نویسنده: الیاس عارفزاده *
(4) خردادیشت ( هئوروتات یا اورداد Awerdâd Yašt )
دارای یازده بند و در ستایش پنجمین امشاسپند است. در میان یشتها خرداد یشت دچار تحریف بسیار شده و کلمات آن دگرگون شده است؛ بنابراین در بسیاری از نسخ، این یشت وجود ندارد و نسخههای موجود نیز از جهت املای برخی کلمات با یکدیگر اختلاف و تفاوت دارند. همچنین تفسیر پهلوی آن هم ـ که ممکن بود تا اندازهای راهگشای فهم آن باشد ـ از میان رفته است.[35]
اهورامزدا امشاسپندْ خرداد را برای امداد، رستگاری، رامش، سعادت، نعمت و برکت مردمان پاکدین آفرید؛ و کسی که به امشاسپندان، و بهویژه خرداد، پناه بَرَد و نامش را یاد کند، بیماریها و آلودگیها از او دور میگردد؛ و ستایندۀ خرداد همچون ستایشکننده بهمن و دیگر امشاسپندان است.
یکی از نکات قابل توجه این یشت، عادت و رسمی است که در بند چهارم[36] آن مطرح شده است. به این بیان که این یشت، قابل توجه است. امروزه هر گاه کسی دچار صرع و غش شود، پندار عامه بر آن است که جن یا پری وجود او را تسخیر کرده است؛ به همین جهت گرداگردش دایرهای با کارد یا چاقو یا هر چیز برنده میکشند و ادعیهای میخوانند تا جن از کالبد جنزده بیرون رفته و شفا یافته و حالت عادی خود را بازیابد.[37]
(5) آبان یشت (اردوی سور Arduî Sûr Yašt)
دارای سی کرده و 133 بند است و از جهت تفصیل، سومین یشت (پس از فروردین یشت و مهر یشت) به شمار میرود. آبان (=آبها) نام متأخر این سرود است. این یشت به اردوی سورا اناهیتا، ایزدبانوی آبها و نعمت و برکت و آبادانی ـ که در اصل رودخانهای بوده و بعدها جنبه الوهیت یافته است ـ اختصاص دارد. بندهای 1 تا 15 در توصیف و ثنای این ایزدبانوست. در بندهای 17 تا 19 آمده است که اهورامزدا او را ستایش کرده است. در بندهای 21 تا 83 از شاهان اساطیری و پهلوانانی که پیش از زرتشت این بانو را ستایش کرده و مشمول لطف او شدهاند، سخن رفته است. از بند 84 تا 96، این فهرست با تعالیم این ایزد به زرتشت قطع میشود اما مجدداً از بند 97 تا 118 با گفتههای خود زرتشت و سپس ویشتاسپ و برادرش «زییریو یسیری»، ادامه مییابد. از بند 119تا132 در توصیف این ایزدبانو است. بند پایانیدعای«اشموهو» است.
در این یشت، همانند یشتهای دیگر، اعتقادات پیش از زرتشت با عقاید زرتشتی درآمیخته است. در بندهای 3 تا 5 و 96 و 132 مشخصات پیشزرتشتی این ایزدبانو و نیروی حیاتبخشی او دیده میشود. در بندهای دیگر، خصوصیت زرتشتیشده وی آشکار است، در این بندها اهورهمزدا به او حیات بخشیده است تا در ستیز آفریدگان نیک با بدی، یاور آنان باشد (مانند بندهای 1، 6، 7، 94، 95 و 104تا 118). این بندها همه قدیمیاند و احتمالاً به دورههای پیش از هخامنشیان تعلق دارند.
(6) خورشید یشت (Khurshâd Yašt)
دارایهفت بند و در ستایش خورشید است که «خیریشت» نیز نامیده میشود. بهمناسبت ارتباط نزدیک خورشید با مهر، بند 5 این یشت به ستایش این ایزد اختصاص دارد.
خورشید در اوستا هوَر[38]ِ خشه ئتَه، و در پهلوی خورشت[39] نامیده میشود؛ در گاتها هوَرِ بدون خشه ئتَه آمده است و در سایر قسمتهای اوستا نیز مکرراً دیده میشود.[40]
در بخشی از اوستا سرودی با عنوان «خورشید نیایش» وجود دارد که در توصیف خورشید است و به صورت نمازی مختصر در صبح، ظهر و عصر خوانده میشود؛ بخشی از این سرود مربوط به خورشید است که از خورشید یشت برداشته شده و بقیۀ مطالب آن در توصیف اهورامزدا و امشاسپندان است.[41]
(7) ماه یشت (Mâh Yašt)
دارای هفت بند در ستایش ماه است علاوه بر این یشت که مخصوص به ماه است، در خردهاوستا نیز یک ماه نیایش وجود دارد کهدر مدت سیروز ماه سهبار خواندهمیشود.[42] علت اینکه ماه نیز همانند خورشید ستوده و مورد تعظیم و تکریم است آن است که در شب تار در مقابل دیو ظلمت که جهان را در پرده پیچیده، دیدگان بشر را از دیدار محروم میدارد، ماه یگانه مشعل ایزدی است که پرده ظلمت را دریده، سرّ عفریت سیاه را فاش میکند.[43] ماه و خورشید و ستارگان غالباً در اوستا با هم ذکر شدهاند است؛ و همچنین ماه تشکیلدهنده تخمه و نژاد ستوران نامیده شده است.[44]
(8) تشتر یشت (Tištar Yašt)
دارای شانزده کرده و 62 بند است. تشتر را در اوستا تیشترّیه، در پهلوی تیشتر و در فارسی تشتر گویند؛[45] بند 1 تا 12 در وصف ستاره تشتر، ایزد باران، است که به احتمال قوی همان شعرای یمانی است[46] و ظهور آن نویدبخش فرود آمدن باران است.[47] در بند 5 آمده است که همه چشم به راه او هستند تا به سوی دریای اساطیری فراخکرد بتازد. در بند 8 به جدال او با پریانی که به شکل شهابهای ثاقب ظاهر میشوند پرداخته است و در بند 12 ستارگانی که همکار و یاور تیشتر هستند را نام برده است. بندهای 13 تا 34 درباره جدال تیشتر با اپوش، دیو خشکسالی، و پیروزی این ایزد بر او و نتایج حاصل از آن است.
از نکات در خور توجه در این یشت اشاره به تیراندازی آرش (بند 6 و7 و37 و 38) است و این قدیمیترین منبعی است که در آن، نام این قهرمان آمده است.
موضوع دیگری که در تشتر یشت قابل توجه است، مسئله عید تیرگان است. در بندهای 6 و 37 چنین آمده است: «تشتر ستاره رایومند فرهمند را میستائیم که تند به سوی دریای فراخکرت تازد مانند آن تیرِ در هوا پران که آرش تیرانداز، بهترین تیرانداز آریائی، از کوه ائیریوخشوث به سوی کوه خوانونت انداخت».[48] در مورد رابطه ستاره تشتر با تیر آرش کمانگیر تحقیقات زیادی صورت گرفته است.[49]
مبارزه فرشته باران در عالم بالا بر ضد دیو خشکی نمونهای است از جنگ میان خوبی و بدی. پورداود میگوید: «این یشت یکی از یشتهای بسیار دلکش اوستاست و باید به معانی عالی و دقیق آن توجه داشت».[50]
(9) درواسپ یا گوش یشت (Druvāsp Yašt)
دارای هفت کرده و 33 بند است. در اوستا «گاآُوْشْ» (gāūš) و در فارسی گوش نامیده شده است و این همان فرشته حافظ چارپایان است. کلمه درواسپ یا درواسپا مرکب از دو جزء «درو» و «اسپ» است: معنی جزء دوم واضح است و جزء اول (در اوستا درو و در فرس دوروو) نیز به معنی عافیت و صحت و تندرستی است؛ لذا درواسپ یعنی «دارنده اسب درست».[51] بند 1و 2 در توصیف این ایزدبانو، یعنی ایزد مسئول تندرستی اسبان، است. حال باید دید که چرا در این یشت و این دیانت گاو مورد توجه ویژه قرار دارد. این توجه به حدی است که اسم فرشته حافظ جانوران سودمند از کلمه گاو مشتق شده است. شاید این توجه به دلیل مفیدتر بودن گاو در میان سایر چارپایان است. هنوز پارسیان ذبح گاو و خوردن گوشت آن را بر خود ناروا میدانند.
در بند 3 تا 33 از شاهان و پهلوانان و شخصیتهایی یاد شده است که برای این ایزدبانو قربانی کرده، از او یاری و همچنین اسبهای قوی پیکر و سالم درخواست میکنند؛ شخصیتهایی مانند هوشنگ، جمشید، فریدون، هوم (هم به ایزد هوم اشاره دارد و هم به صورت شخصیتیافته او در داستان کیخسرو و افراسیاب)، کیخسرو، زرتشت و کیگشتاسب.[52]
(10) مهریشت (Mihir Yašt)
دارای 35 کرده و 146 بند است که پس از فروردینیشت (13) مفصلترین یشت به حساب میآید. این یشت در توصیف مهر، ایزد پیمان، است. مهر در اوستا و در کتیبههای پادشاهان هخامنشی به صورت میثرَ Mithra و در سانسکریت به صورت میترَ (Mitra) آمده است؛ در پهلوی به میتر (Mitra) تبدیل شده است و امروزه آن را مهر میگوییم و معانی مختلفی از آن اراده میکنیم از قبیل عهد، پیمان، محبت (دوستی) و خورشید.[53] البته درباره معانی مهر و ریشۀ آن مطالب زیادی وجود دارد و علاوه بر معانی فوق برای آن معانی دیگری مانند در میان بودن، میانجیگری (شفاعت) و داور نیز نقل شده است.
مهر یکی از خدایان قدیمی است که نام او در وداها ـ که از قدیمیترین کتابهای مذهبی دنیاست ـ به کرّات برده شده است؛ همچنین برخی ریشه بسیاری از آموزههای مسیحی را از آیین مهرپرستی میدانند.[54]
اهمیت ایزد مهر در میان ایرانیان به حدی است که برای شادمانی او و شادمانی از او، عید مهرگان را تا به امروز گرامی میدارند؛ این عید «از روز شانزدهم مهر آغاز میگردید و آغاز آن را مهرگانِ عامه و پایان آن را مهرگانِ خاصه میگفتند».[55] دربارۀ مهر و آیین مهرپرستی کتابها و مطالب بسیار نگاشته شده است که در این موجز نمیتوان بیش از این مطالبی بیان داشت.[56]
دو موضوع را میتوان از این یشت استخراج نمود: اول راستی، دوم دلیری. این دو را میتوان صفات ایرانیان قدیم دانست که دوستان و دشمنان به آن اعتراف داشتهاند. ایزد مهر نیز حامی راستگویان و دشمن دروغگویان است.
برخی از آموزهها و اعتقاداتی که در این یشت بیان شده است چنین است:
مهر حامی صفت راستی و درستی و وفای به پیمان، حتی با کفار، است.
اهورامزدا ستایش مهر را بسان ستایش خود میداند. بند1
پیمانشکنی در ردیف گناهان کبیره است و پیمانشکن نابودکنندۀ مملکت است. بند2
فرشته مهر حافظعهد و پیمان میان مردم است؛ لذا دارایفروغو روشنایی است. بند7
مهر دارای همکارانی است و با کمک آنها بر تمام سرزمین آریایی تسلط داشته و عدالت را بر پا میدارد. بند 23
مهر سبب بارش باران و وفور نعمت است.
مهر همیشه با صفت «دارندۀ دشتهای فراخ» بیان میشود.
طبق بندهای 13 و 95، مهر غیر از خورشید است؛ مهر فرشته فروغ و روشنایی است و پیش از خورشید وجود داشته است. اضافه بر این در قسمتهای دیگر اوستا از جدا بودن این دو، سخن رفته است؛ برای مثال «در وندیداد فرگرد 19 فقرۀ28، از هویدا شدن مهر و بدر آمدن خورشید صحبت میشود».[57] همچنین در زند بهمن یسن نیز آمده است که «مهر دارندۀ چراگاه فراخ به هوشیدر زردشتان بانگ کند که: ای هوشیدر، آرایندۀ دین راست، به خورشید تیز اسب بانگ کن که: برو……» (کردۀ 9، فقرۀ 5)
مهر فرشته راستی و درستی، روشنائی و جنگ است که وظیفه دارد از مومنان حفاظت کند؛ با دروغگویان و پیمان شکنان دشمنی بورزد؛ در روز جزا همراه با سروش و رشن به حسابرسی بپردازد؛ و بر سر پل چنوت (چینوت) از مومنان دستگیری کند.
در پایان باید اضافه کرد که این یشت از لحاظ بیان برخی مناطق جغرافیایی اهمیت زیادی دارد.
(11) سروش یشت ( Hadhokht ) Sorūš Yašt
دارای پنج کرده و 23 بند در توصیف و ستایش سروش، فرشته اطاعت و فرمانبرداری، است. «سروش در اوستا سَرَاوَش (sarāvoš) آمده[58] و معنی آن اطاعت و فرمانبرداری است؛ به خصوص اطاعت از اوامر الاهی و شنوائی از کلام ایزدی. لذا سروش مظهر اطاعت و فرمانبرداری است و نماینده خصلت رضا و تسلیم است. سروش از سرو که به معنی شنیدن است ـ و در اوستا و دیگر کتب مذهبیِ مزداپرستان[59] بسیار به کار رفته است ـ مشتق شده است. کلمه سروش، به معنی فرشته، در ادبیات فارسی معروف است و کلمات همجنس آن سرود و سرائیدن است».[60]
قبل از اینکه وارد مطالب مندرج در این یشت شویم، باید گفت که در اوستا دو سروش یشت داریم: 1. سروش یشتهادخت. 2. سروش یشت سه شب[61] (سر شب).
درباره سروش اول، تصور بر این است که این سروش هات 56 از یسنا، همانهادخت نسک (hā-doxt nask)،[62] بیستمین نسک اوستای دوره ساسانی، است؛ لذا آن را سروش هادخت نامیدهاند؛ و آن را جزو یشتها قرار داده و نام سروش یشتهادخت بر آن گذاشتهاند.[63]
دومین سروش هات 57 از یسنا است که آن را سروش یشت سه شب نامیدند؛ این نامگذاری برای تفاوت گذاشتن بین این دو است. دلیل دیگر این نامگذاری و اینکه یشت دوم را سه شب مینامند این است که آن را در سه شب اول پس از وفات هر شخص میخوانند؛ و اینکه حفاظت از روح متوفی در سه شب اول به عهدۀ ایزد سروش است.[64] برخی این یشت را سرشب نامیدهاند؛ زیرا همیشه در سر شب، قبل از خواب خوانده میشود.[65]
قابل ذکر است که سروش یشتهادخت، دارای 5 کرده و 23 بند است در حالی که سروش یشت سه شب، دارای 13 کرده و 33 بند است.
(12) رشن یشت (Rašan Yašt)
دارای 38 بند است. رشن ایزد عدالت و دادگری است و در متون دینی به رشن راستتر و درستتر[66] معرفی میشود. ریشۀ کلمۀ رشن رَز است، رز به معنی مرتّبساختن و نظمدادن است و با این معنی در اوستا به کار رفته است.[67] فرشته رشن در این یشت چنین ستایش میشود: «ای رشن پاک، ای راستترین رشن، ای مقدسترین رشن، ای داناترین رشن، ای رشنی که بهتر از همه تشخیص توانی داد، ای رشنی که دور را بهتر از همه توانی دریافت، ای رشنی که دور را بهتر از همه توانی دید، ای رشنی که گلهمند را بهتر از همه بفریاد رسی، ای رشنی که دزد را بهتر از همه براندازی». (بند 7)
از یشتها میتوان به دست آورد که رشن روابط مخصوصی با دیگر ایزدان دارد: یکی رابطه با دو فرشتۀ مهر و سروش[68] است؛ این سه ایزد همیشه در کنار هم هستند و یشتها و روزهای متعلق به آنها نیز در کنار هم است؛ این سه، تا روز رستاخیز برای قضاوت در کنار هم هستند.[69] همچنین، این ایزد با ایزد ارشتاد یک رنگی و اتحاد دارد؛ زیرا در معنا و کارکرد به او نزدیک است.[70]
در کنار این وظایف مشترک با دیگر ایزدان، رشن به تنهایی نیز وظایفی دارد: رشن فرشتۀ عدالت است و برای اجرای عدل در سراسر جهان مسکن دارد و به تمام نقاط دنیا سرکشی میکند، «این فرشته مخصوصاً بر ضد دزدان و راهزنان است و وجود او همیشه مایه بیم و هراس آنان است».[71]
ایزد رشن، فرشته آیینی است و در بسیاری از آیینهای دیانت زرتشتی، مانند آیین کفن و دفن میت، آیین برسم و آیین ور برای این ایزد مراسمی برگزار میگردد.
سرانجام ناگفته نماند که هر گلی متعلق به یک ایزد است و بهتر است گفته شود که در مزدیسنا برای هر امشاسپندی گلی خاص وجود دارد؛ ایزد رشن موکل بر گل نسترن است و این گل به او تعلق دارد.[72]
(13) فروردین[73] یشت Fravardin Yasht
دارای 31 کرده و 158 بند و در ستایش فروهرها یا فروشیهاست. لذا تنها منبع مهم برای شناخت فروهر این یشت میباشد، همچنین از آنجا که سراسر این مذکور درباره فروهر است، ما ابتدا مطالبی را درباره او به طور اختصار بیان میکنیم.
فروهر ( fravahr )
فروهر یکی از قوای درونی مخلوقات اهورامزدا است.[74] این نیروی باطنی به اعتقاد مزداپرستان پیش از پدید آمدن موجودات، وجود دارد[75] و پس از مرگ و نابودی آنها به عالم بالا ، یعنی جایی که از آن فرود آمده بود، رفته و پایدار میماند.[76] نه تنها مخلوقات، بلکه خود اهورامزدا نیز دارای فروهر است: «خواستار ستایشم فروشیهای اهورهمزدا و امشاسپندان را؛ فروشیهای همۀ ایزدان اشون مینوی را».[77]
این نیرو در اوستا «فروشی fravaši»،[78] در پهلوی باستان «فرورتی fravati»، در پهلوی «فروهر» و امروزه نیز فروهر نامیده میشود. دربارۀ معنای آن اختلاف نظر وجود دارد؛[79] اما معانی ذیل برای آن به کار رفته است: پروراندن، گواراندن، حمایت کردن، نگاهبانی نمودن، روئیدن، پناه دادن، پوشاندن و احاطه نمودن.[80]
با توجه به دیگر آموزههای دیانت زرتشتی[81] میتوان فروهر را در اوستا به دو مفهوم گرفت: اول به معنای ارواح درگذشتگان و نیاکان که پس از فوت آنها در جهان مینوی باقی میماند؛ دوم به معنای نیروی اساسی حیات هر فرد؛ این نیرو پیش از آفریده شدن او در جهان بالا (مینوی) وجود داشته و در هنگام تولد در او حلول کرده و پس از مرگ به جایگاه اولیه باز میگردد.[82]
قابل ذکر است که انسانهای دیوسرشت دارای فروشی نیستند. از سوی دیگر، در ادبیات پهلوی به کلمه «اردافرورد» برمیخوریم[83] که به معنای فروهر پارسا، نماد همه فروشیها و جزء الهی و ازلی و ابدی در وجود آدمی است و رمز روان پرهیزگاران و درگذشتگان پارساست.[84] در برخی متنهای اوستایی در برابر آن «فروهرهای زنان وگروه پهلوانزادگان پرهیزگار» به کار بردهاند؛[85] [86] به هر حال، در بحث مربوط به فروهر، ستایش مردگان یکی از آموزههای مهم است؛[87] از این رو میتوان فروهر را به ایزد نگهبان پارسایان و نیکان راستروان موسوم کرد. [88]
این یشت مفصلترین یشت است و مطالب آن شامل دو بخش است: بخش اول، از بند1 تا 84 به توصیف فروهرها و نقش آنها در تکوین جهان و پاسبانی آنها از موجودات جهان اختصاص دارد. در بند 11به نقش فروهرها در بستهشدن نطفه در زهدان مادر و نقش آنها در حفظ آن تا هنگام تولد اشاره شده است. بندهای 49 تا 52 متضمن عقیده قدیمی فرود آمدن فروهرها در پایان سال به خانههایی است که در هنگام حیاتشان به آنان تعلق داشته است. در بندهای 45 تا 48 و 69 تا 72 به نقش جنگآوری فروهرها و پیروز گردانیدن فرمانروایانی که او را پرستش میکنند، اشاره رفته است و در بندهای 65 تا 68 از نقش فروهرها در تقسیم آب و جلوگیری از خشکسالی سخن رفته است. در بندهای 37 و 38 سخن از جنگهای اولیه ایرانیان زرتشتی با قبایل تورانی در میان است که نشانی از آنها در جای دیگری از اوستا وجود ندارد. از صور خیال در خور توجه در این بخش از یشت، تشبیه آسمان به پرندهای است که زمین را همانند تخمی در برگرفته است (بند2) و نیز تشبیه آسمان به جامه ستارهنشان، که اهورامزدا آن را در برکرده است.
بخش بعدی این یشت به ستایش هفت دسته از فروهرهای (= فروشیهای) قهرمانان دینی زرتشتی از گیومرث، نمونه نخستین انسان، تا سوشیانس اختصاص دارد: فروهرهای خدایان، گیومرث، زرتشت و میدیوماه، نخستین پیرو زرتشت (بندهای 85 تا 95)؛ فروهرهای نخستین پیروان زرتشت مانند پسران زرتشت، گشتاسب، زریر و بستور (96 تا 110)؛ فروهرهای خاندان پوروذاخشتی (بندهای111تا 117)؛ فروهرهای قهرمانهای سرزمینهای غیرایرانی (118تا128)؛ فروهر سوشیانس (129)؛ فروهرهای شخصیتهای اساطیری (130تا138) و فروهرهای زنان پارسی زرتشتی (139تا142).[89]
ادامه دارد …
زیرنویسها
[35]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص151.[36]. بند ششم هم در این مورد است.
[37]. هاشم رضی، اوستا، ص256.
[38]. کلمه خور فارسی همان هور اوستایی است.
[39]. کلمه خورشت دو جزء دارد: جزء اول همان هور اوستایی است و جزء دوم یعنی شئت یا شت ــ که صفت و به معنی درخشان و روشن است ــ در پهلوی باقی است و در اوستا نیز به تنهایی به معنی خورشید آمده است.
[40]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص304.
[41]. هاشم رضی، اوستا، ص264.
[42]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص318.
[43]. همان، ص316.
[44]. همان، ص317.
[45]. تیشترّینی اسم گروهی از ستارگان است که در نزدیک تشترند و او را یاری و همراهی میکنند و در بند 12 همین یشت از آنها نام برده شده است.
[46]. این ستاره همان ستارۀ سیریوس یونانی است که صورت فلکی شعرای یمانی، ستارۀ کاروانکش در کلب اکبر است. (دوشن گیمن، دین ایران باستان، ص57)
[47]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص319.
[48]. برای اطلاع بیشتر رک: ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، صص334 و 336.
[49]. برای اطلاع بیشتر رک: ابراهیم پورداود، یشتها، ص329 به بعد؛ هاشم رضی، اوستا، ص226 به بعد؛ و جوان، 1340، ص453 به بعد.
[50]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص336.
[51]. همان، ص374.
[52]. گوشی که به معنای آلت شنوایی است در اوستا «گَئوشُ» است؛ و «گِئوش» یا «گئو» به معنی گاو است.
[53]. همان، ص392.
[54]. محمد مقدم، جستار درباره مهر و ناهید، ص68 به بعد.
[55]. مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ص499.
[56]. برای اطلاع بیشتر رک: هاشم رضی، تاریخ آیین رازآمیز میترایی، و سالومه رستمپور، مهرپرستی در ایران، هند و روم؛ و هاشم رضی، آیین مهر، همچنین:
David, Ulansey, The Origins Of The Mithraic Mysteries.
[57]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص405.
[58]. در اوستا به صورت سرَاُشَه است (هاشم رضی، اوستا، ص287).
[59]. بندهش، گردآورنده فرنبغ دادگی، بخش 19.
[60]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص516.
[61]. دار مستتر (Darmestetsr) آن را به اشتباه، سروش یشت سه شبه، نامیده است (ابراهیم پورداود، یسنا، ص55).
[62]. این نسک (نسخه، کتاب) امروزه موجود نیست؛ اما بنا به گفته دینکرد دارای 30 فصل و 8400 کلمۀ اوستائی و 17400 واژۀ پهلوی بوده و در مورد نیروها و فرشتگان بوده است. از این نسک در اوستای کنونی فقط یک فصل باقی مانده است که از سه قسمت ناپیوسته و غیر متوالی تشکیل شده است. (محمد جواد مشکور، گفتاری درباره دینکرد، ص95)
[63]. ابراهیم پورداود، یسنا، ص55.
[64]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص523.
[65]. ابراهیم پورداود، یسنا، ص55.
[66]. زریشته در اوستا و رزیستک در پهلوی، صفت خاص رشن است و به معنی راستتر و درستتر است. (ابراهیم پورداود، یشتها، ص561)
[67]. مهر یشت، فقرۀ 14.
[68]. مهر یشت، کردۀ 25، فقرۀ 100.
[69]. موسی جوان، تاریخ اجتماعی ایران باستان، ص448.
[70]. یسنا 7:2.
[71]. ابراهیم پورداود، یشتها، ص562.
[72]. رقیه بهزادی، بندهش هندی، ص112.
[73]. فروردین جمع فرورد است و فرورد تلفظ جنوبی واژۀ فروشی است.
[74]. در یسنا برای انسان پنج قوۀ باطنی است: جان، دین، بوی، روان و فروشی (یسنا 4:26 و 6 برای اطلاع بیشتر رک: مراد اورنگ، فروهر یا شاهین، ص14به بعد؛ همچنین رحیم عفیفی، اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشتههای پهلوی، ص577 به بعد).
[75]. دیدگاهی مانند عقاید افلاطونی درباره مثل.
[76]. رحیم عفیفی، اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشتههای پهلوی، ص576.
[77]. یسنا 2:22.
[78]. قابل ذکر است که این کلمه هیچ ربطی به فرشته در فارسی ندارد، بلکه همانطور که در گاتها، یسنای 49، بند 8 آمده است: «بشود که ما هماره فرستادگان (فراشت) تو باشیم»، فرشته به معنی پیک، رسول و فرستاده است. (ابراهیم پورداود، یشتها، ص587)
[79]. برای اطلاع بیشتر رک: ابراهیم پورداود، یشتها، ص583 به بعد.
[80]. رحیم عفیفی، اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشتههای پهلوی، ص576.
[81]. درباره وجود فروهرها در عالم مثل و اینکه اهورامزدا مخلوقات مادی را از روی مثل آنها و همانند آنها آفریده است. البته برخی معتقدند (با توجه به آشنایی افلاطون با عقاید زرتشت) افلاطون در این مقوله متأثر از زرتشت است. (محمود هومن، تاریخ فلسفه، ص33 و هاشم رضی، فرهنگ نامهای اوستا، ص869)
[82]. درباره نقش و خویشکاری فروهرها بر اساس باورهای ایرانی، رک: چنگیز مولایی، بررسی فروردین یشت، ص17 به بعد.
[83]. مهرداد بهار، بندهش، ص64 و نیز زاداسپرم، بخش مقابله اهریمن با آفریدگان هرمزد.
[84]. شایست ناشایست، ترجمه کتایون مزداپور، ص242.
[85]. مهرداد بهار، بندهش، ص115.
[86]. مرحوم بهار معتقد است که بعدها به دلیل مونث بودن واژۀ فروشی، فروهر مردان حذف شده است (همان).
[87]. برای نمونه در یشت سیزدهم و یسنای 26 و 23 در این باره مطالبی وجود دارد.
[88]. یسنا 26: 7.
[89]احمد تفضلی، تاریخ ادیبات ایران پیش از اسلام، ص4ـ53.
منبع:پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب