زراره که یکى از شاگردان و اصحاب امام صادق علیه السّلام است ، از آن حضرت حکایت کند: در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام شخصى به نام عبداللّه بن شدّاد لیثى ، دچار بیمارى و تب سختى شده بود. امام حسین علیه السّلام به جهت عیادت و دیدار او راهى منزلش شد، ...
مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): مرز پیروى از پدر
روزى عبدالرّحمان فرزند عمرو بن عاص با عدّه اى در محلّى نشسته بودند، که امام حسین علیه السّلام از جلوى آن ها عبور نمود، در همان حال عبدالرّحمان گفت : هرکس مى خواهد به بهترین شخص در زمین و آسمان نگاه کند، به این رهگذر نظر نماید. و سپس افزود: گرچه من بعد از ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): نماز بر جنازه منافقین
صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده است : در زمان امام حسین علیه السّلام ، یکى از منافقین مُرده بود؛ و حضرت به دنبال جنازه آن منافق حرکت مى نمود، در بین راه ، به یکى از اصحاب خویش برخورد نمود که به سرعت از آنجا عبور مى کرد تا ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): معرّفى جانشینان پیامبر اسلام صلوات اللّه علیهم
در يكى از روزها، شخص عربى به حضور امام حسين عليه السّلام شرفياب شد و ضمن صحبت هاى مفصّلى ، سؤ ال كرد: اى پسر رسول خدا!
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): نماز باران در کوفه به دستور پدر
مرحوم سیّد مرتضى رحمه اللّه علیه آورده است : حضرت صادق آل محمّد، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السّلام حکایت فرماید: در زمان مولاى متقّیان ، امام علىّ علیه السّلام مدّتى باران نازل نشد. پس عدّه اى از اهل کوفه نزد امام امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السّلام حضور یافته و ضمن اظهار ناراحتى ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): سخن گفتن شیرخوار و سنگسار مادر
صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت کند: در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام دو نفر مرد بر سر بچّه اى شیرخوار نزاع و اختلاف داشتند؛ و هر یک مدّعى بود که بچّه براى او است . در این میان ، امام حسین علیه السّلام عبورش بر ایشان افتاد و ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): زنده شدن زنى مرده
مرحوم قطب الدّین راوندى در کتاب خود آورده است : عدّه اى در حضور مبارک امام حسین علیه السّلام نشسته بودند، که ناگاه جوانى گریه کنان وارد شد. امام حسین علیه السّلام به او فرمود: چرا گریان و ناراحت هستى؟ جوان اظهار داشت : هم اکنون مادرم بدون آن که وصیّتى کرده باشد، فوت نمود ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): پیشگویى و آینده نگرى از دوران کودکى
یکى از اصحاب پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله ، به نام حذیفه یمانى حکایت کند: روزى امام حسین علیه السّلام در حالى که کودکى بیش نبود، اظهار داشت : به خداوند قسم ! ستمگران بنى امیّه بر قتل من ، گرد هم خواهند آمد و عمر سعد پیش قدم و سرلشگر آن ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): زیارت حضرت و شفاعت در قیامت
روزى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در محلّى نشسته بود و اطراف آن بزرگوار، امام علىّ، حضرت فاطمه ، حسن و حسين عليهم السّلام گرد آمده بودند.
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بازگشت اوّلین شخصیّت در رجعت
حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم صلوات اللّه و سلامه علیه حکایت فرماید بر این که جدّ بزرگوارش ، امام حسین علیه السّلام پس از آن که به صحراى کربلا وارد شد، در جمع اصحاب و یاران خود چنین اظهار داشت : روزى در حضور جدّم ، رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله بودم که فرمود: ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): واقعیّت نگرى و خداجوئى
مرحوم شیخ مهدى مازندرانى – یکى از علماء بزرگ – به نقل از کتاب کبریت الاءحمر آورده است : حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه در روز عاشوراء، در آن موقعیّت جنگ و ستیز؛ و در همان لحظات آخر، هنگامى که به بعضى از افراد و اهالى کوفه برخورد مى کرد که در ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): ورود به کربلاى پُربلا
بسیارى از تاریخ نویسان آورده اند: چون حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه از مکّه معظّمه عازم شهر کوفه و سرزمین کربلاء گردید. به همین منظور به همراه اهل بیت و دیگر دوستان و یاران خود حرکت کرد، در بین راه در محاصره شدید لشکر عبیداللّه بن زیاد لعین به سرکردگى حرّ بن یزید ...