مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

خواستگارى امام على (ع) از حضرت فاطمه (س)

خواستگارى امام على (ع) از حضرت فاطمه (س)

سال دوم هجرت بود. در این هنگام على (علیه السلام) بیست و پنج سال داشت ، و حضرت زهرا (سلام الله علیها) نه سال داشت . على (علیه السلام) شخصا به حضور پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و از فاطمه (سلام الله علیها) خواستگارى کرد. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و ...

ادامه مطلب
پاسخ حضرت فاطمه (س) به سوال پیامبر (ص): بهترین سعادت برای زنان

پاسخ حضرت فاطمه (س) به سوال پیامبر (ص): بهترین سعادت برای زنان

حضرت على (ع) مى فرماید: با جمعى از اصحاب در محضر رسول خدا (ع) نشسته بودیم ، پیامبر(ص) به ما رو کرد و فرمود: به من خبر دهید که براى زن چه چیز خوب است و خیر و سعادت او در چیست ؟ همه ما از پاسخ به این سئوال ، در مانده شدیم ، ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): مهمان نوازی

داستانهای ائمه: امام حسن (ع): مهمان نوازی

عربى بدشکل و بسیار زشت رو، میهمان حضرت مجتبى (علیه السلام ) گردید و بر سر سفره نشست . از روى حرص و اشتهاى فراوان مشغول غذا خوردن شد. از آنجا که خوى امام و این خانواده کریم است آنجناب از غذا خوردن او خرسند گشت و تبسم فرمود. در بین صرف غذا پرسید: اى ...

ادامه مطلب
اولین نماز امام علی علیه السلام در سن هفت سالگی

اولین نماز امام علی علیه السلام در سن هفت سالگی

یکى از راویان حدیث و اصحاب امیرالمومنین ، امام علىّ علیه السلام حکایت کند: روزى حضرت امیرالمؤ منین صلوات اللّه علیه را در مسجد دیدم که بر بالاى منبر نشسته است و در حالى که مشغول صحبت و سخنرانى بود، تبسّمى نمود به طورى که دندان هایش نمایان گشت ، و در ادامه سخنانش فرمود: ...

ادامه مطلب
سخن پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از دفن در مسجد قبا

سخن پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از دفن در مسجد قبا

روزى ابوبکر و امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السلام در محلّى یکدیگر را ملاقات کردند. ابوبکر گفت : حضرت رسول ، پس از جریان غدیر خم چیز خاصّى درباره شما نفرمود، امّا من بر فضل تو شهادت مى دهم ؛ و در زمان آن حضرت نیز بر تو به عنوان امیرالمؤ منین سلام کرده ام ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام: توکل یا بی عاری

داستانهایی از امام علی علیه السلام: توکل یا بی عاری

روزى امام علىّ بن ابى طالب ، امیرالمؤ منین صلوات اللّه علیه عبورش به گروهى از مسلمان ها افتاد که در گوشه اى از مسجد را اشغال کرده بودند و به عبادت مشغول بودند. حضرت علىّ علیه السلام نزدیک ایشان رفت و فرمود: شما چه کسانى هستید؟ و چه مى کنید؟ در پاسخ به حضرت، ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام: سه کار مشکوک و مقبول

داستانهایی از امام علی علیه السلام: سه کار مشکوک و مقبول

عبداللّه بن عبّاس حکایت کند: در یکى از روزها مقدار سیصد دینار به عنوان هدیه، خدمت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله داده شد و حضرت تمامى آن ها را به علىّ بن ابى طالب علیه السلام عطا نمود. سپس ابن عبّاس افزود: امام علىّ علیه السلام اظهار داشت : من آن سیصد دینار ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام: احساس مسئولیت و عاقبت اندیشی

داستانهایی از امام علی علیه السلام: احساس مسئولیت و عاقبت اندیشی

بعد از آن که عثمان، روز جمعه هیجدهم ذى الحجّه کشته شد، مسلمین متوجّه امیرالمؤمنین امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام گشتند تا با آن حضرت بیعت کنند. پس هنگامى که حضرت در یکى از باغات مشغول کار بود، عدّه اى از مهاجرین و انصار به همراه طلحه و زبیر وارد شدند؛ و چون ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام: یک پیاده و هشت سوار

داستانهایی از امام علی علیه السلام: یک پیاده و هشت سوار

پس از آن که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله از توطئه سران قریش نجات یافت و به مدینه منوّره هجرت نمود، امام علىّ بن أ بى طالب علیه السلام نیز به همراه چهار زن به نام هاى فاطمه (1) و تعدادى دیگر از مردان و زنان مسلمان عازم مدینه شدند. به مشرکین و ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علیه السلام: ظهور بی دینی 69 نفر با دو کرامت

داستانهایی از امام علیه السلام: ظهور بی دینی 69 نفر با دو کرامت

حضرت ابو جعفر امام محمّد، باقرالعلوم صلوات اللّه علیه حکایت فرماید: روزى امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام در بین جمعى از اصحاب حضور داشت، یکى از افراد اظهار نمود: یا امیرالمؤمنین! اگر ممکن باشد کرامتى براى ما ظاهر گردان تا بیشتر نسبت به تو ایمان پیدا کنیم؟ امام علىّ علیه السلام فرمود: چنانچه ...

ادامه مطلب