مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): ورود به کربلاى پُربلا

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): ورود به کربلاى پُربلا

بسیارى از تاریخ ‌نویسان آورده اند: چون حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه از مکّه معظّمه عازم شهر کوفه و سرزمین کربلاء گردید. به همین منظور به همراه اهل بیت و دیگر دوستان و یاران خود حرکت کرد، در بین راه در محاصره شدید لشکر عبیداللّه بن زیاد لعین به سرکردگى حرّ بن یزید ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): آرزوى غلام به واقعیّت پیوست

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): آرزوى غلام به واقعیّت پیوست

روزى امام حسین علیه السّلام در جمع عدّه اى از اصحابش حضور یافت و آن ها را مورد خطاب قرار داد و فرمود: از نظر من صحّت قول رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ثابت است که فرمود: بهترین اعمال و کارها بعد از نماز صبح ، دلى را شاد گرداندن است ، به ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): نکاتى حسّاس با گذرى بر شب آخر تا عروج

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): نکاتى حسّاس با گذرى بر شب آخر تا عروج

  مرحوم شیخ مفید رحمه اللّه علیه و دیگر محدّثین و تاریخ ‌نویسان در کتاب هاى مختلف آورده اند: چون شب عاشورا فرا رسید حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه به جهت خستگى بیش از حدّ، جلوى خیمه نشسته بود و سر مبارک خود را بر سر زانوهاى خود نهاده ، تا قدرى استراحت ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): شناسایى مجرمین در حضور استاندار

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): شناسایى مجرمین در حضور استاندار

مرحوم قطب الدّین راوندى رحمه اللّه علیه و همچنین دیگر علماء به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت کرده اند: عدّه اى از دوستان و غلامان حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السّلام قصد خروج از شهر مدینه منوّره را داشتند. امام حسین علیه السّلام به آن ها فرمود: در فلان روز از مدینه خارج ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): نان گندم آن را هم نخورى

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): نان گندم آن را هم نخورى

محدّثین و مورّخین در کتاب هاى مختلف آورده اند: آن هنگامى که حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه و سلامه علیه به سرزمین کربلا وارد شد، چند روزى پس از آن ، یکى از یاران خود را با پیامى به سوى عمر بن سعد فرستاد که : با تو صحبتى دارم ، امشب در میان ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): تفسیر چشم و گوش و قلب

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): تفسیر چشم و گوش و قلب

حضرت عبدالعظیم حسنى از دهمین پیشواى مسلمین ، امام علىّ هادى و آن حضرت از پدران بزرگوارش علیهم السّلام حکایت کند: امام حسین علیه السّلام فرمود: روزى در حضور جدّم رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله نشسته بودم ، که آن حضرت چنین فرمود: ابوبکر به منزله گوش من ، و عمر به منزله ...

ادامه مطلب
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): نفرین آدم به یزید

داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): نفرین آدم به یزید

  وقتى که حضرت آدم (ع ) به زمین آمد، حضرت حوا(علیهاالسلام ) را ندید، ناراحت شد و به دنبال او رفت و اطراف زمین را گشت که مرورش ‍ بکربلا افتاد، وقتى که به زمین کربلا رسید، مریض احوال شد و عقب افتاد و سینه اش تنگ و بى جهت به زمین افتاد، اتفاقا ...

ادامه مطلب
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه و نفرین حضرت نوح

داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه و نفرین حضرت نوح

وقتى که حضرت نوح (ع ) سوار کشتى شد، همه دنیا را سیر کرد، تا به سرزمین کربلا رسید، همینکه به سرزمین کربلا رسید، زمین کشتى او را گرفت ، بطورى که حضرت نوح (ع ) ترسید غرق شود، دستها را به دعا و نیایش برداشت ، وپروردگارش را خواند و عرضکرد: خدایا، من همه ...

ادامه مطلب
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گذر حضرت ابراهیم به کربلا

داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گذر حضرت ابراهیم به کربلا

حضرت ابراهیم (ع ) سوار براسب بود که گذرش به سرزمین کربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابى عبدالله (ع ) رسید، اسب حضرت بزمین خورد و حضرت ابراهیم (ع ) از اسب بزمین افتاد و سرش شکست و خونش ‍ جارى گشت و اشکش آمد و مخزون گردید. در آن حال شروع باستغفار ...

ادامه مطلب
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه حضرت ابراهیم(ع)

داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه حضرت ابراهیم(ع)

وقتى که پرورگار متعال به حضرت ابراهیم (ع ) دستور داد که بجاى حضرت اسماعیل (ع ) این گوسفند را ذبح کند. (خواست او را امتحان کند که آیا بدستور پرورگارش فرزند دلبندش حضرت اسماعیل را ذبح مى کند یا خیر. و رافت پدر و فرزندى او را مى گیرد و آن چیزى که در ...

ادامه مطلب