکی و نیز روان شناسی زن و مرد، ثابت شده که مردان نسبت به محرک های چشمی شهوت انگیز حساس ترند؛ چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشح هورمون ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرک های شهوانی قرار می گیرند، اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرکهای حسی پاسخ می دهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
گذشته از این، چون هورمون های جنسی زن به صورت دوره ای ترشح می شوند و به طور متفاوت عمل می کنند، تأثیر محرک های شهوانی بر زن، صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان کم تر است. استاد مطهری در زمینه ی وجوب پوشش زنان می فرماید:
اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند؛ این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه ی خود اسیر سازد؛ بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است(4).
به عبارت دیگر، جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت های این حکم است؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها، در مورد زن و مرد یکسان نیست و همینطور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملاً ثابت شده است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند در جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت درنظر گرفته شده، اما همانگونه که بیان شد، در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق می توان گفت که حجاب در اسلام، از یک مسئله کلی و اساسی ریشه گرفته است؛ اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری، لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع، تنها برای کار و فعالیت باشد؛ بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم می آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم می ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بندوباری در پوشش، به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
فواید رعایت پوشش دینی در سلامت جامعه و روح و روان دختر و پسر
همه می دانیم که همه ی دستورهای دینی مبتنی بر حکمت هایی است؛ این حکمت ها هم به نفع فرد و هم به نفع جامعه است. پوشش اسلامی نیز آثار مثبتی دارد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
1. بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجانها و التهاب های جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است؛
2. تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین؛
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی های خود تلقی می کنند و افراد متأهل، هر روز در مقایسه ای خطرناک میان آنچه دارند و ندارند، قرار می گیرند. این مقایسه ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را می سوزاند.
3. استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیت؛
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند؛ از تمرکز و کارآیی شان کاسته می شود و حکومت شهوت بر اجتماع، سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4. بالا رفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او؛
حیا، عفاف و حجاب زن می تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس پوشیده ی زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است حریم نگه داشتن، یکی از وسایل مرموز برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبایی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله، موجب احیای حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعدادهای دیگر در وجود زنان می شود.
دین آسمانی ما حجاب را برای محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم،
اجازه ی حضور زن را داده، اما سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب زنان، موجب محدودیت مردان هرزه می باشد که درصدد کام جویی های آزاد و بی حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوششی در حد معقول قرار داده؛ یعنی مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف دیگر، آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده که کنترل نگاه برای مردان نسبت به زنان سخت تر است.
ملاک های یک ارتباط سالم و عاری از گناه
همه زنان و دختران عفت را دوست دارند و در فطرت آنها به ودیعت گذاشته شده است، اما کسی این ارزش و مقام عالی انسانی را داراست که از ویژگی های زیر برخوردار باشد:
1. سنگینی و وقار دخترانه
دختر با عفت از هر کار سبک و نامناسبی که موجب جلب توجه دیگران شود، پرهیز می کند؛ راه رفتن، لباس پوشیدن، سخن گفتن و رفتارهای اجتماعی او با نامحرمان، همراه با کرشمه های شیطانی و حالاتی نیست که نظر هرزگان را جذب خود نماید.
باور کنید یکی از دلایلی که مرد در کنترل چشم خود در بعد از ازدواج ناموفق است و یا زمینه های خیانت در زندگی او فراهم می شود، بی عفتی زن است.
به زبان ساده، مردی که می بیند زنش متعلق به همه است و فقط مال خودش تنها نیست، زمینه برای گناه در او بیشتر می گردد. من خود بارها در جلسه های مشاوره با این نمونه ها مواجه بوده ام. جای تأسف در این است که پس از بررسی علل خیانت آقا، معلوم شده که همسر او با وضعیت بسیار نامناسب خود، زمینه ی این خیانت را در مرد فراهم کرده است.
عجیب اینکه گاهی وقت ها بعضی از زنهای خوب و مؤمن را می بینید که وقتی با شوهر خود بیرون از منزل برای تفریح و مهمانی می روند، به شدت آرایش کرده و به خودشان می رسند!
اگر سؤال کنید: خانم، شما که زن نمازخوان، مؤمن و متدینی هستید، چرا با این وضعیت با همسر خود بیرون می آیید؟ جواب می دهد: می خواهم وقتی شوهرم دیگران را می بیند، فکر نکند که زنش چیزی از زنهای دیگر کم دارد.
غافل از اینکه زن با این کارش، مجوز نگاه آلوده به مردان دیگر را می دهد. به ویژه اگر مرد ایمان درستی نداشته باشد، پیش خود می گوید: چطور همه می توانند به قیافه ی آرایش کرده زن من بنگرند، چرا من این گونه نباشم و به دیگران نگاه بد نکنم؟
پناه می بریم به خدا از لحظه ای که شیطان در پیچ و خم های زندگی این زن و شوهر نفوذ کند.
عجیب اینکه همین زن در داخل خانه با لباس کثیف و کهنه، همراه با موهای ژولیده و بدون آرایش مناسب درکنار همسر خود قرار می گیرد؛ باید بر سر این خانم محترم فریاد زد: اگر می خواهی مردت بداند از دیگران هیچ چیزی کم نداری، در منزل خودت را آراسته و برای همسرت بهترین باش، چه به لحاظ زیبایی، چه پوشش و چه اخلاق.
2. سخن گفتن همراه با عفت و حیای زنانه
دختر عفیف به اندازه سخن می گوید و از سخنان غیر ضروری با نامحرمان پرهیز می کند. چون دلیلی بر جلب نظر نامحرمان و بیماردلان ندارد.
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا زاندک تو جهان شود پر
در حالی که قرآن تأکید می کند که زنان در مقابل نامحرمان به گونه ای سخن نگویند که باعث جلب توجه شود، گاهی برعکس، دختران به طور عمد در مقابل نامحرم، تُن صدا و لهجه ی خود را آنچنان با کرشمه و ناز ادا می کنند که ناخودآگاه نامحرمان و بیماردلان، حتی انسانهای سلیم النفس را به خود جلب می کنند. شما آقای بزرگوار باید بدانید دختری که عفت کلام ندارد، فقط متعلق به شما نیست، بلکه بسیاری از هوس بازان نیز به او چشم طمع دوخته اند.
گفتنی است که گاهی بی عفتی زبان، به گونه ای دیگر نمود پیدا می کند؛ زن و مرد در مقابل همدیگر و اطرافیانشان به قول امروزی ها زبانشان نیش دارد؛ از این رو حریم یکدیگر را حفظ نمی کنند. کسی نیست از این زن یا مرد سؤال کند که اگر هدف، رشد اخلاقی و تغییر منش طرف مقابل است، چرا به جای وقار و آرامش در سخن گفتن، با طعنه و کنایه طرف مقابل را عصبانی و نهایتاً لجباز و کینه ای می کنید. باور کنید انسان با چنین اخلاق و رفتاری زندگی خود و طرف مقابل را تباه می کند.
3. عفت در اعضا و جوارح
چه بسیار افرادی که در رفتارهای اجتماعی و با حرکات اعضا و جوارح خود، فریاد بی عفتی را سر می دهند. کسانی که حرکت کردن، صحبت کردن و خندیدن با عشوه و ناز، باعث لرزاندن دل بیماردلان می شوند، هیچ گاه ارزش انتخاب شدن برای یک زندگی همیشگی را ندارند.
دختری که با راه رفتنش، آنچنان ناز و عشوه می کند که گویی با خواهش و التماس می گوید دنبال من بیایید؛ دختری که می داند اگر وارد فلان مغازه یا بازار شود، بدون تردید به خاطر ازدحام جمعیت با نامحرم برخورد فیزیکی پیدا می کند، ولی برایش اهمیتی ندارد، بدون تردید بیش از این که در آینده همنشین شما باشد، همنشین شیطان و شیطان صفتان خواهد بود.
دختر خانمی که عفیف باشد، زیبایی هایش را فقط برای همسرش حفظ می کند و دلیلی نمی بیند که جمال و زیبایی هایش را همچون تابلوی تبلیغاتی که برای جلب مشتری در کوچه و بازار در برابر دیدگان قرار می دهند، خود را عرضه و نگاه بیمار دلان را به خود معطوف دارد.
و چه نیکو پیامبر رحمت، حضرت محمد(ص)، خطاب به عصمت الله الکبری حضرت فاطمه(س) فرمودند: زنی که خود را آرایش می کند و با بهترین لباس از خانه خارج می شود، تا مردم او را ببینند، ملائکه آسمان های هفت گانه بر او لعنت می فرستند و مورد خشم خداست تا بمیرد و وارد آتش شود(5). و در کلامی دیگر با سخنی شگفت، زنان را این گونه تهدید و تحذیر می فرمایند:
أیّما امراه تطیّبت لغیر زوجها لم تقبل منها صلاهٌ حتی تغتسل من طیبها کغسلهاً من جنابتها(6)؛ هر زنی که خود را برای غیر شوهر خوشبو و آرایش کند، خداوند نماز او را قبول نمی کند، تا این که غسل کند و غسل او هم غسل جنابت است.
البته خواننده محترم توجه داشته باشند که این غسل، هر چند مستحبی است نه واجب، ولی نشان می دهد که چقدر پیامبر این عمل را مفسده انگیز و ناشایست می داند و زنان مؤمن را از آن نهی کرده است.
4. رفت و آمدهای دختران با عفیف
دختران با عفت از رفتن به مراکز و مکانهای آلوده و نامناسب، همچون مجلس گناه، لهو ولعب و … خودداری می کنند. زن بی عفت را حتی اگر محبوس کنند و از او مراقبت شدیدی هم داشته باشند، اگر بخواهد، بالاخره با بی عفتی خود مرتکب گناه و فساد خواهد شد.
بنابراین عفت ورزیدن و حجب و حیا داشتن، به خود زنان و دختران بر می گردد. آنان خود باید بخواهند تا گام در اماکن فاسد نگذارند و با سخن گفتن، راه رفتن، خندیدن، و … همراه با عشوه و ناز، تیرهای گناه را به سوی خود نشانه نروند، و الاّ گفتن و نوشتن و به طور کلی هیچ عامل بازدارنده ای نمی تواند جلوی انسانهای هرزه – چه مرد و چه زن – را بگیرد.
پرتو نیکان نگیرد آن بنیادش بد است
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است
پی نوشت ها :
1. – نور، آیه 26.
2. – نور، آیات 30 و 31.
3. همان، آیه 33.
4. – مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 436 و 437.
5. – طومار عفت، ص 262.
6. – کافی، ج 5، ص 507.
مسلم داودی نژاد/ رازهای ارتباط با جنس مخا لف/انتشارات مهر فاطمه /قم: چاپ اول 1390
مسلم داودی نژاد/ رازهای ارتباط با جنس مخا لف/انتشارات مهر فاطمه /قم: چاپ اول 1390