رمز بقاء نعمت

رمز بقاء نعمت

راى پیر
على (علیه السلام ) فرمود:

راءى الشیخ اءحب الى من جلد الغلام .
ترجمه روایت شریفه :

بنظر من ، راءى پیر از صبر و پافشارى جوان در جنگ بهتر است .
شرح :

مسلم است که پیروزى در هر کار، منوط به راه صحیحى است که براى آن کار انتخاب مى شود. و راه صحیح هم بافکر و بررسى درست ، مشخص ‍ مى گردد. و فکر و بررسى بدون خطا، نزد کسانى است که سالیان دراز با حوادث و پیش آمدها دست و پنجه نرم کرده و تجربیات مفیدى اندوخته اند. کسانى که سرد و گرم روزگار را دیده و هنگام روبرو شدن با ناملایمات و چاره جوئى آنها، راههاى مختلفى پیش پاى خود نگریسته اما با ورزیدگى خاصى حساب دقیقى را شروع و از لابلاى افکار متشتت ، فکر صحیح را بیرون کشیده اند، و بالاخره کسانى که با اندیشه هاى نادرست مبارزه کرده و انگشت روى اندیشه موفقیت آمیز گذارده اند.

مى دانید اینها چه اشخاصى هستند؟ اینها پیرمردان روشن ضمیر هستند. بنابراین حیف است که آدمى بسراغ چنین افراد با تجربه اى نرفته و از افکار پخته آنان استفاده نکند! و یا چست و چالاکى و فعالیت و نیروى بدنى جوانان را بر راءى صائب این سالخوردگان ترجیح دهد!.

رمز بقاء نعمت
على (علیه السلام ) فرمود:

ان لله عبادا یختصهم الله بالنعم لمنافع العباد، فیقرها فى اءیدیهم مابذلوها، فاذا منعوها نزعها منهم ، ثم حولها الى غیرهم .
ترجمه روایت شریفه :

خداوند را بندگانى است که بمنظور فائده رساندن بمردم ، نعمتهاى مخصوص آنان گردانیده است . تا مادامى که از آن نعمتها مى بخشند و کارگشائى میکنند، خداوند آن نعمتها را در دست آنان باقى مى گذارد، و اگر از بخشش دریغ نمایند، خداوند آن نعمتها را از ایشان گرفته و بدیگران که بخشنده اند انتقال مى دهد.
شرح :

خداوند متعال توجهات و عنایات خاصه خویش را شامل حال بعضى از مردم مى کند، و درهاى نعمت خود را بروى آنان چون باران بهارى مى گشاید، براى چه ؟ براى اینکه از رزق حلال و خدا دادى که در اختیار آنان قرار داده به نیازمندان کمک کنند. و بوسیله جاه و مقامى که بایشان مرحمت فرموده ، گره از کار بسته مردم گرفتار بگشایند.

براى پایدار ماندن مراحم الهى ، حتما دستگیریهاى نامبرده لازم است زیرا آن وظائف بمنزله شکر آن نعمتها است ، و ما همه مى دانیم که اگر شکر نعمت بجا آورده شود نعمت افزون مى شود و اگر شکر آن بجا آورده نشود آن نعمت از کف بیرون مى رود.

رمز موفقیت
على (علیه السلام ) فرمود:

الظفر بالحزم ، والحزم باجاله الراءى ، و الراءى بتحصین الاءسرار.
ترجمه روایت شریفه :

پیروزى در دور اندیشى و احتیاط، و دور اندیشى در تفکر صحیح ، و تفکر صحیح در نگهدارى رازها است .
شرح :

هیچ عیبى ندارد که گاهى انسان بمنظور شکرگزارى نعمتهائى را که خداوند باو مرحمت فرموده براى دیگران بازگو نماید، اما همیشه همه چیز را براى دیگران نمیشود گفت . زیرا همانطورى که در میان مردم ، آدم خیرخواه و دوستدار مى باشد، رقیب ، مخالف و حسود نیز یافت مى شود و این عده ناباب اگر از اقدامات و فعالیتهاى شخص آگاه شوند مزاحمت او را فراهم کرده و در برنامه او کار شکنى مى کنند.

بنابراین ، آنانکه ظرفیتشان کم است و نمى توانند اسرار خود را نگهدارى کنند با خرابکارى بدخواهان مواجه مى شوند و کوشش آنها هر چند دامنه اش وسیع باشد بجائى نرسیده و شاهد پیروزى را در آغوش ‍ نمى گیرند.
روزى
على (علیه السلام ) فرمود:

تنزل المعونه على قدر المؤ ونه .
ترجمه روایت شریفه :

کمک و اعانت خداوند، باندازه احتیاج و مخارج مى رسد.
شرح :

اداره و تدبیر جهان آفرینش از جمله مطالب بسیار بسیار قابل ملاحظه است ، هر چه آدم درباره آن فکر کند کم فکر کرده و هر چه در درون آن تعمق نماید، بعمق آن نمیرسید. آنوقت که خیلى همت کند و با طائر تیزپر فکر و خیال ، اسرار خلقت را وارسى نماید، تازه مى فهمد که چیزى سر در نمیآورد، و یقین مى کند که نظامى برتر و مافوق حساب نارساى ما، در طبیعت وجود دارد که توجه و عدم توجه ما در آن مؤ ثر نیست ، و بدون اینکه لحظه اى وقفه داشته باشد بسیر خود ادامه مى دهد. این نظام اعلى که نمودارى از تدبیر بى نظیر آفریدگار جهان است دقیقا احتیاج موجودات را بررسى کرده و براى ادامه حیات آنها نیازمندیهاى آنان را بنحوى که صلاح و شایسته باشد در دسترس قرار مى دهد. البته در مورد آدمیان ایمانى لازم است تا در جنب فعالیت و تلاش معاش ، آدمى را از هر غم و تشویشى نجات بخشد.

دوست و دشمن پیغمبر
على (علیه السلام ) فرمود:

ان ولى محمد من اءطاع الله و ان بعدت لحمته ، و ان عدو محمد من عصى الله و ان قربت قرابته .
ترجمه روایت شریفه :

همانا دوست محمد کسى است که فرمانبردارى خدا کند اگر چه نسبت او از پیغمبر دور باشد. و دشمن محمد کسى است که نافرمانى خدا کند، اگر چه خویشاوند پیغمبر باشد.
شرح :

سلمان یکى از پیروان مشهور و عالیقدر پیغمبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) بود. سلمان خویشى و قرابتى با پیغمبر نداشت . اما مورد علاقه شدید پیغمبر بود تا آنجا که آنحضرت درباره او فرمود: سلمان منا اهل البیت – سلمان فردى از خانواده ماست )).

مى دانید علت این محبت و علاقه چه بوده ؟ علتش این بود که سلمان پیغمبر اکرم را تصدیق کرد و باو ایمان آورد و خداوند را بیگانگى شناخت و دستورات الهى را که بوسیله پیغمبر ابلاغ مى شد از جان و دل پذیرفت و طبق آنها عمل کرد.

اما ابولهب که یکى از عموهاى پیغمبر بود یکى از دشمنان سرسخت پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) گردید تا آنجا که سوره اى از قرآن در مذمت او نازل گردید! براى اینکه پیغمبر را تکذیب کرد و درباره آنحضرت سخنان ناروا گفت و تا مى توانست او را اءذیت و آزار رسانید و خداى یکتا را نشناخت و باحکام خدا توهین کرد. باین واسطه رابطه او با پیغمبر اءکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) قطع گردید.

دیگران بجاى خویشان
على (علیه السلام ) فرمود:

من ضیعه الاءقرب اءتیح له الاءبعد.
ترجمه روایت شریفه :

کسى که خویشاوند نزدیک تر باو توجه نکند بیگانه دورتر براى یارى او برانگیخته مى شود.
شرح :

پیوند خویشاوندى انگیزه اى اصیل و طبیعى است که بدون اختیار دلها را بهم نزدیک مى کند. بواسطه همین پیوند است که جذبه و کششى ایجاد مى شود گرچه طرفین (جاذب و مجذوب ) از این پیوستگى اطلاعى نداشته باشند اما گاهى بواسطه عواملى چند، در مواقع لزوم که انتظار کمک از خویشان مى رود، بوظیفه قرابت ((صله رحم )) عمل نمى شود و از نزدیکان تفقدى مشاهده نمى گردد. شخص گرفتار در این صورت باید بنفس ‍ خود و پشتیبانى خداوند رؤ ف اعتماد کند و بداند که براى او از غیب مدد مى رسد و آنانکه اصلا مورد نظر نبوده و امیدى بمساعدت آنها نداشته از جاى مى جنبند و از او حمایت مى کنند. مانند حضرت پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) که از قبیله خود ((قریش )) مخالفت ها دید ولى طایفه ((اوس )) و ((خزرج )) بیارى او شتافتند.

راه آشتى
على (علیه السلام ) فرمود:

اتق الله بعض التقى و ان قل ، و اجعل بینک و بین الله سترا و ان رق .
ترجمه روایت شریفه :

پرهیزگار و خدا ترس باش ، اگر چه پرهیزکاریت کم باشد. و میان خود و خدا پرده حیائى قرار ده ولو نازک باشد (و بکلى آن پرده را پاره مکن ).
شرح :

شکى نیست که رحمت خدا بى منتها و کرمش بى پایان است . اما خوبست آدمى هم کمى شرم کند و اندکى بخود آید. اشتباه است که بلطف و کرم خدا اعتماد کند و سر را پائین انداخته و بیراهه رود. غلط است که سر تا پا غرق در شهوات باشد و احیانا اگر صحبتى شد بگوید خدا کریم است . خداوند در قرآن مجید مى فرماید: نبى ء عبادى اءنى اءنا الغفور الرحیم ، و اءن عذابى هو العذاب الاءلیم : اى پیغمبر مردمرا آگاه کن که منم بسیار آمرزنده و مهربان ، و اینکه عذاب من عذاب دردناکى است )) پس تو هم رابطه ات را با خدا قطع مکن و از همه جهت با او مخالفت منما. اینقدر غافل مباش . روزنه اى براى توبه روز پشیمانى خویش بگذار، تا چنانچه روزى متنبه شوى روى آشتى بدرگاه خداى کریم قهار داشته باشى .

راهنمائى
على (علیه السلام ) فرمود:

من حذرک ، کمن بشرک .
ترجمه روایت شریفه :

کسیکه تو را (از بدى و نادرستى ) بر حذر داشت مانند کسى است که (خیر و خوشى را) بتو بشارت داده است .
شرح :

چقدر خوب بود اگر از حرف حق خوشمان میآمد و هر سخنى را که بوى نصیحت و خیر خواهى مى داد با کمال میل مى پذیرفتیم و گذشته از آنکه از گوینده آن بدمان نمیآید اظهار تشکر کرده و ممنون مى شدیم ، براى چه ؟

براى اینکه گاهى انسان مصلحت خود را تشخیص نمى دهد و ممکن است در ارتکاب بعضى کارها اشتباه کند. اگر کسى متوجه خطاى او شد و فهمید که بیراهه مى رود و او را از آن کار نهى کرد و یا اینکه پیش از شروع در عمل خلافى از عواقب وخیم آن کار، او را ترسانید، خیر او را خواسته است و راضى نشده که در مهلکه افتد، و واقعا بر او منتى نهاده است پس باید بهمان اندازه که اگر خبر خوشى باو مى داد خشنود مى شد، از آن ترسانیدن نیز خوشوقت شود.

دلسرد مشوید
على (علیه السلام ) فرمود:

لا یزهدنک فى المعروف من لا یشکره لک ، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع بشى ء منه ، و قد تدرک من شکر الشاکر اءکثر مما اءضاع الکافر، و الله یحب المحسنین .
ترجمه روایت شریفه :

کسیکه از کار نیک تو سپاسگزارى نکرد، تو را از نیکوئى رو گردان نکند. زیرا خدائى که از آن نیکى بهره مند نشده ، بواسطه آن نیکى ، از تو متشکر میشود و تشکر خداوند بیش از میزان تشکرى است که آن آدم ناسپاس تباه کرده ، و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.
شرح :

چقدر خوب است آدم در هر کار نیکى ، نظرش بلند و فکرش روشن باشد. کار خیرى که انجام میدهد. و یا محبتى که بکسى میکند، فقط محض انجام وظیقه و راضى نمودن خداوند و وجدان خودش باشد. و اگر آن شخصى که درباره او محبت کرده اظهار تشکر زبانى هم از او ننمود ناراحت نشود و پاداش خود را از خدا بخواهد اشخاصى که با این نیت در امور خیر اقدام مى کنند و از دیگران رفع نگرانى و پریشانى مى نمایند، هیچگاه خسته نمیشوند، با بى اعتنائى کسانى که در حق آنها خوبى کرده اند دست از کار خود نمیکشند، همیشه با دلگرمى بکارهاى سودمند و عام المنقعه رو آورده و موفق میشوند خدمات دیگرى که بهتر و بالاتر باشد، انجام دهند.

اینها همه را باید از برکت نیت خیر و نظر بلند و همت عالى آنان دانست . شما هم این چنین باشید تا صادقانه فردى خدمتگزار محسوب شوید.

دنیا چه بدى دارد؟
على (علیه السلام ) فرمود:

ان الدنیا دار صدق لمن صدقها، و دار عافیه لمن فهم عنها، و دار غنى لمن تزود منها، و دار موعظه لمن اتعظ بها. مسجد اءحباء الله و مصلى ملائکه الله و مهبط وحى الله ، و متجر اءولیاء الله . اکتسبوا فیها الرحمه و ربحوا فیها الجنه .
ترجمه روایت شریفه :

دنیا براى کسیکه براستى آنرا بشناسد سراى راستى و درستى است ، و براى کسیکه حقیقت و ماهیت دنیا را بفهمد، خانه سلامتى است . و براى کسیکه توشه جهان آینده را از آن بردارد، سراى بى نیازى است ، و براى کسیکه از آن پند گیرد، محل موعظه است . دنیا جاى عبادت دوستان خدا، دعا کردن ملائکه و فرود آمدن وحى است . دنیا محل تجارت کردن دوستان خداست که در دنیا (بوسیله کارهاى نیک و پرستش حق ) رحمت خدا را بدست آورده و بهشت را سود مى برند.
شرح :

پیشوایان مذهبى ما همیشه خیر و صلاح جامعه را در نظر گرفته و براى راهنمائى افراد مطالبى فرموده اند، این ما هستیم که باید در اطراف گفته هاى آنان تاءمل و منظور اصلى آنان را درک کنیم و هیچوقت سطحى و بدون مطالعه عمیق ، چیزى از زبان آنها نسازیم و راه راستى که بما نشان داده و ما را در آن وارد کرده اند گم نکنیم .

در کلمات على (علیه السلام ) و سایر رهبران دینى از بدى و نکوهش دنیا مطالبى دیده میشود. بعضى از مردم که پى به حقیقت نبرده اند از آن مطالب سوء استفاده کرده و از مسیرى که خواست پیشوایان بوده است منحرف میشوند. بعضى دیگر میان نفى و اثبات متحیر مانده و نمیدانند در مقام عمل چه راهى را باید در پیش گیرند. و بعضى جدا با مطالب نامبرده مخالفت کرده و آنها را انکار میکنند.

على (علیه السلام ) در این سخن موضوع را روشن کرده و حقیقت مطلب را براى همه فاش میکند.

دو پر اشتها
على (علیه السلام ) فرمود:

منهو مان لا یشبعان : طالب علم و طالب دنیا.
ترجمه روایت شریفه :

دو نفر پر اشتها هستند که سیر نمیشوند طالب علم و طالب دنیا.
شرح :

انسان از یک سو بمادیات و از سوى دیگر بمعنویات احتیاج دارد.

از جنبه معنوى تا آنجا که طاقت دارد طالب حقیقت و خواهان کشف مجهولات است . هنگامى که بحقیقتى پى برد و مجهولى براى او کشف شد خوشحال میشود و لذت میبرد حال باید دید انسان بچه وسیله میتواند باین خواسته رسیده و باین مطلوب دست یابد، واضح و روشن است که بواسطه علم میشود باین آرزو نائل گردد. زیرا علم است که پرده هاى ظلمانى و ضخیم جهل را پاره کرده و آدمى را در وادى نورانى دانش وارد مینماید. بعضى از مردم تشنه کمال معنوى هستند و میخواهند بکمک علم جلو بروند، ولى هر چه پیش تر بروند بنظرشان کم است و گوئى نمیتوانند خود را به اندازه محدودى قانع کنند. بعضى هم از جنبه هاى میل دارند خود را بکمال برسانند و مال و ثروت بدست آورند، اما باز حد و انتهائى براى آن نیست و مثل آنکه خواهان آن ، قدرت ندارد که خود را در مرتبه اى از مراتب آن متوقف سازد.

دوست داشتن مردم
على (علیه السلام ) فرمود:

اءلتودد نصف العقل .
ترجمه روایت شریفه :

دوست داشتن مردم و مهربانى با آنها نیمى از عقل است .
شرح :

آدمى مى بیند که غیر از خودش اشخاص دیگرى در روى این زمین هستند که زندگى میکنند. باید فکر کند که آنها هم مانند خودش خواسته ها و آرزوها دارند، مایلند از نعمت هائى که براى انسان مقرر شده بهره مند شوند مورد علاقه و عطوفت قرار گیرند و از مزاحمت دیگران در امان باشند. اگر انسان بکمک عقل خود توانست این حقیقت را نصب العین خود قرار دهد، میتواند همنوعان خود را دوست بدارد، با آنها از روى مهر و محبت برخورد نماید و با روئى گشاده با آنها معاشرت کند. از ملاقات آنها شاد و از همنشینى با آنها احساس لذت و آرامش نماید. ولى اگر از عقل خویش ‍ کمک نگرفت و اندیشه انسانى نکرد وضع آشفته اى پیدا میکند، کسى از غیر از خودش دوست ندارد، لطف و مودت از قاموس معاشرت او حذف میشود. روى گشاده به روى گرفته تبدیل میشود، لذت جاى خود را به انزجار میدهد، آنوقت است که آدمى از مراحل آدمیت و خویهاى او دور و بعالمیکه نباید گرد آن بگردد، نزدیک میشود.

خود رایى
على (علیه السلام ) فرمود:

من استبد برایه هلک ، و من شاور الرجال شارکها فى عقولها.
ترجمه روایت شریفه :

کسیکه خود راى شد، نابود میشود و کسیکه با مردان مشورت نمود، در عقلهاى ایشان شریک شده است .
شرح :

همانطورى که یکنفر از عهده بلند کردن وزنه سنگین عاجز است ، و نمیتواند بتنهائى کار چند نفر را انجام دهد، همینطور براى حل مشکلات و معضلات ، فکر و اندیشه یکنفر کافى نیست ، و باید از آراء و اندیشه هاى دیگران بهره بردارى و استمداد نمود. فلسفه تشکیل مجلس شورى و انجمن ها و کمیسیونها نیز همین است ، عده اى دور هم جمع شوند و در باره موضوعى با یکدیگر مذاکره کنند و هر کدام براى رسیدن بهدف راهى پیشنهاد کنند، آنوقت با نظر اکثریت ، از میان آن راههاى مختلف ، آسانترین و صحیحترین راه انتخاب گردد و طبق آن عمل شود، تا نتیجه اى که منظور است بدست آید.

چنانکه کسى لجاجت کرد و زیر بار نرفت که از آراء اهل راى استفاده کند، و اتکاء نابجا براءى خود داشت معلوم است که در کارهاى خویش موفق نمیشود و در راه انجام مقصود، سرگشته و حیران میگردد.

خود ساخته
على (علیه السلام ) فرمود:

من اءبطاءبه عمله لم یسرع به نسبه .
ترجمه روایت شریفه :

کسى که عملش او را از ترقى باز دارد نسبش او را پیش ‍ نمیبرد.
شرح :

شکى نیست که نسب عالى و شخصیت خانوادگى اثرى عمیق در افراد انسانى بجاى گذارده و خواه ناخواه فضائلى بوجود میآورد. ولى آیا نسب به تنهائى ضامن ارتقا و نیل آدمى بمدارج عالیه و کمالات انسانى هست یا نه ؟ گذشته از آنکه نمیشود باین پرسش جواب مثبت داد باید گفت که نسب تنها ممکن است استعداد و زمینه اى براى عروج و پیشرفت باشد و بثمر رسیدن آن استعداد احتیاج به حرکتى و جنبشى از خود طرف دارد، و چنانچه حرکت و جهشى در او نباشد، آن ترقى و سیر صعودى که انتظار میرود فراهم نخواهد شد.

در راه حق
على (علیه السلام ) فرمود:

من احد سنان الغضب لله قوى على قتل اشداء الباطل .
ترجمه روایت شریفه :

کسیکه براى فرمانبردارى خدا، سر نیزه خشم را تیز کند، براى کشتن و مغلوب کردن طرفداران سر سخت باطل ، نیرومند خواهد بود.
شرح :

همیشه حق پیروز و باطل مغلوب است ، آنانکه بسوى خدا روند رستگارند، و کسانیکه از خدا دورى جویند گرفتارند. مردم با خدا هر چه میکنند براى خدا میکنند، و مردم بى ایمان هر چه میکنند براى هوا و هوس . خداوند مردان حق را یارى میکند و مردم باطل را رسوا میگرداند. کارى که براى خدا شروع شود بدون شک با موفقیت انجام میپذیرد. کارى که بر ضد خدا آغاز شود، مسلما ناتمام و بى اثر میماند. این وعده ایست که خدا داده و وعده خدا راست است .

بنابراین آنانکه براى امتثال امر خداوند دست باصلاحیت زنند، و بمنظور ریشه کن نمودن فساد بپاخیزند و از فحشا و منکرات و تبه کاریها جلوگیرى نمایند، بدانند که خدا با آنها است ، و بتجربه ثابت شده که نیروى الهى ، این قبیل افراد را تقویت میکند، و آنها شکست ناپذیرند. میگوئید نه ؟ بردارید تاریخ را ورق بزنید تا بفهمید چه خبر است !.

در معرض تهمت
على (علیه السلام ) فرمود:

من وضع نفسه مواضع التهمه فلا یلو من من اءساء به الظن .
ترجمه روایت شریفه :

کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد. البته نباید کسى را که گمان بد باو میبرد سرزنش کند.
شرح :

همیشه چشمان دریده مردم بى ادب کنجکاوانه بفرد – فرد آدمیان مى نگرد. و اعمال و رفتار آنها را زیر نظر دارد البته این نوع کنجکاویها اساس درستى ندارد بلکه غرض ورزى آنها را بوجود آورده است . از این جهت مى بینید بدون اینکه درباره موضوعى عمیقانه بررسى شود روى همان موضوع تکیه کرده و سطحى درباره مردم قضاوت میکنند گاهى هم کار بجائى میرسد که بمحض مشاهده کوچک ترین عملى که احتمال انحراف در آن داده میشود سر و صدا بلند کرده و شروع به تهمت زدن مى نمایند. با این حال تکلیف چیست ؟ آیا انسان بى باکانه خود را دستخوش این تهمت ها قرار دهد؟ یا اینکه از هر جهت مواظب خود باشد و تا جائیکه شایسته و عاقلانه است خود را محدود نماید و کارى نکند که او را متهم ساخته و دامن پاک او را آلوده و لکه دار کنند؟ این مطلب را از مولاى متقیان على (علیه السلام ) سؤ ال میکنیم و جواب آنرا از حضرتش میخواهیم .

کتاب الهام از گفتار على علیه السلام / سید محمد تقى حکیم

منبع : غدیر

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید