نقش و آثار تربیتی دوستی در نهج البلاغه

نقش و آثار تربیتی دوستی در نهج البلاغه

آداب دوستی
دوستی و مودت آداب و مقرراتی دارد که عبارتند از :

1 ـ در صورت بریدن از دوست باید جایی برای دوستی باقی گذاشت :
دوستی باید با اعتدال و میانه روی باشد و در بریدن از دیگران نباید همه پل های پشت سر را خراب و جایی برای بازگشت باقی نگذاشت ، زیرا گاهی به دلیل سوء تفاهم آدمی احساساتی شده و در روابط
دوستانه خود با دیگران عاقلانه عمل ننموده و پشیمانی بعدی را موجب می گردد ، از این رو علی (ع) به امام حسن (ع) فرموده اند : « و ان اردت قطعیه ی اخیک فاستبق له من نفسک بقیه ی یرجع الیها ان بدا له ذلک یوما ما » اگر خواستی از برادرت ببری جایی برای دوستی او نزد خود باقی بگذار که اگر روزی بر وی آشکار گردید بدان وسیلت بدان تواند رسید .
این سخن علی (ع) نظیر سخن دیگر ایشان است که در آن آمده : « احبب حبیبک هونا ما ـ عسی ان یکون بغیضک یوما ما و ابغض بغیضک هونا ما عسی ان یکون حبیبک یوما ما »(1) « دوست خود را به اندازه دوست بدار ، شاید روزی دشمن تو شود ، و دشمنت را نیز به مدارا دشمن بدار ، شاید روزی دوست گردد » .
از این سخن ، دستور به اعتدال در دوستی و دشمنی و زیاده روی نکردن در آنها نتیجه گرفته می شود ، چه آن در زیاده روی و افراط مفسده و زیان است .
هون ، به معنای آرامش و متانت است ، و این کلمه صفت برای مصدر محذوف است ، یعنی : دوستی توام با آرامش و اعتدال . کلمه ما در هر دو مورد مفید ناچیز و اندکی از آرامش و روز است . مفسده زیاده روی در محبت در این است که شخص ، دوست خود را بر اسرار و احوال خویش آگاه می سازد و اگر بعدها دوستیشان به دشمنی مبدل شود چنین دوستی به دلیل آگاهی بر اسرار ، بر نابودی شخص از دشمنان دیگر تواناتر است . و همچنین مفسده زیاده روی در دشمنی، ابقا نکردن بر دشمنی است که خود باعث دوام دشمنی و عداوت می باشد، از این رو میانه روی در دوستی و دشمنی بهتر است ، زیرا چه بسا دشمن روزی بر گردد و دوست شود ، اگر برای دوستی جایی باقی گذاشته باشند . از سویی هر دوستی ممکن است روزی دشمن شود ، لذا در دوستی با او نباید زیاده روی کنند .
علی (ع) در جای دیگر از افراط و تفریط در دشمنی پرهیز داده و فرموده اند : « من بالغ فی الخصومه ی اثم و من قصر فیها ظلم و لا یستطیع ان یتقی الله من خاصم » ( حکمت 298 ) « هر کس در دشمنی پافشاری کند گنهکار است و هر کس کوتاه بیاید ، ستمکش است و هر که با دیگران در ستیز باشد ، نمی تواند پرهیزگار باشد » .

2 ـ نرمی با کسی که با انسان دشمنی می کند :
علی (ع) در این باره فرموده اند : « لن لمن خالطک فانه یوشک ان یلین لک »(2) با کسی که با تو به درشتی برآید ، نرمش کن چه بسا که او با تو نرم شود . این جمله همانند مثل مشهور : « اذا عز اخوک فهن » بوده و متاثر از آیه « ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم » ( مومنون / 96 ) می باشد .

3 ـ باقی نگذاردن عذر و بهانه ای برای بریدن دوست از انسان :
یعنی انسان باید آنچنان در روابطش دقت کند که خطا و اشتباهی از او سر نزند که بهانه ای به دست دوست بدهد و موجب بریدن وی گردد ، علی (ع) در این باره فرموده اند : « لا یکونن اخئک اقوی علی قطیعتک منک علی صلته و لا یکونن علی الاساءه اقوی منک علی الاحسان ترک » ( نامه 31 ) و باید که نباشد برادر تو قوی تر بر بریدن تو از تو بر پیوستن به او و باید که نباشد برادر مومن بر بدی کردن قوی تز از تو بر احسان نمودن .

4 ـ آزمایش و امتحان دوست :
برای تداوم و ثبات دوستی امتحان و آزمایش دوست ضروری است که در روایات زیادی به آن تصریح
شده است . علی (ع) در این باره فرموده اند : « من اختبر قلا و هجر » هر که آزمایش کند دشمن گردد ( ممکن است مراد آزمایش مردم باشد که پس از آن بر اثر اعمال زشت آنان دشمن آنها گردد ) و ترک کند . و نیز فرمودند : « الطمانینه الی کل احد قبل الاختبار من قصور العقل » ( نهج البلاغه / قصار 384 ) اطمینان کردن بهر فردی پیش از آزمایش از کوتاهی عقل است و نیز فرموده اند : « من اطمان قبل الاختبار ندم » هر که پیش از آزمایش ( به دوست و یا غیر آن ) مطمئن شود پشیمان خواهد گردید و نیز فرموده اند : « من اتخذ اخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تاکدت مودته : هر کس پس از این که خوب آزمود برای خویش برادری گیرد یاریش با آن کس پایدار ماند و دوستیش استوار پاید . و نیز فرموده اند : من اتخذ اخا من غیر اختبار الجاه الاضطرار الی مرافقه الاشرار : هر که بدون آزمایش برادری بگیرد ، اضطرار او را به رفاقت بدان مجبور سازد .

وظایف دوست در قبال دوستان :
هر فردی در مقابل دوستان خود وظایفی دارد که در نظر گرفتن و پای بندی به آن وظایف در تحکیم دوستی و پیوند و محبت نقش زیادی دارد ، علی (ع) در نهج البلاغه به موارد زیادی از این وظایف که می توان از آنها به منشور دوستی تعبیر نمود اشاره نموده اند ، از جمله :

1 ـ پیوند با دوست در هنگامی که دوست از انسان بریده و مهربانی پیشه نمودن با وی :
علی (ع) در این باره در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندشان امام حسن (ع) فرموده اند : « احمل نفسک من اخیک عند صرمه علی الصله و عند صدوده علی اللطف و المقاربه » به هنگام قطع رابطه از ناحیه دوستت تو پیوند نما ، و هنگام قهر و دوریش ، لطف و نزدیکی .

2 ـ بخشش و عطا نمودن به دوست در هنگامی که وی بخل می ورزد :
علی (ع) در این باره در نامه 31 فرموده اند : « و عند جموده علی البذل » در هنگامی که برادرت بخل ورزد از بخشش دریغ مکن .

3 ـ نزدیک شدن به دوست در هنگامی که دوست از وی بریده :
علی (ع) در این باره در نامه یاد شده فرموده اند : « و عند تباعده علی الدنو » در هنگام دوری کردن دوست باید به او نزدیک شوی .

4 ـ نرمی کردن با دوست در هنگامی که وی سختگیری می کند :
علی (ع) در این باره در نامه مورد بحث فرموده اند : « و عند شدته علی اللین » در هنگام سختگیری کردن دوستت با او نرمی کن .

5 ـ عذرخواهی کردن از دوست در هنگام لزوم :
علی (ع) در این باره در همان نامه فرموده اند : « و عند جرمه علی العذر حتی کانک له عبد و کانه ذو نعمه علیک » در هنگام گناه برادرت عذرخواهی وی را بپذیر چنان که گویا تو بنده اویی و گویا او تو را نعمت داده است .
از این عبارت استفاده می شود که دوست خطاکار باید نسبت به خطایی که از او سر زده از دوستش عذر خواهی کند و او نیز باید عذرخواهی وی را بپذیرد . با این وجود حضرت پس از عبارت یاد شده به امام حسن (ع) خاطر نشان شده اند که مبادا آنچه را که گفتم در غیر مورد به کار بندی ، و یا آن که آنها را درباره ی کسانی که لایق نیستند انجام دهی .

6 ـ اخلاص و خلوص داشتن در نصیحت :
نصیحت به معنای پند و اندرز و یادآور شدن معایب دوست و توصیه به رفع آنها از وظایف دوست دانسته شده و از وی خواسته شده که در هنگام مشاهده خطا و اشتباه دوست وی را راهنمایی و ارشاد نموده و او را به رفع ا« تشویق کند ، این کار در پاره ای روایات به منزله ی یک نوع هدیه خوب تلقی شده است ، چنانچه امام صادق (ع) فرموده اند :(3) « احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی » محبوب ترین دوستان من کسی است که عیوب مرا به من هدیه کند . همچنین علی (ع) بهترین دوستان را ناصح ترین ایشان برشمرده و نصیحت را از اخلاق خوبان دانسته و اشاره نموده اند که نصیحت از محبت ناشی شده و خود محبت به وجود می آورد(4) و با توجه به تاثیر سخن خالص در دیگران ، در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندشان یادآور شده اند که « وامحض اخاک النصیحه حسنه کانت او قبیحه » در پند و اندرزی که به برادرت می دهی ـ نیک بود یا زشت ـ باید اخلاص داشته باشی .

7 ـ حسن ظن داشتن به دوست و اعتماد نمودن به وی :
علی (ع) در این باره فرموده اند : من ظن بک خیرا فصدقه » ( صبحی صالح / حکمت 248 ) کسی که به تو گمان نیک ببرد با کرده خویش گمانش را تصدیق کن . عین همین جمله در نامه 31 به امام حسن (ع) و نزدیک به همین مضمون در موارد چندی از نهج البلاغه به چشم می خورد که از آن می توان اهمیت مورد یاد شده را نتیجه گرفت ، چنانچه در خطبه ی 141 خطبه فرموده اند : یا ایها الناس من عرف من اخیه وثیقه ی دین و سداد طریق فلایسمعن فیه اقاویل الرجال : ای مردم هر که از استواری دین برادرش و از گام نهادن وی در راه راست آگاه باشد نباید به گفتار مردم درباره ی او گوش فرا دهد . همچنین در جای دیگر ( ابن ابی الحدید / حکمت 315 ) فرموده اند : « اتقوا ظنون المومنین فان الله تعالی جعل الحق علی السنتهم » از گمانهای بد نسبت به مومنین بپرهیزید ، زیرا خداوند حق را بر زبان ایشان جاری ساخته است ، و نیز در جای دیگر ( ابن ابی الحدید / حکمت 366 ) فرموده اند : لا تظنن بکلمه خرجت من احد سوءا و انت تجد لها فی الخیر محتملاً. به حرفی که از دهان کسی بیرون می آید گمان بد مبر در حالی که احتمال نیکی بر آن داری. و نیز فرموده اند : ضع امر اخیک علی احسنه حتی یاتیک ما یغلبک منه و لاتظنن بکلمه خرجت من اخیک سوء و انت تجد لها فی الخیر محملاً ( ابن ابی الحدید 18 / 278 )
کار برادرت را به بهترین شکل حمل کن تا کاری کند که راه توجیه را بر تو ببندد و هیچگاه به سخنی که از دهان برادرت خارج شده گمان بد مبر در صورتی که برای آن سخن محمل و توجیه خوبی می یابی .

8 ـ تسلیت گفتن در مرگ دوستان : این امر از سخن علی (ع) استفاده می شود که در آن آمده :
« و عزی قوما عن میت مات لهم فقال ( ع) ان هذا الامر لیس بکم بدا و لا الیکم انتهی و قد کان صاحبکم هذا یسافر فقالوا نعم قال فعدوه فی بعض سفراته فان قدم علیکم و الا قدمتم علیه . ( ابن ابی الحدید / حکمت 363 ) آن حضرت در تسلیت به بازماندگان مرده ای فرمودند : « مرگ از شما آغاز نکرده و به شما هم پایان نمی پذیرد ، آیا این دوست شما که مرده است سفر نمی کرد ؟ پاسخ دادند چرا ، حضرت فرمود که فرض کنید به یکی از مسافرتهایش رفته است ، اگر او پس شما بازآمد ، چه خوب و اگر بازنگشت ، شما پیش او می روید .

9 ـ پاسخ مناسب دادن به هدایای دوستان و احسان به آنها :
با توجه به نقش زیاد هدیه در ایجاد محبت ، از یک سو به دادن هدیه توصیه شده و از سویی به پذیرش
هدیه سفارش شده است، از طرفی هم هدیه دادن از وظایف دوستی است و هم پاسخ مناسب دادن به هدیه از وظایف و حقوق دوستی به شمار می رود ، از همین روی علی (ع) فرموده اند : « اذا حییث بتحیه فحی باحسن منها و اذا اسدیت الیک ید فکافئها بما یربی علیها و الفضل مع ذلک للبادی ( ابن ابی الحدید / قصار 60 ) اگر کسی به تو احسانی کرد پاداشش را افزونتر کن ، و فضیلت از آن کسی است که آغازگر نیکی باشد .

10 ـ وفادار بودن به دوستان :
نظر به اهمیتی که دوستی دارد به وفاداری نسبت به آن توصیه شده و از افراد خواسته شده که دوستی را تداوم بخشند و در دوستی خود با دیگران وفادار بمانند ، از همین روی در کتب صیغ عقود برای برادری یا دوستی صیغ خاصی بیان شده که به وفاداری نسبت به دوستی تا دم مرگ توصیه و تشویق می کنند ، علی (ع) درباره ی لزوم وفاداری نسبت به دوستی فرموده اند ( ابن ابی الحدید / قصار 130 ) لا یکون الصدیق صدیقا حتی یحفظ اخاه فی ثلاث فی نکبته و غیبته و وفاته ، دوست واقعی کسی است که دوستی و برادری اش را در سه مورد رعایت کند : در هنگام سختی و بلا در نبودن و هنگام غیبت و موقع مرگ .
بر اساس این سخن شریف دوستی ایجاب می کند که انسان دوست خود را در هنگام گرفتاری با جان و مال همراهی کند و در غیبت وی او را از سخنان ناروایی که درباره اش می شنود حفظ کند و در هنگام وفات با دعا و استغفار یادش کند . از همین روی در شعری منسوب به ایشان فرموده اند :(5) « و ما اکثر الاخوان حین تعهدهم و لکنهم فی النائبات قلیل » و چه بسیارند دوستان در هنگامی که ایشان را به شمار می آوری و چه کم است شمار دوستان در هنگام سختی و گرفتاری ، همچنین امام صادق (ع) در این باره فرموده اند(6) : « دوست تو کسی است که اگر خواستی با شمشیر او را عمداً بزنی ، در دوستی به تو بدگمان نمی شود و اگر او را به سوی مرگ خواندی ، برای اینکه در دوستیش با تو باقی بماند ، دعوت تو را رد نخواهد کرد .

11 ـ به تکلف نینداختن خود برای دوست :
تکلف ، به معنای خود را به مشقت انداختن و یک رنگ نبودن و خودآرایی و بستن چیزی به خود و ظاهر سازی کردن یا رودبایستی نمودن از خصوصیاتی است که در روایات از آن نکوهش شده و به سادگی تشویق شده است ، چنان که پیامبر (ص) برای متکلف سه نشانه بیان نموده و فرموده اند:(7)«یتملق اذا حضر و یشمت بالمصیبه،(ماکلف سه نشانه دارد ) : در حضور تملق کند ، و در نهان غیبت و در مصیبت شماتت . از همین روی علی (ع) از جمله وظایف دوست را به تکلف نینداختن دوست دانسته و فرموده اند : شر الاخوان من تلکف له ( ابن اب الحدید / قصار 487 ) بدترین برادران آن است که به خاطرش آدمی به زحمت افتد . « سید رضی درباره ی جمله یاد شده گفته : زیرا تکلیف کردن لازمه اش به زحمت افتادن است و این زحمت را برادری که برای او به رنج افتاده اند سبب شده ، پس او بدترین برادران است » همچنین ابن ابی الحدید گفته :(8) « بدون تردید همین گونه است ، دوستی صادقانه موجب انبساط و ترک تکلف است و هر گاه برای دوستی نیاز به تکلف و رودربایستی باشد ، دلیل بر آن است که دوستی صادقانه نیست و هر کس برادر راستین نباشد از بدترین برادران است » .

12 ـ بدی نکردن به دوستی که باعث خوشحالی شده :
خوشحال کردن دیگران و ادخال سرور در دل ایشان از جمله کارهای پسندیده است که در متون اسلامی به صور گوناگون مورد تشویق قرار گرفته ، چنانچه امام باقر (ع) فرموده :(9) ما عبدالله بشیء احب
الی الله من ادخال السرور علی المومن ، خداوند به چیزی محبوب تر از ادخال سرور بر مومن عبادت نشده است ، از همین روی از آداب دوستی است که به دوستی که باعث خوشحالی شده بدی نشود ، چنانچه علی ( ع) فرموده ( ابن ابی الحدید / نامه 31 ) : « لیس جزاء من سرک ان تسوء ه ، پاداش کسی که تو را شادمان می سازد ، بدی کردن به او نیست ، جمله یاد شده در خصوص اهتمام به شوؤن انصار و اعوان و برادران و دوستان صحبت می کند ، و بر اساس برخی از شروح نهج البلاغه(10) مفهومش آن است که پاداش کسی که با برادری یا دوستی خویش موجب خوشحالی انسان شده آن نیست که بدون تحقیق و بی دلیل با او قطع دوستی کند و او را خرسند نکند و به دوستی وی بر نگردد .

13 ـ ضایع نکردن حق دوست با اعتمادی که به دوستی وی است :
علی (ع) در این باره در نامه 31 فرموده اند : « و لا تضیعن حق اخیک اتکالا علی ما بینک و بینه فانه لیس لک باخ من اضعت حقه ؛ و حق دوستت را به اعتماد دوستی که با او داری ضایع مگردان ، چه آن کس که حقش را ضایع کرده ای با تو دوست نخواهد بود .

اتخاذ روش های مناسب جهت تحکیم دوستی
گذشته از آن که انسان در مقابل دوستانش وظیفه دارد در مقابل دوستانش نیز باید روشهای خاصی را اتخاذ و مواردی را رعایت کند که علی (ع) در نهج البلاغه به مواردی از آنها اشاره فرموده اند از جمله :

1 ـ بزرگ نپنداشتن ظلم کسی که به انسان ظلم نموده :
علی (ع) در این باره فرموده اند : « و لا یکبرن علیک ظلم من ظلمک فانه یسعی فی مضرته و نفعک . نامه 31 فرزندم ) ستم آن که بر تو ستم کند در دیده ات بزرگ نیاید ، چه او در زیان خود و سود تو کوشش نماید .

2 ـ با دشمن به بخشش رفتار کردن :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( و خذ علی عدوک بالفضل فانه احلی الظفرین ) نامه 31 با دشمن خود به بخشش رفتار کن که آن شیرین ترین دو پیروزی است . همچنین فرموده اند : ( اذا قدرت علی عدوک فاجعل العفو عنه شکر اللقدره علیه . حکمت / 11 ابن ابی الحدید ) چون بر دشمن چیره گشتی عفو او را سپاس قدرت بر او قرار ده .
ابن ابی الحدید ضمن شرح این سخن گفته : من این سخن را در قطعه ای تضمین کرده و چنین سروده ام که : اگر بر دشمن چیره شدی و خواستی انتقام بگیری با بخشیدن دشمنانت سپاس پیروزی را به جای آور .

3 ـ نهی از دشمن تراشی :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ان للخوصمه قحما ( حکمت / 260 زمانی ) دشمنی حوادث خطرناک به دنبال دارد .
ابن ابی الحدید گفته ( ابن ابی الحدید 107/19 ) : امام این سخن را وقتی بیان فرموده که عبدالله بن جعفر را برای فصل خصومت وکیل قرار داده است .

با چه کسانی باید دوستی را ترک نمود ؟
با وجود آنکه دوستی اهمیت به سزایی دارد و به صور گوناگون به آن تشویق شده و از دست دادن دوست مورد نکوهش قرار گرفته با این وجود سفارش شده که برخی از افراد به دوستی انتخاب نشوند . افرادی که دوستی با آنها نهی شده عبارتند از :

1 ـ دشمن دوست :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( لا تتخذن عدو صدیقک صدیقا فتعادی صدیقک . نامه 31 ) دشمن دوستت
را دوست مگیر تا دوستت را دشمن نباشی . همچنین در جای دیگر دشمن دوست و دوست دشمن را دشمن انسان دانسته و فرموده اند : و اعداء ک : عدوک ، و عدو صدیقک ، و صدیق عدوک ، حکمت / 295 دشمنان تو ، دشمنت و دشمن دوست تو و دوست دشمن تو هستند .

2 ـ افراد احمق :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( لا تصحب المائق فانه یزین لک ویودان تکون مثله . حکمت / 293 )
همنشین بی خرد نباش که او کار خود را برای تو آراید و دوست دارد تو را چون خود نماید . و نیز فرموده اند : ( یا بنی ایاک و مصاحبه الاحمق فانه یریدان ینفعک فیضرک ، حکمت / 38 ) فرزندم از دوستی با نادان ( احمق ) بپرهیز که می خواهد به تو سود برساند اما زیان می رساند .

3 ـ افراد بخیل :
علی (ع) دوستی با افراد بخیل را نکوهش نموده و نهی نموده و فرموده اند : ( و ایاک و مصادقه البخیل فانه یقعد عنک ما احوج ما تکون الیه ، حکمت / 38 ) ( فرزندم ) از دوستی با بخیل بر حذر باش که در سخت ترین نیازمندی ها دست از یاریت می کشد .

4 ـ افراد فاجر و فاسق :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( و ایاک و مصادقه الفاجر فانه یبیعک بالتافه . حکمت 38 ) ( فرزندم ) و از دوستی با بد کار بپرهیز که تو را به اندک چیزی می فروشد . همچنین فرموده اند : ( ایاک و مصاحبه ی الفساق فان الشر بالشر ملحق . نامه 69 به حارث همدانی ) از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر بپیوندد .

5 ـ افراد دروغگو :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( و ایاک و مصادقه الکذاب فانه کالسراب یقرب علیک البعید و یبعد علیک القریب . حکمت / 38 ) ( فرزندم ) و از دوستی دروغگوی بر حذر باش که همچنین سراب است که دور را در نظرت نزدیک و نزدیک را دور جلوه می نماید .

6 ـ افرادی که به انسان دل نمی بندند ( به انسان علاقه ندارند ) :
علی (ع) در این خصوص فرموده اند : ( و لا ترغبن فیمن زهد فیک . نامه 31 ) ( فرزندم ) در آن که تو را نخواهد دل نبند . معنی این سخن علی (ع) این است دوستی با افرادی که به انسان علاقه ای ندارند بی معنی و بی نتیجه است و نیز فرموده اند : « و من لم یبالک فهو عدوک ، نامه 31 ) هر کس که در مورد تو بی پروا باشد ( سود و زیانت را یکسان شمارد ) دشمن توست .

7 ـ افرادی که سست رای هستند و کارشان ناپسندانه است :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( احذر صحابه من یفیل رایه و ینکر عمله فان الصاحب معتبر بصاحبه . نامه 69 ) از دوستی با مردم سست رای که کارشان ناپسند است بپرهیز چون هر کس از آن که دوست اوست شناخته می شود .

8 ـ افراد جاهل :
علی (ع) در این باره فرموده اند : ( قطیعه ی الجاهل تعدل صله ی العاقل . نامه 31 ) بریدن از نادان پیوستن به خردمندان است .
نقطه مقابل جاهل ، عاقل است که به دوستی با او توصیه شده و از نظر علی (ع) کسی که با جاهل همنشینی کند عاقل نیست چنان چه فرموده اند : لیس من جالس الجاهل بذی معقول . ( تحف العقول / 96 ) هر که با جاهل همنشینی کند ، عاقل نیست .

9 ـ افرادی فرومایه و گرفتار تهمت :
علی (ع) در این باره فرموده اند : « لا خیر فی معین مهین ، نامه 31 ) در یار و یاور فرومایه و دوست به تهمت گفتار خیری نیست .

آفات دوستی ( عوامل گسستن دوستی ) :
عوامل چندی باعث از بین رفتن دوستی و محبت بین افراد است که در نهج البلاغه به مواردی از آنها اشاره شده است . از جمله :

1 ـ سخن چینی :
سخن چینی از دوست موجب از بین رفتن دوستی و محبت فرد نسبت به دوست خویش می شود ، علی (ع) در این باره فرموده اند : ( من اطاع التوانی ضیع الحقوق ، و من اطاع الواشی ضیع الصدیق . حکمت / 236 ابن ابی الحدید ) هر که از سستی پیروی کند، حقوق را تباه سازد و هر کس از سخن چینی پیروی کند دوست را تباه سازد .

2 ـ خبث سریره و نهاد بد :
خبث سیرت و نهاد و طینت بد از عوامل از بین رفتن دوستی و محبت بین دوستان می باشد . علی (ع) در این باره فرموده اند : ( و انما انتم اخوان علی دین الله ما فرق بینکم الاخبث السرائر و سوء الضمائر … خطبه 113) همانا شما برادران دینی یکدیگرید چیزی شما را از هم جدا نکرده جز درون پلید و نهاد بد که با آن به سر می برید نه هم را یاری می کنید و نه خیرخواه یکدیگر هستید و نه چیزی به یکدیگر می بخشید و نه با هم دوستی می نمایید ، شما را چه می شود که به اندک دنیا که به دست می آورید شاد می شوید و از بسیار آخرت که از دستتان می رود اندوهناک می شوید .

3 ـ بخشش و عطا در جای نامناسب و به افراد غیر مستحق :
بخشش و عطای نامناسب و به افراد غیر مستحق ، دوستی و محبت بین افراد را از بین می برد ، علی (ع) در این باره فرموده اند : ( و لم یضع امرء ماله فی غیر حقه و لا عند غیر اهله الا حرمه الله شکرهم و کان لغیره و دهم فان زلت به الفعل یوما فاحتاج الی معونتهم فشر حذین و الام خلیل . خطبه / 126 ) هیچ کس مال خود را آنجا که نباید نداد و به نامستحق نبخشید جز آنکه خداوند وی را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستی ایشان از آن دیگری بود پس اگر روزی پای او لغزید و به یاری او نیازمند گردید ، از دیدگاه ایشان بدترین یار ولئیم ترین دوست دار به حساب می آید .

4 ـ سخن دیگران را درباره ی دوست گوش کردن :
بدیهی است که ممکن است دیگران درباره ی دوست انسان به انسان چیزی بگویند و انسان آن را باور کند و موجب از بین رفتن دوستی و پیوند و محبت وی با دوستش گردد . در صورتی که اگر با تحقیق و سنجیده اقدام می شد ، پیوند دوستی گسسته نمی شد . علی (ع) در این باره فرموده اند : ( ایها الناس من عرف من اخیه وثیقه دین و سداد طریق فلا یسمعن فیه اقاویل الرجال اما انه قد یرمی الرامی و تخطی السهام و یحیل الکلام و باطل ذلک یبور و الله سمیع و شهید اما انه لیس بین الحق و الباطل الا اربع اصابع خطبه ی 141) ای مردم هر آن کس که از استواری برادر خویش در دین و از گام نهادن او در راه است آگاه باشد ، نباید به گفته ی مردم درباره ی او گوش فرا دهد ، گاهی تیراندازی تیر می اندازد و تیرش به خطا می رود اما سخن اثرش باقی می ماند . درباره کسی چیزی گویند و آن نه این است گفتار باطل تباه ، و خدا شنوا و گواه است ، بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست .
فرموده یاد شده از سویی نشانگر آن است که شنیدن غیبت از عوامل از بین رفتن محبت و دوستی بین افراد است .

5 ـ بی اعتنایی به کسی که به انسان علاقه دارد و علاقه به افرادی که به انسان بی اعتنا هستند .
اعتنا و توجه به فردی که علاقمند به انسان است محبت و تحکیم دوستی را موجب شده و عدم آن به دوستی و محبت افراد نسبت به یکدیگر لطمه می زند ، همچنین اعتنا و توجه به افرادی که شایستگی دوستی را ندارند باعث خواری نفس انسان است ، علی (ع) در این باره فرموده اند : ( ز هذک فی راغب فیک تقصان حظ و رغبتک فی زاهد فیک ذل نفس حکمت / 451 ) بی اعتنایی تو نسبت به کسی که نسبت به تو علاقه دارد بهره تو را از او کم می کندو علاقه تو به کسی به تو بی اعتنا است موجب ذلت توست .
بر اساس این فرموده علی (ع) انسان باید موقعیت خود را ارزیابی کند و در همان حدود از مردم انتظار ارتباط داشته باشد .

6 ـ حسادت :
خیرخواهی نسبت به دیگران از عوامل تحکیم محبت و دوستی بین افراد بوده و حسادت که ضد خیرخواهی است ، محبت و دوستی افراد را از بین می برد ، علی (ع) در این باره فرموده اند : ( حسد الصدیق من سقم المؤده . حکمت /218) رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستی اوست .
به همین مورد اشاره دارد سخن دیگر علی (ع) که در آن فرموده اند : ( فاذا رای احدکم لاخیه غفیره فی اهل اومال او نفس فلا یکونن له فتنه … . خطبه 23 ) اگر یکی از شما مال و منال برادر خویش را از خود بیشتر ببیند مبادا فریفته شده ( او را به حسادت یا ارتکاب خلافی وادارد ) بر همین اساس علی (ع) ترک حسد را موجب جلب محبت مردم دانسته و فرموده اند : من ترک الحسد کانت له المحبه عند الناس ( بحار الانوار 239/74) هر که حسد را رها کند محبوب مردم می گردد . و نیز فرموده اند : ( صحه ی الجسد من قله ی الحسد . حکمت /253 ابن ابی الحدید ) صحت تن از کمی حسد است .

7 ـ شیفته شدن به دنیا :
شیفتگی به دنیا موجب تضعیف پایه های محبت و دوستی بین افراد شده و آن را به مخاطره می اندازد ، از همین رو علی (ع) فرموده اند : ( و علی الاخوان القاوه . حکمت / 367) ( هر که شیفته دنیا شود ) دوستانش باید وی را به گور سپرده و وی را فراموش کنند .
با توجه به آغاز این فرموده علی (ع) که درباره ی دنیا است فردی که بیش از حد به دنیا تکیه می کند و شیفته آن می شود ، دوستانش را از دست خواهد داد .

8 – خشمگین ساختن دوست ( شرمنده کردن ) :
خشمگین کردن و نیز خجالت دادن دوست باعث از بین رفتن دوستی و محبت وی با دوست خویش می شود علی (ع) در این باره فرموده اند : ( اذا احتشم المومن اخاه فقد فارقه . حکمت / 488 ) هر گاه مومن برادر خویش را خشمگین سازد ، میان خود و او جدایی اندازد .
حشمه و احشمه : یعنی اغضبه وی را به خشم آورد از این رو اظهار ناراحتی نسبت به دوست و برادر و هر بیگانه ای موجب دشمنی و جدایی است و همچنین خجالت دادن به افراد یک نوع خودخواهی و کبر تلقی شده و دشمن را بر می انگیزد .
فهرست منابع و مآخذ :
1 ـ قرآن کریم
2 ـ اصول کافی : کلینی ، ابوجعفر محمد بن یعقوب ، 1388 ق ، دارالکتب الاسلامیه ، الطبعه الثالثه ، تحقیق علی اکبر غفاری
3 ـ الامثال و الحکم المستخرج من نهج البلاغه : محمد غروی ، 1365 ش ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی
4 ـ الانوار العلویه و اسرار المرتضویه : جعفر نقدی ، 1381 ق ، الطبعه الثانیه ، المطبعه الحیدریه ، نجف
5 ـ بحار الانوار: محمد باقر مجلسی ، 1403 ق ، بیروت ، موسسه الوفاء ، الطبعه الثالثه
6 ـ بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه : محمد تقی شوشتری ، 1376 ش ، تهران ، موسسه انتشارات امیر کبیر
7 ـ تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیهم : ابن شعبه الحرانی ، 1404 ق ، قم ، موسسه ی النشر الاسلامی ، تحقیق علی اکبر غفاری ، الطبعه ی الثانیه
8 ـ ترجمه غرر الحکم : هاشم رسولی محلاتی ، 1378 ش ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ دوم
9 ـ ترجمه غرر الحکم : محمد علی انصاری ، بی تا ، تهران ، چاپ هشتم
10 ـ ترجمه گویای نهج البلاغه : محمد رضا آشتیانی و محمد جعفر امامی ، بی تا ، قم ، چاپ اول ، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی
11 ـ ترجمه نهج البلاغه شرح ابن میثم : قربانعلی محمدی مقدم و دیگران ، 1375 ش ، مشهد ، بنیاد پژوهشهای اسلامی
12 ـ جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه : محمود مهدی دامغانی ، 1375 ش ، تهران ، چاپ دوم ، نشر نی
13 ـ الخصال : شیخ صدوق قمی ، ابوجعفر محمد بن علی ، تحقیق علی اکبر غفاری ، 1362 ش ، قم ، جماعه ی المدرسین فی الحوزه العلمیه
14 ـ شرح نهج البلاغه : ابن ابی الحدید ، 1378 ق ، دار حیاء الکتب العربیه ، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم
15 ـ شرح نهج البلاغه : عباس علی موسوی ، 1376 ش ، دار الرسول الاکرم ، بیروت ، چاپ اول
16 ـ علل الشرایع : شیخ صدوق قمی ، ابوجعفر محمد بن علی ، 1386 ، کتابفروشی داوری ، قم
17 ـ عیون اخبار الرضا : شیخ صدوق قمی ، ابوجعفرمحمد بن علی ، 1404 ق ، بیروت ، موسسه الاعلمی چاپ اول ، تحقیق شیح حسن اعلمی
18 ـ گفتار امیرالمومنین علی (ع) : حسین شیخ الاسلامی ، 1377 ش ، قم ، چاپ چهارم
19 ـ مستدرک الوسائل و مستنبط الوسایل : حسین نوری طبرسی ، 1408 ق ، موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، الطبعه ی الاولی
20 ـ من لا یحضره الفقیه : شیخ صدوق قمی ، ابوجعفر محمد بن علی ، 1404 ق ، جامعه المدرسین ، الطبعه ی الثانیه ، تحقیق علی اکبر غفاری
21 ـ منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه : حبیب الله هاشمی خویی ، 1358 ش ، چاپ چهارم ، تهران ، مکتبه الاسلامیه
22 ـ میزان الحکمه : محمد ری شهری ، 1375 ش ، دار الحدیث ، چاپ اول
23 ـ نهج البلاغه الثانی : جعفر حائری ، 1368 ، بی جا ، موسسه دار الهجره ، چاپ اول
24 ـ نهج البلاغه : تجمه جعفر شهیدی ، 1378 ش ، تهران ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ چهاردهم
25 ـ نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه : محمد باقر محمودی ، 1396 ق ، دار التعارف للمطبوعات ، بیروت ، چاپ اول
26 ـ نهج البلاغه : صبحی صالح ، قم ، بی تا ، موسسه دار الهجره .
27 ـ نهج البلاغه : ترجمه و شرح مصطفی زمانی ، 1378 ش ، تهران ، موسسه انتشارات رضوی ، چاپ دوازدهم

پی نوشت :

1) ترجمه شرح نهج البلاغه ( ابن میثم ) ، ج 5 ، صفحه ی 644
2) شرح نهج البلاغه ( ابن ابی الحدید ) ، ج 16 ، صفحه ی 109
3) الکافی / 639/2
4) مستدرک الوسایل 430/12
خیر اخوانک انصحههم ، النصیحه من اخلاق الکرام ، النصح ثمره ی المحبه ، النصیحه تثمر الود
5) الشیخ جعفر النقدی ، الانوار العلویه / 486
6) بحارالانوار 166/71
اخوک الذی لو حیث بالسیف عامدا
لتضربه لم یستغشک فی الود
و لو جثته تدعوه للموت لم یکن
یردک ابقاء علیک من الرد
7) بحار الانوار / 53/74
8) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 249/20
9) کافی 188/2
10) نهج السعاده 10/5 و 396/7
منبع:نشریه فصلنامه قرآنی کوثر شماره28

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. محمدی
    1394-04-10 در 22:23 - پاسخ

    عالی بود
    خداقوت

دیدگاهتان را ثبت کنید