خروج سفیانی از فتنه های بزرگ است و بلای او از همه شدیدتر و اخبار درباره ی او از همه بیشتر است. در چند حدیث او را از علایم حتمی و حتمی العلامه و حتمّی الوقوع شمرده است و چنان که در گذشته بیان شده او و یمانی و خراسانی در یک سال، و یک ماه و یک روز خروج خواهند کرد.
خروج او در ماه رجب، بعد از فرو رفتن قریه ای از قرای شام و محل خروجش «وادی یابس» است.
نام او «عثمان بن عنبسه» یا عیینه از اولاد عتبه بن ابی سفیان و زاده ی هند جگرخوار است. مدّت خروج و سلطنت و هلاکت او پانزده ماه است که با جنگ و کشتار می گذرد. در کوفه و نجف جنگ های بسیار می نماید، به حدّی که فقط در روی جسر کوفه هفتاد هزار نفر کشته می شود و از بوی تعفّن و خون مردگان سه روز از آب فرات استفاده نمی کنند. طولی نمی کشد در همان روز ارتش یمانی و خراسانی مانند دو اسب مسابقه از دو طرف می رسند و اسیران را باز می ستانند (حذیفه گوید: ایشان را تعقیب می کنند و همه را می کشند، حتّی یک نفرشان باقی نمی ماند) و لشکری را برای تسخیر مدینه و مکّه می فرستد (حذیفه گوید: سه شبانه روز در مدینه قتل و غارت می کنند) و سپس به سوی مکه حرکت می کنند که میان مدینه و مکه ندایی بلند شود: «یا بیدآء! أبیدی القوم الظالمین؛ ای بیابان گروه ستمگر را نابود کن!» همگی به زمین فرو می روند و فقط دو برادر یا سه نفر باقی می ماند برای بردن خبر به مکه برای امام(علیه السلام) و به شام برای عثمانی و به کوفه برای لشکریانی که برای تسخیر کوفه فرستاده است.(1)
از بعضی روایات چنین برمی آید که سفیانی شخص خاصّی از آل ابوسفیان و فرزندان او است، امّا از برخی دیگر چنین به نظر می آید که سفیانی منحصر به یک فرد نیست، بلکه اشاره به صفات و برنامه های مشخصی است که در طول تاریخ افراد زیادی مظهر آن بوده اند.
امام زین العابدین(علیه السلام) فرمود: «أمر السفیانی حتم من الله ولایکون قآئم إلا بالسفیانی؛(2) ظهور سفیانی از مسایل از جانب خداست. و قیامی نمی شود مگر با سفیانی (در برابر هر قیام کننده ای یک سفیانی وجود دارد).»
از این حدیث به خوبی روشن می شود که سفیانی جنبه ی توصیفی دارد نه شخصی و این اوصاف همان برنامه ها و ویژگی های او است و نیز در برابر هر مرد انقلابی و مصلح راستین، یک یا چند سفیانی قد علم خواهند کرد و در برابر قیام جهانی «مهدی»(علیه السلام) سفیانی یا سفیانی ها قرار خواهند داشت که با قدرت شیطانی سعی دارند در مسیر حرکت عدل «مهدی»(علیه السلام) وقفه ایجاد کنند و زمان را به عقب برگردانند یا متوقف نمایند. تفاوتی که سفیانی با دجّال دارد شاید بیشتر در این است، که دجال از طریق حیله و تزویر برنامه های شیطانی خود را پیاده می کند، امّا سفیانی از طریق استفاده از قدرت تخریبی خود این کار را انجام می دهد و هیج منعی نیست که سفیانی آخر زمان که در برابر مصلح بزرگ جهانی «مهدی»(علیه السلام) قیام می کند، از نواده های ابوسفیان باشد و شجره نامه و نسبش به او منتهی شود.
دجال ها صفوف ضد انقلابی مرموز و سفیانی ها صفوف ضد انقلابی آشکار را تشکیل می دهند، در واقع هر دو یک موضع و در دو چهره ی مختلف هستند که یک هدف را تعقیب می کنند و تا صفوف آن ها در هم شکسته نشود، تضمینی برای پیشرفت و بقای انقلاب نخواهد بود.
پیرامون سفیانی که هم زمان با خروج «مهدی موعود(علیه السلام)» خواهد بود، بیاناتی است که به برخی از آن اشاره می نماییم.
1- محمّد بن مسلم از ابی جعفر(علیه السلام) روایت می کند که ایشان فرمود: «سفیانی سرخ رویی است سپیدسرخ و کبود چشم، هرگز خدای را نپرستیده و هرگز مکه و مدینه را ندیده و می گوید: پروردگارا خونم را از مردم می ستانم، هر چند به آتش روم.»(3)
2- عیسی بن اعین گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «سفیانی از حتمیّات است و خروجش در رجب خواهد بود و از آغاز خروج تا انجامش پانزده ماه به طول خواهد کشید که شش ماه آن در جنگ است و چون بر کشورهای پنجگانه مالک شد، نُه ماه حکومت خواهد نمود و یک روز بیش از نُه ماه نمی شود.»(4)
3- محمّد بن مسلم گوید: شنیدم امام صادق(علیه السلام) می فرمودند: «إن السفیانی یملک بعد ظهوره علی الکور الخمس حمل امرأه، ثم قال (علیه السلام): استغفرالله حمل جمل، و هو من الأمر المحتوم الّذی لا بدّ منه؛(5) همانا سفیانی بعد از ظهورش به مدت حمل زن به پنج منطقه تملک می کند. سپس فرمود: از خدا طلب مغفرت می کنم، به مدت حمل شتر و آن از امور حتمی است که چاره ای از آن نیست.»(6)
4- عمر بن ابان کلبی می گوید،امام صادق(علیه السلام) فرمود: «کأنّی بالسفیانی أو بصاحب السفیانی قد طرح رحله فی رحبتکم بالکوفه، فنادی منادیه من جآء برأس شیعه علیّ، فله ألف درهم، فیثب الجار علی جاره، و یقول: هذا منهم، فیضرب عنقه و یأخذ ألف درهم؛ أما إنّ إمارتکم یومئذ لایکون إلا لأولاد البغایا، و کأنّی أنظر إلی صاحب البرقع، قلت: و من صاحب البرقع؟ فقال: رجل منکم یقول بقولکم یلبس البرقع فیحوشکم فیعرفکم و لاتعرفونه، فیغمزبکم رجالاً رجلاً. أما إنّه لایکون إلاّ ابن بغی؛(7) گویا سفیانی یا هم صحبت سفیانی را می بینم که بارش را در « رحبه ی» شما در کوفه انداخته و جارچی اش جار می کشد که هر کس سر یک شیعه ی علی را بیاورد، هزار درهم دریافت می کند. پس همسایه به همسایه اش می جهد و می گوید: این از آن هاست! پش گردنش را می زند و هزار درهم می گیرد. آگاه باشید آن زمان امیران شما نباشد مگر فرزندان زنا (زنازاده ها) و در همین هنگام است که صاحب برقع را می بینم.
گفتند: صاحب برقع کیست؟!
فرمود: مردی از شما و به عقیده ی شما می باشد و برقع می پوشد و در دسترس شما است. او شما را می شناسد و شما او را نمی شناسید. پس تک تک شما را می فشارد. آگاه باش حتماً او نمی شود مگر فرزند زناکار!»
5- معاویه بن سعید از ابی جعفر محمد بن علی(علیه السلام) نقل می کند که علی بن ابی طالب(علیه السلام) به من فرمود: «إذا ختلف رمحان بالشام، فهو آیه من آیات الله تعالی. قیل: ثمّ مه؟ قال: ثمّ رجفه تکون بالشام، تهلک فیها مائه ألف یجعلها الله رحمه للمؤمنین و عذاباً علی الکافرین. فإذا کان ذلک فانظروا إلی أصحاب البراذین الشهب و الرایات الصفر، تقبل من المغرب حتّی تحلّ بالشام، فإذا کان ذلک فانتظروا خسفاً بقریه من قری الشام، یقال لها، خرشنا، فإذا کان ذلک فانتظروا ابن آکله الأکباد بوادی الیابس؛(8) زمانی که دو نیزه در شام اختلاف (رفت و آمد) کردند، پس او نشانه ای از نشانه های خداست.
پرسیدند: بعد از آن چه؟!
فرمود: زلزله ای در شام به وقوع می پیوندد که در آن صد هزار نفرهلاک می شود و آن را خداوند برای مؤمنین رحمت و برای کافرین عذاب قرار می دهد، وقتی که این جریان پیش آمد، بنگرید به صاحبان اسب های تاتاری ابلق و پرچم های زرد که از سمت مغرب فرا می رسد تا به شام نزول کنند. پس وقتی که این امر تحقق یافت، منتظر فرو رفتن قریه ای از قرای شام که آن را «خرشنا» گویند باشید. زمانی که این قضیه پیش آمد، منتظر فرزند(هند) جگرخوار در وادی یابس شوید.»
6- جابر از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: « سفیانی به اندازه ی بارداری زن باردار(9 ماه) حکومت خواهد کرد.»(9)
7- عمار دهنی گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود: «کم تعدّون بقآء السفیانی فیکم؟ قال: قلت: حمل امرأه تسعه أشهر قال: ما أعلمکم یا أهل الکوفه:(10) بقای سفیانی را چه قدر می شمارید؟ گفتم: مدت حمل زن، نُه ماه. فرمود: چه قدر دانایید شما ای اهل کوفه.»
8- عیسی بن اعین می گوید، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «السفیانی من المحتوم و خروجه من أوّل خروجه إلی آخره خمسه عشر شهراً ستّه أشهر، یقاتل فیها فإذا ملک الکور الخمس ملک تسعه أشهر ولم یزد علیها یوماً؛(11) سفیانی از حتمیّات است و از اول تا آخر خروجش پانزده ماه طول خواهد کشید که شش ماه می جنگد، وقتی که پنج منطقه را تسخیر کرد، فقط نه ماه ریاست می کند حتی یک روز هم زیادتر نخواهد شد.»
9- هشام بن سالم می گوید امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که سفیانی به پنج قطعه مسلط شد، نُه ماه برای او بشمارید. به گمان هشام پنج قطعه عبارت است از؛ دمشق، فلسطین، اردن، حمص و حلب.(12)
10- عبدالله بن منصور به جلی گوید: از امام صادق(علیه السلام) نام سفیانی را پرسیدم. فرمود: نامش را برای چه می خواهی بدانی، آن گاه که قطعات پنج گانه شام، دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنّسرین را مالک شد، آن هنگام به انتظار فرج باشید.
عرض کردم: نُه ماه حکومت می کند؟!
فرمود: نه هیجده ماه حکومت می نماید، یک روز هم بیشتر نخواهد بود.(13)
—————————————————–
پی نوشت ها :
1- خلاصه ای از روایات امیرالمؤمنین و باقر(علیهم السلام) از کتاب های مهدی منتظر: الإمام المهدی: 381/1 ح 321 و 355/5 ح 1791 اً (از رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) منتخب الأثر: ص 565 ف6 ب6 ح11؛ عقدالدرر: ص 77 و 79 و ص 82 (از حذیقه) غیبت نعمانی: ص 206؛ و مختصر بصائرالدّرجات: ص 199-200 و إلزام النّاصب:198/2 و التّسریف بالمنن: ص 125 ب 108 ح 125؛ غیبت طوسی: ص 461 ف 7 ح 474 و کتاب های فراوان دیگر.
2- بحارالأنوار: 182/52؛ حکومت جهانی مهدی ص 202.
3- ترجمه ی غیبت نعمانی باب 18 ص 360.
4- غیبت نعمانی باب 18 ص 160؛ بحارالأنوار: 248/52 ب 25 ح 130 از غیبت نعمانی.
5- بحارالأنوار: 215/52 ب 25 ح 71 از غیبت طوسی.
6- 133- عن زراره، عن حمران بن أعین، عن أبی جعفر محمّد بن علی (علیهم السلام) فی قوله تعالی: (فقضی أجلا و أجل مسمی عنده)(انعام: 2)قال: إنهما أجلان: أجل محتوم، و أجل موقوف، قال له حمران: ما المحتوم؟ قال الذی لا یکون غیره، قال: و ماالموقوف؟ قال هو الذی لله فیه المشیه قال حمران: إنی لأرجو أن یکون أجل السفیانی من الموقوف، فقال أبوجعفر (علیه السلام): لا و الله إنه من المحتوم.
134- عن الفضیل عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: إن من الامور امورا موقوفه و امورا محتومه و إن السفیانی من المحتوم الذی لابد منه. درباره ی از امور حتمیّه بودن سفیانی روایات متعدد با تعابیر مختلف آمده است طالبین به بحارالأنوار: 248/52 به بعد ب 25 احادیث 130 و 131 و 132 و 133 و 134 و 135 و 138 و ص 233 ح 98 و سایر صفحات مراجعه نمایید.
7- قال الفیروز آبادی: حاش الصید: جاءه من حوالیه لیصرفه إلی الحباله و قال فی الأقرب: غمز بالرّجل و علیه: سعی به شرّاً و طعن علیه و أهل المغرب یقولون غمز فلان بفلان إذا کسر جفنه نحوه لیغریه به أو لیلتجی إلیه أو لیستعین به، هذا و الحدیث فی المصدر ص 288.
غیبت طوسی: ص 288؛ بحارالأنوار: 215/52 ب 25ح 72 از آن.
8- بحارالأنوار: 215/52 ب 25 ح 73 از غیبت طوسی.
9- الملاحم و الفتن: نعیم بن حماد مروزی ص 129؛ پاسخ به شبهات احمد کاتب: 448/4 به نقل از آن.
10- «یحتمل أن یکون بعض أخبار مده السفیانی محمولا علی التقیه لکونه مذکورا فی روایتهم، أو علی أنه مما یحتمل أن یقع فیه البداء فیحتمل هذه المقادیر، أو یکون المراد مده استقرار دولته، و ذلک مما یختلف بحسب الإعتبار و یؤمی إلیه خبر عیسی بن أعین الآتی و خبر محمد بن مسلم الذی سبق»
بحارالأنوار: 216/52 ب 25 ح 74 از غیبت طوسی.
11- بحارالأنوار: 249/52 ب 25 ح 130 از غیبت نعمانی.
12- غیبت نعمانی باب 18 ص 357.
13- کمال الدین: ص 651؛ پاورقی ترجمه ی غیبت نعمانی: باب 18 ص 357.
منبع مقاله :
امینی گلستانی، محمّد؛ (1389)، سیمای جهان در عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم: مسجد مقدس جمکران، چاپ سوم