روزى حضرت سلیمان على نبینا وآله و (ع ) روى فرش و بساطش با لشکریان نشسته بود و در هوا سیر مى کرد، باد بساط آن حضرت را بسوى مقصد حرکت مى داد. در مسیر راه گذرش به سرزمین کربلا افتاد، ناگاه بساط حضرت سه مرتبه دور خودش پیچید بطورى که حضرت و لشکریانش همه ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): سؤال حضرت موسى(ع) درباره عاشورا
حضرت موسى (ع ) در مناجات خود عرض کرد: خدایا به چه جهتى امت پیغمبر آخر الزمان (ص ) را بر سائر امتها فضیلت و شرافت دادى ؟! خداوند متعال فرمود: بواسطه ده صفت خوبى که دارند. عرض کرد: آن ده خصلت و خوبى کدامند که بنى اسرائیل را به آن امر کنم که انجام ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): سوال حضرت موسى (ع) درباره سرزمین کربلا
یک روز حضرت موسى (ع ) با حضرت یوشع بن نون (ع ) در اطراف زمین سیر می کردند که به سرزمین کربلا رسیدند، اتفاقا کفش حضرت موسى (ع ) پاره و کف آن جدا شد و خارى به پاى حضرتش اثابت کرد و پایش خونى شد و درد کشید، ناراحت و محزون سر ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): نفرین حضرت اسماعیل
گوسفندان حضرت اسماعیل (ع ) کنار شط و نهر و آب فرات میچریدند که چوپان براى حضرت خبرآورد که چند روز است گوسفندان از این مشرعه آب نمى خورند. حضرت اسماعیل (ع ) سبب آن را از خداوند متعال پرسید؟! حضرت جبرئیل (ع ) نازل شد و فرمود: اى اسماعیل سبب آن را از گوسفندان ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پیامبر(ص)(1)
روزى رسول خدا (ص ) در منزل حضرت زهرا (ع ) تشريف داشتتند، درحالى كه حضرت امام حسين (ع ) در دامن آن جناب بود، حضرت گريه زيادى كردندو به سجده رفتند و بعد فرمودند: اى فاطمه
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پیامبر(ص)(2)
چون روز هفتم تولد حضرت سیدالشهداء (ع ) شد، حضرت رسول (ص ) تشریف آوردند و فرمودند: فرزندم را نزدم بیاور. قنداقه حضرت را به دست حضرت رسول (ص )دادند و حضرت گوسفند سیاه و سفیدى براى امام عقیقه کرد و یک رانش را بقابله داد و سر مبارک حضرت حسین (ع ) را تراشید ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پیامبر(ص)(3)
ام الفضل دختر حارث گفت : خدمت حضرت رسول الله (ص ) بودم ، عرض کردم یا رسول الله دیشب خواب بدى دیدم . حضرت فرمود: چه خوابى دیدى ؟ گفتم ، خواب خیلى بد و سختى بود. حضرت فرمود: چه دیدى ؟ عرض کردم : در خواب دیدم که پاره اى از بدن شما ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه پیامبر(ص)(4)
هر وقت حضرت سیدالشهداء (ع ) بر پیامبر اکرم (ص ) داخل مى شدند حضرت او را به خود مى چسباندند و سپس به حضرت امیرالمومنین على (ع ) مى فرمودند: او را بگیر و بعد او را مى بوسیدند و گریه مى کردند. امام حسین (ع ) مى فرمود: اى پدر چرا گریه مى ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): حضرت عیسى (ع)
حضرت عیسى (ع ) با حواریون در بیابان سیاحت مى کردند، در اثناء راه مسیرشان به سرزمین کربلا افتاد. دیدند، شیرى دستهاى خود را پهن کرده و راه را برآنها گرفته . حضرت عیسى (ع ) جلوى شیر آمد و فرمود: چرا اینجا نشسته اى و ما را رها نمى کنى که برویم ؟! شیر ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین(ع): گریه حضرت زهرا علیهاالسلام
حضرت رسول اكرم (ص ) به حضرت زهرا سلام الله عليها ولادت حضرت سيدالشهدا (ع ) و بعد قضيه كربلا را تعريف نمود و شهادت آن حضرت را بازگو كرد
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): نوحه سرایى حضرت زکریا
حضرت زکریا (ع ) از پروردگار متعال خواست که اسماء خسمه پنج تن آل عبا (علیهم السلام ) را به او بیاموزد. جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اسم پنج تن (علیهم السلام ) را به او یاد داد. وقتى که حضرت زکریا (ع ) اسم حضرت محمد(ص ) و فاطمه (علیهاالسلام ) و ...
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): گریه حوریه
حضرت خاتم انبیاء محمد صلى علیه و آله فرمود: شب معراج حضرت جبرئیل (ع ) دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود و من مسرور بودم ، سپس دیدم درختى از نور در آنجاست که دو ملک زیر آن تا روز قیامت به درست کردن زیور و حلّه مشغولند. سپس جلو رفتم ، دیدم ...