آیت الله شهید سید حسن مدرس ، در ایام جوانی که برای تحصیل علوم دینی به اصفهان آمده بود، در روزهای تعطیل هفته، به روستاهای اطراف میرفت و به کارگری میپرداخت تا هزینه زندگی خویش را فراهم کند. داستان زیر، خاطرهای است از زبان وی: من برای تهیه مخارج روزانه و هزینه تحصیل، ناگزیر بودم ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
دیدار امام زمان (عج) در خواب
شیخ عباس قمی رحمه اللّه گوید استاد ما ثقه الاسلام نوری نوّر اللّه مرقده در کتاب دارالسّلام از استاد خود عالم ربّانی جناب حاج ملّافتحعلی سلطان آبادی رحمه اللّه نقل فرموده که فاضل مقدّس آخوند ملّامحمد صادق عراقی در نهایت سختی و پریشانی و بدحالی بود و به هیچ وجه برای او گشایشی نمی شد ...
درباره تو دعا کردیم
احمد بن خضیب گفت: در ایّامی که منشی مادر متوکل خلیفه عباسی بودم خادمی نزدم آمد، کیسهای که دو هزار اشرفی داشت نزدم گذارد و گفت سیده مادر خلیفه میگوید این پول را بین مستحقین تقسیم کن، چون این وجه از پاکیزهترین مالهای من است، بنویس نام اشخاصی که از این پول به آنها میرسد. ...
آیا آخر مرا به آتش میسوزانی
از اصمعی غلام حضرت زین العابدین ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: شبی در «مسجد الحرام» صدای ناله جانگدازی به گوشم رسید. نزدیک در «حجر اسماعیل» رفتم در آنجا آقایی را دیدم که پرده کعبه را چنگ زده بود و راز و نیاز میکرد. او فرمود: «ای کسی که در تاریکیها دعای بیچارگان را ...
ساعت نزول بلا فرا رسید
یونس پیغمبر ـ علیه السّلام ـ پس از آنکه سی سال قوم خود را به ایمان دعوت نمود هیچ کدام ایمان نیاوردند مگر دو نفر که یکی عابدی بود به نام «تنوخا» و دیگری عالمی بود به نام «روبیل». حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند عذاب وعده داده شده را از هیچ امتی ...
خداوندا به نور تو هدایت شدم
کلید «بیت المقدس» همیشه نزد حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ بود و به احدی غیر از خودش اعتماد نمیکرد، شبی آن جناب،کلید را برداشته خواست درب را باز کند، از قضا باز نشد از طایفه جن و انس استمداد گرفت، نتیجهای نگرفت. بیاندازه غمگین و ناراحت شد و گمان کرد که خداوند او را ...
خوب است با هم دعا کنیم
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: روزی ابراهیم خلیل اطراف کوه بیت المقدس برای یافتن چراگاهی گردش میکرد تا گوسفندان خود را به آن ناحیه برد. در این هنگام صدایی بگوشش رسید، نگاه کرد، مرد بلند قامتی را مشاهده کرد که مشغول نماز است، سؤال نمود: بنده خدا نماز برای که میخوانی؟ آن مرد ...
به حق صاحب این قبر جانم را بستان
هنگامی که امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ و همراهان از دفن جنازه پدرشان به سوی کوفه باز میگشتند، کنار ویرانهای پیرمرد بینوا و نابینایی را دیدند که بسیار پریشان بود و خشتی زیر سر نهاده بود و گریه میکرد، از او پرسیدند: تو کیستی و چرا نالان و پریشان هستی؟ او ...
خداوند دعای او را مستجاب کرد
از امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ نقل شده؛ هنگامی که حضرت یونس ـ علیه السّلام ـ در شکم ماهی بزرگ قرار گرفت، ماهی در درون دریا حرکت میکرد، به دریای قُلْزَم رفت و پس از آنجا به دریای مصر رفت، سپس از آنجا به دریای طبرستان «دریای خزر» رفت سپس وارد دجله بصره شد، ...
مرا از شیعیان علی قرار بده
شب بود، جمعی از اصحاب در محضر، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نشسته بودند و از بیانات آن بزرگوار، بهرهمند میشدند، آن بزرگوار در آن شب این جریان را بیان کرد و فرمودند: آن شب که مرا به سوی آسمانها به معراج بردند «یعنی در شب 17 یا 21 ماه رمضان ...
حسرت جاویدان
«لعنت بر تو ای زبان نفرین شده من! ای کاش لال شده بودم و هرگز آن حرف نابجا را در پیشگاه امام صادق بر زبان نمی آوردم اما آیا همه گناه ها بر گردن زبان من است؟ نه. بی شک زبان وسیله ای برای بیان افکار، عواطف و احساسات انسان است. نعمت بزرگی است که ...
نجات از درماندگی
سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی تاجر گفت: در سال 1280 هـ به قصد زیارت بیت الله الحرام از دار المرز رشت رفتم به تبریز و در خانه حاجی صفر علی تاجر تبریزی معروف منزل کردم چون قافله نبود، متحر ماندم تا آن که حاجی جبار جلودار سدهی اصفهانی بار برداشت ...