ابان بن تغلب – که یکى از اصحاب و راویان حدیث مى باشد – حکایت کند: روزى حجّاج بن یوسف ثقفى کعبه الهى را تخریب کرد و مردم خاک هاى آن را جهت تبرّک بردند. و چون پس از مدّتى خواستند کعبه را تجدید بنا کنند، ناگهان مار بزرگى نمایان شد و مردم را ...
مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): آمادگی برای سفر
یکى از اصحاب امام علىّ بن الحسین ، حضرت سجّاد علیه السّلام حکایت نماید: در یکى از شب هاى سرد و بارانى حضرت را دیدم ، که مقدارى هیزم و مقدارى آرد بر پشت خود حمل نموده است و به سمتى در حرکت مى باشد. جلو آمدم و گفتم : یاابن رسول اللّه ! ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): گریه امام سجاد
اسماعیل بن منصور – که یکى از راویان حدیث است – حکایت کند: امام سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا بیش از حدّ بى تابى و گریه مى نمود. روزى یکى از دوستان حضرت اظهار داشت : یابن رسول اللّه ! شما با این وضعیّت و حالتى ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): نیکی به مادر
مرحوم سیّد محسن امین ، به نقل از کتاب مرآت الجنان مرحوم علاّ مه مجلسى آورده است : امام علىّ بن الحسین ، حضرت زین العابدین علیه السّلام بسیار به مادر خود احترام مى نمود و لحظه اى از خدمت به او و رعایت حقوقش دریغ نمى کرد. روزى عدّه اى از اصحاب به ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): تسلیم إجبارى
حضرت باقرالعلوم صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): نان خشک و گوهر در شکم
زهرى – که یکى از راویان حدیث و از اصحاب حضرت سجّاد علیه السّلام است – حکایت کند: روزى در محفل و محضر امام زین العابدین علیه السّلام که تعدادى از دوستان و مخالفان حضرت نیز در آن جمع حضور داشتند، نشسته بودم ، که مردى از دوستان حضرت با چهره اى غمناک و افسرده ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): برخورد با دشمن ناآگاه
هنگامى که اهل بیت امام حسین علیه السّلام را به عنوان اسیر وارد شهر شام کردند و در بین ایشان حضرت سجّاد، امام زین العابدین علیه السّلام نیز با حالتى ناجور و دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبلیغات سوئى که توسّط ماءمورین یزید لعنه اللّه علیه شده بود، با شادمانى و سرور براى ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): پذیرائى جنّیان از حاجیان
امام سجّاد، حضرت زین العابدین صلوات اللّه و سلامه علیه به همراه تنى چند از دوستان و یاران خویش عازم مکّه معظّمه گردید، در این بین ، حضرت با بعضى از دوستان مقدارى عقب تر و تعدادى نیز به همراه خدمه جلوتر حرکت مى کردند. آن هائى که جلوتر بودند، چون به محلّ عَسْفان – ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): یادى از سخنان حضرت خضر
ابو حمزه ثمالى – که یکى از راویان حدیث و از اصحاب امام سجّاد، زین العابدین علیه السّلام است – حکایت کند: روزى به همراه آن حضرت از مدینه طیّبه بیرون رفتیم ، و چون به یکى از باغات در حوالى شهر مدینه رسیدیم ، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: مدّت ها پیش ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): خبر از غیب و شفاى جنّ زدگى
مرحوم قطب الدّين راوندى ، به نقل از حضرت باقرالعلوم عليه السّلام حكايت كند:
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): باور قلبی به خدا
در کتاب هاى مختلفى روایت کرده اند: روزى از روزها حضرت سجّاد، امام زین العابدین علیه السّلام مشغول نماز بود؛ و فرزندش محمد باقر سلام اللّه علیه – که کودکى خردسال بود – کنار چاهى که در وسط منزلشان قرار داشت ، ایستاده بود و چون مادرش خواست او را بگیرد، ناگهان کودک به ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): شادمان نمودن فقیران در روز جمعه
ابو حمزه ثمالى حکایت کند: در یکى از روزهاى جمعه، نماز صبح را به امامت حضرت سجّاد علیه السّلام خواندیم، سپس حضرت روانه منزل خود شد. چون وارد منزل گردید، یکى از کنیزان خود را به نام سکینه صدا زد و فرمود: امروز جمعه است، هر فقیر و مستمندى که مراجعه کند نباید دست خالى ...