پژوهش های خاورشناسان درباره نهج البلاغه

پژوهش های خاورشناسان درباره نهج البلاغه

نویسندگان: دکتر عباس احمدوند(2)
دکتر سحر کاوندی

چکیده

نهج البلاغه – که مجموعه ای است از خطبه ها، نامه ها و سخنان قصار امیرالمؤمنین علی (ع) – یکی از مهم ترین کتب ادب عربی و سمبل فصاحت و بلاغت در آن زبان شمرده می شود. این کتاب، از دیر باز، مورد توجه عالمان و ادیبان مسلمان واقع شده و سهم فراوانی از پژوهش های خاورشناسان غربی را نیز به خود اختصاص داده است. شناخت پژوهش های غربیان درباره آن را می توان عاملی مهم در شناسایی جریان شیعه پژوهی و مطالعات عرب شناسان غربی دانست. بررسی مراحل، علل و دستاوردهای پژوهش های خاورشناسان و نیز ورود محققان مسلمان مقیم غرب به این عرصه، از مسائل مهم مطرح شده در این مقاله است.(1)

اهمیت و جایگاه نهج البلاغه

نهج البلاغه یا راه رسا سخن راندن، دایره المعارفی است از فرهنگ اسلامی که در آن مباحثی چون خداشناسی، جهان فرشتگان، پیدایی جهان، طبیعت انسان، امت ها و حکومت های نیک کردار یا ستمکار وجود دارد.(3) سخنان علی (ع) در طرح این نوع مباحث با زبان موعظه، هر پدیده محسوس یا معقولی را بسیار روشن و قابل درک پیش چشم خواننده قرار می دهد. آن گاه، آرام آرام خواننده را با خود به سرمنزلی می رساند که همان درگاه خداوند و آستان پروردگار باشد.(4) این کتاب از دیرباز مورد توجه مسلمانان بوده است؛ علاوه بر شیعیان – که آن را پس از قرآن کریم، بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و والاترین کتاب رهایی بخش دانسته و دستورات معنوی و حکومتی آن را بزرگ ترین راه نجات تلقی کرده اند -(5) بزرگان اهل سنت هم آن را بسیار ستوده اند. با بررسی خطبه ها و رساله های ادیبان و علمای عرب و بلکه اشعار شاعران عربی پس از اسلام، خواهیم دید کمتر شاعر و ادیبی از سخنان علی(ع) معنایی را نگرفته و یا کلام وی را در نوشته و سروه خویش تضمین نکرده باشد.(6) مترسّلان عربی چون عبدالحمید بن یحیی عامری (م132ق)، جاحظ (م255ق) و ابن نباته (م374ق) نیز برای مشق فصاحت و بلاغت در آن نگریسته و فقره هایش را به کار برده اند و این کار را به دیگران نیز توصیه کرده اند.(7)

مطالعات غربیان در باب شیعه

غربیان در نقطه آغازین برخورد و آشنایی با مسلمانان (جنگ های صلیبی) بیشتر با فاطمیان در تماس بوده و یا آن که آگاهی های اندک خویش را درباره اسلام، از حشّاشین (اسماعیلیه)(8) کسب می کردند.(9) در این دوران سرشار از آگاهی های اندک و ناکافی از اسلام،(10) تصورات آنها از شیعه به مراتب کم تر و نادرست بود.(11) ویلیام صوری،(12) رئیس اسقفان شهر صور در این ایام، یکی از قدیمی ترین نویسندگان غربی است که برای نخستین بار در نوشته خود به شیعه اشاره می کند و به گمان خود، تفاوت آن را با اسلام سنی بیان می دارد، اما حقیقت، آن است که او از شیعه به نادرستی و تنها بدان جهت که تعالیمش شبیه آیین وی است، یاد می کند(13) ویلیام (و نویسندگان پیروش) معتقد بودند جبرییل (ع) در ابلاغ وحی به علی (ع) خطا کرده و به اشتباه، به پیامبر (ع) ابلاغ وحی نموده است،(14)و(15) ولی چه جای تعجب وقتی منبع آگاهی های امثال ویلیام از شیعه، سخنان افرادی چون شیخ الجبل، رئیس حشاشین (اسماعیله) شام باشد.(16)
این گونه خطاها در آثار دیگر نویسندگان عصر صلیبی چون ژاک دو ویتری(17) اسقف منطقه عکا نیز به چشم می خورد؛ ژاک با وجود آگاهی های بیشتر از اسلام، اطلاعاتی ناچیز و نادرست در باب شیعه از ویلیام صوری اخذ و ارائه می کند؛(18) چنان که جوین ویل(19)، تریپولی(20) و ریکولدو دامونت کروس(21) نیز تحت تأثیر ویلیام، چنین ادعایی را ابراز می کردند.(22)
کم اطلاعی و ناآگاهی نسبت به شیعه و معرفی نادرست آن از سوی غربیان تنها، به دوران نبردهای صلیبی اختصاص نداشت و حتی تا زمان های بعد نیز ادامه یافت(23). البته بحث از زمینه ها، علل و روند خاص مطالعات شیعی غربیان بسیار گسترده است(24)، لیکن در تمامی مطالعات و معرفی های هرچند نادرست و محرف از شیعه، ملاحظه می شود موضوعی که توجه غربیان را بیشتر به خود جلب کرده، علی بن ابی طالب (ع) است که در اکثر جاهایی که سخنی از شیعه به میان می آید، نام ایشان ذکر می گردد.

علل توجه غربیان به علی (ع) در قرون وسطی

علاوه بر معرفی محرّف علی (ع) در برخی کتب لاتینی(25) و تکرار آنها در دوره های معاصر(26) غربیان به دلایلی دیگر نیز به علی (ع) و مباحث و مسائل مربوط به وی توجه کرده اند. چنان که می دانیم یکی از عناصر مهم شرکت کننده در جنک صلیبی اول، شوالیه های (جوانمردان) مسیحی بودند که طبق آگاهی هایی که درباره علی (ع) و شخصیت وی کسب کرده بودند، می پنداشتند بهترین شوالیه و ارزنده ترین خلفای راشد، علی (ع) است.(27) این مسائل باعث شد شخصیت، آراء و احیاناً آثار ایشان از همان ابتدا مورد توجه غربیان درگیر و مواجه با اسلام و مسلمین قرار گیرد و زمینه ایجاد ادبیاتی گسترده را در باب حضرت و مسائل مربوط به ایشان فراهم آورد. در این نوشتار، به بخشی از آن آثاری که درباره نهج البلاغه شکل گرفته است، اشاره می کنیم.

آغاز فعالیت های علمی غربیان درباره نهج البلاغه

همان گونه که پیشتر آمد، نهج البلاغه از دیر باز مورد توجه ادبای مسلمان بوده و ایشان پیوسته به تلخیص، شرح و تأثیرپذیری از آن مشغول بوده اند(28)و(29) از سوی دیگر، یکی از نخستین گام های غربیان در مطالعات اسلامی، ترجمه آثار اسلامی و شرقی بود.(30) از این رو، طی قرون 15 و 16 میلادی – که مصادف با آغاز مطالعات جدی اسلامی در غرب است – برخی از مشاهیر خاورشناسان، چون سیلوستر دو ساسی(31) (بعدها ساسی) – که از جمله مهم ترین عربی دانان غربی محسوب می شدند – به متون برجسته ادب عربی علاقه مند شدند که نهج البلاغه از مهم ترین آنها بود.(32)
در این دوران، مهم ترین علت توجه خاورشناسان به نهج البلاغه، اهمیت ادبی آن بود و طبعاً برای تعلیم و تعلم زبان عربی، آنها ناگزیر از یادگیری مهم ترین نصوص ادب عربی بودند که نهج البلاغه در زمره آنها بود.(33) کارل بروکلمان – که اشعار و حکم علی (ع) را اساساً تحت عنوان غیر منصفانه «ادبیات منحول علوی» آورده است،(34) آغاز ترجمه و نشر آثار و اشعار منسوب به علی (ع) را به لاتینی در قرن پانزدهم میلادی می داند.(35) اما این آغاز راه بود و در قرون بعد، فعالیت های غربیان در این زمینه رشد کمی و کیفی یافت؛ برای نمونه در سال 1629م، کتابی به نام شذرات الأدب من کلام العرب در لیدن منتشر شد که همراه لامیه العجم طغرایی و خطبه ای از ابوعلی سینا، ترجمه برخی حکم علی (ع) را نیز به همراه داشت.(36) در سال 1806م، نیز فلایشر،(37) خاورشناس و عرب شناس شهیر آلمانی، کتابی حاوی برگزیده های ادب عربی را به نام نثر اللئالی، به آلمانی ترجمه و منتشر ساخت.(38) وی همچنین به سال 1837م، حکم صدگانه علی (ع)، جمع آوری شده توسط رشیدالدین وطواط، را با حواشی و تعلیقات، به آلمانی ترجمه و در لایپزیک منتشر ساخت؛(39) چنان که سیمون اوکلی،(40) در کتاب تاریخ سارازن ها(41) نیز به نقل و ترجمه انگلیسی 169 مورد از کلمات حکیمانه علی (ع) پرداخته است.(42)
این نهضت ترجمه ای بعدها نیز تداوم یافت؛ به عنوان نمونه ویلیام یول(43)، خاورشناس و عرب شناس انگلیسی در سال 1832م، به ترجمه انگلیسی صد کلمه مولای متقیان امیرمؤمنان (تهران 1304) – که احتمالاً روایت فارسی مجموعه رشیدالدین وطواط در قرن ششم است – پرداخته و آن را در ادینبورو منتشر ساخته است.(44) و(45) با این همه، توجه به این متن برجسته ادبی تنها اختصاص به خاورشناسان و متخصصان ادب عرب متقدم نداشته و بعدها نیز خاورشناسانی شهیر و دوران ساز چون ایگناتس گلدتسهیر(46)، تئودور نولدکه(47) و کرنکو(48) هم انتشارات و پژوهش هایی را، هر چند اندک، در باب سخنان علی (ع) به سامان رساندند که باعث توجه بیشتر جریان خاورشناسی به نهج البلاغه گردید.(49)
اما با وجود رو به رشد بودن روند پژوهش ها و ترجمه های خاورشناسان از نهج البلاغه، نوعی اعوجاج در درک و شناخت ایشان نسبت به نهج البلاغه و علی (ع) در حال پیدایش بود؛ برای نمونه محققی چون دوسلان با استفاده از یک نسخه خطی از نهج البلاغه – که نام گردآورنده آن در پایان، مرتضی ذکر شده بود – چنین نتیجه گرفته بود که مدون نهج البلاغه، شریف مرتضی است و نه رضی؛(50) غافل از آن که مرتضی، لقب علی (ع) نیز بوده و دوسلان در کار پژوهش خویش بسیار به خطا رفته است.(51) حتی محققانی نامدار و عربی دان چون گلدتسهیر، نولدکه و بروکلمان، میان نهج البلاغه و صحیفه سجادیه خلط کرده، به اظهار نظرهایی عجیب در این باب پرداخته اند.(52) اگر بگوییم این نوع خلط ها در زمان گلدتسهیر و نولدکه – که امکانات پژوهشی اندکی در اختیار داشته اند – قابل درک است؛ (53) برای اظهار نظرهای بروکلمان و تکرار سخنان اسلاف خاورشناسش جای هیچ توجهی باقی نمی ماند؛(54) زیرا به گفته خود بروکلمان، وی نسخه های متعددی از نهج البلاغه و ترجمه هایی کامل یا ناقص از آن را در دسترس داشته است.(55)
شاید بتوان گفت پژوهش جدی درباره نهج البلاغه و توجه به این متن ادبی عربی در قرن بیستم و با تلاش خاورشناسان و عرب شناسانی چون کلمان هوار،(56) رژی بلاشر،(57) عبدالجلیل و گیب(58) – که بیشتر به حوزه خاورشناسی فرانسه تعلق دارند – پی ریزی شده است. یکی از آغازگران این جریان قرن بیستمی، کلمان هوار است. او برای نمونه در مقاله «نهج البلاغه» دایره المعارف مختصر اسلام،(59) سخنانی بیان کرد که تا حد زیادی با آرای خاورشناسان پیش از او تفاوت داشت. هوار با نقل آرای شرقی ها، قضاوت های علی (ع) را با قضاوت های داوود و سلیمان (ع) مقایسه می کند و ستایش های شرقیان را نسبت به نهج البلاغه عنوان می دارد.(60) او به تلاش های رشیدالدین وطواط و ترجمه فلایشر از آن اشاره می کند و اقدام فخرالدوله علی بن حسین، وزیر سلاجقه روم (وزیر غیاث الدین کیخسرو سوم) در حک برخی کلمات حضرت بر دیوارهای گوک مدرسه(61) در سیواس آناتولی (سال 670ق) یاد کرده، خود به نقل و بررسی آن دیوار نوشته ها می پردازد.(62) با این همه، او نیز نسبت به امثال گلدتسهیر و بروکلمان راهی به پیش نمی گشاید و نسبت جعلی و بدون تاریخ بودن کلمات (و اشعار) علی(ع) را تکرار می کند.(63)دیگر هم وطن او، رژی بلاشر با احتیاط کمتری وبا ارجاع به اثر ج. سلطانِ(64) مسلمان، در کتاب تاریخ ادبیات عرب خود، ضمن بحث از فن خطبه در ادبیات منثور عربی،(65) از خطبه های خلیفه راشد، علی(ع) و گردآوری آنها در نهج البلاغه سخن می گوید.(66) از نظر بلاشر، تکامل فن خطبه تحت تأثیر دین اسلام بوده است.(67) اما او نیز از خطب نهج البلاغه، با صفت «منسوب» یاد می کند(68). دیگر مورخ فرانسوی نویس ادب عربی، م عبدالجلیل، نیز که تاریخ ادبیات عرب او به سال 1943م، در پاریس منتشر شد، در ابتدا نسبت به نثرهای منسوب به صدر اسلام تردید کرده(69) نوشته است:
شایسته است در مجموعه آثار ادبی منسوب به علی (ع) بیشتر دقت کنیم.(70)
چنان که وی دیوان حضرت را پرحجم و سخت مظنون خوانده، نهج البلاغه را نیز حداکثر منسوب به علی (ع) می نامد.(71) با این حال، در ادامه مباحث عبدالجلیل، به تمایزاتی نسبت به پژوهش های جاری خاورشناسان نیز بر می خوریم که به احتمال، در اثر مسلمان بودن و یا آشنا بودن وی با اسلام رخ داده است. تفاوت نخست، آن است که او بر خلاف عرف و عادت غربیان به تجزیه و تحلیل محتوای نهج البلاغه می پردازد(72) و در گام دوم نیز تصریح می کند که هیچ دلیل قاطعی بر ناصحیح بودن کل مجموعه نهج البلاغه در دست نیست(73) و این مطلبی است که تا پیش از او هیچ خاورشناسی آن را طرح نکرده بود. حتی عبدالجلیل به نوعی روش تحقیق درباره اصالت نهج البلاغه را نیز به خوانندگان و نسل های بعد عرضه می دارد که:
شاید از طریق پژوهش دقیق امکان شناخت ناسره کتاب را بازیابیم و متون صحیح و کهنی را – که با زبانی پر استعاره و پرتوان، ویژگی های پیچیده و دردناک حیات علی (ع) را نمایش می دهد – استخراج کنیم.(74)
البته عبدالجلیل تنها به ارائه این پیشنهاد ارزنده و در نوع خود کم نظیر، بسنده می کند و اقدامی عملی در این زمینه انجام نمی دهد. شاید در پی این نوع فراخواندن ها بود که گیب، ضمن بحث از ادب عربی در عصر آل بویه، (75) مدون اصلی نهج البلاغه را معین نکرده و آن را به شریف رضی و یا شریف مرتضی نسبت می دهد؛(76) گر چه او در باب استناد حقیقی و درست خطبه ها به حضرت و سجع زیبا و غیر متکلف نهج البلاغه – که وی آن را «شاهراه بلاغت» می نامد – تردیدی روا نمی دارد(77) و از شهرت فراوان آن در میان شیعیان و اهل سنت یاد می کند.(78) پس از ویرایش دوم کتاب گیب (1963م)، آهسته آهسته روند داوری ها درباره نهج البلاغه رو به بهبود گذارد؛ برای مثال مختارجبلی، نویسنده مسلمان مقاله «نهج البلاغه» در دایره المعارف اسلام لیدن (ویرایش دوم)- که نماینده رهیافت توصیفی اسلام شناسی در غرب است -(79) نخستین بحث از اصالت نهج البلاغه را متعلق به ابن خلکان دانسته است، که ذهبی و دیگران بعدها آن را تکرار کرده اند.(80) وی با رد نظر محققانی چون دوسلان و استناد به آثار مشاهیر خاورشناسان و نسخ خطی متعدد، اذعان می دارد تمامی نسخ نهج البلاغه از آن علی (ع) بوده و گردآورنده آن شریف رضی است.(81)
جبلی علی رغم به کار بردن کلمه «منسوب» برای نهج البلاغه علی (ع)، با استعمال واژه «به طور سنتی» نشان می دهد که روش خاورشناسان قرون 18 و 19م، مخدوش است.(82)
او در میان استناد به پژوهش های خاورشناسان، به تحقیقات لور اوکسیا والگلیری،(83) خاورشناس شهیر ایتالیایی، توجه فراوانی دارد. جبلی به طور خاص، تحت تأثیر این سخن و اگلیری است که بخش فراوانی از نهج البلاغه، بویژه بخش های تاریخی آن، به راستی از آن علی (ع) است؛ اما اثبات اصالت مابقی آن با دشوارهایی روبه روست.(84) در واقع، واگلیری در مقاله مشهور خود درباره نهج البلاغه و گردآورنده آن شریف رضی، ضمن بحث از انتساب تدوین کتاب به رضی، عمده مطالب آن را هم از آن علی (ع) می داند؛ (85) چنان که در برابر تردیدهای ابن خلکان و مقلدان وی(86) در تأیید اصالت بخش عمده ای از مجموعه، به منابع هم عصر ابن خلکان و پیش تر از او و نیز به منأبع محکم شیعه و سنی استناد می کند.(87) او همچنین در پاسخ به پرسش های خاورشناسان، از استدلال های محققانی چون ایوانف(88) بهره می جوید.(89)
کلیفورد ادموند با سورث،(90) خاورشناس کثیرالتألیف انگلیسی، در مقاله «نهج البلاغه «در دایره المعارف ادبیات عربی(91)(92)، فهرستوار به دستاوردهای پژوهش های خاورشناسی درباره نهج البلاغه این چنین اشاره می کند:
این کتاب مجموعه ای از خطبه ها، رسائل، عهود و حِکَم است که، «به طور سنتی»، به علی (ع) نسبت داده می شود و مسلمانان سبک فصیح و آراسته آن را یکی از آثار برجسته نثر عربی می دانند.(93)
وی سپس درباره مناقشه های بر سر اصالت کتاب می گوید:
سبک بیشتر فقرات نهج، نشانگر نضج تعابیر، و عمق و پختگی کلمات آن است که برای دوره ای نزدیک به دوران تدوین قرآن، عجیب است.(94)
آنگاه در ادامه، آرای شیعیان و بزرگان ادبای عرب را در تأیید اصالت کتاب می آورد.(95) اما با این که او مسأله تعیین میزان اصالت نهج البلاغه را لاینحل می داند،(96) از شهرت پژوهش های افرادی چون واگلیری نیز غافل نمانده، معتقد است:
بی تردید، بخش های قابل ملاحظه ای از کتاب، بویژه بخش های تاریخی و خطب آن می تواند از سوی خود علی (ع) نگاشته شده باشد؛ زیرا در آن، عباراتی که اسناد یا سلسله ناقلانش به عصر حضرت باز می گردد، موجود است.(97)
البته نظر نهایی و بسیار عجیب باسورث آن است که مواد کتاب از آن علی (ع) است، اما شکل و تحریر کنونی آن، احتمالاً به شریف رضی تعلق دارد.(98)

ورود مسلمانان به عرصه نهج البلاغه پژوهی در غرب

پژوهش ها

برخی از مسلمانان در نیمه نخست قرن بیستم، زیر نظر خاورشناسان، تحصیل کرده و به شیوه ایشان در ادب عربی تحقیقاتی را انجام دادند. با این حال، علایق شرقی ایشان باعث شد دغدغه ها و مسائل مورد توجه خاورشناسان به شرقی های مسلمانِ در تماس با این نوع افراد نیز منتقل گردد؛ از جمله مهم ترین مسائل خاورشناسی درباره نهج البلاغه، بحث اصالت آن بود. از این رو، بسیاری از محققان مسلمان ساکن غرب یا شرق، متوجه چنین بحثی شده و باب تازه ای را در پژوهش های خویش گشودند. شاید تألیف آثاری چون استناد نهج البلاغه، (99) مصادر نهج البلاغه و أسانیده(100) و آثاری دیگر،(101) حاصل این رویکرد محققان مسلمان باشد. بنابراین، مسأله اثبات اصالت نهج البلاغه بسیار مورد توجه محققان مسلمان ساکن و شاغل در اروپا و امریکا نیز قرار گرفت. مختار جبلی با استناد به نسخه های خطی فراوان و پژوهش های واگلیری، کوشیده ایرادات خاورشناسانی چون کرنکو، دوسلان و گلدتسهیر را پاسخ گوید.(102) بدین قرار، جبلی طی بحثی مفصل، با نقل از ادبای عرب و محققانی چون واگلیری و نیز بررسی کامل سلسله ناقلان، بخش عمده کتاب را متعلق به امام علی (ع) می داند.(103) حتی محققان مسلمان به تحلیل درونی، بیرونی، زبانی و محتوایی فقراتی از نهج البلاغه و تطبیق آن با دیگر متون نیز پرداخته اند؛(104)برای نمونه، وداد القاضی، (105) استاد کنونی دانشگاه شیکاگو، با نقد آرای محققانی چون گوستاو رشر(106) و جرارد سالینگر،(107) و پس از بررسی دقیق کتاب «الجهاد» دعائم الاسلام قاضی نعمان (نوشته در حدود 347ق) نتیجه می گیرد که در مطاوی کتاب «الجهاد» عهدی بیست صفحه ای وجود دارد که در سبک نگارش آن با دعائم الاسلام متفاوت است.(108) وی در اثبات مدعای خویش مبنی بر انتساب این عهد به قاضی افلح بن هارون، و نه قاضی نعمان، به بررسی اسناد نهج البلاغه می پردازد و پس از مقایسه عهد قاضی افلح با عهد امیرالمومنین به مالک اشتر، به این نتیجه می رسد که نهج البلاغه، بویژه عهد نامه مالک اشتر، اصیل بوده وعهد قاضی افلح به تأثیر از آن نگاشته شده است.(109)
طاهره قطب الدین (استاد حال حاضر دانشگاه شیکاگو و شیعه هندی الاصل که اکنون به یکی از نمادهای پژوهشی در باب نهج البلاغه تبدیل شده است) با تأثیر از آرای واگلیری، جبلی و قاضی، عمیقاً معتقد است نهج البلاغه اصیل بوده و مدون آن شریف رضی است.(110) قطب الدین با تحلیل آثار متقدمی چون الفهرست ابن ندیم، رجال النجاشی و امثال آن، کتاب را مشتمل بر 238 خطبه، 78 نامه، 473 حکمت و 9 غریب کلام در موضوعات گوناگون می داند.(111) او که از ویژگی های سبکی و تأثیر فراوان نهج البلاغه بر ادب عربی و اسلامی با شگفی فراوان سخن می راند،(112) گفتمان جدید درباره اصالت نهج البلاغه را به شقوقی تقسیم می کند که بنا بر آن شیعه، تمامی قسمت های آن را اصیل دانسته و می داند؛(113) چنان که اهل تسنن عمدتاً آن را مورد تردید و تشکیک قرار می دهند.(114) وی اذعان می دارد شریف رضی، به دلیل شهرت فراوان اسناد و مدارک نهج البلاغه، از ذکر آنها خودداری کرده است و همین مطلب باعث طعن افرادی چون ابن خلکان بر او شده است.(115)
از آنجا که محققان غربی عمدتاً شیعه را از دریچه منابع اهل سنت شناخته اند،(116) قطب الدین با رد و سست خواندن استدلال های اهل سنت (چون موضع تند نهج نسبت به صحابه، وجود برخی واژگان فلسفی مثل أین و ازلیت، ذکر طاووس در محیطی چون عربستان، طولانی بودن خطبه ها و پیشگویی هایی مانند شورش زنج)،(117) در واقع استدلال های تکراری غربیان را رد می کند؛ برای نمونه، وی تصریح می کند وقتی علی (ع) با برخی از اصحاب جنگیده است، چرا نباید خطبه هایش حاوی برخی انتقادات نسبت به عملکرد ایشان باشد.(118) و(119)
در اثر تلاش های محققان مسلمان، اکنون در غرب، مسأله اصالت کل نهج البلاغه و یا بخش عمده ای از آن امری پذیرفته شده است و این در حالی است که محققان مسلمان ضمن انتقاد از کمبود تحقیقات غربیان در باب نهج البلاغه(120) با رویکردی اسلامی، اما با روش و زبان غربی، به پژوهش های خود در این زمینه ادامه می دهند. یکی از محققان بزرگ مسلمان در غرب – که به پژوهش درباره نهج البلاغه شهرت دارد – وارث حسن است؛(121) او در مقاله« تجزیه و تحلیل سبک شناسانه نهج البلاغه»(122)به سبک شناسی نهج البلاغه پرداخته و آن را تالی تلو قرآن می خواند.(123) از نظر وی، اصالت نهج البلاغه آن قدر مسلم انگاشته شده است که دیگر او ضرورتی برای پرداختن به اثبات اصالت آن نمی بیند، بلکه با تحلیل محتوای آن و بحث از تأثیرش بر ادب عربی – اسلامی، (124) به شیوه های کاربرد سجع، استعاره، توازن و انواع حکم در نهج البلاغه پرداخته و نمونه هایی برای آن ذکر کرده و آنها را با انواع مشابه قرآنی مقایسه می کند.(125)
حتی رضا شاه کاظمی، محقق مؤسسه مطالعات اسماعیلی لندن، (126) به عنوان یک شیعه، اما با زبان و روش غربی، در مقاله ای مفهوم عدالت را در نامه امام (ع) به مالک اشتر بررسی می کند.(127) او در این مقاله عملاً به تفسیر و شرح کلام علی (ع) پرداخته و آن را با مسائل روز حقوق بشر می سنجد؛(128) چنان که به همین روش به بررسی دقیق دعاهای کمیل و ذکرالله، خطبه اول نهج البلاغه و مفاهیم عدالت و دعا و امثال آن می پردازد.(129) هم اینک شاه کاظمی در حال آماده ساختن ترجمه و شرحی تازه از نهج البلاغه است. دکتر حسین محمد جعفری، دیگر محقق مسلمان شناخته شده در غرب(130) نیز مدتی است تحقیقی جامع را درباره اسناد و مدارک نهج البلاغه آغاز کرده و ترجمه و شرح آن را به انگلیسی در دست تهیه دارد.(131)

ترجمه ها

در فهرستی که دکتر رکسانا مارکوت (132) از ترجمه های غربی نهج البلاغه، موجود در کتابخانه ملی استرالیا(133) تهیه کرده و برای ما ارسال داشته است، حدود پنجاه ترجمه کامل و یا بخش هایی از نهج البلاغه، تنها به انگلیسی و گاه فرانسوی، به چشم می خورد. این در حالی است که اکنون نهج البلاغه به سی زبان زنده جهان ترجمه شده است.(134) در نگاه نخست، به فعالیت های پژوهشی روزافزون محققان مسلمان شاغل در غرب در باب نهج البلاغه، این گمان پیش می آید که با سی ترجمه گوناگون از سوی مترجمان مواجهیم، اما تنها با بررسی ترجمه های انگلیسی و فرانسوی آن خواهیم دید بیشتر این ترجمه ها افست و تکرار یکی دو ترجمه آغازین است و موارد انگشت شماری از آنها مستقیماً ترجمه متن عربی آن است.(135) با این همه، به نظر می رسد قهرمان میدان ترجمه های غربی نهج البلاغه، مسلمانان – و نه خاورشناسان – باشند در این میان، مسلمانان شبه قاره هند، شاید به واسطه آشنایی بیشتر با زبان انگلیسی، در این زمینه گوی سبقت را از دیگران ربوده اند.
یکی از نخستین ترجمه های انگلیسی نهج البلاغه، ترجمه کامل سید محمد عسکری جعفری است که در سال 1960م، و با هزینه کمیته صراط الزهرای حیدرآباد دکن، در پاکستان به چاپ رسید. پس از آن، کمیته مذکور – که برخی تاجران مشهور مسلمان هندی آن را اداره می کردند – اقدامات دیگری را برای ترجمه انگلیسی نهج البلاغه به انجام رساند. ابتدا شخصی به نام محبوب علی، ترجمه جعفری را اصلاح کرده و به سال 1965م، در حیدر آباد دکن به چاپ رساند و سپس دکتر سید اختر احمد، در تنقیح و تکمیل ترجمه جعفری کوشید و آن را به همراه اضافاتی، به سال 1972م در حیدر آباد منتشر کرد.(136) اما با وجود تلاش های محبوب علی و اختر احمد در اصلاح ترجمه جعفری، اقدامات ایشان، چندان که باید، بازتاب نیافت و در عوض ترجمه اصلاح نشده جعفری، دست کم یازده بار به صورت افست در جهان منتشر شد.(137)
پس از آن، انتشارات انصاریان قم – که در ترجمه و معرفی آثار شیعه به جهانیان می کوشد – ترجمه انگلیسی سید علی رضا را از نهج البلاغه به سال 1971م، منتشر ساخت.(138) این ترجمه از نظر شکل و ساختار همانند ترجمه شیخ حسن سعید، چاپ شده در کتابخانه مدرسه چهلستون، ولی به هر حال ادعا بر نو بودن این ترجمه است و شاید به همین علت باشد که ناشر علی نقی النقوی را واداشته تا مقدمه و حواشی برای آن بنویسد. این ترجمه به سال 1977م در سنگاپور افست شده است.(139)
در زبان فرانسه نیز ابوالنجاء و دیگران، ترجمه ای دو زبانه (عربی – فرانسه)، اما ناقص را به سال 1986م، در بیروت منتشر کردند.(140) جالب آن است که ترجمه مذکور نیز بدون ذکر نام مترجم در 104 صفحه، در کتابخانه مدرسه چهلستون و به صورت افست چاپ شده است.
با نگاهی به برخی ترجمه های نهج البلاغه به زبان های غربی می توان این گونه نتیجه گرفت که تمامی اقدامات در ترجمه های غربی این کتاب از سوی مسلمانان و انجمن های دینی ایشان صورت پذیرفته است؛ اما آنان به جای روز آمد کردن و حک و اصلاح و ترجمه ها تنها به افست چاپ های قبلی پرداخته، و در ارائه ترجمه هایی به روزتر به دنیای غرب، چندان که باید، موفق نبوه اند.

نتیجه

نهج البلاغه یکی از برجسته ترین متون ادب عربی است که به دلیل سبک نگارش، شیوه بیان و موضوعات متنوعش، همواره مورد عنایت علما و ادبای مسلمان بوده است. لیکن گستره توجه به آن، تنها مختص مسلمانان شرقی نیست، بلکه غربی ها، بویژه خاورشناسان نیز پیوسته مجذوب این اثر بوده ند. با این حال، بیشتر توجه غربیان به نهج البلاغه تنها به جهت اهمیت ادبی این کتاب شریف بوده، همان گونه که طرح و تکرار مناقشات افرادی چون ابن خلکان در باب اصالت آن تا مدت ها راه را برای ارائه پژوهش های درون و برون متنی و تحلیل آن مسدود ساخت؛ اما از سویی پژوهش های برخی خاورشناسان چون واگلیری و تلاش برخی محققان مسلمان شاغل در غرب چون م. عبدالجلیل و مختار جبلی باعث از میان رفتن بسیاری از قضاوت های سطحی و نادرست در باره نهج البلاغه شد. در این میان مسلمانان آشنا با سنت اسلامی، زبان عربی و نیز روش های نوین پژوهشی غربیان، در مسیر معرفی و پژوهش در نهج البلاغه بسیار کوشیدند؛ اما به رغم توفیق محدود آنها، هنوز ترجمه هایی روز آمد و منقح، چندان که باید ارائه نشده است.
البته باید متذکر شد که پژوهش ها و تحقیقات خاورشناسان درباره کتاب شریف نهج البلاغه بیش از آن چیزی است که در این نوشتار آورده شده است، اما به دلیل عدم دسترسی به تمامی آنها به همین مقدار بسنده گردید. گرچه در این مقاله به رؤوس پژوهش های غربیان در این خصوص اشاره شد، اما امید آن داریم در آینده، دیگر پژوهش های خاورشناسان را در این باب مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.

پی نوشت ها :

1. شایسته است از الطاف سرکار خانم پروفسور پاترشیا کرونه P.crome، استاد دپارتمان تاریخ مؤسسه تحقیقات عالی دانشگاه پرینستون که ما در تهیه و فهم منابع و مآخذ به زبانهای گوناگون غربی بسیار یاری دادند، سپاسگزاری کنیم؛ مؤلفان این نوشتار را به روح پرفتوح مترجم جاودان یاد نهج البلاغه، شادروان استاد دکتر سید جعفر شهیدی پیشکش می دارند.
2. استادیار دانشگاه زنجان
3. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص ید.
4. همان.
5. برای نمونه، ر.ک: وصیت نامه، ص 5.
6. نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص ح.
7. همان، ص زح.
8. Assassin.
9. «اسلام از دریچه چشم مسیحیان»، ص107-108؛ Islam and the west p. 349؛ Western studies of shi,a Islam, p.
10. مطالعات اسلامی در غرب انگلیسی زبان، از آغاز تا شورای دوم واتیکان، مثلاً ص20.
11. «گذری بر مطالعات شیعی در غرب» ص154-158؛ Western Studies of Shi’a Islam.
12. William of tyre.
13. تاریخ الحروب الصلبیه، الأعمال المنجزه فیما وراء البحار، ج1، ص146-147؛ نیز برای آرای افرادی چون مارکوپولو، نک: «گذری بر مطالعات شیعی در غرب» ص 165-166.
14. Islam and the West, the making of an Image,p.350.
15. این سخنان برگرفته از عقاید گروهی غلات شیعه موسوم به «غرابیه» است و نظر جمهور شیعیان نیست.
16. Ibid, p.349.
17. Jacques de virty.
18. Western studies of shi’a Islam, p.32.
19. Join vill.
20. Tripoli.
21. Ricoldo da Monte Croce
22. Islam and the West, the making of an Image, p. 350; «Western studies of shj’a Islam» p. 23.
24. برای آگاهی از علل، روند، مراحل و وضع کنونی آن ر.ک: «گذری بر مطالعات شیعی در غرب»، ص 158-180؛ Western studies of shi’a Islam, pp. 33-40″.
25. ر.ک. همان.
26. «گذری بر مطالعات شیعی در غرب»، ص162؛ نیز مباحث پیشین.
27. برای نمونه ژول میشله(1798-1874م که در کتاب تاریخ فرانسه، همان گفته های نویسندگان دوران صلیبی را تکرار می کند، جان های آشنا، ص 265.)
28. جان های آشنا، ص180؛ «اسلام از دریچه چشم مسیحیان»، ص107-108.
29. دانش مسلمین، ص183-184.
30. یکی از کهن ترین اقدامات درگردآوری کلام امیرالمومنین(ع) در کتاب مطلوب کل طالب نوشته رشیدالدین وطواط(م587ق) نمودار است، که این کتاب در آثار غربیان جایگاهی ویژه دارد.
(CF. The shi’ite rekigion, p.50; Nahj al Balaghea” In Shorter ENC of Islam).
31. برای بحثی مستوفی در این باب، ر.ک. مطالعات اسلامی در غرب انگلیسی، از آغاز تا شورای دوم واتیکان، فصول 3و4)
32. A.I Silverstre De Sacy.
33. فرهنگ کامل خاورشناسان، ذیل «ساسی»، ص 204-211.
34.بخش نظریات لامنس، «Ali b. Abitalib, in E12».
35. تاریخ الأدب العربی، الجزء الأول، ص175.
36. همان، ص 175-178.
37. همان، الجزء الأول، ص 180.
38. Fleischer.
39. همان.
40. همان، ص The shi’ite religion, p.50; 179.
41. s. Okley.
42. History of the Saracens.p. 339.
43. Cited in The shi’ite religion,p.50.
44. W. yule
45. تاریخ الأدب العربی، الجزءالاول، ص 180.
46. Apopthegms of alee ect, Edinburg, 1832.
47. Abhandel. Z. Arab. Philoge, I Goldziher, II, 2,9 ,10, 51-53, 208, Zdmel, 777, N.2.
48. Gesch. Des, Qurans (2ed)و p.19.
49. Art”al- Radi”, by Kronkow, in Ell, p.341.
50. درباره تأثیر این خاورشناسان بر جریان خاورشناسی، ر.ک: فرهنگ کامل خاورشناسان، ص 328-329و 419.
51. “Nahj al- Balagha” in E12.
52. Ibid.
53. تاریخ الأدب العربی، الجزء الأول، ص 183.
54. شیعه پژوهی و شیعه پژوهان انگلیسی زبان، ص35-36.
55. تاریخ الأدب العربی، الجزءالاول، ص 183.
56. همان، ص 179-183.
57. CI. Huart.
58. R. Blachere.
59. Gibb.
60. Shorter Enc of Islam.
61. «Nahj al-Balagha».
62. Gok- Medrese.
63. «-Nahj al- Balagha».
64. Ibid; نیز قس: تاریخ الأدب العربی، الجزء الاول ص183.
65. Etude Sure le Nahj al-Balagha, v. J. Sutan, Paris, 1970.
66. Historie de la litterature Arab. Vol. 3, PP.720-721.
67. Ibid, PP. 722, 730, Note 1.
68. Ibid, PP. 728,730.
69. Ibid, P722.
70. تاریخ ادبیات عرب، ص95-96.
71. همان، ص 59.
72. همان.
73. همان، ص 96.
74. همان.
75. همان.
76. Arbic literature, an Introduction, P. 4, FF.
77. Ibid, P. 98.
78. Ibid, PP. 98-99.
79. Ibid, P. 99.
80. مطالعات اسلامی در غرب انگلیس زبان، از آغاز تا شورای دوم واتیکان، ص 164.
81. “Nahj al-Balagha” in E12.
82. Ibid; EN Core a Propos de L,authenticite du “Nahj al- Balagha”, PP. 36-37.
83. «Nahj al-Balagha» in E12, FN Core a Propos de L,authenticite du “Nahj al- Balagha”, P.33.
84. Laura veccia vagieri.
85. “Nahj al-Balagha’ , ” Aki b. Abi Talib” in E12; Sul “Nahj al- Balagha” e sul suo compilatore as- sarif ar Radi”. P.56.
86. “Sul “Nahj al- Balagha” e sul Suo compilatore as- sarif” Radi” ,PP, 46, CF. Ali b Abi Talib” in E12.
87. Ibid, PP. 4. 8-10.
88. Ibid,PP. 4, 18,24.
89. A guide to Ismaili literature, Ivanow, London, 1933, p. 83.
90. “sul” Nahj al Balagha” e sul suo compilatore as – sarif ar Radi”, PP. 16,24,46, CF. “Ali b Abi Talib” in E12.
91. C. E. Bosworth.
92. The Encylopedia of Arabic Literature.
93. “Nahj al- Balagha (The Way of Eloquence).
94. Ibid.
95. Ibid.
96. Ibid.
97. Ibid.
98. Ibid؛ نیز برای فهرستی کامل تر از پژوهش های غربیان و تحقیقات صورت گرفته در غرب باب نهج البلاغه، ر.ک:
” Ali ibn Abi talib” in Dioctionary of Literary Biography, Vol 311, P.79.
99. ر.ک: استناد نهج البلاغه.
100. ر.ک: مصادر نهج البلاغه و اسانیده.
101. مهم ترین اثر در معرفی مستندات نهج البلاغه در آثار پیش از شریف رضی، کتاب نهج السعاده از محمدباقرمحمودی است. بعد کتاب 24 جلدی تمام نهج البلاغه و کتاب های مفصل عبدالله نعمه و محمد دشتی.
102. EN core a propos de L’authenticite du “Nahj al- Balagha” PP. 33-34.
103. Ibid, PP 41, 43-50, 56.
104. “Ali ibn Abi Talib” , in Dictionary of literary Biography, Vol 311, P. 74; ” An Early Fatimid Political Document” PP. 73-80.
105. “An Early Fatimid Political Document” P.77.
106. Gustav Richter.
107. Gerard Salinger.
108. “An Early Fatimid Political Document, P.71-72.
109. Ibid, PP. 73-80.
110. “Aki ibn Abi Talib”, in Dictionary of literary Biography, Vol 311, P. 74-75.
111. Ibid.
112. Ibid, PP.75-76.
113. Ibid, P. 74; Cf. Justice and Remembrance, Introducing the Spirituality of Imam Ali, PP. 2-3.
114. “Ali ibn Abi Talib”, in Dictionary of literary Biography, Vol 311, P.74.
115. Ibid, C.F. “EN core a Propos L’authenticite du “Nahj al- Bakagha”, P. 34.
116. «گذری بر مطالعات شیعی درغرب»، ص153 به بعد؛ شیعه پژوهی و شیعه پژوهان انگلیسی زبان، مقدمه، ص 22 به بعد.
117. “Ali ibn Abi Talib”, in Dictionary of litrary Biography, P. 74.
118. Ibid.
119. برای آگاهی از پاسخ های دیگر، ر.ک مثلاً:
Ibid, PP. 74,75; Justice and Remembrance, Introduting the Spritiuality of Imam Ali, P.1.
120. Justice and Remembrance, P.1.
121. برای نمونه، مقاله مهم او در کتاب تشیع، مبانی، اندیشه و معنویت، گردآوری سید حسین نصر، حمید دباشی و سید ولی رضا نصر، ر.ک به شیعه پژوهی، ص132.
122. “the stylistic Analysis of Nahj al Balagha”, S.M Waris Hasan.
123. “The Stylistic Anaysis of Nahj al- Balagha”, P.7.
124. Ibid, PP. 7-8.
125. Ibid, PP. 8-13, 17-19.
126. ر.ک: شیعه پژوهی،ص 271-272.
127. «A Sacred conception of Justic: The letter of Imam Ali to Malik al- Ashtar» PP. 11-12.
128. Ibid, e.g. PP. 12-13, 16-17,21-23, 25,27-28, 33, 35-39.
129. Justic and Remembrance, through out.
130. شیعه پژوهی و شیعه پژوهان انگلیسی زبان، ص 267-268.
131. همان، ص 268-271.
132. Roxanne Marcotte.
133. http:// Nla. gov. aulanbd. b.b. -an/ NahjulBalagha.
134. «Ali ibn Abi Talib» in Dictionary of literary Biography. vol. 311. P.47.
135. ر.ک: سایت کتابخانه ملی استرالیا (ارجاع داده شده).
136. Sayings of Hazrat Ali, part of Nahjul- Balagha translated by Dr.S. Akhtar Ahmed, Seerat-uz zahra committee, Hyderabad.
137. مثلاً بی تا، انتشارات کتابخانه مدرسه چهلستون، همراه با اضافات و ضمایم مرحوم شیخ حسن سعید، مؤسس کتابخانه؛ 1967م، پونا؛ 1975م، امریکا؛ 1977م، بمبئی؛ 1981م؛ تهران.
138. Peak of Eloquence (Nahjul Balagha): Sermons, letters and Sayings of Imam Ali ibn Abu Talib, translated by sayed Ali Reza (Karachi), Ansarian publications, Qom, 1971.
139. برای دیگر ترجمه ها، ر.ک: سایت کتابخانه ملی استرالیا، سابق الذکر.
140. La voie de Eloquence, A. Abul Nadja and others, Beirut,1986.

کتابنامه
– نهج البلاغه، سید رضی موسوی، ترجمه: دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، هفتم، 1374ش.
– «گذری بر مطالعات شیعی در غرب»، عباس احمدوند، فصلنامه مقالات و بررسی ها، دفتر 63، تابستان 1377ش، ص153-183.
– مطالعات اسلامی در غرب انگلیسی زبان، از آغاز تا شورای دوم واتیکان (1965م)، مرتضی اسعدی، سمت، تهران: اول، 1381ش.
– فرهنگ کامل خاورشناسان، عبدالرحمن بدوی، شکرالله خاکرند، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، اول، 1375ش.
– تاریخ الأدب العربی، کارل بروکلمان، الجزء الأول، ترجمه: عبدالحلیم النجار، قاهره: دار المعارف، پنجم، تاریخ مقدمه مترجم 1959م.
– شیعه پژوهی و شیعه پژوهان انگلیسی زبان (1950-2006م)، غلام احیاء حسینی، زیر نظر دکتر محسن الویری و دکتر عباس احمدوند، مؤسسه شیعه شناسی و جامعه المصطفی العالمیه، 1387ش.
– دانش مسلمین، محمد رضا حکیمی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، هفتم، 1371ش.
– وصیت نامه، روح الله خمینی، بی جا، نشر بانک تجارت، اول، 1369ش.
– جان های آشنا، جلال ستاری، تهران: انتشارات توس، اول، 1370ش.
– تاریخ ادبیات عرب، ج. م، عبدالجلیل، ترجمه: دکتر آ. آذرنوش، تهران: مؤسسه انتشارات امیر کبیر، سوم، 1376ش.
– «اسلام از دریچه چشم مسیحیان»، مجتبی مینوی، مجموعه مقالات تاریخ و فرهنگ، تهران: انتشارات خوارزمی، 1369ش.
– تاریخ الحروب الصلبیه الأعمال المنجزه فیما و راء البحار، رئیس اساقفه صور ولیم، ترجمه: سهیل زکار، بیروت: دارالفکر، 1410ق/1990م.
– R. Blachere, Historie de la litterature Arabe, paris, 1952-1966.
– C. E. Bosworth, ; Nahj al Balagha (the way of Eloquence); in the Encyclopedia of Arabic literature, edited by Julie. S. Meisemi and Paul Starkey. Routledge. London and New York. 1998.
– Norman Daniel, Islam and the west, the making of an Image, one world publications. oxford, 1997.
– Moktar Djebli, ‘ En core a propos de I’ authenticite du ‘ Nahj al – Balagha’, Studia Islamica, No75(1992), PP. 33-56.
– D. M. Donaldson, the shi’ ite religion luzac and company, London, 1933.
-Encyclopedia of Islam (2nd edition), E. J. Brill, Ieiden, 1964-2002, Art ‘ Ali b. Abi Talib, by L. V-Vaglieri; ‘ Nahdj al – Balagha’ by M. Djebli.
– H. A. R. Gibb Arabic literature, an introduction, oxford university Press, Second edition. 1963.
– A. M. Waris Hasan, ‘ The Stulistic Analysis of Nahj al – Balagha’, in al serat, 5, No. 1. 1979. PP-7-20.
– Etan Kohlberg, ‘ Western Studies of shi’ a Islam’ , in shi’ ism, Resistance and Revolution, edited by Martin Kramer, westview Press, Inc, U. S. A. 1987.
– Theodor Noldeke, Geschichte des Quran, (2nd edition), 1909-1938.
– Wadad al Qadi, ‘ an Early Fatimid Politicla Document’, studia Islamica, No. 48 (1978), PP, 71-108).
– B, Tahra Qulbuddin, Ali ibn Abi Talib;, in Dictionary of literary Biography (vol.311). Arabic literature culture, 500-925, edited by Michael cooperson and shawkat M. Toovawa, Thomson/ Gale, Newyork.
– Reza shah-kazemi, Justice and Remebrance, Introducing the spirituality of Imam Ali, I. B. Tauris and co ltd, in association with the Institue of Insmaili studies, London, 2007.
– Reza shah – kazemi, A sacred conception of Justice: the letter of Imam Ali to Malik al-Astar, in Intermational Joumal of shi’ i studies vol. 2, No. 2, 2004.
– Shorter Enc of Islam, edited by H, A, R. Gibb and J, H, Kramers, E. J. Brill, luzac and company, leiden and London, 1961, Art, ‘Ali,b, Abi Talib’ , by cl. . Huart.
– L. veccia Vaglieri, ‘ Sul’ Nahj al – Balagha’ e sul suo compilatore as – sarif ar – Rakl’, Annali lstituto universitario orientale Di Napoli, Nuovo serie, vol, VIII, Napoli, 1985.
– http://Nla. gov. au/ anbd. bib- an/Nahj al Balagha/.
منبع: کتاب علوم حدیث شماره 49-

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید