«ریاضت» در لغت چند معنا دارد که عبارتند از:
1. تحمل رنج و تعب براى تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگرى.
2. تمرین و ممارست.
3. کوشش و سعى.
4. گوشهنشینى توأم با عبادت و خوددارى نفس. ریاضت در اصطلاح نیز به معناى تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى، خود را در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به توانمندىهاى روحى رسیدن است.
انواع ریاضت
از یک نظر مىتوان ریاضت را به دو نوع تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههاى دینى.
2. ریاضت در قالب آموزههاى دینى و براساس معیارهاى شرعى. فرقهاى این دو عبارتند از:
1. ریاضت به معناى مطلق، عبارت است از این که انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندىهایى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از این که آیا چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح است یا نه. از این رو، مرتاضانى که بدون در نظر گرفتن شریعت الهى، ریاضت مىکشند، براى رسیدن به هدف خود، هر عملى را انجام مىدهند؛ زیرا آنان بر این باورند که فلان عمل، موجب تقویت روح یا ارادهشان مىشود؛ اما در ریاضتهاى دینى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمىشود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او، براساس احکام الهى، روزه مىگیرد؛ زیرا احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند؛ پس نتیجه و اثر ریاضتهاى شرعى و غیرشرعى، کاملاً با هم متفاوت است.
2. فرق دیگر ریاضت دینى با ریاضت غیردینى، این است که دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمىدهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایى داشته باشد؛ براى مثال، روزه، عمل واجبى است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند؛ اما همین روزه، اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو مىشود و چنین فردى، نباید روزه بگیرد؛ در حالى که مرتاض، ممکن است عملى را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کارى ندارد به این که این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد یا نه و به عبارت دیگر، بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»، ضرر رساندن و ضرر دیدن، در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است. همچنین در قرآن آمده است: «خداوند براى هیچ کس بیشتر از توانایىاش تکلیف نمىکند».1 مرتاض، این قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد، بلکه ممکن است برخلاف آنها عمل کند؛ به این جهت که مىخواهد با ریاضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقویت کند. از همین رو، بسیارى از احکام، ممکن است در مورد عدهاى، تغییر کند یا آن تکلیف از دوش آنان برداشته شود؛ براى مثال، اگر کسى بیمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد یا درمان او را به تأخیر مىاندازد و نیز افرادى که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند.
3. تفاوت دیگر، مربوط به انگیزه و هدفى است که مرتاض دنبال مىکند. اگر از مرتاض سؤال شود که انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: براى تقویت روح یا به جهت تقویت اراده و یا به دلیل این که بتوانم توانایى به دست آورم؛ اما نخستین شرط روزه، این است که روزهدار، باید نیت و قصد «قربت» کند؛ «انما الاعمال بالنیات؛ عملها تنها با نیت، صحیح است».2 روزهدار نیز ممکن است انگیزهاش دستیابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى باشد؛ اما باید قصد «قربه الى الله» کند. او مىخواهد در قالب بندگى، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمتهاى مادى و معنوى نیز بهره بگیرد؛ پس در ریاضتهاى الهى، قصد و انگیزه، الهى است؛ ولى معلوم نیست مرتاض چنین هدفى را دنبال کند.
4. یکى دیگر از تفاوتهایى که بین ریاضتهاى غیردینى و ریاضتهاى دینى وجود دارد، به کارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن – که در قالب عمل به احکام الهى به کمالاتى دست مىیابد – هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد؛ اما مرتاض ممکن است بر اثر ریاضت، توانمندىهایى به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آنها استفاده کند.
حال ممکن است سؤال شود که آیا مىشود انسانى از طریق ریاضتهاى غیر دینى، به جایى برسد؟ جواب آرى است؛ زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ یعنى اگر علت (به مشقّت انداختن جسم)، ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدى از ابعاد) نیز حاصل مىشود. این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشى و الهى شکل بگیرد و ممکن است خارج از این نظام باشد؛ درست مثل یک چاقوى تیز که مىتوانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهرهبردارى کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبى. بنابراین، تقویت روح، چیزى شبیه تیز کردن چاقو است. بنابراین، در سایه ریاضتهاى دینى، علاوه بر این که نفس انسان قدرتمند مىشود و او به کمالاتى مىرسد، به سعادت واقعى و جاودان نیز دست مىیابد و این، امرى است که با ریاضتهاى غیردینى حاصل نمىشود.