نویسنده: غلامرضا سعادتى
روز یازدهم: توفیق احسان
احسان چیست؟
1 – سرشت نیکان: قال على علیه السلام: «الاحسان عزیزه الاخیار; (74) احسان سرشت نیکوکاران است.»
2 – زینت علم: قال على علیه السلام: «زینه العلم الاحسان; (75) احسان زینت علم است.»
3 – اوج ایمان: قال على علیه السلام: «راس الایمان الاحسان; (76) احسان راس ایمان است.»
آثار و نتایج احسان
1 – عنایتخداوند:قال تعالى: «ان الله لمع المحسنین» (77) ; «خداوند با نیکوکاران است.»
2 – محبت الهى:قال تعالى: «احسنوا ان الله یحب المحسنین» (78) ; «نیکى کنید بدرستى که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
3 – بذر دوستى: قال على علیه السلام: «الاحسان الى المسیئ یستصلح العدو (79) ; نیکى به بد رفتار، دشمن را اصلاح مىکند.»
4 – هدایت:قال تعالى: «تلک آیات الکتاب هدى و رحمه للمحسنین» (80) ; «این است آیات کتاب [خداى حکیم] که رحمت و هدایت استبراى نیکوکاران.»
5 – رحمت الهى:قال تعالى: «ان رحمت الله قریب من المحسنین» (81) ; «البته رحمتخداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
6 – رفعت و بزرگى: قال على علیه السلام: «مع الاحسان تکون الرفعه; (82) بلندى مرتبه و مقام به وسیله نیکوکارى به دست مىآید.»
7 – عاقبتبه خیرى: قال على علیه السلام: «من احسن الى الناس حسنت عواقبه; (83) هر کس به مردم نیکى کند، عاقبتبه خیر خواهد شد.»
روز دوازدهم: عفاف
فضیلت عفاف
1 – برترین عبادت: قال الصادق علیه السلام: «افضل العباده العفاف (84) ; بهترین عبادت پاکدامنى است.»
2 – مقام ملک: قال على علیه السلام: «ما المجاهد فى سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف کاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه; (85) مجاهد در راه خدا پاداشش بیشتر از کسى نیست که در حالى که امکانات گناه دارد، پاکدامنى مىکند. اى بسا پاکدامنى که ملکى از ملائک بوده باشد.»
3 – اساس نیکىها: قال على علیه السلام: «العفه راس کل خیر (86) ; پاکدامنى در راس تمام نیکىهاست.»
4 – زکات زیبایى: قال على علیه السلام: «زکاه الجمال العفاف (87) ; زکات زیبایى پاکدامنى است.»
موجبات عفاف
1 – رضایتبه کفاف: قال على علیه السلام: «الرضا بالکفاف یؤدى الى العفاف (88) ; راضى بودن به آنچه کفایت کند، موجب پاکدامنى مىشود.»
2 – غیرت: قال على علیه السلام: «قدر الرجل على قدر همته و عفته على قدر غیرته (89) ; شخصیت مرد به اندازه همت او و پاکدامنى او به اندازه غیرت اوست.»
3 – قناعت: قال على علیه السلام: «اصل العفاف القناعه (90) ; اصل عفت، قناعت است.»
4 – عقل: قال على علیه السلام: «من عقل عف (91) ; عاقل پاکدامن است.»
روز سیزدهم: تقوى
تقوى چیست؟
از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر تقوى سؤال شد، حضرت فرمود: «ان لا یفقدک الله حیث امرک و لا یراک حیث نهاک; (92) تقوى آن است که خداوند تو را در جایى که امر فرموده غایب و در جایى که نهى فرموده حاضر نبیند.»
آثار و نتایج تقوى
1 – نزول رحمت:قال تعالى: «و لو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض» (93) ; «چنان که مردم آبادىها همه ایمان و تقوا داشتند، درهاى رحمت آسمان و زمین را براى آنها مىگشودیم.»
2 – خیر دنیا و آخرت: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «من رزق التقى رزق خیر الدنیا والاخره; (94) هر کس را تقوا روزى شود خیر دنیا و آخرت نصیبش شده است.»
3 – کرامت:قال تعالى: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (95) ; «گرامىترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.»
4 – داروى امراض روحى: قال على علیه السلام: «ان تقوى الله دواء قلوبکم (96) ; تقوا دواى دردهاى روحى شماست.»
5 – قبولى اعمال:قال تعالى: «انما یتقبل الله من المتقین» (97) ; «خداوند اعمال را از متقین مىپذیرد.»
6 – عزت: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «من اراد ان یکون اعز الناس فلیتق الله (98) ; هر کس مىخواهد عزیزترین مردم باشد، تقوا پیشه کند.»
روز چهاردهم: امتحانات الهى
زندگى براى هیچ کس به یک منوال نیست. گاهى انسان در غم و اندوه و بلا بسر مىبرد وزمانى در رفاه و آسایش و هیچ کس را پیدا نمىکنیم که در تمام دوران عمرش همواره مبتلا و یا همیشه در خوشى و راحتى باشد. اما هیچ یک از بلا یا خوشى نشانه بدى یا خوبى صاحب آن نیست، بلکه گاهى آسایش بیش از حد ریشه در استدراج دارد و گرفتارى نشانه لطف خداوند استبراى کسب مقامات بالاتر.
آنچه مسلم است این است که در نظام طبیعتبدون آزمون و گرفتارى نمىتوان به مراتب افراد واقف شد و اغلب افراد قبل از آزمایش خود را از موفقترین افراد مىدانند. پس وجود بلاها و ابتلائات براى شناخت درجات انسانى افراد ضرورى است و اگر انسان به حال خود گذاشته شود حب نفس او را وادار به خودپسندى و طغیان خواهد کرد. خداوند مىفرماید:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا» (99) ; «اگر خداوند سفره روزى بندگان را بگستراند، طغیان خواهند کرد.»
اما بلاها و امتحانات الهى گاهى کیفرىاند و گاهى درجهاى و ضمنا گاهى فردىاند و زمانى جمعى وگروهى. تصویر تقسیم مذکور چنین است:
بلاها
1 – فردى
الف: کیفرى: مثل از پا در آمدن نمرود توسط پشه
ب: درجهاى: «و اذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن»
2 – اجتماعى
الف: کیفرى: مثل طوفان نوح
ب: درجهاى: مثل جریان شعب ابىطالب
اگر بلا درجهاى باشد، باید به استقبالش رفت چون ناز پرورده تنعم نبرد راه به جایى.
چنانکه گوشتخام به آتش پخته شود و تا پخته نشود شایسته خوان ملوک نگردد، آدمى هم خام است و جز به آتش مصائب و بلیات پخته نشود و تا پخته نشود شایسته بساط ملک الملوک جل جلاله نشود.
این بلاى دوست تطهیر شماست
علم او بالاى تدبیر شماست
پوست از دارو بلاکش مىشود
چون ادیم (100) طایفى خوش مىشود
× × ×
در ره منزل لیلى که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشى
× × ×
اما اگر بلا، کیفرى باشد، باید با توبه و استعانت از خداوند، زمینههاى وقوع آن را ازبین برد. و این جاست که مىگوئیم: «اللهم اغفرلى الذنوب اللتى تنزل البلاء.» (101)
روز پانزدهم: شرح صدر
حضرت موسى علیه السلام فرمود: «رب اشرح لى صدرى و یسر لى امرى واحلل عقده من لسانى یفقهوا قولى.» (102) خداوند در اکثر نعماتى که به پیامبرش مىدهد منت نمىگذارد اما در مورد نعمتشرح صدر به پیامبر منت مىگذارد و مىفرماید: «الم نشرح لک صدرک.» (103)
موجبات شرح صدر
1 – انس با قرآن: «اللهم نور بکتابک بصرى واشرح به صدرى; (104) خدایا چشمان مرا به وسیله کتاب خود نورانى کن و سینهام را فراخى ده.»
2 – اراده الهى: قال تعالى: «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام»; (105) «پس هر که خدا هدایت او را خواهد، قلبش را به نور اسلام روشن و وسیع مىکند.»
روز شانزدهم: ابرار و اشرار
ویژگىهاى ابرار
1 – صاحب بهترینها: قال تعالى: «و ما عندالله خیر للابرار» (106) ; «آنچه نزد خداستبراى نیکان از هرچیز بهتر است.»
2 – غرق نعمتها: قال تعالى: «ان الابرار لفى نعیم» (107) ; «محققا نیکوکاران درون نعمتها متنعماند.»
ویژگىهاى اشرار
1 – پیشوایان گمراه و گمراه کننده: قال على علیه السلام: «ان شر الناس عندالله امام جائر ضل و ضل به (108) ; بدترین مردم، پیشوایان گمراه و گمراه کنندهاند.»
و نیز آن امام بزرگوار موارد زیر را از اشرار شمردند:
2 – «من لا یقبل العذر; کسى که عذر را نمىپذیرد.»
3 – «من لایبالى ان یراه الناس مسیئا; کسى که ابا ندارد که مردم او را گناهکار ببینند.»
4 – «العلماء اذا فسدوا; عالمان، زمانى که فساد کنند.»
5 – «المشاؤون بالنمیمه; سخن چینان.»
6 – «المفرقون بین الاحبه; کسانى که بین دوستان تفرقه مىاندازند.»
روز هفدهم: توفیق عمل صالح
بهترین اعمال
1 – «افضل الاعمال احمزها; (109) بهترین اعمال مشکلترین آنهاست.»
2 – «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک; (110) بهترین اعمال چیزى است که انجام آن برایت ناگوار است.»
3 – «افضل الاعمال ما ارید به وجه الله; (111) بهترین اعمال عملى است که براى خدا باشد.»
4 – «افضل العمل ادومه و ان قل; (112) بهترین اعمال آنست که دوام داشته باشد ولو کم باشد.»
5 – «اطعام الطعام افضل الاعمال; (113) اطعام کردن بهترین عمل است.»
آثار عمل صالح
1 – رستگارى: «فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسى ان یکون من المفلحین» (114) ; «پس هر کس به درگاه خدا توبه کند و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد.»
2 – حیات طیبه: «من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه» (115) ; «هر کس از مرد و زن کار نیکى به شرط ایمان به خدا انجام دهد، ما او را در زندگى سعادتمندانه زنده مىگردانیم.»
3 – شعار مؤمن: «قال على علیه السلام: «العمل شعار المؤمن (116) ; عمل شعار (نشانه) مؤمن است.»
روز هیجدهم: برکات ماه مبارک رمضان
معناى رمضان
رسول اکرم فرمودند: «انما سمى رمضان لانه یرمض الذنوب (117) ; به درستى که علت نامگذارى ماه مبارک رمضان به این نام این است که گناهان را مىسوزاند.»
ویژگىهاى ماه مبارک رمضان
1 – برترین ماهها
2 – برترین روزها
3 – والاترین شبها
4 – برترین ساعات
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله… شهر هو افضل الشهور عندالله و ایامه افضل الایام و لیالیه افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات (118) ; اى مردم ماه خدا به سوى شما رو آورده است…. ماهى که در نزد خدا بهترین ماهها است و روزهاى آن بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.»
برکات ماه مبارک رمضان
1 – غفران الهى: «من ادرک شهر رمضان فلم یغفر له فابعده الله (119) ; کسى که ماه رمضان را درک کند و خدا او را نبخشد، از حمتخدا دور است.»
2 – استجابت دعا: «دعائکم فیه مقبول (120) ; دعاى شما در این ماه مستجاب است.»
3 – بسته شدن درهاى جهنم: «تغلق فیه ابواب النیران و یفتح فیه ابواب الجنان (121) ; در این ماه درهاى جهنم بسته و درهاى هشتباز مىشود.»
4 – ایمنى از مکر شیاطین: «قد وکل الله بکل شیطان مرید سبعه من الملائکه فلیس بمحلول حتى ینقضى شهرکم هذا (122) ; خداوند بر هر شیطانى که قصد شما بکند هفتاد ملک مىگمارد. او را توان نفوذ در شما نیست تا ماه مبارک رمضان تمام شود.»
5 – قبول شدن اعمال: «عملکم فیه مقبول (123) ; عمل شما در این ماه مورد قبول است.»
6 – نفسها تسبیح است: «انفاسکم فیه تسبیح (124) ; نفس کشیدنهاى شما در آن ماه تسبیح است.»
7 – خواب عبادت است: «نومکم فیه عباده (125) ; خواب شما در این ماه عبادت است.»
روز نوزدهم: هدایتبه سوى خیرات
اقسام هدایت
1 – تکوینى:«ربنا الذى اعطى کل شىء خلقه ثم هدى» (126) ; «خداى ما آن کسى است که به همه موجودات عالم، وجود بخشید و سپس به راه کمالشان هدایت کرد.»
2 – تشریعى:«انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (127) ; «ما به حقیقت راه را به انسان نشان دادیم خواه هدایت پذیرد یا کفران نعمت کند.»
شایستگان هدایت
1 – مؤمن:«من یؤمن بالله یهد قلبه» (128) ; «کسى که به خدا ایمان بیاورد خدا او را هدایت مىکند.»
2 – توبه کننده: «یهدى الیه من اناب» (129) ; «هر کس به سوى خدا باز گردد خدا او را هدایت مىکند.»
3 – مستمسکین به خداوند: «من یعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقیم» (130) ; «هر کس به دین خدا متمسک شود، به راه راست هدایتیافته است.»
4 – مجاهدین: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (131) ; «آنها که در راه ما کوشش کنند محققا آنها را به راه خویش هدایت مىکنیم.»
5 – اهل تقوى: قال على علیه السلام: «هدى من اشعر قلبه بالتقوى» (132) ; آنکه قلبش تقوى را درک کرد، هدایتیافت.»
6 – صابران: قال على علیه السلام: « هدى من ادرع لباس الصبر والیقین (133) ; هدایتیافت آنکه لباس صبر و یقین پوشید.»
7 – مخلصین: قال على علیه السلام: «هدى من اخلص الایمان (134) ; آنکه ایمان خود را خالص نمود هدایتیافت.»
8 – عالمان: قال على علیه السلام: «من علم اهتدى (135) ; آنکه عالم شد هدایتشد.»
بهترین وسیله هدایت
1 – قرآن: قال تعالى: «ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم» (136) ; همانا این قرآن خلق را به استوارترین راه هدایت مىکند.»
2 – اهل بیت پیامبر: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «انى تارک فیکم الثقلین ما ان اخذتم به لن تضلوا; کتاب الله و عترتى (137) ; من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت مىگذارم، تا وقتى که پیرو آنها باشید هرگز گمراه نخواهید شد; قرآن و اهل بیتم.»
روز بیستم: توفیق تلاوت قرآن
آثار تلاوت قرآن
1 – بهرهمندى از پاداشهاى الهى: «ان الذین یتلون کتاب الله … یرجون تجاره لن تبور» (138) ; «آنان که کتاب خدا را تلاوت مىکنند امید تجارتى دارند که زیان و زوال ندارد.»
2 – شکوفایى ایمان: قال على علیه السلام: «لقاح الایمان تلاوه القرآن (139) ; شکوفایى ایمان با قرآن خواندن است.»
3 – همنشین تنهایى: قال على علیه السلام: «من انس بتلاوه القرآن لم توحشه مفارقه الاخوان; (140) هر که به تلاوت قرآن انس بگیرد، جدایى از دوستان، او را به وحشت نمىاندازد.»
× × ×
صبح خیزى و سلامت طلبى چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
آداب تلاوت قرآن
1 – پاکى و نظافت دهان: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «طیبوا افواهکم فان افواهکم طریق القرآن (141) ; دهانهاى خود را پاکیزه نگه دارید، زیرا دهانهاى شما راه قرآن است.»
توضیح: مراد از پاکى، پاکى ظاهرى و باطنى است; یعنى هم مسواک زدن و هم پرهیز از گناهان زبانى مانند غیبت و دروغ و … .
2 – استعاذه: قال تعالى: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم» (142) ; «[اى پیامبر!] هنگام قرائت قرآن از وسوسه شیطان به خداوند پناه ببر.»
3 – ترتیل: قال تعالى: «و رتل القرآن ترتیلا» (143) ; «قرآن را شمرده شمرده بخوان.»
4 – تدبر: قال تعالى: «ا فلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» (144) ; «آیا به آیات قرآن نمىاندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلها نهاده شده است؟»
5 – خشوع: قال تعالى: «الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله» (145) ; «آیا نوبت آن نرسیده که گرویدگان دلهایشان به یاد خدا خاشع گردد؟»
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دار الملک ایمان را مجرد بینداز غوغا
6 – صداى خوش: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «حسنوا القرآن باصواتکم (146) ; «قرآن را با صداى خوش بخوانید.»