عبرت از گردش ایام در احادیث امام علی علیه السلام

عبرت از گردش ایام در احادیث امام علی علیه السلام

گفتگو با عالم

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

غنیمه الا کیاس مدارسه الحکمه .(243)

بهره غنیمت بردن افراد هوشمند، گفت و شنود مطالب علم و دانش ‍ است .

چو گنج زیرکان گفت شنود است

بمدرس بابى از حکمت گشوده است

اگر با او در صحبت گشائى

زنقد گنج او سهمى ربائى
میوه درخت نیکى

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

عارس شجره الخیر تجتینها احلى ثمره .(244)

درخت نیکى را به نشان زیرا شیرین ترین میوه ها را از آن خواهى چید.

درخت خیر را هر جا تو بنشان

از این زرعت نمى گردى پشیمان

ثمرهاى فراوان بهرت آرد

که شیرین تر زشیرین میوه دارد
راه راستگارى

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

فى العزوف عن الدنیا درک النجاح .(245)

یافتن رستگارى و سعادتمندى ، در روى گردانیدن از مظاهر زیانمند دنیا است .

بگردان رو از این دنیاى فانى

که اندر او نمانى جاودانى

براه رستگارى مى کند سیر

هر آنکس رو بگرداند از این دیر
عبرت از گردش ایام

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

فى تصاریف الدنیا اعتبار.(246)

در گردشهاى دنیا و روزگار گذشته و آینده پند گرفتن هائى است .

بود در گردش ایام عبرت

بهوش آئید تا دارید فرصت

گذشت روزگار از بهر عاقل

بهر ساعت در او پندیست کامل
محبوب خداوند

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

اذا احب الله عبدا بغض الیه المال و قصر منه الامال .(247)

هنگامیکه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را دشمن مال گرداند و آرزوهایش را کوتاه سازد.

خدا چون بنده اى را دوست دارد

بقلب بندگان حبش بکارد

کند او را زلطفش دشمن مال

شود اندر دلش کوتاه آمال
اصالت انسانى

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

اذا کرم اصل الرجل کرم مغیبه و محضره .(248)

وقتیکه اصل و ریشه شخص خوب باشد، پیدا و پنهانش خوب است و ظاهر و باطنش نیکو مى باشد.

هر آنکس ریشه و اصلش بود خوب

بنزد خالق خلق است محبوب

بود پیدا و پنهانش بیک سو

بظاهر یا که باطن هست نیکو
سرچشمه بینائى

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

راءس الاستبصار الفکر.(249)

اندیشه و تعقل در مصنوعات الهى ، سرچشمه و ریشه بینائى و دانش انسان است .

تفکر کن به مصنوعات عالم

که با اندیشه ، توحید است محکم

که این خود ریشه بینائى تو است

کمال حکمت و دانائى تو است

بیگانه نزدیک

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

رب بعید اقرب من کل قریب .(236)

چه بسا شخص غریب بیگانه اى که از هر قوم و خویش نزدیکى نزدیکتر است !

بسا بیگانگان دور و تفکیک

که باشد بهر تو نزدیک نزدیک

اگر چه از قرابت با تو دور است

زکردارش بچشمت همچو نور است
اعتراف بهتر از پوزش

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

رب جرم اغنى عن الاعتذار عنه الاقراربه .(237)

چه بسا جرمى که اقرار کردن به آن شخص را از پوزش خواستن از آن گناه بى نیاز مى سازد.

بسا جرمى که گر اقرار دارى

دیگر مستغنى از هر اعتذارى

زاقرار ار کنى کسب اجازت

کند از عذر خواهى بى نیازت
فصل بهتر از وصل !

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

رب مواصله خیر منها القطیعه .(238)

چه بسا پیوند و وصلتى را بریدن بهتر از آن پیوند است .

بسا پیوند و وصلتهاى ناجور

که دارد مردمى را زنده در گور

بریدن بهتر از پیوند باشد اگر

قومى از آن خرسند باشد
خیر ناگهانى

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

رب خیر و افاک من حیث لا ترتقبه .(239)

چه بسا خیر و خوبى که از جائى که چشم امید ندارى بتو مى رسد.

بسا خیریکه ناگه سویت آید

برویت باب خوشحالى گشاید

زجاهائیکه چشم از وى ندارى

که آن را در حساب خویش آرى
فریب فرساینده

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

غرور الامل ینفد المهل و یدنى الاجل .(240)

فریب آرزوهاى دور و دراز را خوردن ، دوران زندگانى را تمام مى کند، و اجل را نزدیک مى سازد.

چو در دل آرزوئى پرورانى

فریبى خورده اى در زندگانى

هنوز از آرزویت گل نچیدى

که کابوس اجل ناگه رسیدى
عقل پوشاننده

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

غطاء العیوب العقل .(241)

عقل و خردمند پوشش و ساتر عیوب است .

عیوبت را بپوشد عقل و دانش

شود فعلت سزاوار ستایش

بود عقلت بهر عیب تو ساتر

عیوبت را کند جهل تو ظاهر
ساتر عیبها

قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

غظوا معایبکم بالسخاء فانه ستر للعیوب .(242)

عیوب خویش را با بخشش بپوشید، زیرا که بخشش پرده پوش عیبها است .

گشائى گر کف جود و سخارا

تو اندر پرده کردى عیبها را

چو آرى دست بخشش را تو در کار

طرفدارت بهر جا هست بسیار

منبع: غدیر

236- غررالحکم ، ج 1، ص 417.

237- غررالحکم ، ج 1، ص 417.

238- غررالحکم ، ج 1، ص 418.

239- غررالحکم ، ج 1، ص 419.

240- غررالحکم ، ج 2، ص 510.

241- غررالحکم ، ج 2، ص 510.

242- غررالحکم ، ج 2، ص 510.

243- غررالحکم ، ج 2، ص 510.

244- غررالحکم ، ج 2، ص 510.

245- غررالحکم ، ج 2، ص 511.

246- غررالحکم ، ج 2، ص 511.

247- غررالحکم ، ج 1، ص 319.

248- غررالحکم ، ج 1، ص 327.

249- غررالحکم ، ج 1، ص 411.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید